لابد شما هم این روزها با دوستی یا آشنایی، در واقعیت یا در فضای مجازی روبرو شدهاید که واقعیت مشترک ما را سراپا متفاوت میبیند. انگار همهچیز در «نظریههای توطئه» (conspiracies) گره خورده است که در آن معلوم نیست زمین گرد است یا صاف، واکسن بدرد میخورد یا آدمی را درجا میکشد، این سیاستمدار راست میگوید و آن یکی فقط دروغ یا… مثالها گسترده و بهنظر پایانناپذیر است. تا بدانجا که آدم به خودش هم شک میکند. شاید هم در کودکی به شما آموخته باشند که بایستی مدافع سنت و مذهب و ساختار اجتماعی قوم خودت باشی، مثلا در موضوع اسرائیل و فلسطین، طرف اسرائیل باشی چون به تو حکم شده است که یهودی هستی و باید چنین کنی.
مانند نائومی کلاین، نویسنده کانادایی اما یهودیتبار که در ایران هم نامی آشناست و در تازهترین کتابش، «همزاد: سفری به جهان آینهها» (Doppelganger: A Trip into the Mirror World) بهسراغ سوژه «سرزمین آینهها» رفته است، با الهام از «آلیس در سرزمین عجایب» و جلد دوم آن، «آن سوی آینهها»، نوشته لوئیس کارول که تلاش میکند واقعیت در چارچوب جهانی که در آن انسان مکرر تنهاتر میشود – مانند همهگیری کووید – و در جهان مجازی، واقعیت برای او ترک میخورد و شکل دیگری میگیرد. انگار در میان آینههایی گوناگون حرکت میکنی، هر کدام تصویری متفاوت به تو نشان میدهند تا در نهایت دیگر خودت را هم نمیشناسی و نمیتوانی به باورهای ذهنیات هم اعتماد کنی.
دو نائومی: کلاین و ولف و دو روایت از واقعیت
نائومی کلاین، «همزاد» را با تکرار یک اشتباه شروع میکند: اینکه در واقعیت یا در فضای مجازی، مکرر او و یک نائومی دیگر، نائومی ولف را با هم اشتباه میگیرند. هر دو یهودیتبار هستند و هر دو موهای بلند بلوند دارند. هر دو از خاستگاه حقوق زنان و برابری انسانها یا فمینیسم رشد کردهاند، کار رسانه کردهاند و سپس به نوشتن کتابهایشان مشغول شدند.
وولف که با کتاب «اسطوره زیبایی»اش (The Beauty Myth چاپ ۱۹۹۱ میلادی)، بدل به سخنگویی برای موج سوم جنبش فمینیستی آمریکا شده بود، در گذر سالها، چهره عوض کرد. ابتدا «پایان آمریکا» را در ۲۰۰۷ و سپس «واژن: یک زندگینامه نوین» را نوشت اما کتاب بعدیاش، «خشمها» در ۲۰۱۹ میلادی چاپ نشد. چون یک اشتباه فاحش داشت و این اشتباه را مجری بیبیسی در برنامهای زنده به ولف گفت و ناگهان چهارچوب آن اثر از هم پاشید و ناشر انتشار آن را متوقف کرد.
نائومی ولف که نویسنده رسانههای چپ مانند نیشن یا نیو ریپابلیک یا گاردین بود، ناگهان بدل به یک چهره طرفدار تئوریهای توطئه بدل شد و میهمان ثابت برنامههای مجریان راست افراطی آمریکایی، مانند برنامه «اتاق جنگ» استیو بنن بود. او حالا میگوید واکسن بد است و بههمینخاطر اکانت توییتر خودش را (پیش از شروع مدیریت ایلان ماسک) از دست داد. درحقیقت هشت مرتبه اکانتهای شبکههای اجتماعی او را بستند. البته ماسک بعد از به کسب مدیریت ایکس (توییتر سابق) او را به این شبکه دوباره راه داد.
نائومی کلاین در مونترال در شرق کانادا متولد شد و در بریتیشکلمبیا در غرب این کشور زندگی میکند. او ابتدا کارش را با خبرنگاری شروع کرد و سپس نخستین کتاب خودش، «بدون لوگو» (No Logo) را در ۱۹۹۹نوشت که نقدی بر برندسازی شرکتهای عمده بود. آن زمان هنوز خبری از شبکههای اجتماعی نبود و اگر کسی صحبت از «برند افراد معمولی» میکرد، او را جدی نمیگرفتند.
کتاب بعدی نائومی، در ۲۰۰۷ با نام «دکترین شوک» (The Shock Doctrine) منتشر شد که متمرکز بر نقد اقتصاد نئولیبرال حاکم بر جهان است. سپس بهسراغ فروپاشی اقلیمی رفت و کتاب «این همهچیز را تغییر میدهد: سرمایهداری در مواجه با اقلیم» (This Changes Everything: Capitalism vs. the Climate) را در ۲۰۱۴ منتشر کرد.
کتابهای بعدی نائومی، کتابهایی متمرکز بر فعالیتهای مدنی بودند تا «همزاد» در سپتامبر ۲۰۲۳ در بازار کتاب آمریکای شمالی و اروپا عرضه شد؛ اما چرا باید این دو چهره از دو کشور مختلف را بخصوص در فضای مجازی و مشخصا در توییتر با هم اشتباه بگیرند؟
تلاش تا به امروز موفق الگوریتم برای ساخت همزادهای ما «جهان آینهها»
نائومی کلاین در «همزاد»، بهسراغ نمونههای مختلف خلق همزاد از ادبیات اغلب نگلیسیزبان میرود، هرچند نام کتاب کلمهای از زبان آلمانی است که به نوعی یادآور فرهنگ عامه ایرانی است که میگوید «جنی همراه آدم بدنیا میآید و میرود به دنیای از ما بهتران». البته همزاد کلاین در اینجا، مانند دوقلویی اهریمنی است که در تضاد با او صحبت میکند.
نائومی کلاین به جنبش اشغال والاستریت میرود و از آن حمایت میکند، ولف مخالف آن است. نائومی کلاین بدنبال «قرار سبز نوین» (New Green Deal) است تا با ارتقاء اقتصادی پایدار کمک کند تا به مواجه با فروپاشی اقلیمی (از تغییرات اقلیمی گرفته تا بحران زباله و پلاستیک) برویم و ولف مخالف آن است. نائومی کلاین موافق علم حامی واکسن است و ولف مخالف.
نائومی کلاین در سپتامبر «همزاد» را منتشر میکند و ولف، نسخه جلد کاغذی «رودررویی با هیولا: شجاعت، ایمان و مقاومت در عصر تاریک نوین» (Facing the Beast: Courage, Faith, and Resistance in a New Dark Age) را منتشر میکند. نائومی میخواهد بفهمد و به ما بگوید که چگونه هوش مصنوعی (یا در شبکههای اجتماعی، الگوریتم) تشخیص میدهد که چه بدست ما برسد و چگونه بر نگرانیهای ما انگشت میگذارد تا ما را متعصبتر کند. آمازون در بخشی از معرفی کتاب وولف نوشته است:
گناه ولف؟ انجام کار خبرنگاری که زمانی باعث افتخار بود: سوال پرسیدن، به چالش کشیدن قدرت و در گذر یکی از تفرقهافکنترین دورههای تاریخ مدرن، افشای بسیاری از ناکارآمدیهای نظام عمومی بهداشت در گذر همهگیری کووید۱۹ با شرح رویدادشمار سقوط دموکراسی ما و تبدیل شدنش به استبداد، سانسور و تمامیتخواهی.
از واکسن تا اوتیسم، از وین تا فاشیسم
«همزاد» اما قصه تفاوتهای دو چهره مطرح آمریکای شمالی نیست: قصه زندگی ما است که تحتتاثیر همزادسازیهای دیجیتال، از هم گسسته است. یافتن حقیقت هر روز سختتر از پیش میشود. چون اکنون هوش مصنوعی گسترده در اختیار همگان قرار گرفته است و دیگر سخت نیست تا عکس یا ویدیو یا صدایی را تولید کرد که از واقعیت یک نفر برنیامده است، بلکه تولید یک نفر دیگر، یا ایده یک ماشین است.
عمده کتاب، پژوهشهای کلاین بر روی سوژههایی است که عمده جامعه به آن حساسیت نشان میدهد. یکی از آنها اوتیسم است. نائومی در «همزاد» توضیح میدهد چگونه با تغییر تعریف فرد اوتیسم در دهه ۹۰ میلادی، پزشکان گستردهتر این وضعیت اعصاب و مغز بخشی از جامعه را تشخیص میدهند. در جامعه بزرگتر، اما این گسترش تشخیص افراد اوتیسم یادآور دروغی است که دهههاست تکرار میشود: «واکسن بزنی اوتیسم میگیری».
بهرغم صرف دهها میلیون دلار برای پژوهشهای گوناگون، پاسخی که بر این ایده دیدهایم یکسان است: واکسن ارتباطی به اوتیسم ندارد. کلاین بهسراغ ایده والدین میرود که معتقد هستند فرزند آنها از هر چیزی که آنها اشتباه میدانند، رهاست. برای همین در تلاش هستند تا دلیلی برای تشخیص اوتیسم بیابند و جامعه در گوش آنها تکرار میکند: واکسن.
ولی وقتی بهسراغ تاریخ بروی، همانطور که کلاین رفت، با فاشیسم روبرو میشوی: وقتی وین، پایتخت اتریش، دورهای سوسیالیستی را میگذراند: گسترده خانههای دولتی ساخته میشوند و کودکان به امکانات تحصیلی و بهداشتی بیشتری میرسند. اما در این میان، پزشکانی هستند که بعدها همکار دولت فاشیستی حاکم بر اتریش، پس از الحاق آن به آلمان نازی میشوند، وقتی اتریش با آغوش باز و بدون شلیک یک گلوله، خود را در اختیار نازیها میگذارد.
یکی از آنها دکتر هانس آسپرگر (Hans Asperger) است. دولت نازی به او دستور میدهد تا کودکان اوتیسمی را طبقهبندی کند و او نمونههای والاتر آنها – یا بهگفته او، کسانی که بدرد جامعه نازی میخورند – را نگه میدارد و بقیه را میفرستد تا به قتل برسند. نازیها علاقهای به ناتوانیهای گوناگون افراد جامعه نداشتند و ترجیح میدادند تا این بخش جامعه را حذف کنند تا آنکه راهکاری برای زندگی آنان بیابند.
کلاین پس از مثالهای گوناگون مانند انکار تغییرات اقلیمی یا ادعاهای مرتبط به نسل پنجم شبکههای ارتباطی یا رمانهای فیلیپ راث، به سراغ بخشی از زندگیاش میرود که برایش سوالبرانگیز است. او در کودکیاش، مانند بسیاری کودکان یهودیتبار، پول به اسرائیل فرستاده بود تا درخت بکارند اما حالا اسرائیل و فلسطین برایش سوالی است که در جهان آینهها معنی پیدا میکند: باید از دروغهای دیگران گذر کنی تا بتوانی حقیقت را به چشم ببینی.
فلسطین و اسرائیل: وقتی قربانی متجاوز میشود
کلاین معتقد است که کشورهای غربی بهجای آنکه با سرکوب جامعه یهودی اروپا توسط آلمان نازی روبرو بشوند، کل مشکل را سر خاورمیانه ریختهاند. یا قربانی را بدل به متجاوز کردهاند. او پیشتر به نوار غزه سفر کرده است و با قلدری مقامهای ارتش اسرائیل هم آشنا شده است.
وقتی او و دو همراهش به مرز اسرائیل برمیگردند، آنها را چند ساعت معطل میکنند و بعد میگویند که ارتش آماده ارسال تانک به نوار غزه بوده تا آنها را نجات دهد. همزاد اینجا هم وجود دارد. یا چگونه میتوان گسترده کودکان را کشت اما اسم آن را جنگ گذاشت. آن هم برای گتویی که از همه طرف در محاصره اسرائیل و مصر قرار دارد.
نائومی کلاین برای نوشتن کتاب تازهاش، بیشتر از آنکه پاسخ داشته باشد، سوال مطرح میکند. او از خوانندهاش انتظار دارد که نسبت به واقعیت مجازی سختگیرتر بشود و با توجه به مثالهای مختلف کتاب، بیشتر از آنکه باور کند، بپرسد و کنجکاوی نشان دهد و عقل سلیم خودش را با آموزش، قدرتمندتر کند.
نسخه جلد سخت «همزاد» در ۱۲ سپتامبر ۲۰۲۳ در ۴۱۶ صفحه همزمان با نسخه صوتی و الکترونیک آن منتشر شده است. مانند دیگر کتابهای نائومی کلاین، انتظار آن میرود تا به سرعت به زبان فارسی ترجمه و عرضه شود.