در یک سال گذشته فشار بر روزنامه‌نگاران ایرانی به نحوه چشمگیری افزایش یافته است. فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران در آخرین گزارش خود عنوان کرده که در طی یک سال پس از شروع اعتراضات شهریور ۱۴۰۱، دستکم ۱۱۰ روزنامه‌نگار، زندانی، احضار و با حبس‌های طولانی‌مدت روبرو شده‌اند. براساس این گزارش، از این تعداد ۲۱ روزنامه‌نگار با اتهاماتی چون تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت کشور به زندان محکوم شدند، و حداقل ۲۰ فرد به دلیل احضار و محکومیت طولانی مدت ناچار به ترک ایران شده‌اند. همچنین این گزارش می‌گوید دست‌کم هشت رسانه در یک سال اخیر به دلیل فشارهای امنیتی تعطیل، توقیف یا لغو مجوز شده‌اند. اما این تمام ماجرای خبررسانی در ایران نیست.

آنچه کمتر در فضای ایران توجه‌ها را به خود جلب می‌کند فشار بر روزنامه‌نگاران محلی است؛ افرادی که به شکل غیررسمی در نشریات، سایت‌ها، شبکه‌های اجتماعی-بخصوص کانال‌های تلگرامی- فعال هستند، کمتر در گزارش‌های آزادی بیان و رسانه‌ای از آنها نامی برده می‌شود. آنها کسانی هستند که معمولاً درآمد مالی‌ از فعالیت‌ رسانه‌ای دریافت نمی‌کنند و عمدتاً به دلایل حقوق بشری در این زمینه فعال هستند. نه صنفی از آنها حمایت می‌کند و نه همچون روزنامه‌نگاران اسم و رسمی دارند، اما مورد اعتماد عموم مردم هستند و خبرهای منطقه را پوشش می‌دهند. از این‌رو در آگاهی‌بخشی و بازتاب دادن واقعیت‌های این روزهای ایران، نقش به‌سزایی ایفا می‌کنند.

 بدون چهره‌ها

فعالیت رسانه‌ای هر روز در ایرانِ تحت حاکمیت جمهوری اسلامی محدود و محدوتر می‌شود. در چهار دهۀ گذشته جمهوری اسلامی همواره جزو حکومت‌هایی بوده که مستقیم و غیرمستقیم با آزادی بیان به طور علنی سر ستیز داشته. در همین رابطه، سازمان گزارشگران بدون مرز در گزارش سالانه ۲۰۲۲ از آزادی رسانه‌ها، از بین ۱۸۰ کشور جهان، ایران را در ردۀ ١٧٨ قرار داده است. این سازمان در تازه‌ترین گزارش خود بیان کرده: « ایران از زمان سرکوب گسترده اعتراضات به مرگ مهسا امینی در حدود یک سال پیش، ۷۹ روزنامه‌نگار را بازداشت کرده است.»  به گفتۀ این سازمان از این تعداد « ۱۲ نفر هنوز در بازداشت‌ هستند و آزادی افرادی که آزاد شده‌اند نیز محدود و مشروط است.» همچنین این سازمان در گزارش ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲، ایران را بعد از کره‌شمالی، چین و ویتنام به‌عنوان یکی از «مخوف‌ترین کشورها برای روزنامه‌نگاران» نامیده است. در چنین فضایی فعالیت رسانه‌ای با هدف بازتاب واقعیت، سازوکار متفاوتی از آنچه معمولاً روزنامه‌نگاری می‌نامند، پیدا می‌کند.

یکی از روزنامه‌نگاران از سقز درباره میزان محدودیت فعالیت رسانه‌های کُردزبان در یک سال گذشته به رادیو زمانه می‌گوید:

روزنامه‌نگاری همیشه در ایران با فشار و محدودیت زیادی مواجه بوده است، البته در کردستان این محدودیت‌های خیلی بیشتر است. محدودیت‌ها در شرایطِ مختلف، مثل اعتراضات، چندین و چندبرابر هم می‌شود. در این شرایط فقط رسانه‌‌ها رصد نمی‌شوند بلکه فعالیت فردی هم به شدت زیر نظر گرفته می‌شود. تهدید و اخطارهای تلفنی و بازداشت و اتهامات هم در این شرایط بیشتر و بیشتر می‌شود.

 این روزنامه‌نگار همچنین درمورد نحوۀ فشارهای امنیتی اضافه می‌کند:

هر شکلی وجود دارد. از تلفن زدن و پیام دادن در فضای مجازی گرفته تا بازداشت در منزل و خیابان. در یک سال گذشته حتی موضوعاتی که به ظاهر ربطی به اعتراضات هم ندارد با محدودیت روبرو بوده‌اند. مثلاً در کانال تلگرامی نمی‌توانیم اخبار مربوط به اقلیم کردستان یا تحریم‌های جدید علیه ایران را کار کنیم. در این یک سال، تقریباً تمام خبرگزاری‌های محلی در کردستان اخبارهای کپی شده از رسانه‌های داخلی یا یادداشت‌های بی‌خطر، مثلاً درمورد رعایت بهداشت عمومی، فصل برداشت محصولات کشاورزی و… منتشر کرده‌اند. اینجا منظور کانال و خبرگزاری‌های است که فعالیتشان مشخص است و معلوم است که فلان کانال از طریق چه کسانی هدایت می‌شود.

۱۶ شهریور سال‌جاری خبرگزاری حقوق بشری هه‌نگاو مدعی شد به «فایل صوتی» دست پیدا کرده که در آن نهادهای امنیتی مدیر کانال‌های تلگرامی شهرهای بوکان، مهاباد، سردشت، پیرانشهر و … را تحت فشار قرار داده‌اند تا اعترافات ساختگی سه نفر را علیه «محمد حسن‌زاده» از جانباختگان اعتراضات سال گذشته را در کانال‌های خود منتشر کنند. محمد حسن‌زاده در جریان مقاومت مردمی شهر بوکان در آبان ۱۴۰۱ با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی کشته شد. گزارشگر رادیو زمانه صحت انتشار فیلم اعترافات سه فرد علیه حسن‌زاده در برخی کانال‌های تلگرامی بوکان، مهاباد و سردشت را تأیید می‌کند.

یکی از ادمین‌های این کانال‌ها در مورد فشار و اجبارهایی از این قبیل به رادیو زمانه می‌گوید:

می‌دانم انتشار چنین فیلم‌هایی هم اعتماد عمومی به کانالم را پایین می‌آورد، هم احتمالاً پیش مردم مزدور و خائن جلوه داده می‌شوم. ولی بدانید که تحت زور و فشار چنین چیزهای را منتشر می‌کنیم. این کانال برای من منبع درآمد است، چیز خاصی هم از روزنامه‌نگاری و خبرنگاری نمی‌دانم. تقریباً هرچیزی که منتشر کرده‌ام را مردم برایم فرستادند. یک سال است من هر ماه از سمت نهادهای امنیتی تهدید می‌شوم که فلان خبر را نگذار یا فلان خبر را بگذار! حتی یک مدت مجبور شدم کلاً کانال را تعطیل کنم، یعنی فعالیتی نداشته باشم. ولی گفتم به خاطر تبلیغات منبع درآمدم است، باز مجبور شدم دوباره فعالیت کنم. درحالی که هیچ وقت خبر سیاسی کار نکردم، در این یک سال با تهدید به بازداشت مجبورم کردند چندتا خبر منتشر کنم. الان یک ماه می‌شود جز چندتا پست خیلی معمولی چیزی انتشار ندادم.

در رابطه با اجبار خبررسانی به نفع حکومت، جاناتان دگر، دبیر میز خاورمیانه گزارش‌گران بدون مرز در اظهار نظری گفته است:

علیرغم پیچیدگی نظامی که مقامات ایرانی برای اذیت و آزار روزنامه‌نگاران طراحی کرده‌اند، فرمولی خیلی ساده‌ دارد: یا خود را سانسور می‌کنند یا به زندان می‌افتند. بازداشت‌های فعلی هم به این دلیل اتفاق می‌افتد که هنوز روزنامه‌نگارانی هستند که از این قاعده سرپیچی می‌کنند.

Ad placeholder

بدون حمایت

علیرغم فشارها و محدودیت‌ها، هنوز اشخاصی وجود دارند که به طرق گوناگون اخبار مناطق مختلف در ایران را منتشر می‌کنند. «ناشناس‌ها» کسانی هستند که روزنامه‌نگاری را همچون حرفه دنبال نمی‌کنند و عمدتاً آموزش‌های لازم را در این زمینه فرانگرفته‌اند، اما خبررسانی آنها از منابع غیرقابل انکار رسانه‌های حرفه‌ای محسوب می‌شود. اگرچه راستی‌آزمایی این اخبار کار خبررسانی برای رسانه‌های حرفه‌ای را با صرف مدت زمان بیشتری روبرو می‌کند اما اخبار آنها در فضای بدون آزادی بیانِ ایران، یکی از معدود منابع خبری است.

از یکی از این افراد می‌پرسم: خبررسانی برای شما نه درآمدی دارد، نه اسم و رسمی و نه حتی صنف و گروهی که پشتیبانی کند، چه چیزی شما را به ادامه فعالیت ترغیب می‌کند؟ او در پاسخ می‌گوید:

من و امثال من، معترض سیاسی هستیم. این بهترین عنوان برای ماست. اینکه در جمهوری اسلامی کوچک‌ترین آزادی بیان و اندیشه وجود ندارد را دیگر همۀ دنیا می‌داند. با این اوضاع باید چه کار کرد؟ چون آزادی برای رسانه وجود ندارد باید سکوت کرد؟ به نظر من خیر. سکوت یعنی فرصت به پروپاگاندای حکومت، یعنی جعل واقعیت، یعنی تباه شدن خون هزاران هزار نفر! کسانی که در بیرون از ایران هستند، یا در جاهای مختلف کشور زندگی می‌کنند، تنها منبعشان رسانه‌ است، حالا وقتی ما فعالیتی نداشته باشیم، همۀ این نارضایتی و اعتراضات و کشت و کشتار و زندانی و بی‌عدالتی و… مخفی خواهد ماند، پس در نتیجه حکومت می‌تواند مدعی شود در ایران همه چیز خوب و عالی است. امروزه انتشار اخبار مثل گذشته نیست، لازم نیست حتماً روزنامه و نشریه داشته باشید، از طریق اینترنت همه چیز راحت‌ شده. هرچند در ایران این مسیر هم با مشکلات زیادی مواجه است، اما باز همچنان می‌شود از این طریق برخی از اخبار را منتشر کرد. شرکت در اعتراضات فقط به خیابان رفتن نیست، بلکه انتشار اخبار آن هم است. این یک تعهد اخلاقی به اعتراضات است.

قانون شفاف و مشخصی برای فعالان رسانه‌ای در ایران وجود ندارد، اما به گزارش خبرگزاری‌های داخلی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی دو سال پیش کلیات طرحی موسوم به «تشدید مجازات همکاری‌کنندگان با اقدامات کشورهای متخاصم علیه امنیت و منافع ملی» را به تصویب رساندند که اردیبهشت‌ ١٤٠٠ در جلسه علنی از سوی هیئت رئیسه اعلام وصول شد. ماده ٧ این طرح، ارسال‌کنندۀ فیلم یا تصاویر را به آنچه حکومت «شبکه‌های معاند یا بیگانه» می‌خواند مشمول حداکثر مجازات می‌داند. در همین رابطه، حسینعلی حاجی دلیگانی، عضو کمیسیون قضایی مجلس به خبرگزاری خانه ملت گفته است که تشخیص مصادیق جاسوسی بر عهده «کمیته‌ای با عضویت نمایندگان سازمان اطلاعات سپاه، سازمان اطلاعات ناجا و وزارت اطلاعات و به ریاست نماینده اطلاعات ستاد کل نیروهای مسلح است.» وی درمورد طرح مذکور تصریح کرده:

در این طرح برای کسانی که برای کشورهای متخاصم در کشور جاسوسی می‌کنند مجازات مفسد فی‌الارض و اعدام پیش‌بینی شد.

Ad placeholder

یکی از شهروندان فعال در عرصۀ خبر درمورد طرح‌های مذکور و اعمال فشارهای مضاعف بخصوص در یک سال گذشته به رادیو زمانه می‌گوید:

در ایران هیچ قانونی که به نفع مردم یا آزادی بیان باشد وجود ندارد. تشخیص هر فعالیتی برعهدۀ ارگان‌های امنیتی است. ارگان‌های امنیتی که برخلاف ادعایشان هیچ اشراف اطلاعاتی ندارند، هرطور که بخواهند با افراد برخورد می‌کنند. خب در این شرایط شما نمی‌توانید کار خبری صادقانه‌ای انجام دهید و بعد به قانون مشخصی هم برای دفاع از خود در دادگاه ارجاع دهید! چون اولاً قانون حمایتی وجود ندارد، دوماً هر قانونی به راحتی با تشخیص نهاد امنیتی، که خودِ قضات را هم شامل می‌شود، با انواع روش تفسیر و تغییر پیدا می‌کند. در واقع اصولاً کارخبری در ایران باید مخفیانه صورت بگیرید. روزنامه‌نگارهای که امروزه در زندان هستند یا احضار می‌شوند، نه برای جایی جاسوسی کرده‌اند نه قصد تشویش اذهان عمومی و غیره داشته‌اند، آنها حقیقت یک فاجعه را، تازه مطمئنم با خودسانسوری بالایی منتشر کرده‌اند. در جمهوری اسلامی حقیقت یعنی چیزی که نهادهای امنیتی می‌گویند نه چیزی که اتفاق اقتاده است! پس هم برای اینکه بازداشت نشوید و هم برای اینکه بتوانید حقیقت ایران را رسانه‌ای کنید، ناچارید مخفیانه و ناشناس فعالیت داشته باشید. البته همین مخفیانه بودن مشکلات خودش را دارد ولی صددرصد بهتر از زندانی و اعدام است.

بنا به آمار جمع‌آوری شده توسط گزارشگران بدون مرز، از ۷۹ روزنامه‌نگار بازداشت شده در یک سال گذشته، ۳۱ نفر از آنها زن هستند. در یک سال گذشته، زنان هم در اعتراضات خیابانی و هم در کار خبررسانی فعالیت قابل توجهی داشته‌اند. یکی از این زنان از مریوان در مورد سختی‌های کار خبررسانی بخصوص از اعتراضات اخیر به رادیو زمانه می‌گوید:

سختی کار از آنجا می‌آید که همیشه استرس موبایل و تصاویر داخلش را باید داشته باشی. اگر در این مواقع بازداشت شوید خدا می‌داند چه به سرت می‌آید! چون در این حالت حتماً اتهام جاسوسی و غیره بهت می‌چسبانند. از طرف دیگر به عنوان یک روزنامه‌نگار شناخته نمی‌شویی که مثلاً فلان سازمان بین‌المللی یا نهاد و صنف ازت حمایت کند. می‌دانم که جمهوری اسلامی گوشش به هیچ سازمان و نهاد بین‌المللی بدهکار نیست ولی مطمئناً حمایت آنها بازتاب خبری زیادی دارد و در بسیاری مواقع به نفع فرد بازداشتی است. یعنی اگر اخبار بازداشت و حمایت‌های بین‌المللی منتشر نشود، نهادهای امنیتی راحت‌تر طرف را سرکوب و سربه نیست می‌کنند. شهروند خبرنگارها از این حمایت‌ها بهره‌مند نیستند، اولاً تا جایی که من مطلع‌ام سازمانی به این اسم وجود ندارد، دوماً این اشخاص به دلایل امنیتی مخفیانه کار می‌کنند. فعالیت خود من به دلیل محدودیت رسانه‌ها در ایران و فشارهای بسیار زیادی است که روزنامه‌نگارها متحمل می‌شوند. از طرف دیگر کافی است کانال یا شبکه‌ای که در آن فعالیت می‌کنید شناسایی شود، یا باید با ساز حکومت برقصی یا یاید زندانی شوی! به همین خاطر، ترجیح می‌دهم ناشناس و بدون حمایت کار کنم تا هم واقعیت را منتشر کنم هم ابزار دست حاکمیت نباشم.

با محدودیت روزافزون آزادی بیان و اعمال فشارهای مضاعف بر روزنامه‌نگاران ایرانی، شهروندان معترض در قالب شبکه‌های اجتماعی و کانال‌های تلگرامی به طروق مختلف اخبار آنچه این‌ روزها در ایران جریان دارد را منتشر می‌کنند. آنها «ناشناس ماندن» را نبض زندگی خود می‌دانند و نمی‌خواهد به سیاست‌های سانسور در ایران تن بدهند.