د‌وربین در ماشین می‌چرخد و اطراف را نشان می‌دهد، سعی می‌کند وقایعی که جریان را دارد به تصویر بکشد، صدای تیراندازی شنیده می‌شود، دوربین به سمت معترضانی که در حال فرار هستند می‌چرخد، زن پشت آن می‌خواست سرکوبی که جریان داشت را ثبت کند. صدایش نگران دختری است که تیر خورده… دوربین به سمت همسرش برمی‌گردد، نگاهش می‌کند، نگاه نگران همسرش که سریع بُهت جایش را می‌گیرد. صدای برخورد یک جسم و یک آهِ آرام شنیده می‌شود، دوربین به زمین می‌افتد و هاله‌ای قرمز تصویر را فرا می‌گیرد.

ویدئوی زیر حاوی صحنه‌هایی است که می‌تواند برای برخی آزاردهنده باشد.

این تصویر لحظه‌ای است که شیرین علیزاده از آخرین ثانیه‌های زندگی خود به ثبت رساند؛ تصویری از سرکوب خشونت‌بار قیامی که در اعتراض به کشته شدن ژینا (مهسا) امینی و حق زنان برای انتخاب نوع پوشش بود.

شیرین علیزاده و غزاله چلابی، دو تن از شهروندانی هستند که لحظه‌ی کشته شدن خود را ثبت کردند. آنها در حالی که مشغول فیلم‌برداری از اعتراضات بودند مورد اصابت گلوله نیروهای امنیتی قرار گرفتند.

یک منبع آگاه و نزدیک به خانواده شیرین علیزاده که نخواست نامش شود، به زمانه گفت شامگاه ۳۱ شهریور ۱۴۰۱، هنگامی که او به همراه همسرش در مسیر برگشت از سفر شمال بود، در سلمان‌شهر (متل قو) حین فیلم‌برداری از پایگاه سپاه مورد اصابت گلوله جنگی قرار گرفت و کشته شد.

منبعی که با زمانه گفت‌وگو کرده می‌گوید او با گلوله کلاشنیکف کشته شده است: «گلوله به صورتش خورد و باعث خُردشدن دندان‌ها و گردن شیرین شده بود.»

این منبع درباره لحظه اثابت گلوله گفت:

همسرش در شوک بود و ماتش برده بود، همان‌طور که در فیلم مشخص است. یک نفر شمالی می‌آید پشت فرمان می‌نشیند و سریع شیرین را به بیمارستان می‌برند، ولی شیرین قبل از رسیدن به بیمارستان جان باخت…

به گفته این منبع آگاه تعداد کسانی که در آنجا «به رگبار بسته شدند بسیار زیاد بود».

پیکر شیرین علیزاده سه روز در تاریخ دوم مهر ماه ۱۴۰۱ به خانواده‌اش تحویل داده شد. قبل از تحویل جنازه را به پزشکی قانونی منتقل کرده بودند تا کارشناسی سلاح و نوع گلوله انجام شود.

نیروهای امنیتی مانند همیشه از خانواده شیرین علیزاده در ازای تحویل جنازه تعهد گرفتند که نباید درباره نحوه کشتن شدن او اطلاع‌رسانی و با رسانه‌ها صحبت کنند.

پیکر شیرین علیزاده نهایتا به شهر اصفهان، محل سکونت او منتقل شد. به گفته منبع آگاه زمانه، مراسم خاکسپاری با حضور پرشمار نیروهای امنیتی لباس شخصی انجام شد:

خانواده محل خاکسپاری را انتخاب کرد، چون هم تعهد داده بودند و هم مسافر بودند، اجازه دادند در شهر خودش خاکسپاری انجام شود.

نیروهای لباس شخصی هنگام خاکسپاری اجازه نمی‌دادند اعضای خانواده صحبت کنند:

هر بار کلامی از دهن آنها خارج می‌شد سریع چند نفر می‌آمدند و آنها را ساکت می‌کردند که ماموران اینجا هستند، هیچی نگویید دردسر می‌شود. حتی عکس شیرین که روی تخت بیرون از خانه پدرش بود را بارها پاره کردند و با خودشان بردند. آگهی‌های ترحیم را هم سریع از دیوارها برمی‌داشتند.

در جواز دفن شیرین علیزاده علت مرگ، «از کار افتادن مراکز حیاتی»، «خردشدن استخوان‌های صورت و آسیب و شکستگی مهره‌های گردنی و آسیب نخاع» و «اصابت جسم فلزی شتاب‌دار (گلوله)» عنوان شده است.

جواز دفن شیرین علیزاده

منبع آگاه و نزدیک به خانواده شیرین علیزاده می‌گوید زمانی که فیلم لحظه کشته شدن شیرین پخش شد، مدام از شماره‌های ناشناس با پدر و همسر او تماس می‌گرفتند و آنها را تهدید می‌کردند: «می‌گفتند چرا این فیلم را رسانه‌ای کردید؟ بیایید با خبرگزاری فارس صحبت کنید و ما او را شهیده اعلام می‌کنیم. ولی پدر و مادر شیرین اصلا اجازه ندادند که خبرنگارها بیایند. قبول نکردند خون شیرین را پایمال کنند.»

منبع آگاه زمانه شیرین علیزاده را انسانی مهربان، شاد، خون‌گرم، پرامید و عاشق زندگی توصیف می‌کند که فرصت ادامه زندگی از او گرفته شد.

شیرین علیزاده طراح، گرافیست و نوازنده تنبک بود:

عاشق رقص و موسیقی و آرامش بود. شاغل بود و خودش را دوشادوش همسرش مسئول برقراری آرامش زندگی می‌دانست. به معنای واقعی برابری زن و مرد اعتقاد داشت. بسیار خیّر و خیرخواه مردم بود. عاشق همسرش و تنها پسرش بود. آزادی ایران بزرگ‌ترین آرزویش بود.

شیرین علیزاده متولد ۲۵ مرداد ۱۳۶۵ و هنگام مرگ ۳۶ سال داشت.