شبکه حقوق بشر کردستان فایل صوتی ۶.۵ دقیقه‌ای از سامان یاسین (سامان صیدی)، خواننده سبک رپ اهل کرمانشاه منتشر کرده است که در آن از شکنجه‌های مختلف روحی و جسمی از جمله اعدام مصنوعی، اعتراف‌های اجباری، شکستن بینی، عدم دسترسی به خدمات درمانی و همچنین شرایط بیمارستان روان‌پزشکی امین‌آباد می‌گوید.

سامان یاسین گفته در «شب تولدش به اتهام تیراندازی» به دست نیروهای امنیتی مقابل منزلش در کرج بازداشت شده است.

سامان یاسین آبان ۱۴۰۱ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی، با «اتهام محاربه» به اعدام محکوم شد. حکمی که دیوان عالی کشور آن را نقض کرده است.

این خواننده کُرد در فایل صوتی که از زندان منتشر کرده، گفته از ابتدای بازداشت او را تهدید به آزار و اذیت خانواده‌اش کردند:

تهدید کردند خانواده‌ات را گرفتیم. برادرت را گرفتیم. همه‌شان اینجا هستند. هم ممنوع‌ الملاقات بودم و هم ممنوع تماس. خبری هیچی نداشتم. گفتند اگر می‌خواهی خانواده‌ات شکنجه نشود، همین این‌ها را بنویس آزاد می‌شوی. من هم به گردن گرفتم. گفتم فقط کاری با خانواده‌ام نداشته باشید.

«بینی‌ام را شکستند و نمی‌توانم درست نفس بکشم»

یاسین روایت کرده در فاصله بازجویی و تهدید به شکنجه خانواده، او را دو شب به سردخانه بردند:

یک خودکار در حفره چپ بینی‌ام گذاشتند و بینی‌ام را شکستند. دو سه بار هم مرا از پله‌ها به پایین هل دادند.

بعد از اعتراف اجباری و صدور حکم اعدام، سامان یاسین را به زندان رجایی‌شهر منتقل کردند. او با محسن شکاری، معترضی که به اتهام محاربه اعدام شد، در قرنطینه به سر برد. در این زندان، یک بار او را جهت انجام «اعدام مصنوعی» بردند، سپس دوباره به زندان اوین برده شد و یک ماه بدون بازجویی در سلول انفرادی ماند.

یاسین می‌گوید از دریافت خدمات درمانی محروم مانده و روند درمان شکستگی بینی‌اش انجام نشده است:

بینی‌ام مشکل دارد. نفس کشیدنم خیلی سخت شده است. چند شب یک بار بینی‌ام خونریزی دارد و به بیرون اعزامم نمی‌کنند. چند بار درخواست دادم گفتند بهداری می‌گوید قاضی [صلواتی] موافقت نکرده است.

این خواننده رپ تاکید می‌کند قاضی صلواتی «صلاحیت رسیدگی به پرونده او را ندارد»، زیرا حکم پیشین او توسط دیوان عالی کشور نقض شده است.

سامان یاسین در دادگاه بدوی، مقابل دوربین‌های رسانه‌های نزدیک به جمهوری اسلامی با صورت تراشیده ظاهر شد. او می‌گوید این تصویری است که قاضی صلواتی برای او ساخت:

روبه‌روی اتاق صلواتی ماشین موزر آوردند، ریشم را زدند و سبیلم را گذاشتند. ماشین را گرفتم سبیلم را بزنم که از برق کشیدندش. گفتند صلواتی دستور داده ریش‌هایت را بزنیم و سبیلت را بگذاریم.

در دادگاه قاضی برای سامان یاسین به ۱۱ سابقه کیفری اشاره کرد، اما این خواننده در این فایل صوتی تاکید می‌کند «تنها یک مرتبه برای تصادف ماشین» به دادگاه رفته و سابقه کیفری دیگری ندارد.

Ad placeholder

جلوی دوربین اعتراف کن تا آزاد شوی

دومین جلسه دادگاه سامان یاسین، در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی عموزاده برگزار شد. یاسین در این باره گفته است:

[عموزاده] گفت بیا جلوی دوربین بگو گول شبکه‌های من و تو و [ایران] اینترنشنال و مسیح علی‌نژاد و این چیزها را خوردی. فیلم بگیریم ازت پخش کنیم. گفتم نمی‌خواهد، همچین چیزی نمی‌گویم.

این زندانی سیاسی تاکنون اجازه اخذ وکیل تعینی را ندارد و گفته «وکیل تسخیری هم که هیچ کاری انجام نمی‌دهد، نه جواب تلفن می‌دهد نه جواب درست‌ و حسابی به ما می‌دهد». او همچنین گفته که اتهام «محاربه» بر روی پرینت دادگاه باقی مانده و سندی برای آن ذکر نشده است.

گفتند برای درمان می‌روی، به امین‌آباد رفتیم

این زندانی سیاسی در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید «درخواست عدم حبس» داده بود و به زندان گفته «تحمل جای بسته را ندارد» زیرا بسیار شکنجه شده است. او همچنین درخواست داده بود تا برای درمان بینی شکسته‌اش به بیرون از زندان اعزام شود، مسئولان زندان به او وعده داده بودند جهت انجام آزمایش به بیمارستان منتقلش خواهند کرد، اما به جای آن، او را بیمارستان سلامت روان امین‌آباد، یکی از بدنام‌ترین بیمارستان‌های امنیتی در ایران بردند.

به گفته سامان یاسین او را از در پشتی وارد بیمارستان امین‌آباد کردند، زیرا ظاهرا برخی متوجه شده بودند که یک خواننده شناخته شده به آنجا قرار است منتقل شود:

در ابتدا گفتند باید آمپول به تو بزنیم، من قبول نکردم. گفتند این‌جا مگر دست خودت است؟ کلی فحاشی و توهین کردند. بعد به زور، چهار تا سرباز تهران بزرگ بود، دو تا از رجائی‌شهر بود، بقیه پرسنل بیمارستان. ریختند سرم، کل لباس‌هایم را پاره کردند. به زور من را به تخت بستند. دست‌هایم دست‌بند، پاهایم پابند. یک آمپول به بازو زدند که ۲۴ ساعت بیهوش بودم.

سامان یاسین می‌گوید بعد از نگهداری در بیمارستان امین‌آباد، حال او بدتر شده است.

این خواننده زندانی در انتهای فایل صوتی می‌گوید:

کلی قرص و دارو برایم نوشتند. روز اول قرص‌ها را خوردم دو روز خوابم برد، دیگر نخوردم. از وقتی قرص‌ها را نمی‌خورم نه می‌توانم غذا بخورم نه می‌توانم بخوابم. الان دو روز و نیم، سه روز است که نخوابیدم و هیچی نخوردم. یک لقمه نان نخوردم. اصلا نمی‌توانم. از وقتی از امین‌آباد برگشتم، پنج کیلو وزن کم کردم.

Ad placeholder