توافقی در حال مذاکره است که در صورت به نتیجه رسیدن، عربستان سعودی برای اولین بار روابط گرمی با اسرائیل برقرار میکند.
اگر چنین شود و دنیا به کام محمد بنسلمان بچرخد، اصلیترین چیزی که سعودیها در ازای آن به دست میآورند، یک معامله و تضمین امنیتی است که آمریکا به ریاض میدهد و سطح روابط دو کشور را به چیزی شبیه روابط واشنگتن-تلآویو تبدیل میکند.
در چنین معاملهای اسرائیل هم نقش مهمی در برنامههای بلندپروازانه عربستان برای حرکت اقتصاد خود به فراسوی نفت ایفا خواهد کرد.
در حاشیه این توافق انتظار میرود که امتیازاتی هم به دولت خودگردان فلسطین در کرانه باختری داده شود.
در صورت انجام این معامله، ایالات متحده بخشی از نفوذ خود را بر عربستان سعودی باز خواهد یافت و تلاشهای چین برای گسترش نفوذش در خاورمیانه را دستکم در جبهه کشورهای عربی متوقف میکند.
این توافق برای هر چهار دولت (آمریکا، عربستان، اسرائیل و فلسطین) امتیازهای قابل توجهی دارد اما خبری تلخ برای یک قدرت منطقهای در همسایگی عربستان است. اگر چنین معاملهای سر بگیرد ایران در یک محاصره ژئوپلیتیک قرار خواهد گرفت.
ایران در یک دهه گذشته از کارت انصارالله یمن برای مهار سعودیها استفاده کرده است. اکنون مذاکرات صلح در یمن در جریان است ولی نتیجه غایی آن مشخص نیست.
همپیمانی عربستان و آمریکا در معاملهای که وجود عالیترین سطح روابط امنیتی را تضمین میکند، کارت تهران برای فشار بر ریاض را کماثر میکند. در چنین شرایطی استفاده از انصارالله یمن برای حمله به قلب اقتصادی سعودی به معنای خطر رویارویی مستقیم با آمریکا خواهد بود. از دیگر سو گریز از مرکز در پایتختهایی که ایران آنها را در چنگ خود میداند افزایش مییابد. مهمتر از همه در بیروت و بغداد.
نمایش موشکهای با برد ۲۵۰۰ کیلومتر در رژه نظامی انصارالله یمن در صنعا در روز ۲۱ سپتامبر/ ۳۰ شهریور اولین پاسخ نمادین ایران به چنین معاملهای بود. موشکهایی که بردشان به آن اندازه هست که اسرائیل را از خاک یمن هدف قرار دهند. گرچه این پاسخ نمادین چندان قدرتمند نیست و فاصله بسیار اسرائیل از خاک یمن امکان ایجاد تهدید مستقیم مشابه تهدید حزبالله لبنان برای تلآویو را دشوار میکند. مگر اینکه یک رویارویی مستقیم میان ایران و اسرائیل رخ داده باشد و انصارالله هم خود را سرباز تهران بداند و با مدل کپیشده موشک قیام بخواهد اسرائیل را هدف قرار دهد.
آمریکا چه میخواهد؟
سوالها و ابهامها بر سر معامله امنیتی سهجانبه آمریکا-سعودی-اسرائیل بسیار است. حتی ممکن است این توافق در لحظه آخر به سرانجام نرسد. هر طرف این معامله از دیگری خواستههایی دارد و میخواهد این شروط در بهترین شکل محقق شوند.
جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا در دیدارش با بنیامین نتانیاهو در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل گفت که درباره سه موضوع با نخستوزیر اسرائیل مذاکره کرده است. ۱- راهحل دو دولتی برای حل مساله فلسطین ۲- لایحه اصلاحات قضایی در اسرائیل و ۳- تنشها با ایران.
نتانیاهو که تا ماههای پیش انعطاف بر سر اصلاحات قضایی را در مذاکرات خارجی رد میکرد و تنها به احزاب داخلی اسرائیل پیشنهاد مذاکره میداد، اکنون به بایدن گفته است که حاضر است در این مورد با آمریکا صحبت کند. راهحل دودولتی هم برگ برنده راستگرایان اسرائیلی است که آن را فقط در شرایطی روی میز خواهند گذاشت که در ازایش دستاورد بزرگی نصیبشان شود. محاصره ایران، همراهی آمریکا در این محاصره و بازیگری سعودی در تغییر چهره خاورمیانه به نفع اسرائیل آن هم به صورت پایدار میتواند همان دستاورد بزرگ باشد.
عربستان چه میخواهد؟
عربستان سعودی هم حاضر است در این طرح بازی کند ولی قیمت این بازی را به خوبی میداند و بازیگر ارزانی نیست. ریاض هم مخاطرات بالقوه چنین پیمانی را میداند و هم راههای مقابله و کسب منفعت از آن را دریافته است. پیمان امنیتی عالی با آمریکا، ورود به باشگاه هستهای در هر شکل و صورتی و البته حل مساله ایران به صورتی که آسیبی به عربستان وارد نشود، خواسته مشخص محمد بن سلمان است.
عربستان سعودی خواهان توافقی با ایالات متحده است که تا حد امکان به یک پیمان دفاعی متقابل نزدیک باشد – که در آن هرگونه حمله به سعودی توسط واشنگتن به عنوان حمله به ایالات متحده تلقی میشود. یکی از مدلهای ممکن، معاهده آمریکا و ژاپن است که براساس آن ژاپن به ایالات متحده حق استقرار نیروهای نظامی در این کشور را میدهد در ازای این قول که آمریکا در صورت حمله هر کشوری به ژاپن از آنها دفاع خواهد کرد.
اسرائیل هم دارای قابلیتهای دفاعی است که میتواند برای دفاع از میادین نفتی عربستان مفید باشد.
آمریکا در ماههای گذشته با تغییر اندک در آرایش نظامیاش در خاورمیانه تلاش کرد آبنبات کوچکی به سعودیها تعارف کند تا شاید به همان قناعت کنند. سعودیها استقبال کردند ولی سرد و در حد همان آبنبات. حضور تفنگداران آمریکایی در خلیج فارس و اسکورت کشتیها چیزی نیست که ریاض را دلخوش کند و با آن برگ برتر عادیسازی رابطه با اسرائیل را روی میز بگذارد.
ریاض یک خواسته مشخص دارد: عربستان نسخه جدیدی از اسرائیل برای آمریکا باشد. همانطور که کشورهای جهان میدانند اخم کردن به تلآویو یعنی سنگ انداختن به میدان سیاست در آمریکا، ریاض هم باید چنین شود. همان طور که آمریکا خود را متعهد به حفظ امنیت اسرائیل در هر سطحی میداند، با سعودی هم همین سطح از روابط را ایجاد کند.
توافق عربستان سعودی با ایران چه میشود؟
همه میدانند که ایران و اسرائیل یک دشمنی عادی با هم ندارند. تلآویو و تهران دهههاست که در یک جنگ نیابتی بودهاند، جنگی که در هفت سال گذشته تشدید شده است. همین سال گذشته، گزارش شد که ارتش اسرائیل از سال ۲۰۱۷ بیش از ۴۰۰ حمله هوایی در سوریه و سایر مناطق خاورمیانه علیه اهداف متعلق به ایران و متحدانش انجام داده است. میتوان تصور کرد که از آن زمان تعداد چنین حملاتی افزایش یافته است.
اگر عربستان سعودی اسرائیل را در آغوش بگیرد، ایران به احتمال زیاد گلوی ریاض را خواهد فشرد. ایران احتمالا مشروعیت عربستان به عنوان رهبر جهان اسلام را با شدت بیشتری به چالش میکشد و به احتمال زیاد کارتهای امنیتیاش را بازی میکند. ایران یک بار به صورت گسترده از این کارت استفاده کرده است و در سپتامبر ۲۰۱۹ تأسیسات نفتی عربستان را با هواپیماهای بدون سرنشین و موشک هدف قرار داد. حمله ای که از یمن با جنگافزارهای ایرانی انجام شد.
برای تهران، دوستی ریاض با واشنگتن – چیزی که ایرانیها به آن عادت کردهاند – یک چیز است، اما شراکت با اسرائیل، کشوری که هیچ تردیدی برای استفاده از نیروی نظامی برای مقابله با نقشهها و نفوذ ایران در منطقه نشان نداده، یک چیز دیگر است.
ایران همچنین نگران حمله اسرائیل به برنامه هستهای خود است. بنابراین، اگر عربستان سعودی با اسرائیل متحد شود، ایران فرض میکند که ریاض بستری را برای ارتش اسرائیل فراهم میکند تا حملهای سریع علیه ایران انجام دهد، حتی اگر رهبری عربستان سعودی چنین قصدی نداشته باشد.
زمانی که امارات متحده عربی و بحرین در سپتامبر ۲۰۲۰ برای عادی سازی روابط با اسرائیل به توافق رسیدند، هر دو به طرز باورنکردنی مراقب بودند تا هرگونه صحبت از همکاری نظامی با اسرائیل را به مفاهیم مبهم صلح و ثبات محدود کنند. این به این دلیل نبود که ابوظبی و منامه نمیخواستند روابط نظامی خود با اسرائیل را بهبود بخشند. بلکه آنها میدانستند که افزایش همکاری امنیتی با اسرائیل میتواند ایران را تحریک کند.
اگر عربستان سعودی یا هر یک از کشورهای عربی خلیج فارس بیش از حد به اسرائیل نزدیک شوند و به عنوان مثال، دسترسیهای اطلاعاتی و نظامی مهمی را برای آنها فراهم کنند، ایران به احتمال زیاد شکیبایی نخواهد کرد. ابوظبی، منامه و به شکل بالقوه ریاض هدف خواهند بود.
این دقیقاً همان چیزی است که در سال ۲۰۱۹ برای سعودیها اتفاق افتاد. حمله به آرامکو به خاطر اقدام مشخص و ملموس سعودیها روی زمین و علیه ایران نبود بلکه به دلیل حمایت آنها از دولت ترامپی بود کمپین فشار حداکثری علیه رژیم ایران را در دست اجرا گذاشته بود.
اما حتی اگر عربستان راه امارات و بحرین را دنبال کند و همکاری امنیتی خود با اسرائیل را پس از عادی سازی روابط محدود کند، این امر در ایران به مانند دو کشور دیگر و عادیسازی روابطشان تعبیر نخواهد شد.
به دلیل موقعیت، نقش و اقتدار عربستان سعودی در جهان اسلام، خطرات عربستان بسیار بیشتر از امارات، بحرین یا هر کشور مسلمان عرب دیگری است که روابط خود را با اسرائیل عادی میکند.
اگر عربستان سعودی حقوق فلسطینیها را در هر توافقی با اسرائیل جدی نگیرد، ایران کمپین فشار سیاسی شدیدی را علیه آل سعود آغاز خواهد کرد. و این اولین باری نیست که رهبران ایران مشروعیت و اقتدار رهبری عربستان را به چالش میکشند. علی خامنهای، سالهاست که از جهان اسلام خواسته است که خاندان سلطنتی عربستان را به عنوان خادم حرمین شریفین رد کنند. او در روز ۱۷ شهریور ۱۳۹۵، آل سعود را «شجره خبیثه ملعونه»ای خواند که «لیاقت اداره حرمین را ندارد».
بنابراین، وقتی مقامات سعودی اصرار دارند که عادیسازی روابط با اسرائیل اتفاق نمیافتد مگر اینکه یک کشور فلسطینی یا حداقل یک فرآیند مؤثر برای ایجاد آن وجود داشته باشد، آنها تنها شعار نمیدهند.
فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه عربستان سعودی در ژانویه امسال گفت: «عادی سازی واقعی و ثبات واقعی تنها از طریق امید دادن به فلسطینیها و از طریق دادن عزت به فلسطینیها به دست میآید».
سعودیها نمیتوانند یک توافق عادی سازی با اسرائیل از جمله امارات و بحرین را تحمل کنند که صرفاً شهرکسازیهای جدید را متوقف و منضم شدن دره اردن در کرانه باختری را به حالت تعلیق درآورد یا متوقف کند. سعودیها به چیزی معنادارتر نیاز دارند، زیرا شهرت، مشروعیت، اقتدار و حتی امنیت آنها در خطر است.
عربستان چه در سر دارد؟
رهبران سعودی چالش با ایران را دست کم نمیگیرند. آنها میدانند که تنها با داشتن سپر دفاعی ایالات متحده، ایران دست و پایش خواهد لرزید.
به همین دلیل است که عربستان سعودی در مورد دستیابی به یک پیمان دفاعی رسمی با واشنگتن بسیار مصمم است. ریاض میداند که اقدام تاریخی و تحول بنیادین در ایجاد رابطه با اسرائیل آنقدر گران هست که باید الماس ارزشمندی در ازایش دریافت کند.
اما دقیقاً به همین دلیل است که ایالات متحده در پذیرش قیمت گزاف عربستان سعودی برای عادی سازی روابط با اسرائیل مردد است. اگر نتیجه توصیف شده در بالا محقق شود و ایران به عربستان سعودی به دلیل عادیسازی روابط با اسرائیل حمله کند، آیا ایالات متحده در موقعیتی قرار خواهد گرفت که به نفع عربستان سعودی علیه ایران وارد جنگ شود؟ و اگر ایران از اقدام نظامی مستقیم علیه عربستان اجتناب کند و از نیروهای نیابتی منطقهای خود برای حمله به سعودی استفاده کند، واشنگتن چگونه پاسخ خواهد داد؟
هیچ پاسخ آسانی برای این سؤالات وجود ندارد، اما ریاض از واشنگتن انتظار پاسخهایی روشن دارد. پاسخهایی که جزئیاتش در پیمان امنیتی با واشنگتن میبایست مندرج باشد. پیچیدگیها و پیامدهای ائتلاف امنیتی عربستان سعودی و ایالات متحده بسیار زیاد است و هنوز پایتختهای سه کشور درگیر در این معامله به نتیجه نهایی نرسیدهاند.
امریکا کشوری هست که دشمنی دیرینه با مردم ایران دارد و همواره مردم ایران رو فدای منافع خودش کرده.در ظاهر موافق با مردم ایران اما در خفا دشمن مردم ایران هست.جمهوری اسلامی کودک غیر مشروع آمریکاست.هر توافقی که آمریکا با دوست یا دشمن ایران داره دودش در چشم مردم ایران هست.ما عادت داریم که آمریکا به جمهوری اسلامی باج بده.
و.م / 29 September 2023