ادیب ولی، جوان ۱۸ ساله، به دلیل بهائی بودن از ورود به دانشگاه محروم شد. او فرزند پیام ولی، فعال حقوق بشر بهائی است که با اتهاماتی از جمله «نشر اکاذیب» و «همکاری با دول متخاصم از طریق مصاحبه با شبکههای ماهوارهای فارسی زبان» زندانی است.
اطلاعرسانی نسبت به موارد نقض حقوق بهائیان و از جمله ممانعت از ورود آنها به دانشگاه به دلیل بهائی بودن از جمله مصادیق اتهامات مطرح شده علیه این شهروند بهائی است.
محرومیت از تحصیل ادیب ولی، دانشآموز بهائی
پیام ولی، شهروند بهائی امروز در شرایطی به دلیل اطلاعرسانی در مورد نقض حقوق شهروندان بهائی و از جمله محرومیت از تحصیل آنها در زندان قزلحصار کرج تحمل حبس میکند که اخیرا پسر او به دلیل بهائی بودن از ادامه تحصیل در دانشگاه محروم شده است.
ادیب ولی، شهریور سال جاری و پس از وارد کردن اطلاعات شخصی خود در سایت سازمان سنجش با پیام «پرونده شما در دست بررسی میباشد» مواجه شد.
ادیب بعد از دو هفته پیگیری موضوع، در قسمتی از شرح حضورش در سازمان سنجش فردیس کرج در استوری اینستاگرام خود نوشت:
مامور انتظامات سازمان سنجش به من اجازه ورود نداد. وقتی گفتم که نزدیک دو هفته است که نتیجه کنکورم نیامده است با تلفن داخلی تماس گرفت و گوشی را به من داد. مسئول مربوطه بعد از پرسش از اسم و کد ملی من، از پشت تلفن گفت: احیانا اشکال ندارد بپرسم دین شما چیست؟ پاسخ دادم: در زمان ثبت نام و دریافت هزینه، گزینهای مربوط به دین وجود نداشت. اما در هر حال من بهائی هستم… او گفت: شما نباید اینجا میآمدی. باید مسئله را از سازمان سنجش تهران پیگیری کنی.
با توجه به اهمیت موضوع و محدود بودن زمان ثبت نام در دانشگاه، ادیب بلافاصله روز بعد به سازمان سنجش تهران مراجعه کرد. کارمند مسئول در این سازمان از ادیب خواست که موضوع را از همان سازمان سنجش کرج پیگیری کند. اینبار و بعد از برقراری تماس با سازمان سنجش کرج به او گفته شد که «پرونده شما شبهه دارد» و بعد از دریافت نامهای از طریق پست باید «دفاعیه» خود را بنویسد.
شرط پذیرش ادیب ولی در دانشگاه، «تبرئه» شدن او در فرم دفاعیه عنوان شد. هنوز مشخص نیست که دانشآموز ۱۸ ساله، متقاضی تحصیل در دانشگاه باید خود را از چه چیز تبرئه کند. در نهایت و پس از اصرار ادیب در پاسخگو کردن مسئولان به او گفته شد که بیش از این کاری نمیتواند انجام دهد و بعدا خودش دلیل این موضوع را خواهد فهمید.
چند هفته پیگیری مستمر ادیب ولی نتیجه نداد و او موفق به دریافت نتیجه کنکور و در نتیجه ثبت نام در دانشگاه نشد.
جمهوری اسلامی و فریب جامعه جهانی درباره حق تحصیل بهائیان
پس از انقلاب فرهنگی صدها استاد و دانشجوی بهائی به صرف اعتقاد به آئین بهائی از دانشگاه اخراج شدند. در سال ۱۳۶۱ و بعد از برگزاری اولین دوره کنکور سراسری، اعتقاد به اسلام و یا یکی از ادیان مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی، یعنی مسیحی، کلیمی و زرتشتی، از شروط عمومی ثبت نام در آزمون شد.
این آغاز محرومیت بهائیان از تحصیل بود. اگرچه از حدود ۱۷ سال پیش و با هدف کاهش فشارهای جامعه جهانی، به متقاضیان بهائی اجازه شرکت در کنکور سراسری داده شد، اما مسئله محرومیتِ آنها از ورود به دانشگاه همچنان و به بهانههای مختلف از جمله «نقص پرونده»، «عدم صلاحیت عمومی» و مواردی از این دست، ادامه یافت.
ادیب ولی؛ دانشآموزی مشتاقِ یادگیری، اما محروم از تحصیل
این نخستین بار نیست که ادیب ولی به دلایل مذهبی با محدودیت تحصیلی مواجه میشود. پیشتر او در سال ۱۳۹۹ و علیرغم کسب معدل ۱۹.۸۲ و مقام اول در مسابقات بینالمللی رباتیک و هوش مصنوعی، تنها با یک تماس از سوی مدیر مدرسه «سلام» در کرج از ادامه تحصیل در این مدرسه محروم شد.
ادیب با وجود تمام موانع و محرومیتها، با پشتکار و تلاش فردی دورههای برنامهنویسی روباتیک با پایتون و ++C را در سال ۱۴۰۰ به پایان رساند. او با هدف به چالش کشیدن خود در زمینه یادگیری ماشینی در لیگ خودروهای خودران FIRA RoboWorld Cup (فیرا کاپ آزاد ایران) در هر دو بخش دانشجویی و دانشآموزی این مسابقات شرکت کرده و با کسب مقام اول در هر دو بخش به عنوان دانشآموز دبیرستانی موفق به پیشی گرفتن از تیمهای دانشگاهی شد.
او همچنین به همراه همکارانش، در مسابقات Cs50x علوم کامپیوتر دانشگاه هارواردِ پائیز ۱۴۰۰ که در ایران برگزار شد، مقام اول را به دست آورد.
محرومیت از تحصیل؛ سلب حق مشارکت در حیات جامعه
ادیب ولی تنها یکی از جوانان مستعد و علاقهمند به تحصیل است که هر ساله به دلیل بهائی بودن از ورود به دانشگاه و مشارکت فعالانه در جهت کمک به آبادانی کشور خود محروم میشوند.
جمهوری اسلامی در شرایطی طی دهههای گذشته شهروندان بهائی را از حق بنیادین تحصیل محروم کرده است که ایران یکی از امضاکنندگان «میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» است. بند ۱۳ میثاق مذکور «حق تحصیل هر فرد» و این که «آموزش عالی باید بر اساس ظرفیت در دسترس همه قرار گیرد» را به رسمیت میشناسد.
محروم کردن شهروندان بهائی از تحصیل در حقیقت سلب حق زیستن آنان به عنوان افرادی آزاد در وطنشان ایران و ممانعت از مشارکت فعالانه آنها در حیات جامعه پیرامونشان است.
گشایش پرونده جدید برای پیام ولی
بازداشت و حبس شهروندان به صرف باورهای قلبی آنها مصداق بارز نقض «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی» است که ایران نیز عضو آن است. با این حال سرکوب و آزار اقلیتهای دینی و به خصوص بهائیان سابقهای به قدمت نظام جمهوری اسلامی دارد.
پیام ولی، پدر ادیب ولی و از شهروندان بهائی است که زندگیاش در هیچ دورهای، از کودکی تا به امروز، از تازیانه ستم حکومت در امان نبوده است. او که در حال حاضر در زندان قزلحصار کرج حکم شش سال حبساش را سپری میکند، اخیرا با گشایش پروندهای جدید علیه خود مواجه شده است. در این پرونده انوری، بازپرس شعبه یک دادگاه انقلاب کرج، او را به «نشر اکاذیب در فضای مجازی از طریق انتشار محتوای مجرمانه» متهم کرده است. شرح بیعدالتیها و اطلاعرسانی از وضعیت خود از درون زندان، از مصادیق این اتهام است.
دستگیری
پیام ولی، ساکن کرج، یک هفته بعد از شروع اعتراضات سراسری در تاریخ دوم مهر ۱۴۰۱ در محل کار خود بازداشت شد. ماموران بعد از آن به منزل شخصی او رفته و ضمن تفتیش خانه، او و پسرش ادیب ولی را مورد ضرب و شتم قرار دادند. آنها همچنین شماری از وسایل شخصی از جمله تلفن همراه و لپتاپ را ضبط کرده و تا این لحظه به خانواده ولی بازنگرداندند.
اتهامات و صدور حکم
پیام ولی در دادگاه بدوی به ۱۶ سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم بعدا در شعبه ۱۲ دادگاه تجدیدنظر استان البرز به ۹ سال و ۹ ماه حبس کاهش یافت. با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی شش سال حبس برای او قابل اجرا است.
از جمله اتهامات مطرح شده علیه این شهروند ۴۳ ساله بهائی، «تبلیغ علیه نظام»، «همکاری با دول متخاصم از طریق مصاحبه با شبکههای ماهوارهای فارسی زبان» و «اغوا و تحریک مردم به آشوب از طریق صفحه شخصی در شبکههای مجازی» است.
اتهام ارتباط با دول متخاصم اشاره به اطلاعرسانی او نسبت به موارد نقض حقوق شهروندان بهائی ایران دارد. از جمله مواردی که پیام ولی پیشتر در صفحه اینستاگرام و توئیتر خود به آن اشاره کرده بود عدم پذیرش متقاضیان بهائی برای شرکت در کنکور و محرومیت از تحصیل آنها بود. او در دادگاه بدوی بابت این اتهام به ۱۰ سال حبس محکوم شد.
آزادی به شرط اعتراف دروغین
پیام ولی در یکی از فایلهای صوتی خود که بهمن ۱۴۰۱ از زندان ارسال کرد، گفت که معاون قضایی کرج به او گفته در ازای آزادی باید تعهدی که به او داده شده را امضا کند.
پیام ولی در ادامه افزود:
قسمت اول این تعهد، اعتراف اجباری است زیرا باید بگویی که حتما نادمی و اتهامات را پذیرفتهای و در قسمت بعدی باید بگویی که دیگر تکرار نمیکنم… قسمت اول این تعهد به این معنی است که باید کاری را که نکردهای قبول کنی! یعنی در ازای آزادیت باید اعتراف دروغین بکنی.
در جلسه دادگاه پیام ولی که در روز ۱۹ بهمن در شعبه یک دادگاه انقلاب کرج برگزار شد، قاضی از او خواست تا تعهد مزبور را امضاء کند. او در زیر برگه تعهدنامه نوشت: «متعهد میشوم همانگونه که قبلا جرمی مرتکب نشدهام و تبلیغ علیه نظام و اقدامی علیه امنیت ملی نکردهام در آینده هم نخواهم کرد.»
مخالفت با مرخصی کوتاه مدت برای شرکت در مراسم خاکسپاری مادر
فرنگیس فروغی (ولی)، مادر پیام ولی در تاریخ ۱۳ فروردین ۱۴۰۲ و در شرایطی از دنیا رفت که پسرش، پیام، پشت میلههای زندان بود. علیرغم پیگیریهای بسیار خانواده و وکیل پیام ولی برای برخورداری از مرخصی کوتاه مدت، قاضی سیدموسی آصفالحسینی با این درخواست موافقت نکرد و پیام فرصت آخرین دیدار با مادر را از دست داد.
فرنگیس فروغی پیشتر در سال ۱۳۶۹ پسر دیگرش، افشین ولی را به دلیل نفرتپراکنیهای آخوند مسجد روستای حسینآباد از دست داد.
قاتلان افشینِ ۱۲ ساله از روحانیون شنیده بودند که «بهائیان نجس هستند و خون آنها مباح است». او را با زدن سنگ به سرش کشته و جنازهاش را در چاه قنات انداختند. هر دو قاتل افشین، سالها بعد به فاصله چهار سال از هم و با شیوهای مشابه، در حین سرقت کابل برق از دکل، در اثر برقگرفتگی جان خود را از دست دادند.