دروغ یکی از رذایل اخلاقی است. در عین حال، حالت‌هایی استثنایی هم برای روا بودن دروغ وجود دارد. از استثناها که بگذریم، آدمی نباید دروغ بگوید. اما همه‌ی ما انسان هستیم. انسان هم موجود جایزالخطا – بلکه واجب الخطا – است. انسان کامل، که نماد همه‌ فضایل اخلاقی باشد و هیچ یک از رذایل اخلاقی در باورها و گفتار و رفتارش راه نیافته باشد، وجود خارجی ندارد.

 البته داوری اخلاقی نشان می‌دهد که آدمیان از لحاظ حسن و قبح اعتقادی، گفتاری و رفتاری در یک سطح قرار ندارند. تأمل در خویش نشان می‌دهد که هر یک از ما تا چه اندازه به اخلاق پایبند بوده‌ایم.

دروغگویی

مطابق یک تعریف، دروغ، سخن کاذب به قصد فریب است. مطابق تعریف دوم، دروغ، سخن کاذب به قصد اضرار به غیر است. تعریف دوم، دایره‌ دروغ را مضیق می‌سازد. اگر من خود را آدم میلیونری نشان دهم، مطابق تعریف اول دروغ گفته‌ام، اما مطابق تعریف دوم فقط خودنمایی کرده و زیانی به شما نرسانده‌ام. وقتی شما از وضعیت درسی فرزند من سئوال می‌کنید، من به شما می‌گویم همه‌ نمره‌هایش بیست است، مطابق تعریف اول دروغ گفته‌ام، اما مطابق تعریف دوم، چون زیانی بر شما وارد نیاورده‌ام، دروغ نگفته‌ام.

از نظر تعریف، مشکل دیگری هم وجود دارد. سخن کاذب به قصد سودبری. به عنوان مثال، در آمریکا، داشتن سابقه‌ کار برای دانشجویان ضروری است و موجب پیشرفت آنها می‌شود. سیستم آموزشی ایران فاقد چنین امری است. دانشجوی بسیار باهوش و پرکار ایرانی، از این جهت، نسبت به دانشجوی آمریکایی، در وضعیت تبعیض‌آمیزی قرار می‌گیرد. به همین دلیل، برخی از دانشجویان مدعی می‌شوند که در ایران در حین تحصیل در جاهای گوناگون کار کرده‌اند و معمولاً مدرکی از آنان خواسته نمی‌شود. ضمن آن که درست کردن مدرک سابقه‌ کار در ایران، چندان دشوار نیست. این مدعای دروغ، برای دانشجو سودآور است. اما به نظر می‌رسد که زیانی برای طرف مقابل نداشته باشد.

زیان‌های دروغ‌ و فریب دوران بوش بسیار زیاد بود. گروه بوش، چنی، رامسفلد و سازمان سیا به مردم آمریکا دروغ گفتند و مدعی شدند که عراق سلاح‌های کشتار جمعی دارد و صدام حسین با القاعده در ارتباط است.

در عین حال، همه‌ موارد این چنین نیست. وقتی من مدعی داشتن مدرکی می‌شوم که فاقد آن هستم، حقوق من افزایش می‌یابد. این امر به زیان دیگران است. اولاً: جای فرد شایسته‌ دیگری را گرفته‌ام. ثانیاً: پولی دریافت کرده‌ام که حق من نیست.

ما به دلیل انسانیت‌ مان، در طول زندگی خود، دروغ هم می‌گوئیم. البته میزان دروغ‌گویی آدمیان یکسان نیست. احتمالاً سیاستمداران، به مقتضای شغل‌شان، بیش از دیگران دروغ می‌گویند.

بیل کلینتون در داستان روابط جنسی‌اش با مونیکا لوینسکی، به کنگره و سنا و دادگاه دروغ گفت. در کتاب مبسوط خاطراتش، مفصلاً به این موضوع پرداخته و به اشتباه دروغ گویی‌اش اعتراف می‌کند. می‌نویسد که به همسرش- هیلاری کلینتون- و دخترش نیز در این زمینه دروغ گفت.

اولین باری که حقیقت را برای هیلاری بازگو می‌کند، هیلاری به او می‌گوید خودت داستان را برای دخترت تعریف کن. بعد هم مجبور می‌شود تا دو ماه به تنهایی در اتاق پذیرایی روی کاناپه بخوابد. نمی‌دانم این سخن کاذب به قصد فریب، گذشته از زیانش برای همسر و دخترش، برای دولت آمریکا چقدر زیان‌آور بود؟

نکته‌ جالب توجه این است که کلینتون با تمامی دروغ‌هایی که گفت، به دلیل عملکرد موفق‌اش، چهره‌ای به شدت محبوب است. اما جیمی کارتر مدافع حقوق بشر، به دلیل مواضع حقوق بشری‌اش، این چنین محبوب نیست.

در عین حال، دروغ‌های دوران بوش چیز دیگری بود. گروه بوش، چنی، رامسفلد و سازمان سیا به مردم آمریکا دروغ گفتند و مدعی شدند که عراق سلاح‌های کشتار جمعی دارد و صدام حسین با القاعده در ارتباط است. زیان‌های این فریب، بسیار زیاد بود. آمریکا بیش از یک هزار میلیارد دلار در آن جنگ هزینه کرد، حدود پنج هزار آمریکایی در عراق کشته و تعداد بیشتری زخمی شدند. اما کشته‌های عراق به بیش از یکصد هزار نفر بالغ گشت.

دولت اوباما هم درباره‌ شنود و تجسس در زندگی خصوصی مردم آمریکا دروغ گفته و پس از افشای گسترده‌ موضوع توسط افراد شجاع، مجبور به اعتراف به آن می‌شود.

عراق به ویرانه‌ای تبدیل شد که هنوز نه تنها از کلنگی شدن خارج نشده، بلکه با خطر جنگ‌های قومی و مذهبی با خطر تجزیه مواجه است. توبی بلر- نخست وزیر بریتانیا- نیز در این دروغ گویی با بوش همکاری تمام عیار داشت.

دولت اوباما هم درباره‌ شنود و تجسس در زندگی خصوصی مردم آمریکا دروغ گفته و پس از افشای گسترده‌ موضوع توسط افراد شجاع، مجبور به اعتراف به آن می‌شود. منتها با توجیه حفظ “امنیت ملی” و “مبارزه‌ با تروریسم”. مثل آن که دولت‌های دیکتاتوری به شیوه‌ دیگری این نوع اعمال را توجیه می‌کنند. روزنامه‌ی یونگه ولت آلمان اخیراً نوشته است که اوباما با دروغ گویی درباره‌ سوریه، به راه بوش در عراق می‌رود.

شنود مکالمات

پس از افشای روزنامه‌ گاردین و واشنگتن پست که سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا تصاویر و ایمیل‌هایی را از بعضی از شرکت‌های کامپیوتری مثل مایکروسافت، اپل، گوگل و فیسبوک استخراج کرده و وارد حوزه‌ خصوصی شهروندان آمریکا شده‌اند، جیمز کلاپر- رئیس سازمان اطلاعات ملی آمریکا- در بیانیه‌ شدید اللحنی گزارش‌های روزنامه‌ها را محکوم کرد و مدعی شد که آن مدعا دارای موارد “نادرست زیادی” بوده است. اما سپس روشن شد که این عمل بسیار گسترده‌تر بوده و رئیس سازمان اطلاعات ملی دروغ می‌گوید. سپس اوباما وارد گود شد و نه تنها از این عمل، که از شنود مکالمات تلفنی شهروندان هم دفاع کرد.

سیاستمداران ایتالیا، فرانسه و…هم کم دروغ نگفته و نمی‌گویند. اما میزان دروغ‌گویی زمامداران سیاسی جمهوری اسلامی- به دلیل نظام غیردموکراتیک- بیشتر است. از دروغ‌های سیاسی گرفته تا دروغ‌های اقتصادی.

گاردین سپس افشا کرد که دولت آمریکا فقط در ماه مارس سال جاری ، ۹۷ میلیارد داده گوناگون از طریق جاسوسی در شبکه‌های کامپیوتری در سراسر جهان به دست آورده که از این میزان بیش از ۱۴ میلیارد داده و گزارش آن مربوط به ایران است.

آژانس امنیت ملی آمریکا با برنامه PRISM همه مکالمات تلفنی شهروندان آمریکا و دیگر کشورهای جهان را کنترل می‌کند و گذشته از آن به رهگیری ارتباطات دیجیتال و سرویس‌های آنلاین٬ از جمله در گوگل٬ فیس‌بوک٬ اپل٬ مایکروسافت٬ یاهو٬ اسکایپ و… می‌پردازد.

وزیر دادگستری آلمان طی مقاله‌ای در اشپیگل به اوباما به شدت به خاطرشنود مکالمات و حوزه‌ خصوصی شهروندان آلمانی اعتراض کرد و خواهان روشنگری در این زمینه شد. پیش از این فعالان حقوق بشر مدعی بودند که دولت آمریکا از هواپیماهای بدون سرنشین برای جاسوسی از شهروندان خود استفاده می‌کند. این مدعا را هم تکذیب کرده بودند. در نهایت، رابرت مولر- رئيس پلیس فدرال آمریکا- در برابر کمیسیون دادگستری سنا ناچار به اعتراف به این امر شد.

چاک گرسلی- سناتور جمهوریخواه- پس از اظهارات رئیس پلیس فدرال آمریکا ابراز نگرانی کرد و به فرستنده سی‌ان‌ان گفت: «من فکر می‌کنم که حق برخورداری از حریم خصوصی در آمریکا در خطر است.» دایان فاینستین- سناتور دمکرات- نیز تصریح کرد:”هواپیماهای بی‌سرنشین بزرگ‌ترین تهدید برای حریم خصوصی آمریکاییان هستند”.

سیاستمداران ایتالیا، فرانسه، و…هم کم دروغ نگفته و نمی‌گویند. اما میزان دروغ‌گویی زمامداران سیاسی جمهوری اسلامی- به دلیل نظام غیردموکراتیک- بیشتر است. از دروغ‌های سیاسی گرفته تا دروغ‌های اقتصادی. آمارسازی پیرامون تحولات اقتصادی یکی از آنها است. احمدی‌نژاد همیشه میزان تورم را بسیار پائین و میزان اشتغال را بسیار بالا نشان می‌داد و می‌دهد.

تب مدرک‌گرایی و مزایای آن نیز موجب دروغ‌گویی و مدرک‌سازی شده است. همه‌ی زمامداران به دنبال مدرک دکتری بوده و هستند. اگر بتوانند از دانشگاه‌های داخلی یا خارجی مدرک بگیرند، چه بهتر. اما اگر نتوانند، ممکن است مدرک‌سازی کنند.

293500_994

در دوران رقابت‌های ریاست جمهوری گفته شد که حسن روحانی فاقد مدرک دکتری بوده و در واقع در این خصوص دروغ گفته است. سپس روشن شد که دارای مدرک دکتری به نام اصلی‌اش- حسن فریدون-است و حتی دانشگاه یاد شده این امر را تأیید کرد.

بعد گفته شد که در فلان سال موفق به دریافت مدرک دکتری شده است، در حالی که از سال‌ها پیش او را دکتر می‌خواندند یا خودش مدعی مدرک دکتری بود.

بعید است حسن روحانی در زندگی‌اش دروغ نگفته باشد. اما آیا در اپوزیسیون جمهوری اسلامی هم فردی پیدا می‌شود که تاکنون حتی یک دروغ نگفته باشد؟

بعید می‌دانم حسن روحانی در زندگی‌اش دروغ نگفته باشد. من نمی‌دانم در روی کره‌ زمین چند نفر پیدا می‌شوند که در طول زندگی شان دروغ نگفته باشند. من نمی‌دانم که در میان زمامداران سیاسی- دموکرات و دیکتاتور- آیا حتی یک فرد پیدا می‌شود که دروغ نگفته باشد؟

آیا در اپوزیسیون جمهوری اسلامی فردی پیدا می‌شود که تاکنون حتی یک دروغ نگفته باشد؟ به تاریخ سی و چهار سال گذشته بنگرید که سرشار از دروغ است. رژیم دیکتاتوری، اپوزیسیون‌اش را هم مانند خودش می‌سازد.

دروغ قطعاً رذیلت است و با هیچ توجیهی به فضیلت تبدیل نمی‌شود. باید راست‌گویی را گسترش داد. سیاست هم باید اخلاقی شود. اما همیشه میان آرمان و واقعیت شکاف عمیقی وجود دارد. اگر خواهان نظام سیاسی عادلانه هستیم، باید پیش‌فرض انسان‌شناسی‌مان این باشد که زمامداران سیاسی عده‌ای فریب کارند که صرفاً به دنبال منافع خویش (بسط قدرت و ثروت و منزلت و…)‌ هستند.

زمامداران سیاسی را نه فرشته، بلکه شیاطین باید به شمار آورد. در این صورت باید ساختارهایی آفرید که تا حد ممکن مردم را از شر این شیاطین مصون بدارد. ساختار دموکراتیک، ساختاری که دارای بیشترین آزادی است، زمامداران سیاسی را بیشتر تحت کنترل در خواهد آورد. اما این خیال باطلی بیش نیست که به سیاستمدارانی خواهیم رسید که فریب‌کار و دروغ‌گو نخواهند بود.