دهه هشتاد اوج درگیری مسلحانه و حضور گروه جندالله در سیستان و بلوچستان بود. وزارت اطلاعات در آن سالها اقدام به بازداشت افرادی به اتهام همکاری و عضویت در این گروه کرد، از جمله یعقوب مهرنهاد وبلاگنویس، روزنامهنگار و فعال مدنی بلوچ در همین راستا اردیبهشت ۱۳۸۷ بازداشت شد.
یعقوب مهرنهاد پنج ماه را در انفرادی اطلاعات گذراند. همه گمان میبردند علت بازداشت او فعالیتهای سیاسی و مدنیاش است، اما عليرضا جمشيدی، سخنگوی وقت قوه قضاييه جمهوری اسلامی در يک کنفرانس مطبوعاتی اتهام یعقوب مهرنهاد را «همکاری با گروه جندالله» اعلام، و صدور حکم اعدام او را تایید کرد. جمشیدی البته این حکم را قابل تجدید نظر خواند؛ با این وجود دیری نگذشت که در چهارم مرداد همان سال، خبرگزاری حکومتی دانشجویان ایران (ایسنا) خبر از اجرای حکم اعدام یعقوب مهرنهاد در زندان مرکزی زاهدان داد.
تولد و تحصیل
یعقوب مهرنهاد سال ۱۳۵۸ خورشیدی، یعنی یکسال پس از انقلاب اسلامی در شهر زاهدان چشم به جهان گشود. برخلاف بسیاری از کودکان و جوانان بازمانده از تحصیل، او علاقه زیادی به درس و تحصیل داشت، با توجه به سختیها و مشقتهای خانوادگی و معیشتی او بالاخره توانست تحصیلات خود را به پایان برساند و مطابق با تقاضای فضای آن دوران، شروع به فعالیت سیاسی و مدنی کرد.
تاسیس انجمن «صدای عدالت»
در سال ۱۳۸۱ نام «انجمن صدای عدالت» بر سر زبانها افتاد. با انتخاب اعضای این انجمن، یعقوب مهرنهاد بهعنوان دبیر انجمن شناخته شد و اعضای انجمن توانستند با اخذ اعتبارنامه از سازمان ملی جوانان به این سازمان غیردولتی-مدنی، رسمیت بیشتری در فعالیت ببخشند.
این انجمن نیز به نوعی میخواست پلی ارتباطی بین مردم و مسئولین با هدف شنیدن صدای مردم ایجاد کند، برای همین سالانه همایشی با عنوان «جوانان پرسشگر و مسئولان پاسخگو» برگزار میکرد که برخی از مسئولان از جمله فرماندار زاهدان نیز در آن شرکت داشتند.
اعضای شورای مرکزی انجمن صدای عدالت، برای انتخاب دبیر این انجمن، هر دو سال انتخابات برگزار میکردند که در سه دوره انتخابات شورای مرکزی انجمن جوانان صدای عدالت، يعقوب مهرنهاد به عنوان دبير کل انجمن برگزيده شد.
فعالیت مدنی و مِنهای خشونت
با اخذ مجوز انجمن صدای عدالت، یعقوب مهرنهاد و همکارانش میخواستند با مدنیترین شکل آغاز به فعالیت کنند. انجمن در بخشهای مختلفی مثل زنان، دانشجویان و قسمتهای پژوهشی برای آگاهی جامعه حرکت میکرد. کمک به مردم محروم در مناطق دورافتاده و آگاهی آنها از حقوق اجتماعی، سیاسی و ملی نیز هدف تاسیس انجمن صدای عدالت بود.
پرهیز از خشونت و رادیکالیسم کاملا از نوع فعالیت یعقوب مهرنهاد مشخص بود. مهرنهاد امیدوار بود مسئولین صدای او و مردم را میشنوند، از همینرو به عنوان کاندیدای انتخابات شوراهای سال ۱۳۸۵ ثبت نام کرد، اما رد صلاحیت شد.
هواداران انجمن قصد راهپیمایی اعتراضی را داشتند که یعقوب مهرنهاد با صدور بیانیهای مانع این راهپیمایی اعتراضی شده و آن را مسیری به سوی خشونت و رادیکالیسم عنوان کرد و نوشت: «جوانان ما هوشیارند و میدانند چگونه با مبارزه بدون خشونت به اهداف و آرمان خود دست یابند.»
یعقوب مهرنهاد در معرفی وبلاگ خود نوشته بود:
خداوند وضع و حال هیچ ملتی را تغییر نمیدهد مگر آنکه خود به تغییر وضع خویش اقدام نمایند؛ این کلام نورانی و الهی موجب ایجاد انگیزه برای تمام فعالیتهایی است که انجام میدهم و معتقدم در صورت عمل به این کلام الهی همه مردم میتوانند اوضاع خود و جامعه خویش را از ظلمت به سوی روشنایی تغییر دهند. از بیعدالتی و نابرابریها و فقر و ستم به آنچه که آرمان بشری است و خواستههای مشروع انسانی.
بازداشت نخست
یعقوب مهرنهاد در جلسات و نشستهای دولتی و غیردولتی شرکت و سخنرانی میکرد. او صدای درون جامعه و مردم را به امید شنیده شدن به مسئولان میرساند.
مهرنهاد در فروردین سال ۱۳۸۶ به دلیل یادداشتی که در وبلاگ خود که مقامهای استان سیستان و بلوچستان به دشت انتقاد کرده و خواستار استعفای آنها شده بود، بازداشت شد. اما روزهای زیادی در زندان نماند و آزاد شد. تاریخ آزادی او مشخص نیست.
یعقوب مهرنهاد در همایش «جوانان پرسشگر و مسئولان پاسخگو» چه گفت؟
یعقوب مهرنهاد در همایش «جوانان پرسشگر و مسئولان پاسخگو» به نکات مهمی اشاره کرد. او گفت:
آيا براستی میشود خواستار جامعهای مبتنی بر ثبات و امنيت بود؛ در حالیکه جوانان جامعه ما از عدم اشتغال مناسب و از بيکاری مطلق رنج میبرند؟ امنيت اجتماعی آنگاه ميسر میشود که تامين اجتماعی وجود داشته باشد چرا که وجه غالب امنيت اجتماعی؛ روحی و روانی جوانان در اميد آنان به تامين اجتماعی نهفته است.
یعقوب مهرنهاد با انتقاد از شیوه برخورد با جوانان افزود:
متاسفانه در محيطهای اجتماعی رفتار با جوانان توام با تناقص آشکار است؛ و نگاه به جوانان در بعضی مواقع، نگاهی سلطهگرايانه است، که اين نوع برخوردها در جوانان تاثيرات مخربی به جای میگذارد. شايد بخش عمدهای از خواست جوانان را بتوان در برخورد بهتر با اين قشر بهوجود آورد و به آنان امنيت و آرامش فکری داد. جوانان نمیخواهند شاهد آن باشند تا عدهای با سليقه شخصی خود و با باطنی از کينه و نفرت و با ظاهرسازی به ارزشها و خواستههای فطری، شرعی و قانونی به آنان جفائی روا دارند، بلکه جوانان میخواهند در پناه و حمايت جدی قانون و مديران اجرايی با خيالی آسوده در عرصههای مختلف اجتماعی ظاهر شوند. البته نيت خير ومقدس عدهای از افراد را برای اعتلای ارزشهای اسلامی ارج مینهيم، ولی بايد توجه داشت که در بسياری اوقات اجرای برخی سياستها برای اعتلای ارزشها ممکن است منجر به حصول نتيجه عکس شود.
سال قهر با مسئولان
بیشترین تمرکز یعقوب مهرنهاد بر وبلاگنویسی بود و از این طریق مواضع و نکته نظرات خود را منعکس میکرد. او ۲۲ فروردین ۱۳۸۶ در وبلاگش نوشت:
خواست امروز مردم سیستان و بلوچستان بیش از هر زمان دیگر تغییر مدیران ناموفق و جایگزینی مدیران میانهرو و انعطافپذیر به جای برخی مدیران متعصب و خشک مذهبی در استان میباشد.
او در ادامه نوشت:
در صورت عدم توجه به این خواست مردمی، باید این سال را سال قهر مردم با مسئولین در این استان نامید. قهری که قطعا مسئولین را در استان با چالش جدی مواجه خواهد کرد و در ادامه منجر به بحران مشروعیت مردمی دولت در سیستان وبلوچستان خواهد شد
بازداشت مجدد و اعدام
اردیبهشت سال ۱۳۸۶ پس از برگزاری نشست «جوانان پرسشگر و مسئولان پاسخگو» که بسیاری از مدیران و مسئولان دولتی در آن حضور داشتند، یعقوب مهرنهاد با پنج تن از اعضای انجمن صدای عدالت جوانان و برادر ۱۶ سالهاش بازداشت شدند. البته پس از مدتی همه آزاد شدند، اما یعقوب مهرنهاد همچنان در بازداشت ماند.
یعقوب مهرنهاد در بازداشتگاه اطلاعات نگهداری شد و در این مدت به خانوادهاش حق ملاقات نمیدادند. پس از پنج ماه بازداشت در انفرادی اطلاعات، بدون هیچ حکمی به زندان مرکزی زاهدان انتقال داده شد و دو ماه را آنجا سپری کرد.
چهارم دیماه همان سال دادگاه او برگزار شد و قاضی پرونده علیرغم ادعای صدور حکم، هیچ حکمی را صادر نمیکند بلکه با کمال ناباوری یعقوب مهرنهاد در پانزدهم دیماه برای اخذ اعترافات اجباری و شکنجه مجددا به بازداشتگاه وزارت اطلاعات منتقل میشود.
دیماه همان سال که یعقوب مهرنهاد در بازداشت به سر میبرد، خبری درز پیدا کرد که او به دلیل همکاری با گروههای مسلح و گسترس خط مشی اين گروهها از طريق فعاليت در انجمن جوانان صدای عدالت به اعدام محکوم شده است. اندکی بعد علیرضا جمشیدی، سخنگوی وقت قوه قضاییه در یک کنفرانس مطبوعات در این خصوص، مورد سوال یک خبرنگار قرار گرفت و ضمن تایید این موضوع گفت:
حکم اعدام یعقوب مهرنهاد صحت دارد و اتهام وی محاربه و افساد فیالارض و همكاری با گروهك تروريستی جندالله است، البته این حکم قابل تجدیدنظر است.
سخنگوی قوه قضاییه جزيياتی درباره اقدامات یعقوب مهرنهاد که منجر به محکومیت او شده است، ارائه نکرد.
بعد از صدور این حکم و تایید آن توسط دیوان عالی کشور تلاشهای زیادی صورت گرفت تا قوه قضاییه از این حکم صرف نظر کند، حتی تقاضای عفو شده بود و دادگاه محلی با آن موافقت کرد، اما افرادی در قوه قضاییه إصرار داشتند این حکم باید اجرا شود.
دیری نپایید که خبری شوکآور و تاسفانگیز در رسانههای داخلی منتشر شد، یعقوب مهرنهاد با حکم دادگستری استان سیستان و بلوچستان به همراهه عبدالناصر طاهری، روز دوشنبه ١۴ مرداد ۱۳۸۷ به اتهام همکاری با گروههای مسلح و تروریستی در زندان مرکزی زاهدان به دار آویخته شدند.
دو ماه قبل از اعدام یعقوب مهرنهاد، یکی بستگانش موفق به دیدار و ملاقات با یعقوب مهرنهاد شده بود و به رسانهها گفت: «آثار شکنجه بر صورت و بدن یعقوب کاملا مشخص بود، او به شدت افت وزن پیدا کرده و خیلی لاغر شده بود.»
بر همین اساس در آن سالها گزارشی به نقل از خانواده یعقوب مهرنهاد منتشر شد که او اعدام نشده، بلکه به علت شکنجه و آزارهای فراوان جان داده است و اعدام را برای سرپوش گذاشتن آن حادثه عنوان کردند.
یعقوب مهرنهاد فعال مدنی بود که به گفته نزدیکانش حتی در نوشتهها و سخنانش هیچ نقطه خشونتباری را دنبال نمیکرد، فعالیت او کاملا در چارچوب قانون بود. او با بسیاری از فعالان مدنی و سیاسی در ایران ارتباط داشت، مدتی مسئول روزنامه مردم سالاری در سیستان و بلوچستان بود. اتهامی که در همکاری او با گروههای مسلح منتشر شد را از فعالیتهایش میتوان یافت که چقدر صحت داشته و عقلانی بود، حتی گروه جندالله در بیانیههای متعددی از سخنان و فعالیتهای آقای یعقوب مهرنهاد و انجمن صدای عدالت جوانان ایران به شدت انتقاد میکرد و روند مسالمتآمیزی که آقای مهرنهاد برای تحقق اهداف مردم در پیش گرفته بود را کاملا اشتباه میخواند.