هر رویداد یا اعتراض اردوی رنج و کار به وضعیت کنونی، برآیند مجموعهی درهم تنیدهی استثمار، تبعیض، ستم و سرکوب است که با تحمیل بی حقوقی و فقر استخوانسوز، جامعه را به مرز استیصال سوق داده است. اعتراض به شرایط موجود، در جایی که حاکمان تمام معیارهای حقوقی، اخلاقی و انسانی را زیرپاگذاشتهاند، تلاش برای درهم شکستن سامانه سرکوب و بهرهکشی است. گزارش زیر مروری بر مهمترین رویدادها و مبارزههای کارگری هفته اخیر است. گزارشهای مربوط به هفتههای پیشین را اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا و اینجا بخوانید.
در هفته منتهی به ۱۰ شهریور، دو هفته مانده به سالگرد آغاز جنبش زن، زندگی، آزادی، تجمعات بازنشستگان گستردهتر از هفتههای پیش ادامه یافت. اعتصاب کارگران ماشینسازی اراک که در هفته دوم به تمامی بخشها گسترش یافته بود بیش از دو هفته ادامه یافت. کارگران پیمانی معدن زغال سنگ طبس پس از یکروز اعتصاب، همراه با خانوادهایشان به بیرجند رفتند تا مقابل استانداری خراسان جنوبی تجمع کنند. کادر درمان بیمارستان میلاد تهران، پرستاران بیمارستانهای اصفهان، کارگران اداره آب و فاضلاب رامشیر، کارکنان فروشگاه زنجیرهای رفاه، کارگران موقت شاغل در پروژههای نگهداری تجهیزات شهری شهرداری تهران، کارگران مخابرات روستایی دستکم در سه استان، کارگران پیمانی راهآهن شاغل در شرکت پیمانکاری تراورس ناحیه خراسان و زاگرس و لرستان، کارگران شهرداری خاش، و کارگران آب وفاضلاب امیدیه با برگزاری تجمع اعتراضی، تحصن نمادین و به اشکال دیگر خواستار پاسخگویی به مطالباتشان شدند.
حکومت که از پیوستن اعتراضات و تجمعات مطالباتی به اعتراضات سالگرد آغاز جنبش زن، زندگی، آزادی میترسد تلاش میکند مانع پیوستن این دو به یکدیگر شود. وحشت حکومت از پیوستن این دو را میتوان در دستگیریهای گسترده و صدور احکام سنگین برای فعالان اجتماعی توسط دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی دید. یک نمونه، یونس آزادبر کارگر بازنشسته گیلان که در تیرماه دستگیر شده بود در دادگاهی بدون اعلام قبلی و بدون حضور وکلیل به محاربه متهم و محکوم شد. در جریان اعتراضات هفتگی بازنشستگان در اردبیل هم ماموران امنیتی یک معلم بازنشسته را بازداشت کردند.
نمود دیگر وحشت طبقه حاکم، سرکوب هر صدای اعتراض کارگران و اخراج دستهجمعی کارگران معترض است.
این هفته خبر اخراج ۳۸ کارگر استخدامی شرکت نفت و گاز بانکول ایوانغرب از توابع ایلام منتشر شد. اخراج کارگران پاسخ کارفرما به اعتصاب و تجمع کارگران در تیرماه است که در اعتراض به تعویق دستمزد خرداد صورت گرفته بود.
مبارزههای کارگری
شنبه چهارم شهریور کارگران اداره آب و فاضلاب رامشیر دراستان خوزستان در اعتراض به عدم پرداخت شش ماه حقوق و حق بیمه تجمع کردند. تعداد کارگران ۵۵ نفر اعلام شده است.
شنبه چهارم شهریور، گروهی از پرستاران و کارکنان بیمارستانهای اصفهان در اعتراض به اجرای ناقص قانون تعرفهگذاری پرستاری، تحمیل اضافهکاری با دستمزد کم، و عدم پرداخت ملحقات مزد مقابل استانداری اصفهان تجمع کردند.
یک بعد، یکشنبه ۵ شهریور، بعد کادر درمان بیمارستان میلاد تهران دست از کار کشیدند و با خواست امنیت شغلی، ۵۰ درصد افزایش دستمزد در محوطه بیمارستان تجمع کردند. جالب توجه، حمایت گروهی از بیماران و همراهان آنها از مطالبات کادر درمان بود.
در همین روز، کارکنان فروشگاه زنجیرهای رفاه مقابل ساختمان مرکزی شرکت در تهران تجمع اعتراضی برپا کردند.
کارگران پیمانی معدن زغال سنگ طبس که به واسطه «شرکت الماس شرق گلشن» در معدن کار میکنند پس از یکروز اعتصاب در محل کار و تجمع مقابل فرمانداری طبس، که با بیتوجهی مدیریت معدن و پیمانکار روبرو شد، همراه با خانوادههایشان مقابل استانداری خراسان جنوبی در بیرجند تجمع کردند و خواستار پاسخگویی مسپولان استانی شدند.
کارگران موقت شاغل در پروژههای نگهداری تجهیزات شهری شهرداری تهران در اعتراض به تعویق چندماهه مطالبات و برای پاسخگو کردن مدیران، همزمان با برگزاری جلسه هیات مدیره رایانه شهر مقابل محل برگزاری جلسه تجمع کردند.
بازنشستگان صندوقهای مختلف بازنشستگی این هفته وسیعتر از هفتههای گذشته در دهها مرکز استان و شهر به خیابان آمدند. در برخی شهرها اعتراضات چند صدنفره بود. در اصفهان، بیش از هزار بازنشسته فولاد تجمع و در خیابانها راهپیمایی کردند. در اردبیل ماموران امنیتی یک معلم بازنشسته را بازداشت کردند. در گیلان بازنشسته دیگری به نام یونس آزادبر که تیرماه دستگیر شده بود در دادگاهی بدون حضور وکیلش به محاربه متهم شد.
اعتصاب صدها کارگر ماشینسازی اراک روزها ادامه یافت. مجاری خبررسانی در باره این اعتصاب به شدت مسدود است اما اعتصاب بیش از دو هفته طول کشید و دستکم تا ۹ شهریور ادامه داشته است. زمینه اعتصاب در سایر کارخانههای استان مرکزی و شهر اراک از جمله هپکو، تراکتورسازی و آذرآب وجود دارد.
روز سهشنبه هفتم شهریور کارگران مخابرات روستایی در استانهای مختلف با برگزاری تحصن نمادین از جمله مقابل ساختمان مرکزی مخابرات در شهر کرد، البرز و اصفهان به تعویق در پرداخت حقوق اعتراض کردند. کارگران گفتند تاخیر در پرداخت حقوق در مخابرات روستایی به یک رویه تبدیل شده است و آنها که با حقوق حداقلی کار میکنند، تا هفتم شهریور هنوز حقوق مرداد را دریافت نکردهاند. خواست کارگران پرداخت حقوق و حق بیمه معوقه، و به روز شدن کمکهزینه رفاهی است.
چهارشنبه هشتم شهریور کارگران پیمانی راهآهن شاغل در شرکت پیمانکاری تراورس ناحیه خراسان و زاگرس و لرستان از تجمع خود در اعتراض به تعویق حقوق و مزایا خبر دادند.
در همین روز، کارگران شهرداری خاش به تعویق مزد اعتراض کردند. به گفتهی کارگران، حقوق کارگران قراردادی سه ماه و نیم پرداخت نشده و حقوق کارگران شرکتی پنج ماه به تعویق افتاده است.
روزچهارشنبه هشتم شهریور، کارگران آب و فاضلاب امیدیه برای چندمین بار در اعتراض به عدم پرداخت شش ماه حقوق و چهار سال حق بیمه مقابل ساختمان شرکت دراستان خوزستان تجمع کردند.
محاکمه یک کارگر بازنشسته به اتهام محاربه
یونس آزادبر، کارگر بازنشسته ۶۰ ساله و ساکن سنگر از توابع گیلان، پنجشنبه ۹ شهریور بدون اطلاع قبلی و بی آن که وکیلش در جریان گذاشته شده باشد در شعبه اول بازپرسی عمومی و انقلاب سنگر با اتهامات محاربه، تبلیغ علیه نظام و عضویت در گروههای مخالف نظام تفهیم اتهام شد.
او ۲۸ تیرماه ۱۴۰۲ پس از تجمع بازنشستگان در منزلش بازداشت و در بازداشتگاه اطلاعات سپاه شهر رشت زندانی شد و از آن زمان در زندان لاکان حبس شده است. گفته میشود یونس آزادبر به خاطر ابتلا به بیماری صرع و با توجه سن بالا (۶۰ سال) نیازمند رسیدگی پزشکی ویژه در خارج از زندان است و تحمل گذراندن حبس را ندارد.
«اتحادیه آزاد کارگران ایران» نوشته است یونس آزادبر از اعضای مؤسس سندیکای کارگران شرکت گاز و مخابرات استان گیلان است.
انتقامجویی از کارگران معترض با اخراج: این بار اخراج ۳۸ کارگر نفت و گاز بانکول ایوانغرب
کارگران معترض اخراج میشوند و همزمان با طرح اقامه دعوی توسط کارفرمایان علاوه بر تحمیل گرسنگی سرنوشتشان به مراجع قضایی و نهادهای امنیتی سپرده میشود.
کارگران شرکت نفت و گاز بانکول ایوانغرب از توابع استان ایلام در تیرماه در اعتراض به تعویق دستمزد خرداد اعتصاب کردند. مدیریت شرکت در پاسخ، ۳۸ تن از کارگران معترض را اخراج و علیه آنها اقامه دعوی کرد.
منابع خبری گفتهاند مدیریت شرکت افراد نزدیک و وابسته به خود را جایگزین کارگران معترض کرده است.
مدیریت شرکت نفت و گاز بانکول ایوانغرب در دست افراد وابسته به سپاه پاسداران است.
در هفتههای گذشته مدیران پتروشیمی چوار ایلام و نساجی بروجرد به شیوهی مشابهی اعتصاب کارگران را با اخراج دستهجمعی پاسخ گفتهاند.
کارگران اول شهریور از اخراج تعدادی از همکاران معترض خود خبر دادند.
کارگران گفتند: «نه تنها به وعدهها عمل نکردند بلکه بعد از خودکشی یک کارگر در ماه گذشته، تعدادی از کارگران معترض ممنوعالورود و توبیخ شدند؛ این در حالیست که قرار شده بود به دلایل خودکشی کارگر رسیدگی شود.»
در پتروشیمی چوار که فقر معیشتی، فشارهای روانی و شرایط کار به خودکشی چند کارگر منجر شده بود. سال گذشته آرش تبرک، علیمحمد کریمی و محمد منصوری، سه کارگر این شرکت در پی اخراج به زندگی خود پایان دادند. چهارم مرداد نیز کارگر دیگری به نام حیدر محسنی پدر دو فرزند پس از اخراج خود را حلق آویز کرد.
مدیریت شرکت که وعده داده بود علت خودکشی کارگران را بررسی کند، تعدادی از کارگران را اخراج کرد.
در مرداد ماه مدیریت کارخانه نساجی بروجرد در پی اعتصاب کارگران در اعتراض به تعویق مطالبات، ۲۵ تن از کارگران را با سابقه شرکت را اخراج کرد.
تجمع کارگران پیمانی معدن زغال سنگ طبس
چهارشنبه هشتم شهریور کارگران پیمانی معدن زغال سنگ طبس در حالی که خانوادههای خود را به همراه داشتند مقابل استانداری خراسان جنوبی تجمع کرده و خواستار پایان دادن به قراردادهای موقت و امنیت شغلی شدند. کارگران به واسطه شرکت پیمانکاری الماس شرق گلشن در معدن شماره یک زغال معدن کار میکنند. تعدادشان حدود ۳۵۰ نفر است. کارگران خواستار حذف پیمانکار و قرارداد مستقیم با معدن هستند.
کارگران پس از آن به همراه خانوادهها برای تجمع مقابل استانداری به بیرجند رفتند که اعتصاب یک روزه و تجمع آنان مقابل فرمانداری طبس با بیاعتنایی کارفرما و مقامات فرمانداری مواجه شد. کارگران در توضیح خواست خود گفتند: «در مجموعه معادن زغال سنگ طبس سالهاست شمار زیادی کارگر تحت مسئولیت چند شرکت واسطهای مشغول کار هستند، شرکتهایی که نظارت چندانی بر کار آنها در معادن نیست و امنیت شغلی، جانی و معیشتی کارگران را تامین نمیکنند.» این کارگر افزود پیمانکاران بخشی از دستمزد کارگران را برای خود برمیدارند و سر و ته مزد کارگران را میزنند.
اعتصاب گسترده در ماشینسازی اراک؛ وضعیت بحرانی در هپکو و آذرآب
اعتصاب کارگران ماشینسازی اراک که از ۲۲ مرداد آغاز شده در هفته اول شهریور و پس از آن به رسانهها راه یافت که شورای تامین استان مرکزی در نتیجه پایداری کارگران ناگزیر شد برای رسیدگی به خواست کارگران نشست برگزار کند. این نشست با شرکت نمایندگان فرمانداری، نهادهای امنیتی، اداره کار و نماینده کارفرما برگزار شد اما نمایندگان تشکلهای کارگری دستساز و وابسته به وزارت کار نیز اجازه ورود به نشست را نیافتند.
حدود ۱۷۰۰ کارگر که بخش اعظم آنان قرارداد موقت دارند در ماشینسازی اراک به کار اشتغال دارند. به نوشتهی ایلنا، کارگران به وضعیت تولید و عملکرد مدیران شرکت معترضند و طی اعتصاب مقابل ساختمان اداری شرکت تجمع کردهاند. کلیپهایی از تجمع و راهپیمایی کارگران در محوطه و سالنهای مختلف تولید که در نتیجه اعتصاب تولید در آنها متوقف شده در رسانههای اجتماعی منتشر شده است.
ایلنا، ششم شهریور نوشت کارگران معتقدند مدیران شرکت درصدد «ادغام گروههای تولیدی» است. کارگران گفتهاند این روش در دهه ۷۰ اجرا شده و ناموفق بوده است. آنها میگویندمدیران شرکت که از اعضای هیات مدیره صندوق ذخیره فرهنگیان هستند توان اداره شرکت را ندارند و کارگران نگران وضعیت تولید و امنیت شغلی خود هستند. کارگران گفتهاند «بخش دیگری از مشکلات ناشی از نداشتن برنامهی تولید و فروش دستگاههاو ابزارآلاتِ تولید به بهانهی نوسازی کارخانه است.»
اعتصاب کارگران شرکت ماشینسازی اراک که در تداوم خود به تمام شرکت گسترش یافت، دستکم تا پنجشنبه نهم شهریور ادامه یافت. کارگران گفتهاند در پیگیری مطالبات خود مصمماند.
ماشینسازی اراک سال ۱۳۵۱به عنوان شرکت سهامی خاص مرحله بهرهبرداری رسید. سال ۱۳۷۴ به شرکت سهامی عام تبدیل و وارد بورس شد. سال ۱۳۸۹ بخش عمده سهام آن به صندوق دخیره فرهنگیان واگذار شد که هیات مدیره آن را در اختیار دارد.
ایلنا که برگزاری نشست شورای تامین استان در اراک را گزارش کرده، درباره نتیجه نشست شورای تامین خبری منتشر نکرده است.
خبرهایی که در هفتههای گذشته به رسانهها راه یافت حاکی است که وضعیت کارخانههای صنعتی بزرگ اراک از جمله آذراب و هپکو نیز بحرانی است.
۱۸ مرداد در خبری از آذرآب، از رکود تولید و مشکل نقدینگی شرکت سخن گفته شد. ایلنا به نقل از یک عضو شورای اسلامی کار آذرآب نوشت گرچه حقوق کارگران به موقع پرداخت میشود اما تولید پایین است. وعدهﺋ جذب نقدینگی و رونق تولید عملی نشده و حدود ۱۲۰۰ کارگر این مجموعه نگران امنیت شغلی خود هستند.
در اواخر تیر هم خبری درباره بحران نقدینگی و رکود تولید در هپکو انتشار یافت. در گزارش آمده بود گرچه حقوق کارگران پرداخت میشود اما شرکت فاقد نقدینگی در گردش است و قادر به خرید مواد اولیه و تولید برای فروش نیست.
ماشینسازی اراک، آذرآب و شرکت هپکو، از نمادهای اجرای سیاستهای نولیبرالی با نسخه اقتصاددانان اسلامی هستند که پس از خصوصیسازی در گرداب رکود تولید، بدهکاری نجومی به بانکها، و بلاتکلیفی مواجه شدند. پرداخت به موقع دستمزدها در آذراب و هپکو نیز اگر چنانچه اعضای شورای اسلامی کار این کارخانهها میگویند صحت داشته باشد نتیجه مبارزات، اعتصاب و راهپیمایی خیابانی کارگران این کارخانهها در سالهای اخیر و هراس مدیران کارخانه و مسیولان استانی از ازسرگیری اعتراضات است.
شکوه مبارزه بازنشستگان: تا حق خود نگیریم، هر هفته میآییم
در هفتهی منتهی به ۱۰ شهریور بازنشستگان تامین اجتماعی، بازنشستگان مخابرات، بازنشستگان صنعت فولاد، بازنشستگان کشوری، و بازنشستگان خودروسازی سایپا مُهر تجمع اعتراضی و پایداری خود در مطالبهگری را برخیابانهای دهها شهر ایران حک کردند.
شنبه چهارم شهریور، بازنشستگان گروه خودروسازی سایپا در اعتراض به عدم شفافیت در عملکرد صندوق سرمایهگذاری سمیکو (شرکت گروه سرمایه گذاری کارکنان سایپا) مقابل دفتر صندوق در تهران تجمع کردند.
یکشنبهی اعتراضی بازنشستگان تامین اجتماعی پنجم مرداد در اعتراض به سطح نازل معیشت، عدم برخورداری از بیمه درمانی مناسب در بابل، دزفول، شوشتر، اهواز، رشت و کرمانشاه برگزار شد. بازنشستگان در بابل، دزفول و شوشتر مقابل اداره کار تجمع کردند. در سایر شهرها با گستردن سفره خالی و گذاشتن ظروف خالی بر سر سفره به فقر تحمیلی اعتراض کردند.
بازنشستگان صنعت فولاد یکشنبه در اعتراض به اجرا نشدن همسانسازی، خدمات درمانی ناکافی و عدم پرداخت مطالبات در اصفهان، و رودبار به خیابان آمدند. تعداد بازنشستگان شرکت فولاد شرکتکننده در تجمع اصفهان بیش از هزار تن اعلام شده است.
بازنشستگان فولاد البرز غربی در همین روز مقابل دفتر کانون بازنشستگان رودبار گیلان تجمع کردند.
دوشنبه ششم مرداد، بازنشستگان مخابرات به خیابان آمدند و علاوه بر خواست اجرای قانون اجرای کامل آئیننامه پرسنلی و استخدامی سال ۸۹ و پرداخت مطالبات معوقه خود، خواستهایی مشابه سایر بازنشستگان طرح کردند.
تجمع و راهپیمایی بازنشستگان مخابرات در تبریز، خرم آباد، ارومیه، اهواز، زنجان، بندرعباس، تهران، سنندج، ساری، اراک، ایلام، شهرکرد، گرگان، شیراز، اصفهان، مشهد، کرمانشاه، رشت، بروجرد برگزار شد.
سهشنبه هفتم مرداد، بازنشستگان صندوق کشوری در مقابل دفاتر صندوق بازنشستگی و یا مقابل استاندایری در مراکز چندین استان تجمع کردند و به عدم اجرای قانون همسانسازی، ماده ۳۰ قانون برنامه هفتم توسعه، فقر معیشتی و بیمه درمانی نامناسب اعتراض کردند. ارومیه، اردبیل، تهران، شیراز، قزوین، سنندج، کرمانشاه، ایلام، یزد، و نیز پلدختر و کوهدشت تجمع کردند.
سهشنبه هفتم مرداد، نهادهای امنیتی در اردبیل بهزاد نعمتی بازنشسته فرهنگی و عضو کانون صنفی معلمان را که عازم محل تجمع بود، پیش از عزیمت، در خانهاش بازداشت کردند.
بازنشستگان تامین اجتماعی ۱۰ شهریور باز بر عزم خود در ادامه ماعتراض و تجمع تاکید و اعلام کردند: تا حق خود نگیریم، یکشنبهها میآییم.
در فراخوان تجمع یکشنبه ۱۲ شهریور آمده است:
«سکوت کانونیها مخصوصا کانون عالی بازنشستگان در چنگ اندازی و کودتای اقتصادی اخیر دولت بر علیه بانک رفاه کارگران و صندوق تامین اجتماعی، فصل جدیدی از تجاوز به حقوق کارکنان مشمول قانون کار است.
ما بازنشستگان تامین اجتماعی در اعتراض به:
- عدم اجرای ماده ۵۴ قانون تامین اجتماعی در رابطه با خدمات درمانی رایگان
- عدم اجرای ۲۵ درصد باقیمانده همسانسازی
- پرداخت حق منطقه جنگی به بازنشستگان
و سایر مطالبات بر زمین مانده، حضور بهم خواهیم رساند.»
حوادث کشندهی کار
عدم نظارت وزارت کار بر ایمنی محیط کار کارگران، نبود تشکلهای کارگری مستقل مدافع کارگران، و گسترش بیکاری دست در دست هم شرایطی را ایجاد کرده که کارگران علاوه بر حوادث موردی در اثر حوادث مستمر در مسیر و یا محل کار به صورت فردی یا دستهجمعی قربانی حوادث کار، میشوند. یا مصدوم راهی بیمارستان میشوند و یا جان خود را از دست میدهند.
علاوه بر کولبران و سوختبرانی که در هفتهی منتهی به ۱۰ شهریور در اثر سقوط از کوه، آتش گرفتن خورو و شلیک مستقیم ماموران مرزی کشته و مصدوم شدند، در این هفته تعدادی کارگر نیز در اثر سقوط از بلندی، گیرکردن در دستگاه، انفجار، واژگونی سرویس حمل و نقل، وقوع آتشسوزی در محل کار مصدوم شدند یا جان خود را از دست دادند.
شنبه چهارم شهریور، یک کارگر در شهرک گلستان شیراز از ارتفاع به درون قیف دستگاه بتون ریزس سقوط کرد و مصدوم شد.
در همین روز، یک کارگر کارخانه لاستیک بارز کردستان، زیر آوار لیفتتراک حامل پالتهای لاستیک خودروی تولید شده در کارخانه گیر کرد. علیرضا گل عنبری، کارگر ۴۵ ساله، دچار ضربه مغزی شد و درجا جان باخت. او سالها در بخش انبار نهایی کارخانه کار کرده بود. همکاران علیرضا گل عنبری گفتند علت حادثه برداشتن بار اضافی و از دست رفتن تعادل لیفتراک بود. کارگران گفتند به دلیل کمبود نیرو در این بخش، لیفتراکها دو برابر حجم استاندارد بار برمیدارند. علیرضا گلعنبری که سن او در گزارشی دیگر ۳۴ سال اعلام شده است، پدر یک کودک خردسال بود.
یکشنبه چهارم شهریور، خبر مرگ یک کارگر مصدوم کارخانه اکسیر رشد کاسپین واقع در شهرک صنعتی سپیدرود رشت منتشر شد. این کارگر که نامش اعلام نشده است، ۲۷ مرداد در شیفت شب در دستگاه «ماردون» کارخانه که یک هدایت کننده حلزونی شکل است گیر کرد. او در حالی که یک پایش قطع شده بود به بیمارستان انتقال یافت و در اثر شدت صدمات، جان خود را از دست داد.
چهارشنبه هشتم شهریور، حادثه کار در پیرانشهر مرگ یک کارگر آرماتوربند را رقم زد. عمر استحکام ۳۶ ساله هنگام کار در یک ساختمان در حال ساخت در پیرانشهر سقوط کرد، با صدمات ناشی از سقوط به بیمارستان منتقل شد و کمی بعد جان باخت. او پرد سه فرزند بود.
پنجشنبه نهم شهریور یک کارگر نصاب آسانسور در اثر سقوط آسانسور بر سرشُ در ساختمانی در شیراز جان باخت.
در همین روز، خبر جانباختن یک راننده بولدوزر در مشهد منتشر شد. این کارگر که ۷۲ سال داشت در یک کارگاه شنشویی در منطقه تپهسلام مشهد زیر چرخهای بولدوزر ماند و له شد.
بعد از ظهر پنجشنبه نهم شهریور، یک کارگاه آموزشی منبتکاری در خیابان انقلاب تهران دچار آتش سوزی شد. سه کارگر جوان در میان شعلههای آتش سوختند و جان خود را از دست دادند. ماموران آتش نشانی که در پی تماس تلفنی ناشناس از حادثه مطلع و به محل رفتند، با جسد سه کارگر جوان مواجه شدند. سن کارگران ۲۵ تا ۳۵ ساله اعلام شده است.
پنجشنبه ۹ شهریور، گروهی از کارگران یک کارخانه در جنوب اصفهان که عازم محل کار بودند در اثر تصادف سرویس حملونقل در جاده جاده بهارستان – اصفهان دچار حادثه شدند. ۵ زن کارگر و ۸ مرد کارگر در این حادثه مصدوم و به بیمارستان منتقل شدند. سن کارگران مصدوم ۲۶ تا ۵۵ سال اعلام شده اما اسامی کارگران انتشار نیافته است. ایرنا نوشته کارگران مصدوم در یک شرکت تولیدی از مدل “میدل باس” کار میکردهاند.
جمعه ۱۰ شهریور، خبر مرگ یک کارگر مقنی در نورآباد ممسنی اعلام شد. این کارگر که نامش اعلام نشده است ۳۶ سال داشت و پس از سقوط در چاه ۶۰ متری در دم جان داد.