حاکمیت ارشاد اسلامی و مسأله سانسور

چاپ و انتشار کتاب در ایران همیشه با موانع و دست‌اندازهای زیادی مواجه بوده و سانسور در دوره‌های مختلف به اشکال مختلف خود را نمایانده و معضلی بر دیگر معضلات کتاب افزوده است. از طرفی عدم پذیرش قانون کپی‌رایت جهانی از سوی ایران، کار را بر کتاب‌های ترجمه سخت می‌کند از این روی که مترجم ناچار است بدون اطلاع نویسنده، اثر سانسور شده‌ی او را به دست مخاطب فارسی‌زبان برساند. از دیگر سو مولفان و نویسندگان داخل که هر بار دایره‌ی سانسور را تنگ‌تر می‌بینند اقدام به چاپ و نشر زیرزمینی کتاب‌هایشان می‌کنند؛ اقدامی که خود زیر ضرب حاکمیت است.
سابقه سانسور در ایران را می‌توان تا دوره‌ی ناصری عقب برد. در آن زمان عمده دغدغه حکومت، توقیف مطبوعاتِ تازه پا گرفته بود؛ نشریاتی همچون قانون، حبل المتین و اختر که هر سه در خارج از مرزهای ایران چاپ می‌شد و به شکلی مخفیانه به ایران می‌رسید و برای همین سانسوری به نام سانسور پست باب شد. «مخبرالدوله، وزیر پست، موظف بود بسته‌های پستی را بازگشایی کرده و اگر کتاب یا نشریه‌ای مضر بود آن را توقیف کند.» (چاپ و انتشار غیرقانونی کتاب/ روزنامه شرق، شماره: ۳۲۸۶) بعد از آن بود که سانسور بر کتاب و نشریات داخل هم اعمال شد که به خلق شبنامه‌ها منجر شد.
در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی دوره‌های مختلفی را می‌توان شناسایی کرد. در هر یک از این دوره‌ها سانسور با کیفیت‌ها و کمیت‌های متفاوتی اعمال شده است. هرگز اما در هیچ دوره‌ای وزارت ارشاد اسلامی تا این حد فاقد حاکمیت نبوده است. رونق نشر زیرزمینی کتاب، تولید فیلم‌های بدون مجوز ساخت، تئاتر زیرزمینی و رونق موسیقی‌های اعتراضی گواهی‌ست بر این ادعا. در گزارش حاضر کیفیت و چالش‌های نشر زیرزمینی را بررسی کرده‌ایم.  

ناتوانی ساز و کار سانسور

ظاهر قضیه این است که سانسور به شکل رسمی در زیرمجموعه‌های وزرات ارشاد اسلامی تعریف نشده و با این حال در هر دوره‌ای، به اشکال مختلف و با نسبت‌های کم و زیاد سانسور بر کتاب‌ها اعمال شده است. بنا به گفته علی اصغر رمضانپور، معاون فرهنگی اسبق وزارت ارشاد اسلامی، «تا سال ۱۳۸۹ هیچ قانونی در ایران وجود نداشته که سانسور پیش از چاپ کتاب را ایجاب کند. فقط در زمینه کتاب‌هایی که برای کودکان منتشر می‌شود، مصوبه سال ۱۳۶۷ شورای عالی انقلاب فرهنگی بررسی پیش از چاپ را الزامی می‌کند.»

او در ادامه می‌گوید:

ولی مصوبه پیشنهادی وزیران دوره احمدی‌نژاد در سال ۸۹ است که ساز و کار سانسور را تعریف کرده است.

(چگونه از ممیزی کتاب عبور کنیم؛ توصیه‌هایی به وزیر ارشاد/ ۱۳۹۲. بی بی سی فارسی)

خوب می‌دانیم که سانسور در تمام سال‌های پس از انقلاب از جمله در دوران موسوم به اصلاحات رواج داشته است و مصوبه سال ۶۷ که در واقع به اسم کتاب‌های کودکان است برای تمام کتاب‌ها و به شکل سلیقه‌ای اجرا می‌شده است. تنها تفاوت در کم و زیاد بودن وضعیت سانسور است. مثلا در دوره‌ی رییس‌جمهوری کتاب‌هایی مجوز نمی‌گرفته‌اند ولی همان کتاب‌ها در دوره‌ی ریاست جمهوری بعدی مجوز گرفته است یا برعکس، کتاب‌هایی در یک دوره چاپ و منتشر شده اما در دوره‌های دیگر توقیف شده است.

این سرگردانی و بی‌سر‌‌‌ و سامانی یا به عبارتی یک بام و دو هوای سانسور که در واقع قانون مدونی ندارد – (برای سانسور چگونه می‌توان قانون وضع کرد؟ جز اعمال سلیقه چاره‌ای نیست)، موجب سرگردانی نویسنده و مولف هم شده است و برای همین معمولا برخی نویسندگان عطای انتشار با مجوز کتاب را به لقای آن می‌بخشند و کتاب را یا توسط ناشران خارج از کشور که به شکل قاچاقی نسخه‌هایی به داخل می‌رسانند منتشر می‌کنند و یا اینکه به نشر زیرزمینی داخل ایران پناه می‌آورند و پیامدها و خطراتش را به جان می‌خرند.

حالا موضوع از این فراتر رفته است و نویسندگانی که اقدام به چاپ و انتشار بدون مجوز کتاب‌هایشان می‌کنند به طور ضمنی تهدید می‌شوند. چندی پیش معاون فرهنگی وزیر ارشاد اسلامی در اعتراف به وجود نشر کتاب‌های زیرزمینی که از دستبرد سانسور آنها در امان است در توئیتی نوشته بود:

انتشار کتاب بدون مجوز در هر شکل و بستری رفتاری غیرقانونی و غیرمتعهدانه است. با قانون‌شکنی برخورد خواهد شد.

(۲۲ مرداد ۱۴۰۲/ ایسنا)

خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در ادامه می‌نویسد در روزهای اخیر یکی از نویسندگانی که کتابش موفق به گرفتن مجوز نشر نشده فایل پی‌دی‌اف آن را در کانال تلگرامی‌اش منتشر کرده است. در واقع تمام این حرف و سخن بر سر انتشار کتاب نویسنده‌ای است که بدون مجوز اقدام به پخش الکترونیکی کتابش کرده و به یک معنا دست ارشاد را در پوست گردو گذاشته است.

در همان حال وزارت ارشاد اسلامی و متصدیان سانسور در اداره کتاب نیک می‌دانند که اقبال عمومی به کتا‌ب‌های سانسور نشده بسیار بیش از کتاب‌هایی است که با سانسور و مجوز ارشاد اسلامی منتشر می‌شوند. مشکل بزرگ بر سر راه چنین کتاب‌هایی نبود بازار پخش مناسب است که در مورد کتاب‌های نویسندگان گمنام، کار فروش آن سخت‌تر می‌شود‌.

در وضعیتی که ارشاد اسلامی در مقابله با نویسندگان و ناشران سانسورگریز چنین دست بسته است، جز سد زدن بر انتشار کتاب‌های آزاد کاری نمی‌تواند بکند. شرق می‌نویسد:

چاپ بیش از چهارهزار عنوان در سال‌های پس از انقلاب در خارج از مرزهای ایران خود گواه بر سختی ممیزی در ایران است.

(روزنامه شرق/ ۱۵ آبان ۹۷، شماره: ۳۲۸۶)

نام نشرهای زیرزمینی که کتاب را به شکل کپی پرینت چاپ می‌کند، دهان به دهان می‌چرخد و به نویسندگانی می‌رسد که دنبال مجاری چاپ بدون سانسور کتابشان هستند. کسی محل دقیق این ناشران را نمی‌داند چون اصولا دفتری ندارند. برخی‌شان خود نویسنده، ویراستار یا مترجم‌اند و از طریق حلقه‌های دوستی به دیگران معرفی می‌شوند.

در سال ۱۳۹۹، علیرضا مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور در مصاحبه‌ای گفته بود:

ما همین الان کتاب‌هایی (کاغذی) در کشور داریم که اینها «غیرمجاز» هستند که توسط بعضی‌ از ناشران و افراد مختلف و غیرقانونی در کشور منتشر می‌شوند و در شبکه غیرمجاز قاچاق توزیع می‌شوند (در دستفروشی‌ها و یا برخی کتابفروشی‌ها و یا توسط برخی از سایت‌های فروش اینترنتی کتاب عرضه می‌شوند) و طبق این قانون هر فردی که کتاب‌های فاقد مجوز رسمی منتشر کند، وزارت ارشاد در این هنگام باید با همکاری دیگر نهادهای ذیصلاح نظامی، امنیتی و قضایی از توزیع آن جلوگیری کند.

(ممیزی کتاب به چه درد می‌خورد، وقتی کتاب‌های ناجور سر از جاهای دیگر درمی‌آورند؟ / فارس/ ۱۳۹۹)

مختارپور نام این دسته از کتاب‌ها را کتاب‌های «غیرمجاز قطعی» گذاشته است و می‌گوید جلوگیری از فروش این کتاب‌ها در نمایشگاه‌‌های کتاب سال و سایر جاها «مجازات بازدارنده‌» ‌ای نبوده است. این موضوع به روشنی نشان می‌دهد که ارشاد اسلامی و زیرمجموعه‌ها و کارکنانش تا چه اندازه در مقابله با نشر و توزیع زیرزمینی کتاب ناتوان‌اند.

Ad placeholder

نشر زیرزمینی با وجود موانع فعال است

فهرست دقیقی از تعداد کتاب‌هایی که توسط ناشران خارج از کشور منتشر می‌شود وجود ندارد ولی نگاهی گذرا به آمار کتاب‌های منتشرۀ این ناشران در سال گذشته و میزان دسترسی مخاطبان داخل کشور به این کتاب‌ها نشان می‌دهد که هم رشد کمّی انتشار کتاب در خارج از کشور افزایش یافته است (احتمالا به دلایلی همچون افزایش جمعیت مهاجر و نیز اقبال عمومی نویسندگان داخل به چاپ و انتشار کتاب در خارج از کشور) و هم دسترسی مخاطب به کتاب‌های چاپ خارج کشور به نسبت دهه‌های پیش بیشتر شده و دلیل آن هم آسان‌تر شدن ارتباطات است. اما فقط چاپ و نشر کتاب در خارج از کشور نیست که به مقابله با سانسور برخاسته است؛ انتشار و چاپ زیرزمینی کتاب در داخل ایران حتی از انتشار کتاب در خارج از کشور نیز بیشتر است و باز با توجه به اینکه آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد، بگیر و ببندهای مقابله با چاپ و نشر زیرزمینی خود حکایت از افزایش میزان کتاب‌های زیرزمینی است.

در شوروی سابق، «سامیزدات عنوان کلی آن دسته نشریه‌های زیرزمینی‌ بود که مقالات سیاسی، اخبار، داستان‌های کوتاه و بلند، اشعار، متون مذهبی و کارهای توقیف شده‌ی خارجی را به صورت مخفیانه و غیررسمی منتشر می‌کرد. ولادیمیر بوکوفسکی (نویسنده، فعال حقوق بشر، سیاستمدار و دگراندیش اهل شوروی)، تعریف جذاب و کاملی را از سامیزدات ارائه داده است. او روند انتشار یک سامیزدات را اینطور خلاصه می‌کند:

خودم آن را می‌نویسم، خودم ویرایشش می‌کنم، خودم وظیفه‌ی سانسور را بر دوش می‌کشم، خودم آن را منتشر می‌کنم، خودم توزیعش می‌کنم و خودم هم به خاطرش به زندان می‌روم.

(سامیزدات؛ راهی برای دور زدن ممنوعیت آثار ادبی در بلوک شرق. سایت وینش/۱۸ مرداد ۱۴۰۱)

نویسندگان آثار زیرزمینی حتی در معرفی کتابشان هم دچار مشکل می‌شوند و از آنجا که عملاً نمی‌دانند چقدر کتاب و در کجاها به فروش رسیده است، رابطه‌ای بین خواننده و نویسنده وجود ندارد. کتابشان در برنامه های رسمی نقد، بررسی نمی‌شود و در جوایز ادبی هم شرکت داده نمی‌شود. در واقع نویسنده‌ای که دست به انتشار زیرزمینی کتابش می‌زند نام و زحمت خود را کلا حذف می‌کند تا کتابش بدون سانسور به مخاطب برسد.

در ادبیات زیرزمینی ایران، این‌کار با سازوکاری دقیق‌تر و به شکلی گسترده‌تر جریان دارد. نام نشرهای زیرزمینی که کتاب را به شکل کپی پرینت چاپ می‌کند، دهان به دهان می‌چرخد و به نویسندگانی می‌رسد که دنبال مجاری چاپ بدون سانسور کتابشان هستند. کسی محل دقیق این ناشران را نمی‌داند چون اصولا دفتری ندارند. برخی‌شان خود نویسنده، ویراستار یا مترجم‌اند و از طریق حلقه‌های دوستی به دیگران معرفی می‌شوند. ابایی از شنیدن نامشان ندارند. اثر را از نویسنده می‌گیرند و پس از چاپ، یا خود توزیع و فروش کتاب را به عهده می‌گیرند و یا به خود نویسنده می‌دهند. هیچ قراردادی وجود ندارد. حق‌التالیفی موجود نیست مگر تعداد نسخه‌هایی که نویسنده بتواند بفروشد. سرمایه‌گذار همان ناشر زیرزمین است که تعداد نسخه‌های چاپ شده‌اش معلوم نیست. همه‌چیز بر اساس اطمینان و اعتماد پیش می‌رود، قانونی وجود ندارد و طبیعتاً حقی هم تولید نمی‌شود که از نویسنده در برابر ناشر و از ناشر به طور کلی حمایت کند. همه چیز مخفیانه است و اگر ناشر توسط ماموران وزارت ارشاد گیر بیفتد باید جریمه یا احتمالا زندان را تحمل کند.

اما نشر زیرزمینی مشکلات خاص خود را هم دارد. قاچاق کتاب‌های پرفروش مجوزدار که منبع درآمد نشر زمینی است، بهانه‌‌ای قانونی به دست ارشاد می‌دهد تا با شکایت‌های ناشران رسمی بساط این ناشران را برچیند. این سودجویی تبدیل به پاشنه‌ی آشیل نشر زیرزمینی شده است به‌طوری که در توقیف نشرهای زیرزمینی، هیچ‌گاه اشاره‌ای به انتشار کتاب‌های بدون سانسور نمی‌کنند بلکه جرم آنها را متوجه بخش دیگر کار که قاچاق کتاب‌های دیگر ناشران است عنوان می‌کنند و بدین ترتیب در اینجا هم بر وجود سانسور سرپوش گذاشته می‌شود.

به جز آثار نویسندگان امروز، بیشترین آثار نشرهای زیرزمینی را کتاب‌های ممنوع‌شده کسانی مثل هدایت، چوبک، فروغ فرخزاد و برخی آثار سیاسی روز تشکیل می‌دهد و البته کتاب‌های پرفروش ناشران. «ابتدا ۵۰ یا صد نسخه از کتابی تکثیر می‌شد و سریع به فروش می‌رسید.» این نقطه‌ضعف نشر زیرزمینی بود که دست‌اندرکاران ارشاد اعلام کردند که دغدغه‌ی این ناشران زیرزمینی نه مقابله با سانسور که سودجویی است و بدین ترتیب در انکارِ وجود سانسور توان بیشتری یافتند.

Ad placeholder

در گفت‌وگو با ناشران زیرزمینی مسائل دیگری هم روشن می‌شود: یکی از این ناشران معتقد است اگر نویسندگان به جای تن دادن به خواسته‌های وزارت ارشاد در ممیزی کتاب و جرح و تعدیل‌هایی که به اسم اصلاح بر کتاب‌ها وارد می‌کند، به چاپ زیرزمینی کتاب روی بیاورند، مقاومت مدنی به شکلی جدی دنبال می‌شود. نویسنده‌ای می‌گوید:

تنها چیزی که نویسندگان در چاپ زیرزمینی کتاب از دست می‌دهند توجه رسانه‌های رسمی و پذیرفته‌شدن به عنوان نویسنده در جامعه‌ی ادبی است.

به باور او انتشار کتاب به صورت زیرزمینی هنوز در جامعه‌ی ادبی راهی برای چاپ آثار ادبی نازل به شمار می‌رود:

به همبن خاطر اغلب نویسنده‌ها تلاش می‌کنند در جامعه‌ی رسمی ادبی کشور جایی برای خود باز کنند. این در حالی است که همه از سانسور شکوه می‌کنند اما باز هم برای ماندن در رسانه و محافل تن به سانسور می‌دهند.

این نویسنده که معتقد است نشر رسمی کتاب باعث اعتبار بخشیدن به کتاب می‌شود و این موضوعی است که کتاب‌های زیرزمینی از آن بی‌بهره‌اند، معتقد است:

برای مقابله با این وضعیت بهتر است نویسندگان نام‌آشنا هم به این شیوه چاپ روی بیاورند تا نشر زیرزمینی هم اعتبار خود را بازیابد.

اما نکته فقط این نیست. شاید وقت آن رسیده باشد که نشر زیرزمینی هم از بی‌سر و سامانی نجات یابد و حالا که به این شکل گسترده شده است، راهکاری برای انتشار کتاب‌های معتبر پیدا کند. کتاب‌هایی که به این نوع نشر وزن و اعتبار ببخشد که علیرغم سانسور گریزی، آثاری منسجم، خلاق و به لحاظ ادبی و علمی ارزشمند را به چاپ و نشر برساند. گرچه ناشری زیرزمینی در گفت‌وگو با آسو گفته است:

مهم نیست چه کسی کتابش را به شیوه‌ی زیرزمینی منتشر می‌کند؛ مهم این است که این دریچه دربرابر سانسور باز بماند.

(آسو/ نشر زیرزمینی، فرار از هیولای سانسور/ ۱۳۹۸/۰۶/۲۱)

مقابله با سانسور یا سودجویی؟

 نقطه‌ی تاریک در نشر زیرزمینی دستبرد به کتاب‌های پرفروش مجوزدار ناشران رسمی است که منجر به زیرپا گذاشتن حقوق مولف و مترجم و ناشر می‌شود. از همین روست که ارشاد اسلامی هم چاپ کتاب زیرزمینی را نه اقدامی علیه سانسور که کاری برای سودجویی می‌داند که درصدد جمع آوری آن است و از این رو نویسندگانی که برای تن ندادن به سانسور به نشر زیرزمینی پناه آورده‌اند، عملاً کارشان نابود می‌شود. یعنی چاپ زیرزمینی که از اساس در مقابله با سانسور شکل گرفته بود با قاچاق کتاب‌های مجوزدار، کتاب‌های بدون مجوز را به محاق می‌برد و همان کاری را می کند که ناشران مجوزدار می‌کنند: آنها با پذیرش آثاری که فروش و سود خوبی برای ناشر دارد چشم بر تألیفات تازه نویسندگان جوان و گمنام می‌بندند.  ناشران زیرزمینی هم با نشر قاچاقی کتاب‌های مجوزدار کسری سود خود را جبران می‌کنند و دست ارشاد اسلامی را در نابود کردن نشر زیرزمینی که تنها مفر رهایی از سانسور برای نویسندگانی است که حاضر نیستند آثارشان با جرح و تعدیل منتشر شود، باز می‌گذارند.

موضوع حذف سانسور و رساندن سالم کتاب به دست مخاطب از انگیزه‌های اصلی نویسندگانی است که اقدام به چاپ به زیرزمینی کتاب می‌کنند. و اغلب از سهم حق التالیف خود می‌زنند و اگر هم قراری بر پرداخت حق‌التالیف باشد شفاهی است و چنانچه ناشر زیرزمینی در انتشار کتاب آنها یا پرداحت حق التالیفشان اهمال کاری کند، جایی برای شکایت ندارند. این دسته نویسندگان حتی در معرفی کتابشان هم دچار مشکل می‌شوند و از آنجا که عملاً نمی‌دانند چقدر کتاب و در کجاها به فروش رسیده است، رابطه‌ای بین خواننده و نویسنده وجود ندارد. کتابشان در برنامه های رسمی نقد، بررسی نمی‌شود و در جوایز ادبی هم شرکت داده نمی‌شود. در واقع نویسنده‌ای که دست به انتشار زیرزمینی کتابش می‌زند نام و زحمت خود را کلا حذف می‌کند تا کتابش بدون سانسور به مخاطب برسد و تازه معلوم نیست مخاطب از این کتاب استقبال کند یا نه ولی در عوض، نویسنده باید پیه مجازات و پیگردهای قانونی را به جان بخرد و حتی گاه به خاطر محتوای کتابش به زندان بیفتد. به گفته‌ی یکی از ناشران زیرزمینی، در چاپ زیرزمینی هیچ نظارتی بر محتوا وجود ندارد اما در نشر رسمی، کیفیت کتاب دست‌کم از سوی کارشناسان یک انتشارات تأیید شده است.

اما آنکه تا چه اندازه کتاب‌های بدون مجوز که توسط ناشرانی خارج از مرزها یا ناشران بدون مجوز داخل کشور منتشر می‌شوند در رساندن کتاب به دست مخاطب موفق بوده‌اند چیزی نیست که بتوان به طور دقیق از آن اطلاع پیدا کرد چون تعداد شمارگان کتاب‌های زیرزمینی و نیز کتاب‌های منتشر شده در خارج از کشور اعلام نمی‌شود و ارتباط نویسنده با کتاب به محض انتشار آن از بین می‌رود. ازین روست که همچنان پای فشردن بر لغو قانون مجوز در ارشاد یکی از بهترین راهکارها برای نشر کتاب در ایران است اما تا زمانی که سانسور در انتشار رسمی کتاب وجود داشته باشد، انتشار زیرزمینی کتاب، مقاومت مدنی در مبارزه با سانسور است و از این‌رو پابرجا خواهد ماند.