۱.
پتروفیکشن یا داستان نفتی موضوعی است که در سالهای اخیر زیاد به آن پرداخته شده است. تولید و مصرف نفت از اوایل قرن بیستم گونهای خاص از مدرنیتهی نفتی را شکل داده که نشانههای آشکارش دگرگونیهای پرشتاب اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بوده است.
نفت از ابتدای کشف و استخراج آن به عنوان یک کاتالیزور عمل کرده و برای مردم ایران منادی عصر جدیدی در تاریخ بوده است. رفته رفته، با بالا گرفتن تب نفت، چهرهی ایران و خاورمیانه تغییر کرد و نفت که برای غربیها عنصر اصلی مدرنیته و پیشرفت محسوب میشد، برای بسیاری از مردمان ساکن خلیج فارس در کسوت هیولایی رخ نمود. در ایران، آیندهای که نفت منادی آن را داشت سرشار از رفاه و آبادانی بود که سرابی بیش نبود و برای اغلب مردمان ایران هیچگاه رنگ واقعیت به خود نگرفت.
آثار هنری، سینمایی و ادبی ایران در باب نفت نمایانگر اثر دگرگونکنندهی آن بر کشور طی قرن بیستم هستند. مدرنیته را بسیار شبیه به دیگر نقاط جهان، نفت به ایران آورد و به شیوهای چشمگیر چنان تحولی را رقم زد که بازنماییهای فرهنگی قادر به نادیده گرفتن آن نبودند. نفت، به عنوان یک ماده، صنعت یا پدیدهای فرهنگی که رفتهرفته تصور خاصی از ایران و جایگاه آن در جهان ایجاد میکرد، به شکلهای گوناگون در هنر، ادبیات و سینمای مدرن کشور خود را نشان داد. مواجههی ادبیات که بیش از هزار سال محبوبترین قالب فرهنگی در ایران بوده است، در نیمه دوم قرن بیستم، و به نحوی بسیار آشکارتر پس از کودتای سال ۱۳۳۲، با نفت آغاز میشود. تأثیرات مواجهه با نفت در قالبها و سبکهای متفاوتی در ادبیات بازتاب مییابد، از شعر تا حکایت، از واقعگرایی تا تمثیل و مجاز، و از نقد صریح اجتماعی تا هزل و هجو.
۲.
ژانر داستان نفتی با وجود داستانی بودن، از رخدادها، شرایط و مکانهای تاریخی الهام میگیرد و با شرح رویاروییهای هر روزهی مردم با صنعت نفت و تأثیرات گستردهی آن، روایتی را در برابر روایتهای غالب اقتصادی، فنی و نهادی از نفت شکل میدهد. در نتیجه با ژانر ادبی متمایزی روبهرو هستیم که رو به سوی تأملات انتقادی در باب هزینههای انسانی و محیطی صنعت جهانی نفت دارد. ادبیات نفتی در ایران حول مسائل پیچیدهی سنت و مدرنیته، وضعیت نیمهاستعماری و پسااستعماری، مرکز و حاشیه، روابط طبقاتی و جنسیتی، نوستالژی و تروما تعریف میشود. نفت در خوزستان مشهور به پایتخت نفتی ایران، منظر جغرافیایی و اجتماعی را به کلی دگرگون کرد. آمیتاو گُش معتقد است که اگر بخواهیم معادلی برای تجارت ادویه در قرن بیستم در نظر بگیریم، میتوان از صنعت نفت نام بُرد. فرهنگ نفتی انرژی و نفت را محوری مرکزی میداند که بسیاری از ضروریترین مسائل این زمان در زمینههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میبایست حول این محور بررسی و فهم شوند.
نفت از این جهت که انسان نقشی در شکل دادن به آن نداشته، طبیعی به حساب میآید؛ به عبارتی نتیجه فرآیندهای طبیعی، یعنی تجزیهی بقایای گیاهان و موجودات زنده طی میلیونها سال است. اما با وجود این، تمام کاری که روی آن انجام میدهند – پمپ کردن، پالایش، درجهبندی، توزیع، استفاده در حمل و نقل، صنعت، گرمایش، تولید برق- کاملاً صنعتی و نیز فرهنگی است. نفت مادهای است که جهان مدرن بدون آن قابل تصور نیست، و مطالعات نفت، فرهنگ مدرن خاصی را توصیف میکند که از این ماده و آنچه پیرامون آن بوده، برآمده است.
۳.
یکی از درونمایههای ادبیات نفتی در ایران، تمثیلهای ملی است. تمثیل ملی کوششی مهم و مؤثر در مسیر نظریهپردازی رابطهی میان تولید ادبی با ملت و سیاست است. در واقع تمثیلهای ملیگونهای از روایتاند که موضوع اصلی آن دولت-ملت است.
صنعت نفت در ایران زیرساختهای مادی و اجتماعیای را پدید آورد که بیش از هر چیز دیگری، مرز میان امر خصوصی و عمومی را کدر ساخت و سرنوشت فردی را با سرنوشت دولت-ملت، وقتی در حال مذاکره با نیروهای خارجی و همزمان مشغول درگیریهای داخلی بود، پیوند زد.
داستان نفتی در پیوند با خیالات و تصورات ملت ایران با روانشناسیهای فردی که به مثابهی ساختاری سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در تقابلهای نفتی، شکل گرفت و به هویتهای جمعی خاصی منجر شد، هم نقش میانجی را بازی میکند و هم این پیوند را به نمایش میگذارد. داستان نفتی ایرانی به عنوان ادبیاتی که نمایشگر تمثیلهای ملی است، میتوان آن را در دستهای گنجاند که دیگر نه ادبیات پسااستعماری است و نه شرقشناسی. به جای اینها، داستان نفتی ایرانی، بخشی از ادبیات مدرن ایران به نام ادبیات متعهد است. داستان نفتی در ایران، بیشتر از طریق تمثیل ملی، با موقعیتی در کشاکش است که در آن، نویسنده و متن در یک وضعیت میانی نیمه استعماری قرار گرفتهاند.
از دیگر درونمایههای ادبیات نفتی مبحث مرکز و حاشیه است. صنعت نفت در ایران در استان خوزستان پا گرفت و رشد کرد و پیامدش آن بود که روستاهایی نظیر آبادان، مسجدسلیمان و گچساران و شهرهای کوچکی مثل اهواز به مراکز مهم شهری تبدیل شدند. از آنجا که نفت برای اولین بار در استان خوزستان کشف شد، این استان پایتخت صنعت نفت ایران نام گرفت در حالی که دربارهی سیاستهای صنعت نفت در تهران، پایتخت کشور، تصمیمگیری میشد. مکان و بستر داستانهای نفتی، سرشار است از تصویرپردازیهای صنعتی از میادین نفتی، پالایشگاهها و شهرکهای شرکتی با ظاهر و بوی نفت که چهرهی آن را به شدت دگرگون ساخته و به نظر میرسد ارمغانآور توسعهی ملی و بینالمللی برای منطقهای حاشیهای است.
به آخرین درونمایهای که میتوان اشاره کرد، مسئلهی روابط جنسیتی است. اگرچه مدرنیتهی نفتی را میشود مهمترین عامل در شتاببخشیدن به آزادی زنان در ایران به شمار آورد، اما در عین حال باید آن را دلیل اصلی توقف طولانیمدت این فرآیند نیز بدانیم. رابطهی میان زنان و نفت در داستان نفتی از خصلت نواستعماری و نیمهاستعماریِ شرکتهای نفتی در ایران تأثیر پذیرفته که جامعهای از نظر سیاسی به شدت تفکیک شده و سودمحور پدید میآورد که زنان، در مقایسه با مردان، امکانهای بسیار کمتری در آن برای مقاومت و شورش در اختیار دارند.
۴.
ادبیات مدرن ایران و نفت تقریباً همزمان به ایرانیها معرفی شد. درواقع، تاریخ ادبیات مدرن فارسی و کشف نفت چنان در هم تنیدهاند که صحبت از یکی بدون دیگری ناممکن است. با پیدایش صنعتی به بزرگی صنعت نفت بود که تمام ایرانیها با بنیانها و ویژگیهای زندگی مدرن آشنا شدند، و در متون ادبی بود که به این تجربهی آشنایی با مدرنیته پرداخته شد. رشد و بالندگی ادبیات مدرن ایرانی همراستا با رشد صنعتیسازی و مدرنسازی، که نفت امکان آن را فراهم کرده بود، پیش میرفت.
بر اساس طبقهبندی رؤیا خوشنویس در کتاب «نفت خام و سراب آبادانی» ما میتوانیم سه دوره را در تاریخ ادبیات نفتی ایران برشماریم. نخست، دوره آگاهی از نفت که از ۱۲۸۷ تا کودتای ۱۳۳۲ را در بر میگیرد و اهمیتش در آن است که گروهها و انجمنهای ادبی ایران در این دوره با نفت، هم به عنوان یک ماده و هم منبع درآمد، آشنا میشوند. دوم، تأثیراتی است که بر ادبیات مدرن ایران گذاشته میشود، دورهای که با کودتای ۱۳۳۲ آغاز میشود و با انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ خاتمه مییابد و ویژگیاش کشمکشهایی است که بر سر ملی کردن نفت وجود دارد. سوم، دورهی انقلاب اسلامی ایران، جنگ ایران و عراق و تحریمهای بینالمللی صنعت نفت است و تأثیرات این تغییر و تحولات بر ادبیات داستانی ایران. ما در سلسله مقالاتی که در آینده منتشر خواهیم کرد سعی داریم به بررسی داستانهایی بپردازیم که طول سدهی گذشته، مشهور به ادبیات نفتی شدهاند؛ داستانهایی از قبیلِ: سرگذشت کندوها از جلال آل احمد، پسرک بومی از احمد محمود، تابستان همان سال از ناصر تقوایی، استخر از فرهاد کشوری، و فوران از قباد آذرآیین.
از رمان توتال نوشته نسترن مکارمی که جز آثار مهم در ادبیات نفت دهههای اخیر است اسمی آورده نشده. احتمالا علتش کم اعتنایی به نویسندگان زن و دست کم گرفتن آنهاست.
مخاطب / 04 September 2023