نویسنده و مورخ بریتانیایی، پیتر فرانکوپن، در تازهترین اثرش با عنوان «زمین دگرگونشده: یک تاریخ ناگفته» که همین چند ماه پیش منتشر شد، به تعاملات بین جوامع انسانی و محیط زیست در طول تاریخ، از ابتدا تا به امروز، میپردازد.
فرانکوپن که سه کتاب پیشینش همگی به فارسی نیز ترجمه شده از جمله کتاب مشهور « راههای ابریشم : تاریخ جهان از دیدگاهی نو» . او در تازهترین اثر خود توضیح میدهد که چگونه قحطیها، فوران آتشفشانها، عصر یخبندان کوچک، دوران گرمایشی قرون وسطی و سایر تغییرات اقلیمی با تغییرات بزرگی در جوامع انسانی نظیر سقوط تمدن مایاها یا کشورگشاییهای امپراتوری مغول مصادف شدند.
برهمکنش میان تاریخ جوامع بشری و تغییرات زیستمحیطی
بهندرت پیش میآید که وقتی به تاریخ فکر میکنیم، تمرکزمان بر سیلهای ویرانگر، زمستانهای سخت، خشکسالیهای شدید یا چگونگی تغییرات اکوسیستمها در طول زمان باشد. پیتر فرانکوپن در کتاب جدید و جامعش نشان میدهد که محیط زیست یک عامل مهم، حتی تعیینکننده در تاریخ جهان – و نه فقط تاریخ بشریت- است.
فورانهای آتشفشانی، فعالیتهای خورشیدی، تغییرات جوی، اقیانوسی و سایر تحولات طبیعی و همچنین رفتارهای انسان، ارکان بنیادین گذشته و حال هستند و تأثیر بهسزایی بر دگرگونی جوامع انسانی داشتهاند. کتاب زمین دگرگونشده خاستگاه نوع بشر، توسعه دین و زبان و رابطه آنها با محیطزیست را بررسی میکند و برای مثال نشان میدهد چگونه میل به متمرکز کردن مازاد کشاورزی باعث ایجاد دولت بوروکراتیک شد یا چگونه تقاضا برای برداشت محصولات کشاورزی به نقل و انتقال بیشتر برده انجامید. کتاب فرانکوپن تاریخچه جامعی از تلاش جوامع انسانی برای فهم و دستکاری شرایط آب و هوایی را ترسیم میکند.
دو فصل نخست کتاب خلاصه وقایعی است که در ۴,۵ میلیارد سال ابتدایی عمر کره خاکی روی داده و در نهایت منجر به ظهور انسان شده است. نویسنده توضیح میدهد که چطور رویدادهای زمینشناختی منجر به تمرکز منابع طبیعی حیاتی در نقاط خاصی از کره زمین شدند و چگونه اثرات این تحولات امروز نیز در سطح بازیهای قدرت و ژئوپلیتیک همچنان پابرجا باقی مانده است.
اما بحث اصلی کتاب بعد از این دو فصل ابتدایی آغاز میشود و ۲۲ فصل بعدی را در برمیگیرد. فرانکوپن در این ۲۲ فصل تاریخ محیط زیست در ۱۴ هزار سال گذشته را به شکلی جامع و کامل و با نظمی گاهشمارانه به تحریر درمیآید: از پیدایش شهرها و کشاورزی گرفته تا سقوط امپراتوریها تحت فشار ناشی از کمبود منابع یا فجایع طبیعی، عصر یخبندان کوچک، دوران مرگ سیاه و انواع و اقسام فجایع طبیعی مانند سیل بیسابقهای در شمال چین در سال ۱۰۴۸.
اما کتاب نه فقط بر تأثیرات تغییرات محیط زیست بر جوامع بشری، بلکه بر تأثیرات تاریخ بشریت بر محیط زیست نیز میپردازد. برای مثال، نویسنده پیامدهای زیستمحیطی بردهداری و به تبع آن اقتصاد زراعتی و استعمار، تأٍثیر مخرب اقتصاد دولتگرایی سوسیالیستی چین و روسیه بر محیط زیست، و آزمایشات صورتگرفته در دوران جنگ سرد برای کنترل آب و هوا را مورد مطالعه قرار میدهد. در نهایت، کتاب با بررسی عوامل تهدیدکننده محیط زیست در جهان امروز، نظیر جهانیسازی، مصرفگرایی و رشد جمعیت، خاتمه مییابد.
تغییرات آبوهوایی: آخرین میخ بر تابوت جوامع متزلزل
کتاب زمین دگرگونشده علاوه بر تاریخنگاری مفصلش از تغییرات زیستمحیطی از سپیدهدم تاریخ تا به امروز، نسبت به استفاده تقلیلگرایانه از تاریخ محیط زیست برای توضیح وقایع گذشته نیز هشدار میدهد. برای مثال، بهزعم نویسنده از اینکه دورهای از خشکسالیهای بزرگ در سال ۲۲۰۰ قبل از میلاد مسیح با سقوط چندین امپراتوری مصادف شد یا از اینکه فورانهای آتشفشانی حول و حوش سالهای ۵۳۰ تا ۵۴۰ پس از میلاد مسیح با دگرگونی امپراتوری روم شرقی و برآمدن اسلام همزمان شد، نمیتوان و نباید نتیجه گرفت که تغییرات زیستمحیطی تنها عامل وقوع این تحولات جوامع بشری بودهاند. در عوض، فرانکوپن استدلال میکند که عوامل زیستمحیطی در اکثر موارد تنها در حکم آخرین تلنگری بودهاند که منجر به فروپاشی یک سیستم از پیش معیوب شدهاند.
به عنوان مثال، در حالیکه نویسندگان و پژوهشگران بسیاری چرایی فروپاشی تمدن مایا در آمریکای مرکزی در قرن هفدهم را به بحث گذاشتهاند و برخی استدلال کردهاند که سقوط این تمدن به دلیل تغییرات آب و هوایی بوده، و برخی دیگر آن را ناشی از افزایش جمعیت یا جنگ دانستهاند، فرانکوپن رویکرد ظریفتر و جزئینگرانهتری را در این رابطه اتخاذ میکند. او مینویسد:
آنچه فروپاشید، جهان مایا به عنوان یک کل نبود، بلکه اسکلتی بود که آن را نگه میداشت – مجموعه شبکههایی که مکانها را به هم مرتبط میکرد، تبادل کالاها و ایده ها را تسهیل مینمود و ائتلافبندیها و رقابت بر سر حکمرانی را سر و سامان میداد. در مواجهه با خشکسالی، کمبود محصولات و از دست دادن مکانیسمهای کنترل، حاکمان نتوانستند انتظارات را برآورده و اقتدار خود را حفظ کنند.
به عبارت دیگر، درک تأثیر تغییرات محیطی بر جامعه به معنای مطالعه نحوه عملکرد آن جامعه است. نگاه کردن به پیوندهای علّی کافی نیست. تغییرات محیطی ممکن است به خشکسالی، گرسنگی و سپس مرگ جمعیت در مقیاس کلان منجر شود. اما این امر به عنوان توضیحی برای فروپاشی کل یک جامعه پیچیده، به ندرت کافی است. در عوض، ما باید این را بررسی کنیم که یک جامعه چگونه به این تغییرات واکنش نشان میدهد.
هنگام صحبت از امپراتوری آکد در حدود ۲۳۰۰ سال قبل از میلاد نیز فرانکوپن دوباره این بحث را پی میگیرد. سارگون، حاکم آکد امپراتوری عظیمی را در بینالنهرین بنا نهاد. چند دهه پس از مرگ سارگون، نوه او با شورش بزرگی مواجه شد. متن باستانی معروفی به نام «نفرین آکد» وجود دارد که فروپاشی اجتماعی وحشتناکی را توصیف میکند : خشکسالی و قحطی ناشی از تغییرات آب و هوایی که منجر به فروپاشی شهرها، آوارگی انبوه مردمان و جنگ گردید. اغلب از این واقعه به عنوان درس بزرگی یاد میشود که به ما انذار میدهد چگونه اهمال در مقابله با تغییرات آب و هوایی میتواند منجر به سقوط یک تمدن گردد.
اما فرانکوپن به ما هشدار میدهد که ارتباط میان تغییرات آب و هوایی و سقوط آرکادیان را آنقدر نیز ساده و سرراست تصور نکنیم. چیزی که اهمیت داشت این بود که جامعه آکد چگونه به بحران واکنش نشان داد. فرانکوپن توضیح میدهد:
لازم نبود اتفاق آنقدر بزرگی بیفتد که این تعادل متزلزل از بین برود. حتی یک دوره برداشت بد یا محصول ناکافی میتونست مشکلاتی را ایجاد کند که نه تنها شامل قحطی، بلکه آشفتگی سیاسی و اجتماعی نیز بشود. و از این نظر، سؤال مهم نباید این باشد که تأثیرات یک تغییر اساسی آب و هوایی در حدود ۲۲۰۰ سال قبل از میلاد چه بوده، بلکه پرسش اصلی باید این باشد که چه اقداماتی برای کاهش چالشهایی که این تغییرات ایجاد کرده، انجام شده است. […] تغییرات آب و هوایی باعث سقوط امپراتوری اکد نشد، بلکه امپراتوری آکد زیر وزن خودش سقوط کرد.
کتاب «زمین دگرگونشده: یک تاریخ ناگفته» را انتشارات بلومبزبری در لندن منتشر کرده است و در کنار کتاب سپیدهدم همه چیز: یک تاریخ جدید برای بشریت (۲۰۲۱) نوشته دیوید گربر و دیوید ونگرو از جمله آثار مهم قرن جدید برای فهمی پاناموریک و همهجانبه از برهمکنش طولانی تاریخ طبیعت و بشر است.