ژینا (مهسا) امینی در تاریخ ۲۵ شهریور ماه سال ۱۴۰۱ برابر با ۱۹ ماه صفر سال ۱۴۴۴ هجری قمری کشته شد؛ در محدودهی زمانیای که برگزاری کنسرت به روال همیشه -یعنی به واسطه دو ماه محرم و صفر- در ایران ممنوع است.
ماه صفر ۱۱ روز پس از مرگ مهسا امینی تمام شد و اجراها به روال گذشته باید از سرگرفته میشد اما چنین نشد. جامعهی ایران در مسیر بدون بازگشتی قرار گرفت و اغلب اجراهای از قبل برنامهریزی شده نیز لغو شدند.
وضعیت آنقدر پیچیده بود که بسیاری از هنرمندان با واکنش نشان دادن به اتفاقاتِ تلخِ در جریان، فصل جدید و بیبازگشتی از حیات هنری خود را رقم زدند.
شرایط عادی نبود و تلاشها برای عادی جلوه دادنش هم به جای نمیرسید. در نهایت محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت سیزدهم جمهوری اسلامی در تاریخ ۲۳ آذر ماه سال ۱۴۰۱، در حاشیهی بازدید از جشنواره «سینما حقیقت» در پردیس ملت، در جمع خبرنگاران از موسیقیدانان خواهش کرد به صحنه بازگردند:
از عموم هنرمندان اهالی موسیقی خواهش میکنم فعالیتهایشان را آغاز کنند.
این درخواست وزیر ارشاد واکنشهای زیادی را در پی داشت اما موجب از سر گرفته شدن اجرهای زنده موسیقی و حتی انتشار آلبوم نشد. خواسته او به ذات نشانگر این بود که متولیان دولتی اعتصاب هنرمندان و پرهیزشان را از فعالیت، به رسمیت شناختهاند.
به هر روی این «خواهش» وزیر از موسیقیدانان حداقل تا حدود دو ماه منجر به اجرای زندهای نشد. بسیاری از هنرمندان هم بهخصوص در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به این موضوع اعتراض کردند که چطور است موسیقیدانان که سالها به بدترین شکل تحدید شدند، ناگهان امروز با این ادبیات مورد خطاب قرار میگیرند؟
شرایط همچنان پیچیده بود. سرکوب شدید با درخواست از هنرمندان برای برگزار کردن کنسرت نمیخواند.
با گذر زمان، موضعگیری هنرمندان واضحتر شد. یعنی اهالی موسیقی به شکل بطئی و بدون اعلام رسمی به دو دسته تقسیم شدند: گروهی که نمیخواستند پس از این اتفاقات روی صحنههای رسمی بروند و گروهی که با وقفهای حدود پنج ماهه، اجراها را از سر گرفتند.
آنها که خواندند، آنها که رفتند
اولین اجرایی که از آن با عنوان سرآغاز اجراهای رسمی پس از جنبش خونین «زن زندگی آزادی» یاد میشود، کنسرت ستاره تازهنفسی با نام «زانکو» در تاریخ شش بهمن ماه سال ۱۴۰۱ است.
زانکو پیشقراول روی صحنه رفتن شد و این کارش تحسین رسانههای دولتی را به همراه داشت تا آنجا که حتی روزنامهی حکومتی تندرو «کیهان» در تاریخ هفت بهمن ماه از این اجرا به نیکی یاد کرد. رسانهای که معمولا به موسیقی نمیپردازد مگر برای تخریب و انتقاد.
کیهان نوشت:
در حالی که رسانههای ضدانقلاب با فضاسازیهای سنگین مردم را از حضور در رویدادهای فرهنگی و هنری منع میکنند کنسرت یکی از خوانندگان کشور در پنجشنبه شب گذشته با استقبال خوب مردم مواجه شد.
کیهان البته هیچ توضیح بیشتری هم نداد.
زانکو با این اتفاق یک نقطه عزیمت را تجربه کرد: روزنامه «همشهری»، رسانه شهرداری، پیش از برگزاری کنسرت با انتشار خبر فروش بلیتهای این کنسرت تیتر زد: «این خواننده طلسم کنسرتها را شکست».
منظور از طلسم، برگزار نشدن اجرای زنده بود.
روزنامه ایران، رسانه دولت هم بعد از برگزاری کنسرت با زانکو مصاحبه کرد و در حرکتی هماهنگ، رسانههای همسو، اجرای او را پوشش دادند.
زانکو در تاریخ هشتم بهمن در گفتوگو با روزنامه ایران درباره اینکه چرا روی صحنه رفته است، این جملات را به زبان آورد:
من یک خواننده هستم. شغلم خوانندگی است و از حرفهام دفاع میکنم و توجهی به حواشی ندارم و تمرکزم روی کارم است. بنابراین اگر رستورانهای شهر ما باز است و فعالیت میکنند و موسیقی زنده پخش میشود، پس ما هنرمندان موسیقی نیز باید به فعالیتهای خود ادامه بدهیم چرا که مردم ما به حال خوب نیاز دارند.»
اهمیت این جملات اما در اینکه بر زبان یک ستاره نوظهور آمده، نیستند. این استدلال بسیاری از هنرمندانی بود که فعالیتهای خود را از سر گرفتند. آنها مسأله اصلی را معیشت عنوان کردند.
محمدحسین توتونچیان، تهیهکننده مطرح موسیقی در ایران و صاحب سایت مشهور بلیت فروشی «ایران کنسرت»، حدود یک ماه پیش از «زانکو» در گفتوگو با «هشمهری» گفته بود:
در بحبوحه التهابات و اتفاقاتی که شاهد بودیم طیف زیادی از مشاغل همچنان به کار مشغولند و روند طبیعی شغلی خود را طی میکنند در حالی که اهالی موسیقی به دلیل حرف و حدیثهایی که در این زمینه به آنها نسبت داده میشود نمیتوانند کنسرت یا برنامهی زندهای داشته باشند.
به احترام خونهای ریخته شده
این استدلال به نوعی در مقابل موضعگیری دسته هنرمندان مخالف بود که معتقد بودند و هستند به احترام خونهای ریخته شده در نیمه دوم سال ۱۴۰۱ خورشیدی نباید روی صحنه رفت.
ناگفته نماند که پیش از زانکو این پرواز هُمای بود که در ۱۲ دی ماه سال گذشته بخشهایی از آلبوم «سربازنامه» را در تالار وحدت به صحنه برد. این آلبوم همای در رثای قاسم سلیمانی به سفارش سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران تولید و در سالگرد کشته شدن سلیمانی با اجرای زنده همای رونمایی شد.
همای خواننده معترض و ممنوعالکار اواخر دهه ۱۳۸۰ بود که با چرخشی عجیب در دهه ۱۳۹۰ مسیر دیگری را در پیش گرفت و زمانی که هیچ هنرمندی حتی جانبدار حکومت، فعالیتی انجام نمیداد، با انتشار اثرش در ستایش سلیمانی به صحنه بازگشت و البته با انتقادات گستردهای در شبکههای اجتماعی هم مواجه شد.
بعد از کنسرت زانکو در بهمن ماه اما بسیاری از ستارههای موسیقی اجرای زنده گذاشتند: سیروان خسروی، بهنام بانی، رضا صادقی، احسان خواجه امیری، امین بانی، محسن ابراهیمزاده، ماکان بند و …
بخش عمده اهالی موسیقی پاپ به صحنه بازگشتند و بیش از پیش بر این فرضیه صحه گذاشتند که بسیاری از ستارههای موسیقی پاپی که در حدود ۱۵ سال اخیر مطرح شدند، از فیلترهای سخت حاکمیتی عبور کردهاند تا در چنین بزنگاههایی قابل کنترل باشند.
در واقع حلقه محدود و به اصطلاح معتمدِ تهیهکنندههای شاخص در موسیقی پاپ و بعضا حتی حضور آقازادهها در این فضا این شائبه را تقویت کرد که چهرههای اغلب بیهنری که در این بازهی زمانی در ایران ستارهی موسیقی شدند، با نظارت شدید حکومتی و با عبور از فیلترهای به خصوصی مطرح شدند.
در مورد ستارههای پاپ این شایعه هم مطرح شد که حداقل برخی از آنها به دلیل تمهیدات و تهدیدات امنیتی روی صحنه رفتند. حتی صحبت از برگزاری جلسهای در یکی از خانههای وزارت اطلاعات شد که نمایندهای از دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم در آن حضور داشت و تعدادی از ستارهها با پیشنهادات وسوسهانگیز و در عین حال تهدیدهای همزمان برای روی صحنه رفتن مواجه شدند.
آنها که برگشتند
از اتفاقات جالب توجهی که بعد از آغاز دوباره اجراهای زنده موسیقی در ایران رخ داد، صادر شدن مجوز فعالیت آرمین زارعی (آرمین توای اف ام سابق) بود.
محسن رجبپور، تهیهکننده قدرتمند موسیقی ایران که سابقه معرفی کردن گروه آریان، بنیامین بهادری و حامد همایون را در کارنامه کاریاش دارد، بیش از پنج سال برای کسب مجوز فعالیت رسمی آرمین زارعی دوندگی کرد و در نهایت در اسفند ماه سال ۱۴۰۱ و در ایامی که متولیان فرهنگی در تلاش بودند تا با برگزار کردن کنسرتها، فضای جامعه را به حال عادی بازگردانند، زارعی هم مجوز گرفت و برای اولین بار در تاریخ ۲۶ اسفند سال ۱۴۰۱ در سالن میلاد نمایشگاه بینالملی روی صحنه رفت.
زارعی به دلیل اینکه به نوعی خواننده سبک «آر اند بی» بود و سالها پیش در صحن ِ موسیقی «رپ و هیپهاپ» فارسی مطرح شده بود و سابقه همکاری با امیر تتلو را هم در کارنامه داشت، برای فعالیت رسمی در ایران دچار مشکل بود.
اما به جز ستارههای پاپ، هنرمندان سبکهای دیگر روی صحنه نمیرفتند تا اینکه علیرضا قربانی، ستاره خوشنام موسیقی سنتی ایران در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ماه سال جاری در سالن «فخرالدین اسعد گرگانی» در شهر گرگان، فعالیت رسمی خود را از سر گرفت.
قربانی اولین چهره مهم از فضای موسیقی غیر پاپ بود که به عرصه بازگشت؛ هر چند خواندن تصنیف «از خون جوانان وطن لاله دمیده» به عنوان قطعه پایانی اجراهایش حاشیههایی به همراه داشت.
این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که فضای کنسرتهای موسیقی نیز متأثر از فضای اجتماعی تغییر کرده است. اغلب مخاطبان زن این کنسرتها با حجاب اختیاری به این اجراها میروند، شکل مخاطب بودنشان تغییر کرده و و عملا در حین اجراها خود را آزادتر از گذشته حس میکنند.
این روحیه جدید مخاطبان بعضا حواشی و جنجال ایجاد کرده، از جمله جنجالی که در مورد اجرای کنسرت گروه «لیان» در تالار وحدت به وجود آمد.
گروه لیان از ۲۳ تا ۲۶ خرداد ماه سال جاری در تالار وحدت روی صحنه رفت. روز ۲۵ خرداد ویدئویی از رقص و شادمانی مخاطبان این گروه بوشهری که موسیقی موطن خود را اجرا میکنند در شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفت. در شب آخر اجراهای گروه «لیان»، نیروهای خودسر به تالار وحدت یورش بردند تا این اجرا را متوقف کنند و این حرکت با واکنش جدی رسانههای وابسته حکومتی مثل «فارس» و «تسنیم» مواجه شد.
خبرگزاری «میزان» (رسانه قوه قضاییه) خبر از تشکیل پرونده قضایی برای این اقدامات «هنجار شکنانه» در دادسرای تهران داد اما اشتباه نشود! مقصود این رسانهها برگزار کنندگان کنسرت و مخاطبان سرخوش اجراها نبود. پرونده قضایی برای نیروهایی «آتش به اختیاری» تشکیل شد که برای متوقف کردن کنسرت به تالار وحدت حمله کردند.
اما همین اتفاق اگر دو سال پیش رخ میداد، به احتمال زیاد واکنش متفاوت رسانههایی مثل فارس، تسنیم و میزان را به دنبال میداشت.
گروه لیان به سرپرستی محسن شریفیان، از معدود گروههای موسیقی فلکلور ایرانی است که در سالنهای کنسرت پایتخت به اندازهی ستارههای موسیقی پاپ مخاطب دارد و به نوعی موسیقی شاد جنوبی ارائه میکند.
گروههای آلترناتیو در مقابل ستارههای نوظهور حکومتی
بعد از پایان سال ۱۴۰۱ و پس از به آخر رسیدن ماه رمضان -که برابر شد با آغاز ماه اردیبهشت- به مرور گروههای موسیقی آلترناتیو ایران هم تلاش کردند تا خودی نشان بدهند.
این گروه هنرمندان اغلب یا آنقدری مخاطب ندارند تا در سالنهای بزرگی مثل سالن اجتماعات برج میلاد یا سالن بزرگ وزارت کشور روی صحنه بروند یا حتی اگر مخاطبش را هم داشته باشند، به سختی امکان اجرا در چنین سالنهایی برایشان محیا میشود.
این جریان به اصصلاح مستقل موسیقی ایران سعی کرد با اجراهای بدون مجوز در سالنهای کوچک خودی نشان بدهد.
«کوارتت کاسته» از گروهای شاخص موسیقی مستقل ایران البته پیش از ماه رمضان در تاریخهای ۸ و ۹ فروردین در مجموعه فرهنگی «عمارت روبهرو» روی صحنه رفت و این آغاز اجراهای کوچک موسیقی در سالنهای کوچک بود.
عمارت روبهرو به تدریج این گونه اجراها را از سر گرفت اما این مجموعه در اول خرداد ماه به دلیل «عدم رعایت حجاب از سوی مراجعهکنندگان» پلمب شد.
در حالی که تعداد زیادی بیلبورد تبلیغاتی برای کنسرتهای ستارههای نوظهور در سراسر شهر تهران خودنمایی میکرد -اتفاقی یگانه در سه دهه اخیر- موسیقی مستقل ایران هم سعی در اجرا در فضاهای فرهنگی و شهری کوچک داشت.
از جمله مشهورترین این رویدادها اجرای داماهی در کافه رستوران «خانه دوست» بود که با حضور شروین حاجیپور و حسین رونقی برگزار شد که در نهایت موجب پلمب شدن این کافه شد.
در کنار تسهیل برگزاری کنسرتهای رسمی برای ستارههای موسیقی پاپ و موسیقی سنتی، برخوردهای قهری و بازخواست و بازجویی از هنرمندانی که در مکانهای غیررسمی و بدون مجوز روی صحنه رفتهاند و میروند، شدت یافته است. البته این هنرمندان هم دست از تلاش برنداشتهاند:
در حال حاضر فارغ از اجراهای پرطمطراق چهرههای نوظهور پاپ که با کمک بیلبوردهای چند ۱۰۰ میلیونی سالنهایشان را پر میکنند، مستقلها در فضاهای شهری مختلف به اَشکال گوناگون در تلاشاند (با برگزاری کنسرت در مکانهای غیررسمی) صدای موسیقی را فارغ از التزامات وزارت ارشادی به گوش مردم برسانند.