محیط کار برای بخشهایی از طبقه کارگر ایران به میدان مینی شبیه شده که هر روز در گوشهای از آن جان تعدادی از آنها در حوادث ناشی از کار گرفته میشود. سلامت جسمی و روانی کارگران و گروههای فرودست جامعه به شکلهای مختلف و به صورت فزاینده در معرض تهدید است و مرگ هر روزه کارگران در محیط کار به یکی از بحرانهای پرتکرار بازار کار در ایران تبدیل شده است. مرگ آدمهای عادی و بینامونشان در محیط کار چنان گسترده و عادی شده که توجه رسانهها را به خود جلب نمیکند و حکومت هم فشاری برای نظارت بر محیط ناایمن کار بر روی خود احساس نمیکند.
میزان مرگ و مصدومیت در حوادث ناشی از کار در ایران بسیار بالا است و آمار رسمی سازمان پزشکی قانونی میگوید در طول سال گذشته ۱۹۰۰ کارگر جانشان را به دلیل نبود ایمنی و سلامت کار از دست دادهاند. این عدد اما تنها بخشی از واقعیت است و شامل نیروی کاری که در اقتصاد غیررسمی کار میکند، نمیشود. در بهار و تابستان امسال نیز خبرهای متعددی درباره مرگ کارگران یا مصدومیت آنها منتشر شده و با اینحال مسئولان دولت که وظیفهشان نظارت بر ایمنی بازار کار است با انکار مرگ کارگران مدعی کاهش حوادث ناشی از کار در ایران هستند. انکار واقعیت نشانهای است از اینکه که حکومت هیچ ارادهای برای تغییر این وضعیت ندارد و اهمیتی به مرگ کارگران در محیطهای ناایمن کار نمیدهد و از اینرو چشمانداز پیشرو برای طبقه کارگر ایران چشمانداز تیرهتری خواهد بود.
آمار پزشکی قانونی: مرگ ۵ کارگر در هر روز
بر اساس آمار رسمی در طول سال گذشته روزانه پنج کارگر در ایران به دلیل حوادث ناشی از کار جانشان را از دست دادهاند. مرگ کارگران بر اثر حوادث ناشی از کار روندی است که سالهای متمادی جریان داشته و در سال جاری نیز شاهد مرگ هر روزه کارگران بودهایم.
اردیبهشت امسال معاون پزشکی و آزمایشگاهی سازمان پزشکی قانونی کشور به ایلنا گفته بود که در سال ۱۴۰۱ هزار و نهصد نفر در حوادث ناشی از کار جانشان را از دست دادند. این تعداد تقریبا برابر با مدت مشابه سال قبل است و حدود یک درصد کاهش داشته است. در طول سال گذشته استانهای تهران با ۳۹۹ نفر، اصفهان با ۱۷۶ نفر و استانهای خراسان رضوی و مازندران با ۱۱۶ فوتی بیشترین آمار و استانهای کهگیلویه و بویراحمد با سه نفر، زنجان با پنج نفر و ایلام با ۹ فوتی کمترین آمار تلفات حوادث کار را داشتهاند. همچنین بیشترین مصدومان حوادث کار مربوط به استانهای تهران با ۲۹۴۳ نفر، اصفهان با ۲۷۹۷ نفر و خراسان رضوی با ۲۲۸۱ نفر بوده است. کمترین مصدومان حوادث کار نیز در استانهای سیستان و بلوچستان با ۱۷۶ نفر، خراسان جنوبی ۱۹۸ نفر و هرمزگان با ۲۶۶ نفر بوده است.
سقوط از بلندی همواره بیشترین سهم را در آمار تلفات حوادث کار به خود اختصاص داده و نزدیک به نیمی از تلفات را شامل میشود. در سال گذشته نیز ۸۶۱ نفر از قربانیان حوادث کار به دلیل سقوط از بلندی جان خود را از دست دادهاند که ۴۵,۳ درصد کل تلفات را دربر میگیرد و ۱,۳ رشد داشته است. پس از سقوط از بلندی حوادثی چون اصابت جسم سخت، برق گرفتگی، سوختگی و کمبود اکسیژن دیگر دلایل مرگ در حوادث کار هستند.
مرگهای خاموشِ اقتصاد غیررسمی
کارگران اقتصاد غیررسمی نظیر بیثباتکاران، زبالهگردها، کولبران، کارگران جنسی، کودکان کار، دستفروشان، رانندگان اینترنتی و کارگران کشاورزی که معمولا در شمول تعریف مرسوم از کارگر قرار ندارند در آمارهای رسمی حوادث ناشی از کار دیده نمیشوند. همچنین شواهد نشان میدهند کارگران اتباع خارجی نیز به کرات به دلیل حوادث ناشی از کار جانشان را از دست میدهند یا مصدوم میشوند و آنها نیز اغلب نادیده گرفته میشوند. نکته قابل توجه این است که حوادث ناشی از کار در این بخش اقتصاد اغلب حتی به رسانهها هم راه پیدا نمیکند و خبری از آن منتشر نمیشود.
به طور کلی حوادث کار کوچک و روزانه توان جلب توجه رسانهای ندارند چرا که اغلب برای آدمهایی عادیِ گمنام و همچنین در جاهایی بینامونشان رخ میدهند. در این میان حوادث بزرگی مثل پلاسکو یا معدن زغال سنگ زمستان یورت توجه گسترده رسانهای میگیرند اما در این موارد هم پس از مدتی همهچیز فراموش میشود و فشاری بر حکومت و صاحبان سرمایه برای تغییر این وضعیت وجود ندارد.
آمار دولت رئیسی: انکار واقعیت
گرچه آمار اعلام شده پزشکی قانونی میگوید که مرگ کارگران بر اثر حوادث ناشی از کار کاهشی نداشته اما دولت مدعی است که در سال گذشته مرگ ناشی از حوادث کار ۱۱ درصد کمتر داشته است. روزنامه ایران، ارگان رسمی دولت جمهوری اسلامی ۲۴ تیر در گزارشی با عنوان «کاهش حوادث کارگری در کشور نسبت به میانگین جهانی» نوشته بود که با اقدامات دولت سیزدهم در راستای صیانت از نیروی کار تعداد فوتیهای ناشی از کار در سال گذشته ۱۱ درصد و حوادث ناشی از کار ۱۴ درصد کاهش داشته است.
معاون روابط کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ادعا کرده که آمار حوادث کارگری در کشور نسبت به میانگین جهانی پایینتر است. طبق ادعای او، در سال ۱۴۰۰، ۷۶۸ نفر براثر حوادث ناشی از کار فوت کردند که این آمار در سال ۱۴۰۱ به ۷۱۱ نفر کاهش پیدا کرد. او همچنین ادعا کرده که در سال ۱۴۰۰ در کشور هشت هزار و ۹۱۰ حادثه ناشی از کار رخ داده که این آمار در سال گذشته به هفت هزار و ۹۵۰ مورد کاهش پیدا کرده که مقایسه این آمار نیز نشان از کاهش ۱۴ درصدی حوادث ناشی از کار کشور در سال ۱۴۰۱ دارد.
انکار مرگ کارگران و نادیده گرفتن بحران حوادث ناشی از کار توسط مقامات حکومت درواقع تاییدی است بر تداوم وضعیت فعلی و شانه خالی کردن از انجام مسئولیتهایی که طبق آییننامهها و قوانین فعلی بر عهده حکومت است.
آمارسازی با جان کارگران
تناقض در آمار رسمی نکته عجیبی در جمهوری اسلامی نیست. آمارسازی و بازی با اعداد روند همیشگی حکومت بوده است. اما مسئله مرگ و مصدومیت کارگران در حوادث ناشی از کار موضوع بحرانیتری است چرا که تقلیل و کم کردن اعداد در اینجا درواقع نادیده گرفتن جان کارگرانی است که در حین کار جانشان را از دست دادهاند. مسئله تنها به دولت رئیسی هم محدود نیست و در دولتهای مختلف جمهوری اسلامی، از یکسو معیشت و دستمزد کارگران قربانی افسانهسازیهای رشد تولید و رشد اشتغال بوده و از سوی دیگر مرگ روزانه و سریالیشان هم اهمیتی برای حکومت نداشته است.
انکار مرگ کارگران توسط وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اتفاقی نیست بلکه دقیقا ریشه در مناسبات کلی حاکم بر اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی دارد. دولت سالها است که تمام وظایفش را در قبال طبقه کارگر و اکثریت جامعه رها کرده و به نفع نظم سرمایه مرگ کارگران را انکار و عادیسازی میکند. برای حکومت جان کارگران ارزشی بیش از عدد و رقمی که میتوان در آن دستکاری کرد ندارد. حکومت به نفع طبقه سرمایهدار نظارتی بر محیط کار ندارد و چشم بر نبود ایمنی و سلامت محیط کار بسته و در چنین وضعیتی برای بخشهایی از طبقه کارگر ایران محیط کار بدل به عرصه مرگ تدریجی شده است.
آموزش به کارگران برای نمردن
معاون کار وزارت کار علاوه بر جعل واقعیت و عددسازی درباره مرگ کارگران، از لزوم آموزش کارگران هم گفته است. او اخیرا گفته است: «باید به حوزه ایمنی توجه ویژه شود. کارگران باید درباره ایمنیسازی آموزش ببینند در همین رابطه با سازمان فنی حرفهای تفاهمنامهای امضا شده تا این سازمان مهارتهای لازم را ارائه کند و در حوزه ایمنی و بهداشت اقدامات موثرتری انجام دهیم.»
این سخنان به معنای این است که حکومت و صاحبان سرمایه هیچ نقشی در مرگ و مصدومیتهای ناشی از حوادث کار ندارند و این کارگران هستند که باید آموزش ببینند تا نمیرند. حکومت حتی نمیخواهد کمترین مسئولیتی در قبال حفاظت از کارگران در محیطهای ناامن کار بر عهده بگیرد و این در حالی است که برخی کارهای جزیی و پیشپا افتاده میتواند به کاهش حوادث ناشی از کار منجر شود اما این کارگران هستند که باید آموزش ببینند تا بتوانند از جانشان حفاظت کنند.
یکی از اعضای مجمع کانون کارگران ساختمانی کشور اخیرا در گفتوگویی با شرق به همین نکته اشاره کرده و گفته که اقدامهایی ابتدایی میتواند از بخشی از حوادث کار جلوگیری کرد اما جان کارگران اهمیتی ندارد و برای همین سادهترین اقدامات هم انجام نمیشود:
در همه شاخصهای ساختمانسازی مشاهده میکنیم که ابتدا به موضوع ایمنی تاکید شده است ولی از دید دولتها و کارفرماها جان ما اهمیتی ندارد. اگر فقط حفاظکشیها در اطراف ساختمان به درستی انجام شود و بازرسیها هم طبق قانون باشد اطمینان داشته باشید بسیاری از همکارانمان شانس زنده ماندن بیشتری پیدا خواهند کرد. باتوجه به طبقه اجتماعی که کارگران ساختمانی در آن زندگی میکنند و سبک زندگی که دارند، اگر نانآور خانواده جان خود را از دست دهد، باید بگوییم که خانواده در خطر متلاشی شدن قرار خواهد گرفت. هرچه ما میگوییم مسوولان عمق فاجعه را درک نمیکنند.