در حالیکه هنوز حجتالاسلام حسن روحانی، رییس جمهور منتخب کابینهاش را تشکیل نداده، دولت دهم به ریاست محمود احمدینژاد در آخرین روزهای حکومتش، در عرصه سیاستهای کتابگزاری، در زمینه صدور مجوزها و همچنین چگونگی برگزاری نمایشگاه کتاب تحولاتی ایجاد کرده است. چنانچه این تحولات اجرایی شوند، دست روحانی و وزیر ارشادی که او در دولت ائتلافیاش انتخاب خواهد کرد برای برونرفت از بحران کتاب بسته خواهد ماند. میپرسیم آیا او میتواند نظام فرهنگی را به گونهای بنیادین متحول کند یا اینکه حتی برآوردن حداقل انتظارات ناشران و نویسندگان هم امری دستنیافتنی خواهد بود؟
ز هر طرف که شود کشته، سود اسلام است
در کمال ناباوری، علیزارعی نجفدری، مشاور محمود احمدینژاد از ارائه پیشنهادی به اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی خبر داد که بر اساس آن مرجع صدور مجوز چاپ کتاب تغییر کند.
به گزارش خبرگزاری مهر، زارعی به شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد داده که صدور مجوز چاپ کتاب به اتحادیههای ناشران سپرده شود و از قرار، اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی هم از این پیشنهاد «استقبال» کردهاند.
بیش و کم همزمان با اعلام این خبر، بر اساس حکم سید محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دهم، علی اسماعیلی، سرپرست معاونت امور فرهنگی به عنوان رئیس بیست و هفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران منصوب شد.
شتاب در صدور حکم انتصاب علی اسماعیلی به عنوان رئیس بیست و هفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، آن هم پیش از تشکیل کابینه دولت یازدهم فقط یک معنا میتواند داشته باشد: ما میخواهیم دست دولت آینده در عرصه کتابگزاری بسته باشد.
بیست و هفتمین نمایشگاه کتاب تهران در اردیبهشت ماه سال آینده برگزار میشود. به این جهت، شتاب در صدور چنین حکمی فقط یک معنا میتواند داشته باشد: ما میخواهیم دست دولت آینده در عرصه کتابگزاری بسته باشد.
حسینی در حکمی که برای علی اسماعیلی صادر کرده، از ضرورت «اعمال دقیق سیاستهای شورای نمایشگاه» سخن گفته است. اعمال این سیاستها به این معنی خواهد بود که همچنان گروهی از «ناشران ارزشی» از تسهیلات و امکانات دولتی برخوردار شوند و گروه عمدهای از ناشران مستقل ایران، با توجه به گرانی کاعذ و بحران اقتصادی از حداقل امکانات بیبهره بمانند. اما از سوی دیگر، چنانچه پیشنهاد نجفدری مورد قبول شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گیرد، با آسان شدن صدور مجوز کتابها، میتوان تصور کرد که ناگهان انبوهی از کتابهای در محاق مانده به بازار بیایند. این امر نه تنها منجر به تورمزایی فرهنگی میشود، بلکه دیر نیست که صدای «نهادهای فرهنگی ارزشی» (سوره مهر، روایت فتح، شاهد و ..) هم درآید. باید گفت سیاست دوگانهای که دولت دهم، در آخرین روزهای کارش در زمینه کتابگزاری اخذ کرده، اگر اجرایی شود، سیاست یک بام و دو هواست: ز هر طرف که شود کشته، سود اسلام است.
در این میان، پس از هشت سال وقفه و سکوت و کارشکنی و تبعیض، سقف انتظارات و توقعات نویسندگان و ناشران از دولت یازدهم هم هر دم افزایش بیشتری مییابد. چنانچه این توقعات را در این معادلات در نظر آوریم، به بنبستی که وزیر ارشاد در دولت آینده به آن راه پیدا میکند، پی میبریم.
آقای بنفش، شیخ دیپلمات، رعایت قانون!
یغما گلرویی، شاعری که اشعار عامپسند مینویسد، در نوشتهای که به تازگی در قالب نامه خطاب به حسن روحانی منتشر کرده، توقعات و انتظارات نویسندگان و شاعران را به سادهترین و بهترین شکل بیان میکند. او مینویسد: «آقای بنفش، شیخِ دیپلماتِ مهربان، شنیدهاید که میگویند: “برای نابود کردن یک فرهنگ، نیازی نیست کتابها را بسوزانید. کافیست کاری کنید مردم آنها را نخوانند.” ملتی که کتاب نخواند، ملتی است که روز به روز به سمتِ عقب برمیگردد. ملتی که کتاب نخواند – و بهتر است بگویم که نتواند بخواند – ملت عقبماندهای تلقی میشود که دغدغهای جز رفع نیازهای اولیه و غرایزِ طبیعی ندارد. بگذارید بگویم که روح ما خسته است. آیا میتوانید روح ما را تازه کنید؟»
با وجود آنکه ناشران، شاعران و نویسندگان خواستهها و توقعات دور از انتظاری ندارند، اما، حتی اگر «آقای بنفش» هم ارادهاش را داشته باشد، تر و تازه شدن روح پدیدآوردگان آثار ادبی و هنری ظاهراً به سادگی حاصل نمیشود.
منوچهر حسنزاده، مدیر انتشارات مروارید: «ناشران در انتظار تغییر بنیادین نیستند. معیار مشخصی برای ممیزی وجود ندارد و همین مسئله سبب میشود که کار پیچیدهتر شود، به هر حال مشکل اینجا بررسی کتاب نیست، مسئله مشخص نبودن مرزهاست.»
منوچهر حسنزاده، مدیر انتشارات مروارید و از ناشران بسیار باسابقه در ایران درباره حداقل انتظارات ناشران به روزنامه بهار، چاپ تهران میگوید: «حتی ناشران در انتظار تغییر بنیادین هم نیستند، بازگشت به شرایط دولت قبلی و کمی نظم و سامان میتواند مسئله را حل کند. متأسفانه در این چند سال قواره ممیزی به تن نشر نحیف ایران بسیار گشاد شده بود. در واقع معیار مشخصی برای ممیزی وجود ندارد و همین مسئله سبب میشود که کار پیچیدهتر شود، به هر حال مشکل اینجا بررسی کتاب نیست، مسئله مشخص نبودن مرزهاست.»
منوچهر حسنزاده وقتی که از «بازگشت به شرایط دولت قبلی» و از «کمی نظم و سامان» و نبود «معیار» سخن میگوید، در واقع به اجرایی شدن مجدد مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۶۸ نظر دارد که در زمان محسن پرویز در آن تجدید نظرهایی به عمل آمد، اما با برکنار شدن پرویز از ریاست اداره کتاب، دولت دهم نه به آن مصوبه، بلکه به هیچ مصوبهای عمل نکرد و کلاً کتابگزاری را به سلیقه ممیز وانهاد.
امیر حسینزادگان، مدیر نشر ققنوس هم به ضرورت اجرای همین مصوبه اشاره میکند و میگوید: «امیدوارم دولت جدید تنها قانون را رعایت کند. این مهمترین خواسته ناشران ایرانی است. ما با ممیزی کنار آمدهایم و سعی میکنیم نیمه پر لیوان را نگاه کنیم، اما کف مطالبات ما رعایت قانون است.»
محمد واشویی، مدیر نشر ماهی هم خواهان «ضوابط روشن» در امر ممیزی و سانسور کتاب است و به «بهار» میگوید: «متأسفانه در تمام این سالها ضوابط روشنی بر فضای اعطای مجوز بر کتابها حاکم نبود.»
چرا این زن به عقد پیکاسو درنیامده؟
نبود ضوابط روشن و واگذاری کتاب به سلیقه ممیزان پیامدهای بسیار زیانباری برای ادبیات و هنر ایران داشته است. سایت «دوشنبه» در یک همهپرسی از نویسندگان ایران، نظر آنان را درباره چگونگی اعمال سانسور در آثارشان جویا شده است. عدهای پاسخ ندادهاند، عده اندکی سانسور را موجب خلاقیت دانستهاند و گروهی هم تجربهشان با ممیزی را با دست و زبان بسته، در کمال احتیاط بیان کردهاند. حامد اسماعیلیون، داستاننویس میگوید: «تا امروز چهار کتاب به وزارت ارشاد دادهام و هر چهار کتاب در دولت نهم و دهم بوده است. یکی از آنها مجوز نگرفته است و سهتای دیگر با اصلاحیه مواجه بودهاند. (..) در “آویشن قشنگ نیست” ناگزیر شدم یک شخصیت را کاملاً حذف کنم. یعنی کتابی که هفت شخصیت و هفت داستان داشت مبدل به کتابی شش شخصیتی شد.»
مهدی رضایی: «بدبختی اینجاست که همهچیز از نظر ارشاد خط قرمز محسوب میشود و نویسنده نمیداند چهکار باید بکند.»
او در ادامه به برخوردهای سلیقهای و حتی خطاب و عتاب ممیزان اشاره میکند و میگوید: «از دیدِ من و در مواجهه با اصلاحیهها، بخشِ اصلیِ ممیزی به سلیقهی ممیز برمیگردد. بسیار شگفتزده شدم وقتی ممیز “آویشن قشنگ نیست” از من خواسته بود ننویسم فضای وبلاگهای فارسی غمانگیز است یا در جملهای امری از نویسنده خواسته بود تمام کلمات رکیک را از کتاب حذف کند.»
مهدی رضایی، نویسندهای که تا امروز فقط یک کتاب منتشر کرده، تجربهاش از انتشار همان یک کتاب را به این شکل بیان میکند: «به نظر من ارشاد امروزه به همه چيز شك دارد. قبلاً با مسائل سياسي و دينی و مذهبی مشكل داشت اما حالا با مسائل اجتماعی و خانوادگی كه در داستانها عنوان ميشود هم مشكل دارد. بدبختی اينجاست كه همهچيز از نظر ارشاد خط قرمز محسوب میشود و نويسنده نمیداند چهكار بايد بكند.»
لیلی گلستان، مترجم نامآشنا و باسابقه کشورمان هم موارد متعددی را برمیشمرد. از جمله به سانسور کتاب «زندگی با پیکاسو» اشاره میکند و میگوید: «کتاب زندگی با پیکاسو مورددار شد. گفتند چرا این زن به عقد پیکاسو درنیامده و دو تا بچه هم از پیکاسو پیدا کرده؟»
شهریار وقفیپور، داستاننویس و مترجم هم میگوید: «من سه رمان از خودم و سه رمان ترجمهی غیرمجازشده دارم و سه – چهار کتاب مجوز باطلشده. از کتابهای منتشرشدهام هم که حدود۳۰ تایی است، فکر کنم فقط سه تاشان اصلاحیه نخورده باشد.»
این چند مورد فقط مشتی است از خروار، آن هم از میان گفتههای نویسندگانی که به خودشان جرأت دادهاند و شکل تخفیفیافته تجربههایشان را در رویارویی با اداره سانسور بیان کردهاند.
محمد حسینی وزیر ارشاد گفته بود: «ما درباره کتاب خوب، ممیزی نداریم. اما باید مراقب باشیم که همهچیز منتشر نشود.»
حداقل انتظار ناشران و نویسندگان از دولت یازدهم این است که تعریفی از «کتاب خوب» به دست دهد و بر سر آن هم بماند.
مرحمت فرموده ما را مس کنید
با این حال حتی اگر حسن روحانی، این «شیخ دیپلمات» موفق بشود در «دولت ائتلافی» آینده، «کتاب خوب» را تعریف کند و از عهده انتقادات و کارشکنیهای اصولگرایان هم برآید، مشکل بزرگتر همان رویکردهای امنیتی در قلمرو فرهنگ است.
فرهاد تیمورزاده، مدیر و صاحب امتیاز انتشارات تیمورزاده که اجازه نیافت در نمایشگاه کتاب تهران شرکت کند، در اینباره به خبرگزاری ایلنا میگوید: «برداشتن سایه سیاست و امنیت از حوزههای فرهنگی، بالاخص حوزهی نشر، از اصلیترین اقداماتیست که دولت و وزارت ارشاد جدید باید درپی آن باشند.»
یونس تراکمه: «من به حرکت گام به گام و اقدامات جزئی هیچ اعتقادی ندارم. برعکس، معتقدم نظام فرهنگی باید با یک زلزله قدرتمند دستخوش تغییرات بنیادین شود.»
وی دراینباره به خبرنگار ایلنا گفت: «نمیدانم محقق کردن این خواسته تا چه حد در اختیارات ریاست جمهور خواهد بود، اما من با تکیه بر سابقهای که در حوزه نشر دارم میگویم، بزرگترین آفت فرهنگ و هنر در کشورمان همواره امنیتی و سیاسی شدن فضاهای فرهنگی و هنری بوده است.»
محمد علی سپانلو، شاعر و منتقد نامآور کشورمان که در این مدت با سانسور مواجه بوده در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا میگوید: «از طلا بودن پشیمان گشتهایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید. حداقل انتظار ما از آقای روحانی و وزیر ارشادی که انتخاب خواهد کرد، این است که ویرانیهای به وجود آمده در طی سالهای اخیر را جبران کند و لااقل وضعیت فرهنگ و هنر را به هشت سال قبل بازگرداند.»
یونس تراکمه، نویسنده اما یک گام فراتر میرود و میگوید: «دولت و وزیر ارشاد بعدی باید نظام فرهنگی کشور را به شکل بنیادین تغییر دهد. در سالهای اخیر، برخلاف سیاستهای قبلی که همواره سعی بر کنترل ادبیات مستقل داشته است، ما شاهد بودیم که رویکرد اصلی مدیران فرهنگی عوض شده و هدف اصلیشان حذف ادبیات مستقل بوده، نه کنترل و نظارت بر آن.»
تراکمه به نکته مهمی اشاره میکند. او میگوید: «من به حرکت گام به گام و اقدامات جزئی هیچ اعتقادی ندارم. برعکس، معتقدم نظام فرهنگی باید با یک زلزله قدرتمند دستخوش تغییرات بنیادین شود. تعریفهایی که امروز در مدیریتهای فرهنگی باب شده، تعریفهای غلطیست. بنابراین اولین گام رییس جمهور و مدیران فرهنگیاش میبایست تغییر این تعریفها و بازگشت به تعریفهای حقیقی باشد.»
تراکمه که در این سالها از نزدیک شاهد فراز و فرودهای فرهنگی بسیاری بوده، شکلگیری ماهنامه کارنامه، رونق فرهنگی در دوران خاتمی، قتلهای زنجیرهای، شکلگیری بنیاد گلشیری و تضعییقات تحمیل شده به این بنیاد معتبر ادبی، پیدایی نشر چشمه و در محاق افتادن آن را تجربه کرده، بهخوبی از ضرورت «تغییرات بنیادین» در سیاستهای فرهنگی آگاه است. او میداند که اگر نویسندگان و ناشران به کمتر از طلا راضی شوند، از مس هم نصیبی نخواهند برد. احتمالاً با توجه به کارشکنیهای دولت دهم در امور فرهنگی و با توجه به تضادهای بسیار ژرفی که بین «ائتلافیون» در دولت بعدی وجود خواهد داشت، بعید نیست که «آقای بنفش» هم خواهان بالا رفتن سطح مطالبات باشد. اگر مطالبات نویسندگان و ناشران از حداقلها فراتر نرود، او چگونه میتواند همان حداقلها را برآورد و روح ما را تازه کند؟
Trackbacks