دربارهی رشدِ علمیِ ایران هر از چندی آمارهایی گوناگون و ناهمسان منتشر میشود. حاکمانی که مبنای حکمرانیشان را نه علم بلکه دین و مذهب میدانند همواره جایگاه ایران در رتبهبندیهای بینالمللی را نشانهی پیشرفت و توسعهی کشور معرفی میکنند. یک دسته از این آمارها که در سالهای اخیر به بسی بحثها دامن زده است آمارِ پژوهشگرانِ پراستناد است. در ایران گاهی این پژوهشگران را دانشمندانِ یک درصدِ برترِ دنیا معرفی میکنند گرچه روشن نیست که آیا دانشمندانِ یک درصدِ برترِ دنیا همان پژوهشگرانِ پراستناد هستند یا نه. به هر روی اما مبنای این آمارها استناد است. در منابعِ گوناگون آمارهای متعددی از پژوهشگرانِ پراستناد با وابستگیِ سازمانیِ ایران ارائه شده است.
ظاهراً بالاترین آمار را معاونتِ پژوهشیِ وزارتِ علوم ارائه کرده است. او مدعی است که بر اساسِ پژوهشی که در موسسهی استنادیِ علوم و پایشِ علم و فناوری و بر اساسِ دادههای پایگاهِ کلاریویت آنالیتیکس انجام شده، در سالِ ۱۴۰۱ (۲۰۲۲)، تعدادِ ۸۴۱ پژوهشگر با وابستگیِ سازمانیِ ایران در بینِ پژوهشگرانِ یکدرصدِ برترِ دنیا از نظرِ استناد هستند. بر طبقِ این آمار، در طیِ چهار سال، شمارِ پژوهشگرانِ ایرانی که در میانِ یک درصدِ برترِ جهان هستند ۳۴۰ درصد افزایش یافته است. معاونِ پژوهشیِ وزارتِ علوم همچنین مدعی است که این آمار بر اساسِ معیارهای بینالمللی به دست آمده است، یعنی، برای مثال، پژوهشگرانی که بیش از حدِ خاصی استناد به خود داشتهاند یا مرتکبِ کژرفتاریِ پژوهشی شدهاند، انتخاب نشدهاند. این آمار در وبگاههای گوناگون و حتا به زبانِ انگلیسی (برای مثال در اینجا) بازتاب یافته است.
در این باره در ایمیلی از پایگاهِ کلاریویت آنالیتیکس پرس و جو کردم. این پایگاه در پاسخ نوشته است که این آمار را تأیید نمیکند و آن را بر اساس دادههای این پایگاه نمیداند. این پایگاه تأکید کرده است که در همین سال فقط ۱۲ نفر با وابستگیِ سازمانیِ ایران در لیستِ پژوهشگرانِ پراستناد هستند و لینک آن را برایم فرستاده است.
پس پرسیدنی است که ۸۴۱ پژوهشگری که وزارتِ علوم میگوید دقیقاً چه ربطی به پژوهشگرانِ پراستناد در پایگاهِ کلاریویت آنالیتیکس دارند. اما پرسشی مهمتر این است که اساساً چرا وزارتِ علوم باید چنان پژوهشی انجام دهد. چرا برای وزارتِ علوم این اندازه مهم است که پژوهشگران پراستناد با وابستگیِ سازمانیِ ایران را پیدا کند؟ حاکمیت چه طرفی از این کار میبندد؟ به نظر نگارنده، چنین آمارسازیهایی نشان میدهد که در بالاترین جایگاههای سیاستگذاریِ پژوهش هیچ درک درستی دربارهی ارزش واقعیِ آمارهای کمّی وجود ندارد.
لزوم بررسی کیفی
اکنون که آمارهای کمّیِ متعدد وجود دارد، اگر واقعاً وضعیت علمی ایران برایمان اهمیت دارد آنچه ضرورت دارد بررسیِ کیفی است. نخست لازم است مؤلفههای کیفی تعریف شوند.
برای مثال، یکی از مهمترین مؤلفههای کیفی به ژورنالها برمیگردد. باید ژورنالهای علمی از نظرِ کیفی بررسی شوند و برای رتبهبندیِ ژورنالها نباید باز در دام کمّیتگرایی بیفتیم. به عبارت دیگر، ژورنالهای برتر آنهایی نیستند که بیشترین ارجاعها و استنادها به آنها میشود. چون در این صورت باز از طریقِ کژرفتاریهای پژوهشی (برای مثال، حلقههای استناد و تألیف) میتوان در رتبهبندیِ ژورنالها دستکاری کرد.
شاخصهای چندی برای رتبهبندیِ کیفیِ ژورنالها در دسترس است. برای نمونه، امروزه در هر شاخهای از دانش برترین پژوهشگران به کیفیتِ ژورنالها رأی میدهند. میتوان از این نظرسنجیها برای رتبهبندیِ ژورنالها بهره بُرد. همچنین ضریبِ پذیرشِ ژورنالها تا اندازهی چشمگیری بر کیفیتِ آنها دلالت دارد چراکه ژورنالهای باکیفیتتر غالباً در پذیرش مقالهها سختگیرتر هستند.
وقتی ژورنالها را بدینسان از نظرِ کیفی رتبهبندی کردیم آنگاه باید دید چه درصدی از آثارِ پژوهشگرانِ ایرانی در ژورنالهای باکیفتتر منتشر شده است. آماری که به این شیوه به دست خواهد آمد نگرشِ نسبتاً درستتری از ارزشِ کارِ پژوهشگرانِ ایرانی به ما خواهد داد. پژوهشگرانِ ایرانی خود بهخوبی آگاهند که بسیاری از آثارِ پژوهشگران با وابستگیِ سازمانیِ ایران در ژونالهای کمکیفیت و حتا پولی منتشر میشود. اما حتا اگر جز این بود هم باز دلالتی بر توسعهی علم در کشور به دست نمیآمد. باید در نظر داشت که حتا آمارهای کیفی هم لزوماً دلالتی بر توسعهی علم در کشور ندارد. برای اینکه توسعهی علم در مقیاسِ کشوری را بسنجیم باید معیارهای مهمتری چون بودجهی علم و پژوهش و شیوهی هزینهکردِ این بودجه، میزانِ رضایتِ پژوهشگران، مشارکت در عرصهی جهانیِ پژوهش، و ربط پژوهشها با پرسمانهای جامعه را در نظر بگیریم. بیشک در میان آثارِ پژوهشگرانِ ایرانی آثارِ باکیفت نیز وجود دارد، که این گونه آثار و فقط این گونه آثار را باید از نظر علمی ارج نهاد. اما این آثار بیش از اینکه نشان از توسعهی علم در کشور داشته باشد به کوششهای فردیِ پژوهشگران برمیگردد.