ادعای «اشتباه سیستمی» سازمان سنجش

در پی انتشار دفترچه انتخاب رشته کنکور از سوی سازمان سنجش آموزش کشور، داوطلبانی که برای آزمون عملی رشته‌های هنر شرکت کرده بودند، با حذف دو رشته «مجسمه‌سازی» و «سینما» دانشگاه هنر در دفترچه مواجه شدند که این اتفاق موجب نگرانی متقاضیان این دو رشته پرمخاطب گروه آزمایشی هنر شد. انجمن شوراهای صنفی دانشجویان کشور هم این خبر را تأیید کرده است.
 سید سعید سید احمدی زاویه، معاون آموزشی دانشگاه هنر اما در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا ادعا کرد که سازمان سنجش در اثر یک «اشتباه سیستمی» دو رشته «مجسمه‌سازی» و «سینما» را از دفترچه انتخاب رشته داوطلبان حرف کرده و «به زودی در اصلاحیه دفترچه» این اشتباه رفع خواهد شد. او در ادامه این مصاحبه گفت:
«رشته سینما از دهه ۴۰ در دانشگاه هنر دایر است و حدود ۵۰ سال است که ما به عنوان تنها دانشگاه دولتی در این رشته دانشجو پذیرش می‌کنیم بر این اساس “سینما” یکی از رشته های اصلی و قدیمی دانشگاه هنر است و هیچ دلیلی برای حذف این رشته وجود ندارد.»
در این گزارش نشان می‌دهیم که برخلاف ادعای معاون آموزشی دانشگاه هنر عملاً دو رشته سینما و مجسمه‌سازی حذف شده است. امکانات دانشگاه هنر تهران برای تحصیل در رشته سینما از آموزشکده‌ها کمتر است و به دلیل اخراج استادان، رشته مجسمه‌سازی هم در عمل در محاق قرار گرفته.  

نام دانشگاه هنر تهران از ابتدای اعتراضات ۱۴۰۱، بیش از هر زمان دیگری سر زبان‌ها افتاد: از ساختن سرودهای انقلابی و اجرای پرفورمنس‌های اعتراضی تا اعتصاب و اعتراض و لغو کلاس‌ها و امتحانات و اخیرا هم در بهار ۱۴۰۲، اعتصاباتی که در اجباری‌شدن مقنعه با کلیدواژه «نه» صورت گرفت و دانشجویان ده‌ها دانشگاه ایران با صدور بیانیه‌های جداگانه با دانشجویان این دانشگاه اعلام همبستگی کردند و ایستادگی آن‌ها را ستودند. در طول این یک سالِ حادثه‌خیز، بسیاری از دانشجویان و استادان دانشگاه هنر تهران تعلیق، برکنار، اخراج یا بازداشت شدند و حالا خبر حذف رشته سینما و مجسمه‌سازی در بخش انتخاب رشته سایت سازمان سنجش، بار دیگر نام دانشگاه هنر تهران را سر زبان‌ها انداخته است. این خبر را انجمن شوراهای صنفی دانشجویان کشور را تایید کرد و حذف این رشته‌ها را در «همراهی دانشجویان و استادان این دو رشته در اعتراض‌ها» دانست. آیا انقلابِ فرهنگیِ دیگری در راه است؟

ریاست دانشگاه هنر در دوره اخیر به عهده محمدرضا حسنایی است. از ابتدای ریاست او تا امروز، دانشگاه هنر با چالش‌ها و بحران‌های بسیار همراه بوده، که آخرین آن احتمال حذف رشته سینما و مجسمه‌سازی است. در کارنامه حسنایی، مسئولیت کانون بسیج استادان دانشگاه هنر و دبیری کارگروه هنر دبیرخانه هدایت و حمایت از پایان‌نامه‌ها و رساله‌های علوم انسانی دینی به چشم می‌خورد. در حکم انتصاب او از سوی وزیر علوم هم به این موضوع اشاره شده است:

با توجه به مراتب تعهد، دانش، شایستگی و تجارب ارزنده جناب‌عالی در آموزش عالی کشور به موجب این حکم به سمت ریاست دانشگاه هنر منصوب می‌شوید. انتظار می‌رود با پیروی از آموزه‌های اسلامی، مبانی علمی و روحیه انقلابی و راهبردهای اساسی دولت مردمی و جلب همکاری استادان، پژوهشگران، مدیران و کارکنان (یاوران علمی) گرامی، نقشی شایسته در تحقق اهداف نظام آموزش عالی ایفا نمایید.

دو نفر از استادان دانشگاه هنر در گفت‌وگو با ما تایید کردند که در سال جاری آزمون عملی مرحله دوم سینما برگزار شده است؛ اما برخلاف سال‌های پیش، پس از مرحله اول (آزمون کتبی)، تعداد عجیب‌‌وغریب هزار نفر از سوی سازمان سنجش معرفی شدند که از هر نفر ۴۵۰ هزارتومان برای آزمون گرفته شد. این آزمون در موعد مقرر در دانشکده‌ هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزار شد، اما در مرداد سال جاری که می‌بایست نتایج اعلام می‌شد، بدون اعلام حتی یک نفر، گفته‌اند دانشکده سینما-تئاترِ دانشگاه هنر تهران دانشجو نمی‌پذیرد. براساس روند معمول هر سال، می‌بایست از میانِ برگزیدگان مرحله دوم، کمتر از پنجاه نفر در نوبت روزانه و شبانه پذیرفته ‌شوند، اما امسال این حق انتخاب از برگزیدگان گرفته شده و حالا پرسش این‌جا است که رتبه‌های برگزیده سینما برای تحصیل چه باید بکنند؟ آیا آن‌ها ناگزیر می‌شوند به تنها دانشگاهِ موجود یعنی دانشگاه دامغان بروند یا گزینه‌ی دیگری دارند؟ در پرس‌وجو با استادان و هیأت‌علمی دانشکده‌ی سینما-تئاتر، کسی حاضر به پاسخ به این پرسش‌ها نشد. براساس منبع آگاه ما در دانشگاه هنر، رئیس دانشکده سینما-تئاتر آقای گلپایگانی از این ماجرا خبر نداشته است.

احسان عبدی‌پور، از فارغ‌التحصیلان رشته سینما در دانشگاه هنر، که در کارنامه‌اش ساخت شش فیلم بلند، از جمله «میجر» با بازی حمید فرخ‌نژاد، «تیک‌آف» با بازی پگاه آهنگرانی است و برای فیلم «تنهای تنهای تنها» نیز برنده جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره بین‌المللی کودکان و نوجوانان شده است، احتمال حذفِ رشته سینما در وضعیتِ این‌روزهای دانشگاه‌های ایران را «اتفاقی خوب» می‌داند و از این زاویه به ما می‌گوید:

درست است که از دیدِ سیاسی، این خانه را از صاحبان اصلی‌اش خالی کردند؛ چون خودم زمانی پشت همان نیمکت‌ها درس می‌خواندم، اما من از این اتفاق خوشحالم، زیرا همین تعداد ۵۰ نفری که می‌رفتند در آن سیستم درس بخوانند، توانستند از دست آنها دربیایند و حالا آزادانه‌تر، جاه‌طالبانه‌تر و بلندپروازنه‌تر مسیر هنری‌شان را پیش می‌برند.

سید سعید سید احمدی زاویه، معاون آموزشی دانشگاه هنر دوشنبه ۳۰ مرداد در مصاحبه با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در واکنش به حذف دو رشته سینما و مجسمه‌سازی دانشگاه هنر از دفترچه انتخاب رشته داوطلبان کنکور گفت:

 رشته سینما از دهه ۴۰ در دانشگاه هنر دایر است و حدود ۵۰ سال است که ما به عنوان تنها دانشگاه دولتی در این رشته دانشجو پذیرش می‌کنیم بر این اساس «سینما» یکی از رشته‌های اصلی و قدیمی دانشگاه هنر است و هیچ دلیلی برای حذف این رشته وجود ندارد.

واقعیت‌ها اما با این ادعا همخوانی ندارد. احسان عبدی‌پور می‌گوید:

 دانشکده سینما-تئاتر آن‌قدر کوچک است که با کوچک‌ترین آموزشگاه‌های سینمایی در تهران دارد رقابت می‌کند؛ یعنی رقابتش تهِ جدول است، آن‌هم برای نیفتادن به لیگ دسته‌ پایین. اصلا این دانشکده سالیان سال است که تعطیل شده، منتها دانشجو چهارسال که گذشت و برگشت پشت سرش را دید، می‌بیند به قدرِ دو ترمِ مفید هم در این سال‌ها حضور نداشته در دانشکده‌ای که زمانی رویایش بود رسیدن به آن. حالا خارج از مجادلات سیاسی، می‌خواهم بگویم این مکان دیگر آن‌قدر از خودش تهی شده که محلی از اعراب در آموزش سینما ندارد! سال‌ها است که از مدار خارج شده بود و حالا عینا از مدار خارج شده و آن تعداد درس‌های بی‌خود و بی‌معنایی هم که می‌خواستند در مغزِ این بچه‌ها کنند، دیگر نمی‌کنند. ۱۳۰-۱۴۰ واحد تدریس می‌شود، واقعا سی واحد به‌درد می‌خورَد که از آن سی واحد هم هیچ‌کدام امکان عملیاتی‌شدن ندارد و هیچ تجربه عملی شکل نمی‌گیرد، اگر هم شکل بگیرد در حد قطره‌چکانی است. من خودم سال ۸۵ از بوشهر به تهران و دانشکده سینما-تئاتر آمدم، و می‌دانم و می‌فهمم یک جوان بیست‌ساله‌ای که در شهرستان با هزار امید و آرزو کنکور هنر می‌دهد، به‌واسطه همین کنکور راهِ ورودش به کلانشهر تهران و دانشگاه هنر که از آن به‌عنوان بزرگ‌ترین دانشگاه هنر ایران نام می‌برند، باز می‌شود. غصه من از حذف این رشته، صرفا برای بسته‌شدن خوابگاه و سلف سرویس و آن حیاط دلپذیرِ پشتیِ دانشکده است نه کلاس‌هایش. اتفاق‌ها آنجا می‌افتاد. بچه‌ها آنجا برهم افزوده و تناور و تیم می‌شدند. یعنی اگر آموزشگاهی پیدا می‌شد که این پنجاه برگزیده سینما را ساپورت می‌کرد، آن وقت باید این‌ها جشن می‌گرفتند از این تعطیلی و بسته‌شدن این رشته در دانشگاه آن‌هم در این وضعیتِ اسف‌بار؛ چون همه می‌دانیم، تا حالا کسی از ما نخواسته و نگفته که مدرکت چیست و از کجا گرفتی؟ مگر کسی که خواسته کارمند دولت بشود. اگر کسی قرار است سینما بخواند و بعد برود کارمند بشود که روی سخن من با او نیست. من دارم درباره نسلی صحبت می‌کنم که محتمل است که شش هفت سال بعد از ورود به دانشکده سینما-تئاتر، اولین فیلم مستقلش را بسازد و به سینمای ایران بپیوندد.  

عبدی‌پور در ادامه این گفت‌وگو یادآوری می‌کند که در شرایط حاضر و با توجه به آنچه که گفته شد اصولاً آموزشگاه‌های سینمایی مستقل در مقایسه با دانشگاه هنر نقش مهم‌تری در تربیت علاقمندان به هنر سینما ایفا می‌کنند. با این‌حال دانشجویان شهرستانی یا آن گروه از دانشجویانی که تمکین مالی کافی ندارند، از این امکان بی‌بهره می‌مانند:

 همین سقف خوابگاه و وعده‌های غذایی سلف سرویس دانشگاه، یک امکان است. می‌دانم در این شرایط آن پنجاه نفری که الان نمی‌توانند بروند پشت نیمکت‌های آن دانشگاه بنشینند، خشمگین‌اند. اما از خودمان بپرسیم چگونه می‌شود بزرگ‌ترین دانشکده سینما-تئاتر ایران، از یک پیش‌دبستانی هم کوچک‌تر و حقیرتر باشد؟

این فیلمساز که در زمان دانشجویی در کلاس‌های درسِ محمدرضا حسنایی، ریاست فعلی دانشگاه هنر، حضور داشته، با انتقاد از مدیریت او که دانشگاه را وارد چنین بحرانی کرده است، می‌گوید:

بسیار عجیب است که آدمی مثل حسنایی در حیطه هنر پرورش یافته باشد و این‌قدر گردن‌نهادن از سوی حاکمیت بر خود بپذیرد، آن‌هم وقتی دانشجوی جوانِ معترض درحال سرکوب‌ شدن است. سینما هنری است که از «آن» محسن مخملباف، «این» محسن مخملباف را ساخته است. اما نتوانسته از حسنایی، انسانی آزاداندیش بسازد. درک این موضوع سخت است.

حذف رشته مجسمه‌سازی  

علاوه بر سینما، ممکن است رشته مجسمه‌سازی هم از دانشگاه هنر تهران حذف شده باشد. این رشته نیز مانند سینما دو مرحله‌ای است: آزمون کتبی و آزمون عملی. پس از آزمون کتبی، امسال نیز مانند سال‌های پیش، آزمون عملی با مبلغ هر نفر ۴۵۰ هزار تومان در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزار شد، اما حق انتخاب رشته مجسمه‌‌سازیِ دانشگاه هنر تهران از آن‌ها گرفته شد. در اینجا نیز مانند رشته سینما، این پرسش مطرح است، دانشجویی که رتبه برتر کنکور هنر دارد و برای رشته مجسمه‌سازی دانشگاه هنر تهران امتحان داده است، چرا باید حق انتخاب این رشته از او سلب شود و مجبور شود دانشگاه دیگری برخلاف میلش انتخاب کند؟

بیژن غنچه‌پور از دانشجویان سابق مجسمه‌سازی دانشگاه هنر که چند سالی است در دانشکده هنرهای تجسمی تدریس می‌کند و در سال اخیر به همراه چند استاد دیگر از تدریس در گروه مجسمه‌سازی کنار گذاشته شده، در این زمینه به ما می‌گوید:

ماجرا از آنجا شروع شد که در ترم مهرماه ۱۴۰۱ پس از کشته‌شدن مهسا امینی، گروه مجسمه جزو معدود گروه‌هایی بود که تمام ترم در تحصن بود و هیچ کلاسی تشکیل نشد و هیچ دانشجویی هم سر کلاس نرفت.

اثر اعتراضی «گورستان خون‌آلود» از پرفورمنس‌های دانشجویان رشته مجسمه‌سازی دانشگاه هنر بود که ۲۵ مهر ۱۴۰۱ با استفاده از سنگ و خاک‌ حیاط دانشگاه آن را اجرا کردند تا یاد کشته‌شدگان خیزش انقلابی را زنده نگه دارند.

پس از برگزاری این پرفورمنس، حراست دانشگاه دانشجویان را وادار کرد با دست خالی گورستان خون‌آلود را جمع‌ کنند. غنچه‌پور با برشمردن این واقعه، در ادامه می‌گوید:

همان اوایل اعتراضات بسیاری از دانشجوها ممنوع‌الخروج شدند، تعیلق شدند، دستگیر شدند و احکام سنگینی برای‌شان صادر شد. در همان روزها، یک بیانیه از طرف استادان دانشگاه، از حق‌التدریسی‌ها و رسمی‌ها تا هیات‌علمی‌ها، صادر شد که از مسئولان می‌خواستند با دانشجویان مدارا کنند و کسی را اخراج نکنند. همین لحن ملایم هم به رییس دانشگاه و دیگر مسئولان برخورد و بهانه‌ای شد تا رییس دانشگاه امضاکنندگان بیانیه را برکنار کند، از جمله دکتر مازیار و دکتر مجتهدزاده رئیس دانشکده تجسمی برکنار شد و مدیرگروه مجسمه آقای گلناری هم معلق. برخوردی که با دانشجویان شد از این هم سخت‌تر بود. به این خاطر که از دانشجویان انتقام بگیرند، تمام استادان گروه مجسمه به‌جز یکی دو نفر، همگی برکنار شدند که بیشترشان حق‌التدریسی بودند و قرارداد جدید نبستند. درست از همان موقع بود که زمزمه حذف رشته مجسمه شنیده شد. این تهدید مدام از طرف نیروهای حراست بود. می‌گفتند اگر اعتصابات و اعتراضات را ادامه بدهید، رشته مجسمه را حذف می‌کنند. تاجایی‌که چندین‌بار توسط نیروها و مسئولان مختلف این تهدید تکرار شد، اما فکر نمی‌کردیم به این زودی در سال جدید، گروه مجسمه از دفترچه کنکور حذف شود. و حالا که این اتفاق افتاده است، بهانه کودکانه‌ای سر هم کرده‌اند که به دلیل این‌که استادان مناسب برای این رشته در دانشگاه نداریم، این رشته را موقتاً حذف کرده‌ایم.

چند روز پیش در همین زمینه، نامه‌ محرمانه وزیر کشور به رئیس‌ دولت سیزدهم در مورد اصلاح شیوه جذب استادان به دانشگاه‌های ایران در فضای مجازی منتشر شد. در این نامه به یک مصوبه شورای امنیت کشور اشاره شده که امکان استخدام پانزده‌هزار عضو هیات‌علمی را که «همسو با نظام» هستند، فراهم می‌‌کند. در این نامه، نقش استادان دانشگاه، عامل اصلی بحران در اعتراضات سراسر ایران توصیف شده و آمده است که در جریان این اعتراضات، دانشگاه‌هایی که استادان ارزشی و انقلابی ولو اندک داشته‌اند، مدیریت دانشگاه‌ به خوبی صورت گرفته، درحالی‌که در عمده دانشگاه‌ها که شبکه اعضای علمی غیرهمسو با نظام و در بهترین حالت تعداد بالایی از استادان بی‌تفاوت وجود داشته، به همان میزان اعتشاشات داشته است.

این نامه با موجی از واکنش‌ها از طرف استادان دانشگاه‌های مختلف روبه‌رو شد. یکی از جدی‌ترین واکنش‌ها از طرف محسن رنانی استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان بود که در نامه‌ای سرگشاده به وزیر علوم، چنین اقدامی را کودتای بخش امنیتیِ نظامِ سیاسی علیه نظامِ علم توصیف کرد.

براساس گزارش‌ها و شواهد موجود، روند اخراج استادان دانشگاه در دولت رئیسی، سریع‌تر از دوره احمدی‌نژاد شده است. آرش اباذری، محمد فاضلی، حسین مصباحیان، رضا امیدی، امیر مازیار، محمد راغب و  امیر نیک‌پی تنها چند نمونه از استادانی هستند که به بهانه‌های «عمل‌نکردن به تعهدات علمی»، «کسب‌نکردن امتیازات قانونی ادامه خدمت» و دیگر بهانه‌های مختلف، نامه قطع همکاری از دانشگاه دریافت کرده‌اند.

از این زاویه است که این استاد مجسمه‌ساز که بسیاری از آثار او در سطح شهرهای مختلف ایران نصب شده است، به ناکارآمدی مدیریت دانشگاه هنر اشاره می‌کند که در تمام این مدت، هیچ راهی برای گفت‌وگو با دانشجویان و اساتید هنر باز نگذاشته است. بیژن غنچه‌پورمی‌گوید:

ما با حذف سیستماتیک دانشِ مجسمه‌سازی مواجه هستیم که طی سال‌ها آرام‌آرام و بدون سروصدا اتفاق افتاده است. چرا؟ چون مجسمه‌سازی رشته‌ای است با قدرتِ تاثیرگذاری اجتماعی بالا با خواستِ زیادِ جامعه، چه در حوزه شهری و چه در نمایشگاهی. بنابراین این حذف باید بدون سروصدا و آرام‌آرام انجام می‌شد، ذکر چند مورد، این حذف سیستماتیک را بهتر نشان می‌دهد: رشته مجسمه‌سازی در هنرستان‌های ارشاد چندسالی است که حذف شده‌. گروه مجسمه‌سازی نیشابور از گروه‌های موفق این رشته در کشور بود، که طی چندسال اخیر پذیرش دانشجو در آن به چهار-پنج نفر رسیده است، الان هم حذف رشته مجسمه در بزرگ‌ترین دانشگاه هنر ایران. اتفاقات مشابه این‌شکلی طی این سال‌ها بسیار افتاده است و وقتی همه این‌ها را کنار هم می‌گذاریم، به این نتیجه می‌رسیم که گویی قرار است این دانش به‌طور کُل حذف شود، چه از بُعدِ آکادمیک، چه از بُعدِ فیزیکال. به طور مثال در همین شهرداری تهران چندسالی است که دیگر سمپوزیوم مجسمه‌سازی و دوسالانه مجسمه‌های شهری برگزار نمی‌شود. از سوی دیگر، سال‌های پیش، هر سال کُلی نصب مجسمه در سطح شهرها به ویژه تهران داشتیم، این روند طی دوسال گذشته تقریبا به صفر رسیده و هیچ مجسمه جدید شهری نصب نشده است. از این اتفاقات مشابه چه نتیجه‌ای می‌توان گرفت جز قلع‌وقمعِ مجمسه‌سازی از شهرها و هنرستان‌ها و دانشگاه‌ها؟