به گزارش روزنامه داون چاپ پاکستان، مصدق مالک، وزیر نفت پاکستان روز سهشنبه ۸ اوت/۱۶ مرداد در شهادت کتبی به مجلس ملی این کشور گفت: «پاکستان بر اساس توافقنامه خرید و فروش گاز با ایران (GSPA) یک اعلام رسمی فورس ماژور براساس دلایل موجه به ایران داده است که در نتیجه آن تعهدات پاکستان تحت GSPA را به حالت تعلیق در میآورد.»
وی تأیید کرد که کار بر روی ساخت خط لوله – که با هدف تأمین روزانه ۷۵۰ میلیون فوت مکعب گاز به پاکستان از ایران برنامهریزی شده بود- به دلیل «تحریمهای بین المللی علیه ایران» متوقف شده است و تنها پس از برداشته شدن تحریمها از سر گرفته میشود و دیگر تعهدی برای طرف پاکستان وجود نخواهد داشت.
مصدق مالک همچنین اعلام کرد که «هیچ تاریخ و مهلتی برای تکمیل پروژه خط لوله گاز ایران و پاکستان نمیتوان تعیین کرد».
وزیر نفت پاکستان در متن تسلیمشدهاش به پارلمان که در صحن علنی قرائت شد، همچنین موضع ایران در این مورد را روشن کرد و گفت که تهران با اعلام فورس ماژور اسلام آباد مخالفت کرده است. اوایل سال جاری، ایران به پاکستان هشدار داد که اگر نتواند تعهدات قرارداد خط لوله خود را تکمیل و موضوع قرارداد را تا مارس ۲۰۲۴ عملیاتی کند، ۱۸ میلیارد دلار جریمه خواهد شد.
مالک تصریح کرد، با این حال، اگر ایران توضیحات پاکستان در مورد دلیل تعلیق قرارداد را نپذیرد این اختلاف تنها از طریق داوری بین المللی حل و فصل میشود در نتیجه، «میزان دقیق جریمه در صورت وجود، منوط به تعیین نتیجه داوری است.»
اعلامیه رسمی تعلیق/ لغو قرارداد گازی ایران و پاکستان کمتر از یک هفته پس از سفر حسین امیرعبداللهیان به اسلامآباد انجام شد. وزارت خارجه ایران پیشتر گفته بود که امیرعبداللهیان به پاکستان رفته تا گره از کار این قرارداد بگشاید. حال مشخص شده که گرهگشایی بینتیجه بوده و ریسمان نازکی که از این قرارداد باقی مانده بود هم پاره شده است.
در بحبوحه بحران اقتصادی موجود پاکستان، این کشور با بیش از ۲۴۰ میلیون نفر جمعیت، خاموشی منظم حدود ۱۲ ساعت در روز و گاهی اوقات بیشتر را تجربه میکند. به همین دلیل تأمین گاز و برق برای سالها اولویت اصلی دولت پاکستان بوده است.
در حالی که طبق گزارشها، ایران با ساخت صدها کیلومتر خط لوله، تعهد خود را در این پروژه تکمیل کرده است، پاکستان مدتهاست که اقداماتش برای تکمیل خطوط انتقال را به دلیل ناتوانی مالی و البته تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران متوقف کرده است.
در سالهای اخیر، اسلامآباد تلاش کرده است تا واشنگتن را متقاعد کند که این کشور را از تحریمهای ثانویه مرتبط با گاز ایران معاف کند تا بتوانند پروژه خط لوله را تکمیل کنند.
درست همانطور که دولت ایالات متحده به طور موقت تجارت مرتبط با کمکهای بشردوستانه را از تحریمهای اعمال شده بر سوریه پس از زلزله مرگباری که در فوریه این کشور را لرزاند مستثنی کرد، پاکستان نیز این روش را آزمود تا از آمریکا معافیت بگیرد، گاز ایران را وارد کند و از بحران اقتصادیاش بکاهد. حال مشخص شده که چانهزنی اسلامآباد با واشنگتن در این مورد بینتیجه بوده است.
مالک در همان اعلامیه روز سهشنبهاش گفت:
دولت پاکستان از طریق مجاری دیپلماتیک با مقامات آمریکایی درگیر است تا برای این پروژه معافیت به دست آورد.
خط لوله شرقی چه اهمیتی دارد؟
خط لوله جاهطلبانه گاز ایران و پاکستان پتانسیل تغییر مناسبات انرژی و شاید چشم انداز سیاسی منطقه را دارد، اما تا اکنون و تحت فشار ایالات متحده به حالت تعلیق درآمده است. هند در ابتدا بخشی از این پروژه بود اما بیش از یک دهه پیش به دلیل نگرانیهای امنیتی و البته نارضایتی از قیمت احتمالی گاز تحویلی از آن خارج شد.
بحث بر سر ایجاد خط لوله ایران و پاکستان در سال ۱۳۷۴ آغاز شد. هر دو کشور در همان سال ۱۳۷۴ قرارداد مربوط به آن را امضا کردند. ابتدا مقرر شد خط لوله از میدان گازی پارس جنوبی به کراچی احداث شود. بعدها ایران پیشنهاد داد که این خط لوله تا هند امتداد یابد. قرارداد اولیه بین ایران و هند در سال ۱۹۹۹/ ۱۳۷۸ به امضا رسید.
هند چرا پا پس کشید؟ مخالفان چه کسانی بودند؟
هند در ابتدا به این خط لوله علاقهمند بود زیرا آن را به عنوان راهی مؤثر برای دستیابی به امنیت انرژی تلقی میکرد. اما عبور خط لوله از پاکستان و وجود این ابزار در درست رقیب و دشمن بالقوه هند تردیدها را در دهلی افزایش داد. برای هند، وابستگی غیرمستقیم خطوط انرژی به یک دشمن منطقهای حرکتی بسیار خطرناک تلقی شد. اینکه ایران تقریباً همیشه خود را در تضاد با ایالات متحده میبیند نیز یک نگرانی بزرگ برای هندیها بود.
در سالهای اولیه، خط لوله انتقال گاز از ایران در تقابل با طرحهای چین در رابطه با توسعه بندر گوادر و نفوذ در افغانستان بود. اما در آن سالها، ائتلاف به رهبری ایالات متحده امور افغانستان را در دست داشت و رقابت چین با ایران یا تضاد منافعشان نمیتوانست آن اندازه بزرگ باشد که چین به کارشکنی رسمی بر سر این خط لوله بپردازد.
عنصر دیگر رقابت ژئوپلیتیک منطقهای بین عربستان سعودی و ایران بود. اگرچه در حال حاضر روابط ایران و عربستان سعودی گرم شده است، اما در دهههای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ این رقابت مسائل بسیاری را در منطقه ایجاد کرده بود.
خط لوله گاز ایران و پاکستان در محافل عربستان سعودی به عنوان پروژهای تلقی میشد که ایران و پاکستان را به هم نزدیک میکند.
گزارش شده است که عربستان سعودی در سال ۲۰۱۲ تلاش کرد پاکستان را برای ترک قرارداد خط لوله گاز تحت فشار قرار دهد و پیشنهاد عرضه تضمینی نفت و همچنین ساخت یک تاسیسات نفتی و یک پایانه نفتی را ارائه کرد.
در سال ۲۰۱۱، ایران اعلام کرد که ساخت بخشی از خط لوله در سمت خود را به پایان رسانده است و در انتظار تکمیل در سمت پاکستان است. ایران گفته بود که اگر پاکستان تا سال ۲۰۱۴ ساخت و ساز در سمت خود را تکمیل نکند، باید جریمه بپردازد. طبق گزارشها، این جریمه حدود یک میلیون دلار در روز است.
این خط لوله با مشکلات دیگری نیز مواجه بود. در سال ۲۰۱۲، وزارت دارایی پاکستان گفت که در میان سرمایه گذاران خصوصی اشتیاق زیادی برای پروژه خط لوله وجود ندارد. این وزارتخانه حتی به فکر وضع مالیات بر مصرف کنندگان برای رفع این مشکل بود.
این پروژه تقریباً همیشه با مخالفت ایالات متحده روبرو بود. واشنگتن میگوید که همواره کمکهای مالی و اقتصادیاش را از پاکستان دریغ نکرده است و اکنون این پاکستان است که باید بداند دوستی با دشمن آمریکا کار خوبی نیست.
پاکستان تلاش کرد تا این فشار را تحمل کند. در سال ۲۰۱۲، حنا ربانی خار، وزیر امور خارجه پاکستان، گفت که پاکستان تسلیم فشارهای آمریکا برای دست شستن از این قرارداد نخواهد شد. وی گفت: «پروژه خط لوله گاز ایران و پاکستان در راستای منافع ملی پاکستان است و به هر قیمتی تکمیل خواهد شد.»
بلوچستان پاکستان، مشکلی دیگر بر سر راه خط لوله
تکمیل این پروژه دردسر دیگری را برای پاکستان به همراه داشت. بخشی از خط لوله از استان ناآرام بلوچستان عبور میکند.
ایالت بلوچستان برای مدت طولانی شاهد شورش بوده و در این منطقه گروههای مخالف اسلامآباد به شدت فعالند. شورشیان و گروههای شبهنظامی در گذشته به نیروهای پاکستانی و حتی تاسیسات دولتی در بلوچستان پاکستان حمله کردهاند.
از طرف دیگر چین در توسعه بندر گوادر در پاکستان مشارکت دارد. گوادر در استان بلوچستان پاکستان قرار دارد. این بندر توسط چین به عنوان بخشی از پروژه کریدور اقتصادی چین و پاکستان (CPEC) توسعه یافته است. حملاتی نیز به اتباع چینی درگیر در CPEC صورت گرفته است.
گذر از بلوچستان پاکستان و تکمیل خط لوله گاز در سمت پاکستانی به معنای یافتن راهحلی برای همراهی شورشیان و شبهنظامیان در این منطقه و البته چراغسبز پکن است. کاری که ایران با توافق همکاری راهبردی ۲۵ ساله با چین میخواست یا میخواهد انجام بدهد. اما همه این مشکلات در مقابل مانع اصلی یعنی مخالفت واشنگتن چندان بزرگ نیستند. دو دهه منفعت اقتصادی ایران، پاکستان و هند که به شکل بالقوه میتوانست وضعیت اقتصادی در آن جغرافیا را تغییر دهد گروگان ستیز بیپایان تهران و واشنگتن است. ستیزی که گویا پایانی بر آن وجود ندارد.