هنر خیابان، هنر معترض، دیوارنگاری و دیوارنویسی از جمله عناوینی هستند که در ایران به «گرافیتی»(Graffiti) گفته میشوند. به باور برخی کارشناسان، هنر گرافیتی عمری به درازای انسان غارنشین دارد. یعنی آن دوران که بشر رویدادها و باورهایش را بر دیوار سختِ غارها با کمترین ابزار نقاشی میکرد. اما امروزه این هنر، همراه با رشد شهرها و توسعۀ تکنولوژی تغییرات بسیاری به خود دیده و شمار زیادی از هنرمندان-عمدتاً ناشناس- را در چهارگوشۀ جهان دورخود جمع کرده است. هنرمندان ایرانی نیز از قافله عقب نماندهاند و تقریباً از اوایل سالهای دهه ۱۳۸۰ کمکم گرافیتیها بر دیوار شهرها-بخصوص تهران- ظاهر شدند تا تریبونی برای اعتراضهای اجتماعی، سیاسی، و مکانی برای بیان تبعیضهای قومی، طبقاتی و جنسیتی باشند. «گرافرها»-هنرمندان گرافیتی- مخفیانه دیوارها را با کلمات، نقاشیها و امضاهایشان پر میکنند. اما ماجرای دیوارنگاری و دیوارنویسی در ایران تنها به گرافرهای حرفهای ختم نمیشود؛ آثار دیوارنویسان از همان سالهای اواخر منتهی به انقلاب بهمن ۵۷ با شعارهای «مرگ بر…» و «درود بر…»، بر تن دیوارها نمایان شد.
بعد از انقلاب، دیوارها به تسخیر مصادرهکنندگانش درآمد. از شهرداریها گرفته تا ارگانها امنیتی و تبلیغی با نقاشی چهرۀ جانباختگان در جنگ و رهبران، و شعارهای در ترویج و تهییج جنگ و شهادت، دیوارهای شهر را یکباره از آن خود کردند. امروزه نیز کمتر دیواری در ایران وجود دارد که تصویر یا شعاری از حکومت بر آن نقش نبسته باشد. از آنجایی که تریبونی برای مردم نمانده است، بعد از اعتراضات ۸۸، دوباره پای دیوارنویسی مردم علیه حکومت به صحنه آمد. اما این «قیام سراسری ژینا» در شهریور ۱۴۰۱ بود که روح تازهای در دیوارهای شهر دمید. شعارها از دل دلهرهها و امیدها، با عجله و خطوطی کج و معوج، و بعضیها نیمهکاره، بر تن دیوارها نقش بستند. این بار کار شهرداریها در کنار تبلیغ و نقاشیها که نشان از هیچچیز جز ایدئولوژی حکومت نداشت، «پاک کردن» بود. اما به قول یکی از همین دیوارنویسیها «خون با رنگ پاک نمیشود.»
پیداکردن دیوارنگارها در همهجای دنیا کار سختی است. چه آنهایی که گرافر هستند و نقوش هنرمندانهای بر تن دیوارها میکشند، چه دیوارنویسهایی که مبارزان سیاسی و معترضان به حکومت محسوب میشوند. فارغ از حساسیت و جرمانگاری حکومت، آنچه برای دیوارنویسها و گرافیتیها اهمیت دارد، واکنش بینندگان است. به همین دلیل، گزارش پیش رو به واکنش مردم دربرابر دو نوع دیوارنویسی میپردازد. اولی گرافیتیهای که با جزئیات بیشتر و هنرمندانهتر طراحی شدهاند و دومی شعارهای اعتراضی که عمدتاً بعد از جنبش اخیر به وقوع پیوست. از آنرو که دامنۀ اعتراضات شهریور گستردگی بسیاری داشت، گزارشگر توانست با چند نفر از شعارنویسان مصاحبۀ کوتاهی داشته باشد.
گرافیتی، بیان هنرمندانه اعتراض
فکر کنید از مسیری که هر روز رد میشوید یکباره نقاشی یک موش، چند پسربچه یا چند حرف به شکل کاملاً متفاوت از طرحهای شهرداری روبرویتان ظاهر میشوند. این کلمات و تصاویر حرف تازهای دارند که نقشهای قبلی بویی از آن نبردهاند. این همان گرافیتی است. «محسن» اینگونه توصیفش میکند و در ادامه به رادیو زمانه میگوید:
اولین بار که یک گرافیتی را دیدم، خیلی متعجب شدم. هم شکل نقاشی فرق میکرد، هم حس و حالی که ازش گرفتم. حتی جاش هم متفاوت بود؛ توی یک کوچۀ باریک و بنبست، روی دیوار یک خانۀ قدیمی. مطمئن بودم کار شهرداری نیست. چون اولاً شهرداری نقاشیهای بزرگی روی دیوارهای که ازدحام زیادی دارند طراحی میکند، دوماً شکل و طرحش خیلی متفاوت و جذاب بود و سوماً شعاری و تبلیغی نبود، انتقادی بود. از همان لحظه گرافیتی برایم جذابیت پیدا کرد. در ابتدا اسمش را نمیدانستم، بعد خیلی اتفاقی در اینترنت باهاش آشنا شدم. به نظر من ثأثیرش روی مخاطب خیلی بیشتر از نقش و نگارهاییست که معمولاً در خیابان میبینیم.
گرافیتیهای که در ایران کار میشوند عمدتاً برای بیان انتقادات سیاسی و نشان دادن تبعیضهای اجتماعی هستند. به همین دلیل از سوی ارگانهای متعدد رصد میشوند و در نتیجه عمر طولانی ندارند، یعنی بعد از مدت کوتاهی توسط شهرداریها مخدوش میشوند. «موبینا» که چند سالی میشود نقاشی تدریس میکند، معتقد است انتقاد سیاسی و بیان تبعیضهای اجتماعی هنر گرافیتی را با دیگر هنرهای طراحی متفاوت کرده است. او در توضیح به رادیو زمانه میگوید:
این هنر از دل خیابان بیرون آمده، خیابان هم جاییست که هر جور باور و اعتقادی را در خود دارد. گرافیتیها بهتر از هنرهای دیگر که برای ارائه اثرشان نیاز به مجوز و سالن نمایشگاه و غیره دارند، تفاوتها و باورها را نشان میدهند، بنابراین الزاماً سیاسی میشود و مخالفت حکومت را به همراه دارد. وقتی در کشوری مثل کشور ما، فقط یک نوع نگاه و عقیده تبلیغ میشود، هنر گرافیتی با نشان دادن باور و عقیدههای متفاوت در کنار کار هنری، یک نقد سیاسی هم انجام میدهد. همین که میآیند روی دیوار خرابهها، زیر پلها، روی تیر و ترانس برق- یعنی جاهایی که برای نقاشی کردن معمول نیست- گرافیتی انجام میدهند خودش نشانۀ تفاوت در اعتقاد و باور آنهاست.
برخلاف محسن و موبینا، «رضا» فکر میکند برخی از گرافرها «وندالیست» (خرابکار) هستند و اگر تعدادشان زیاد شود توانایی این را دارند که سیمای شهرها را عوض کنند. او به رادیو زمانه میگوید:
من هم معتقدم که گرافیتی هنر اعتراضی است و مشکلات و تبعیضهای اجتماعی را نشان میدهند، اما به نظر من باید سازماندهی شوند. یعنی روی هر دیوار و هر مکانی که دلشان خواست دیوارنگاری نکنند. اینطوری با یک شهر شلوغ که هیچ چیزش مشخص نیست روبرو میشویم. شهرداریها باید جاهایی را برای آنها در نظر بگیرند. اینطوری مثل یک نمایشگاه هنری، مخاطب هم میداند برای دیدن گرافیتی کجا برود و هم آن شلوغی قبلی را ندارد که به هر دیواری بررسی روش گرافیتی شده باشد.
در سالهای گذشته چندین جشنواره گرافیتی توسط دانشکدههای هنر، نگارخانهها، موسسات و ارگانهای مختلف در ایران برگزار شده است. همچنین در سال ۱۳۹۵ و چند سال بعد (۱۳۹۸) خبرهای رسمی و غیررسمی از سوی شهرداری یکی از مناطق تهران مبتنی بر افتتاح «دیوار آزاد» برای گرافیتی در یکی از پارکهای شهر اعلام شد. دیوار آزاد(free wall) به دیواری گفته میشود که اجرای گرافیتی بر آن منع قانونی ندارد و معمولاً در محلات کم رفت و آمد و حواشی پارکها توسط شهرداری تعیین میشود. اینکه تا به امروز چه دیوارهایی به عنوان دیوار آزاد اعلام شدهاند خبر مستند و مستدلی در دسترس نیست. با پیگیری گزارشگر رادیو زمانه از شبکههای اجتماعی و سایتها ایرانی این نتیجه حاصل شد که گرافرها نظرات مختلفی نسبت به دیوارهای آزاد دارند. همانگونه که نقوش این دیوارها نشان میدهد، برخیها مشکلی با کار کردن روی دیوارهای آزاد ندارند و عدهای دیگر از مخالفان سرسخت آن محسوب میشوند. مخالفان معتقدند دیوارهای آزاد راهی برای کنترل و نظارت بیشتر بر گرافیتیها است.
«شروین» که دانشجوی مطالعات فرهنگی است، خودش را از علاقمندان پروپاقرص هنر گرافیتی معرفی میکند و میگوید چه نمایشگاههای رسمی و چه «دیوارهای آزاد» محدودکنندۀ این هنر هستند:
به نظر من هنر گرافیتی دو مشخصۀ اصلی دارد، یکی اعتراض و دیگری غیرقابل پیشبینی بودن. اعتراض در این معنا که هنر گرافیتی از نظم و ایدئولوژی موجود پیروی نمیکند و مشکلات و کاستیها آن را نشان میدهد. دوماً غیرقابل پیشبینیست، یعنی بدون اینکه قرارمداری باهم داشته باشیم، توی خیابان، روی یک دیوار متروکه، تو پارکها یا هرجای دیگری، احتمال دارد یک گرافیتی ظاهر شود. همین ظاهر شدن در یک لحظه یا ظرف یک روز، بدون پیشبینی و قرارمدار قبلی، مخاطب را غافلگیر میکند. حاصل این غافلگیری این است است که مخاطب توجهاش بیشتر به اثر جلب میشود. از طرف دیگر، جاهایی که گرافرها برای هنرشان انتخاب میکنند معمولاً مکانهای هستند که توسط ارگانها و شهرداریها توجهی به آنها نمیشود. میدانیم که دستگاه حاکم فقط برخی چیزها را میبیند و مابقی را حذف میکند. اما گرافرها آنچه را که از نگاه ایدئولوژی، حالا چه طبقاتی باشد چه دیوارها و مکانها، پنهان مانده دوباره زنده میکند و به یاد ما میآورد. باز این خودش نوعی اعتراض به ندیدن است. نمایشگاه و دیوارهای آزاد اجازه نمیدهد اصل و ذات این هنر خودش را نشان دهد چون دوباره میرود زیر کنترل و نظارت.
دیوارنویسی بر تن شهر
با گسترش اعتراضات مردمی در شهریور ۱۴۰۱ دوباره دیوارنوسیها به مانند سالهای منتهی به انقلاب و سالهای ابتدایی آن رشد روزافزوینی داشت، البته با چند تفاوت بسیار بارز: درودهای سالهای ۵۸ و ۵۹ به «مرگ بر…» تبدیل شدند و نام و چهرۀ «زن» بر دیوارها نقش بستند. در روزهای اعتراضات ۱۴۰۱ مأموران انتظامی برای پاک کردن دیوارنویسیهای علیه حکومت به کمک شهرداریها آمدند. جدال بین معترضان و حاکمیت روی دیوارها شروع شده بود. معترضان مینوشتند و حاکمان پاک میکردند.
آذرماه سال گذشته، رضا ناصری، رئیس مرکز سامانه مدیریت شهری و نظارت همگانی (۱۳۷+) در رابطه با موضوع تماسهای مردمی در خصوص پاک کردن شعارنویسیها به خبرگزاری اکو ایران گفته بود: «از اواخر ماه مرداد آمارهایی درخصوص شعارنویسی بر روی دیوارهای شهر ثبت شد تا مهرماه که اوج این شعارنویسیها بود و پیامهایی که با این موضوع بود، ۶۰ برابر شد.» وی در این مصاحبه افزوده بود: «درحال حاضر(آذرماه) با کاهش درخواستهای مردمی برای پاک کردن شعارنویسی روبرو هستیم و این روند نزولی بوده و به روزهای قبل از افزایش آمارها رسیدهایم.» در همین ماه روزنامه اعتماد نیز به نقل از گزارش سامانه ۱۳۷ شهرداری تهران نوشت: «درخواست برای پاک کردن دیوار نوشتهها از سوی شهروندان در سامانه ۱۳۷ شهرداری، ۶ هزار درصد رشد داشته است.» البته مشخص نیست که آمار سامانه ۱۳۷ شهرداری تا چه میزان مستند و موثق است. اما آنچه در آن روزها همگان دیدند، رشد و گسترش دیوارنویسیهای علیه حکومت در سراسر ایران بود که تا به امروز، هم آثارش پابرجاست و هم واکنشهای مختلفی را بین مسئولان نظام برانگیخته است.
احمد خاتمی، روحانی تندرو و امام جمعه موقت تهران در همان ماههای آغازین اعتراضات، به شعار «مرگ بر دیکتاتور» واکنش نشان داد و ضمن بیان اینکه «تهمت به یک فرد حرام است» گفت: «اینکه برخی بگویند فساد در نظام اسلامی نهادینه شده است دروغ و تهمت است. این تهمت به نظام اسلامی نمیچسبد، این بیتقوایی است که یک نظامِ روسفید را به عنوان نظام مسألهدار معرفی کنند.» همچنین پیشتر علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت در نشستی با دانشجویان دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی ضمن تبرئه کردن جمهوری اسلامی از دیکتاتوری، در واکنش به این شعار اظهار داشته بود: «یکی از ویژگیهای دیکتاتور که همهمان دوستش نداریم، این است که اجازه شنیده شدن حرف مخالفش را نمیدهد.» علیرغم اظهارات مسئولان، معترضان معتقدند جایی برای «ابراز عقیده» در «نظام فاسد» نداشته و ندارند.
یکی از معترضان درباره دیوارنویسیها به رادیو زمانه میگوید:
وقتی تریبونی برای علنی کردن خواستههایمان وجود ندارد و کوچکترین مخالفت به شدیدترین شکل سرکوب میشود، شعارنویسی بر دیوارها کمترین کار است که میتوانیم انجام دهیم. در روزهای اعتراضات، اینترنت یا کاملاً قطع بود یا با اختلال زیادی مواجه بود. از طرف دیگر، در فضای مجازی پیگیری افراد معترض راحتتر است. اگرچه دیوارنویسی خطرات بالایی دارد، ولی چون مخفیانه و به سرعت انجام میشود، پیگیری سختتر میشود. همین دیوارها، همین خطهای کج و کوله، همین اسپریهای که نوشتهها را مخدوش کردند، نشانۀ زنده بودن اعتراضات و ظلم حاکمان جمهوری اسلامی است.
یکی دیگر از معترضان در این باره اضافه میکند:
ما با شعارنویسی بر دیوارها، خیابان را به مالکان اصلیاش که مردم باشند برمیگردانیم. جمهوری اسلامی همه چیز را از مردم گرفته است. شما یک دیوار و میدان در شهر نمیبینید که شعار و عکس رهبران و مسئولان جمهوری اسلامی روی آن نباشد. از دیوار پارکها گرفته تا مدرسهها، زیرگذر و روگذر، ساختمانهای بلند، ایستگاههای مترو و ترمینال و… همه و همه در اختیار حکومت هستند. دیوارنویسی ما، باور و اعتقاد جدید را نشان میدهد. اینجا اصلاً بحث هنری بودن و نبودن مطرح نیست. بحث بیان یک اعتراض است، حالا کج و کوله باشد یا نباشد، رنگ و طرح قشنگی داشته باشد یا نه، مهم نیست. مهم این است که خیابان شکل و رنگش را عوض میکند.
در کنار نبود تریبون مردمی، و همچنین قبضه کردن صداوسیما و آزار و اذیت روزنامهنگاران توسط رژیم جمهوری اسلامی، دیوارنگاری و دیوارنویسی همراه با فریادهای مردمی، تنها مکانی برای ابراز عقیده و ایجاد صدای متقاوت از صدای حاکمیت است.