اولین هفته سال جدید تحصیلی در ایران آغاز شده است، آن هم یک سال پس از سرکوب خونین جنبش «زن، زندگی، آزادی» که یک پای محکم آن در مدرسهها بود. همچنین در شرایطی که هزینههای تحصیل بسیار بیشتر از گذشته بر دوش خانوادههای دانشآموزان سنگینی میکند.
نظام آموزش رسمی هر ساله محتوای درسها هرچه بیشتر ولایی میکند و از آن طرف، از مسئولیتهای اقتصادیاش در نظام آموزشی بیشتر شانه خالی میکند. دیوار نظام آموزشی کشور طبق گفتههای دانشآموزان و والدینشان، از همین آغاز کَج و معوج است.
واقعیت تلخ مدرسه و دروغپردازی مسئولین
پدر سه دانشآموز در سال تحصیلی جدید اینگونه درددلهایش را آغاز میکند:
توی تلویزیون اعلام کردن که هیچ مدیر مدرسهای حق نداره از خانوادهها پول بگیره. ولی همه میگیرن. چون اصلا پولی ندارن که خرج مدرسه کنن. ما این وسط گیر کردیم نمیدونیم دقیقا کی داره راست میگه. مدیر مدرسهها میگن اصلا جواب این حرفا رو نمیدن. مشکل خودشونه.. میگه مگه تلویزیون قراره بچه شما رو ثبتنام کنه؟!
دروغپردازی گسترده و نظامیافته، شگرد بدیهی و پیشپاافتاده در طرز کار نظام است. در روز روشن دروغ میگویند و به روی خود هم نمیآورند. بسیار بعید است آنهایی که در تلویزیون دولتی کار میکنند و درباره آموزش و پرورش صحبت میکنند، از وضعیت مدرسهها اطلاع نداشته باشند. همچنین بعید است مدیر مدرسهای بتواند بدون چراغ سبز مسئولان بالادستیاش از دانشآموزی شهریه بگیرد. آنها میدانند که دروغ میگویند. اما گویی چارهای جز تداوم همین ادعاهای دروغ برای خود باقی نگذاشتهاند.
گروکشی آموزشی
مدرسه، دولتی و غیردولتی هم ندارد. این بار دیگر همه شهریه میخواهند. ثبتنام دانشآموزان را مشروط به پرداخت هزینههای ثبتنام کردهاند. هزینههایی که مدیران مدرسهها در شرایطی که حمایت مالی ملی و دولتی از آنها سلب شده، برای دانشآموزان میتراشند. آنها طوری برنامه ثبتنام را چیدهاند که حتی پول پوشه و کاغذهای مورداستفاده را هم از خانوادهها بگیرند. این وسط هزینههایی اضافی و مندرآوردی هم برای مردم ساختهاند. مثل پول «بیمه». ادعایشان این است که باید پولی از طرف خانوادهها برای بیمه سلامت کودکانشان پرداخت شود. در حالیکه چنین هزینهای هیچ معنا و توجیهی ندارد. چون بارها پیش آمده که دانشآموزی در محیط مدرسه صدمه دیده و هیچ بیمهای حاضر به قبول هزینههای درمان و نگهداری نبوده است. اصولا بیمهای وجود ندارد. تنها مشتی کاغذبازی ساختگی برای چاپیدن مردم تحت عنوان «بیمه» ساختهاند. سمیرا مادر یک دانشآموز در اینباره میگوید:
پار سال هم همین پول بیمه رو از ما گرفتند. بچهام تو زنگ ورزش پاش شکست. ما هم بعدا فاکتور هزینههای جراحی بیمارستانو بردیم مدرسه که خسارت بدن یا حداقل هزینه بیمارستانو پرداخت کنند. به ما گفتند همچین هزینهای سنگینه و بیمه انقدر پول نداره بده. به همین راحتی.
پول بیمه را از والدین دانشاموزها میگیرند اما زمانی که قرار باشد مسئولیتی در قبال آن قبول کنند، هزار جور تبصره و بهانه دارند که از آن فرار کنند. هزینه بیمه بدون شک یکی از آن اخاذیهای آشکار و شیادانه از جیب دانشآموزان است.
از «کمکهای مردمی» تا «شهریه»
قبلا موضوع پول گرفتن را با عنوان فریبنده «کمک به مدرسه» پیش میبردند. وانمود میکردند که آن پولها صرفا کمکهزینهای است که خانواده دانشآموزان به دلخواه خود به مدرسه میدهند. اکنون اما آن تعارفات را هم کنار گذاشتهاند. کار به جایی رسیده که حتی مدرسههای دولتی هم میگویند باید «شهریه» بپردازید. «کمک به مدرسه» به «شهریه» تغییر نام داده است.
به دانشآموزان پیامک میدهند که اگر تا فلان تاریخ شهریه نپردازند، ثبتنامشان کنسل میشود و باید به فکر مدرسهای دیگر باشند. از آن طرف مسئولان روز روشن در برابر دوربینهای صدا و سیمایشان دروغهای بزرگی در اینباره میگویند. قطع هزینههای ملی آموزش از مدرسههای هیچ راهحل دیگری برای مدیر مدرسهها برای اداره مدرسه باقی نگذاشته.
بازاری شدن نهاد آموزش
عقبنشینی اقتصادی دولت از مدرسه و آموزش حتی به موضوع تهیه کتاب هم رسیده است. در دهههای قبل، مدرسهها کتابهای درسی را با یارانه دولتی و قیمتی مطلوب دریافت میکردند و بین دانشآموزان تقسیم میکردند. اخیرا تهیه کتابهای درسی را به ثبتنام اینترنتی موکول کردهاند. دانشآموزان برای دریافت کتاب باید در سامانه مجازی کتاب دولتی ثبتنام کنند و منتظر نوبت بمانند. درحالیکه بسیاری از این ثبتنام بازماندهاند یا به آنها کتاب نرسیده. این بخش از دانشآموزان به ناچار باید در بازار آزاد و با قیمت به اصطلاح «آزاد» کتابهای درسیشان را تهیه کنند.
کل هزینه کتابهای ثبتنامی برای هر دانشآموز حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومان هزینه دارد. در حالی که قیمت همین کتابها در بازار آزاد جلدی ۱۰۰ هزار تومان است. یعنی یک دانشآموز کلاس اولی برای خرید ۵ کتاب درسیش باید ۵۰۰ هزار تومان هزینه کند.
دیوارِ کجِ مدرسه
تمامی این هزینهها در ابتدای سال تحصیلی در شرایطی است که در طول سال هم بارها پولهای دیگری با بهانههای مختلف از دانشآموان گرفته میشود. هیئت امنای مدرسه از نهادی که قرار بود واسطه مداخله خانواده دانشآموزان در اداره مدرسه باشد، تبدیل به نهادی شده که راه را برای اخاذی از مردم هموار میکند.
هزینههایی که مدرسه از خانوادهها میگیرد تنها بخشی از تمامی هزینههای دیگری است که خانوادهها باید برای تحصیل فرزندانشان پرداخت کنند. هزینه لباس و لوازم خواندن و نوشتن، اینترنت و موبایل برای دسترسی به نرمافزارهای الکترونیک آموزشی جدید، هزینه سرویس و میانوعده و جشنهای گاه و بیگاه در مدرسه و الی آخر. همه اینها از جیب خانوادهها پرداخت میشود. امروزه داشتن یک یا چند فرزند دانشآموز زیر سایه سیاستهای حکومتی خصوصیسازی و چپاول منابع به یک کابوس تبدیل شده. آن هم درست در شرایطی که محتوای درسی روز به روز بیهودهتر میشود و آلودهتر به ایدئولوژی ولایی.