تجمعات سراسری افراد دارای معلولیت و طومار نویسی آنها برای احقاق حقوق انسانیشان ماههاست که در جریان است. با گذر زمان همبستگی و قدرت سازماندهی این گروه بیشتر شده است.
مطالبهگری این گروه حتی مجلس را به جایی رساند که ماده ۱۶ را که آشکارا مغایر با حقوق معلولان بود از برنامه هفتم توسعه حذف کردند. این ماده به کارفرما اجازه میداد از معلولان با دستمزدی پایینتر از استاندارد قانونی بهرهکشی کند.
پذیرش این کنشگریها و پافشاری معترضان بر احقاق حقوق معلولان برای حاکمیتی که از مطالبهگری هراس دارد دشوار است. از این رو نهادهای حاکمیت در صدد برهم زدن اتحاد میان افراد دارای معلولیت هستند. بهزیستی استان فارس نخستین سازمانی است که با اقدامی سازمانیافته و موازی کارانه کوشیده است کمپین «یکشنبههای اعتراضی معلولان» را به حاشیه بکشاند.
بر اساس گزارشی که رویا بابایی، خبرنگار حوزه معلولان نوشته است تصویب و اجرای «طرح یکشنبههای تعاملی» با مشارکت «انجمنهای معلولان» استان فارس صورت گرفته است.
بهزیستی استان فارس اعلام کرده است در این طرح که با همفکری، همراهی و موافقت انجمنهای معلولان فارس تصویب شده قرار است مدیران ادارات بهزیستی این استان روزهای یکشنبه به مدت دو ساعت پذیرای جامعه هدف باشند.
گرچه بسیاری از افراد دارای معلولیت به این کمپین پیوستهاند اما جامعه معلولان استان فارس هنوز به کمپین سراسری یکشنبههای اعتراضی افراد دارای معلولیت نپیوسته است.
این طرح یکی از شگردهایی است که مقامات مسئول با اجرای آن میخواهند فریاد اعتراضی معلولان را خاموش کنند. رویا بابایی درباره چرایی این طرح نوشته است:
بهزیستی استان فارس طرح «یکشنبههای تعاملی» را در تقابل با «یکشنبههای اعتراضی معلولان» با هدف پیشگیری از سرایت تجمعات سراسری معلولان در پیش گرفته و برای اجرای آن دست به دامان انجمنهای معلولان شده و آنها نیز دست رد به سینه بهزیستی نزدهاند.
به گفته بابایی بهزیستی استان فارس در این اقدام با استفاده ابزاری از انجمنها، ضمن ایجاد انحراف در مسیر و رسالت اصلی آنها، معلول را مقابل معلول قرار داده تا در تقابل این دو جبهه که همسو و همخون یکدیگرند سنگر ظلم و غفلت تعمدانه خود نسبت به معلولان را حفظ کند.
رویا بابایی معتقد است که این انجمنهای معلولان، دانسته پیشمرگ بهزیستی شدهاند تا با پیشگیری از فعالیتهای مدنی و مطالبهگریهای معلولان و عدم تحقق قوانین مربوط به افراد دارای معلولیت، مجوزها، صندلیها و منافعشان را حفظ کنند.
او انگیزه بهزیستی برای راهاندازی و اسمگذاری چنین طرحی بهمنظور پیشگیری از سرایت اعتراضات معلولان و پردهبرداری از کمکاریهای این سازمان را پر واضح و قابل درک میداند اما این روزنامهنگار حوزه معلولان به انجمنهای معلولان خرده میگیرد و میگوید:
همکاری انجمنهای معلولان در این طرح با این نام، چیزی جز «خیانت به معلولان» بهشمار نمیرود.
این روزنامهنگار رد پای محافظهکاری و منفعتطلبی شخصی و انجمنی را در این ابتکار میبیند و میگوید:
آیا انجمنهای بیعتکننده با بهزیستی در جلسه تصویب «یکشنبههای تعاملی» از بهزیستی درباره دستان آلودهاش در خون دو سالمندی که در مرکز زاگرس به دلیل سقوط از طبقات به علت نداشتن حفاظ، یا در مورد مسمومیت دستجمعی معلولان و فوت سه معلول در ممسنی، یا در خصوص عدم خلع ید خیریهای که به دلیل تخلفات متعدد با وثیقههای میلیاردی آزادند و دهها مورد دیگر هم تعامل کردند؟
رویا بابایی معتقد است که این موازیکاری در نهایت بر ضد تحقق حقوق معلولان عمل خواهد کرد و انجمنهایی که با این کار کوشیدهاند صف اتحاد افراد دارای معلولیت را بکشنند خطاب قرار میدهد و میپرسد آیا وضعیت فعلی افراد دارای معلولیت در واقع حاصل تعامل انجمنها و سایر تشکلهای معلولان با بهزیستی و دولت نیست.