ترانه‌های سبز آن چنان نیروی فراگیری داشت که حوزه‌های سنتی موسیقی را نیز که معمولاً جز به ردیف‌های آوازی نمی‌اندیشند زیر تأثیر قرار داد.

در این میان شیوه برخورد محمد رضا شجریان با رویدادهای جاری غافلگیرکننده بود. نه کارگزاران فرهنگی رژیم اسلامی گرایش او را به سوی جنبش سبز درک می‌کردند و نه انبوه معترضان سبز چنین حرکت دلاورانه‌ای را از او انتظار داشتند.

محمد رضا شجریان: «هر وقت صدایم را از صدا و سیما می‌شنوم احساس شرم می‌کنم.»
محمد رضا شجریان: «هر وقت صدایم را از صدا و سیما می‌شنوم احساس شرم می‌کنم.»

شجریان در گام نخست از صدا و سیمای جمهوری اسلامی خواسته بود از پخش سرودهای انقلابی او در برنامه‌های تبلیغاتی خود خودداری کند و بعد هم در جریان تظاهرات چند میلیونی جنبش سبز در پاسخ یاوه‌بافی رییس جمهور که مردم را «خس و خاشاک» نامیده بود، فریاد اعتراض خود را بلند کرد:

«صدای من صدای همین خس و خاشاک است. همیشه هم چنین خواهد ماند.»

او همچنین گفت: «صدای من در صدا و سیما جایی ندارد. من هر وقت صدایم را از صدا و سیما می‌شنوم احساس شرم می‌کنم.»

سرانجام هم جنگ مغلوبه شد و بلندگوهای رژیم او را مهره استعمار و وطن‌فروش خواندند.

محمد رضا شجریان: «صدای من صدای همین خس و خاشاک است. همیشه هم چنین خواهد ماند.»

ولی کار دیگر تمام شده بود و محمد رضا شجریان، برجسته‌ترین خواننده سنتی هم به جنبش سبز پیوسته بود. چنین بود که گفته‌ها و خوانده‌های اعتراضی او خوراک شبانه‌روزی رسانه‌ها شد.

این را هم بگوییم: شجریان از مدت‌ها پیش با مهارتی که در گزینش غزل برای آوازخوانی دارد، رنگ و بویی اعتراضی به برنامه‌های خود می‌داد. از آن گذشته این رنگ و بو را با بازخوانی ترانه «مرغ سحر» و یا «همراه شو عزیز» تقویت می‌کرد. این دو ترانه در جریان انتخابات ۸۸ و پیامندهای آن به استمرار از رسانه‌ها پخش می‌شد.
متن «همراه شو عزیز» با «رزم مشترک» را برزین آذرمهر سروده و بر آهنگی از پرویز مشکاتیان نهاده است.

عارف قزوینی
عارف قزوینی

در سال‌های برپایی انقلاب مشروطه، عارف قزوینی میزان و نوع تأثیرگذاری موسیقی سنتی ایران را آشکار ساخته بود. ترانه‌هایی که او در مایه‌های غم‌انگیزی چون دشتی و افشاری می‌آفرید، تأثیری حماسی پدید می‌آورد. اگر غمی حاصل می‌شد، آن چنان با غیض و خشم انقلابی درآمیخته بود که مردم را به برخاستن در برابر استبداد برمی‌انگیخت.
در جریان جنبش سبز نیز بسیاری از آهنگسازان درونمرزی در همین مایه‌ها کار کردند. اگر هم تأثیری در حد ترانه‌های عارف به‌دست نیامد، پخش آن در رسانه‌ها سبب تقویت خشم و خروش در جمع شنوندگان می‌شد.

ندا آقا سلطان که به تیر سربازان امام زمان از پای درآمد، احساسات ترانه‌پردازان برانگیخته شد و مرثیه‌هایی برای او سرودند. یکی از این مرثیه‌ها را که در مایه دشتی شکل گرفته، شکیلا، خواننده مقیم آمریکا خوانده است:

«…ندایی از زمین برخاست
زد فریاد
زد فریاد
زد فریاد:
خداوندا! به گوش‌ات می‌رسد آیا صدای مردم ایران…»

جنبش سبز از موسیقی رپ که چندی‌ست در میان جوانان اهل موسیقی ایران نیز باب شده، بیشترین بهره را گرفت.

گمان می‌کنیم در شعر ایران نزدیک‌ترین فرم به رپ بحر طویل باشد.

بحر طویل یک قالب شعری متأخر است که از دوره صفوی رواج یافته و غالباً برای بیان مطالب کنایه‌آمیز به کار می‌رود. رپ اما بیشتر از یک سویه اعتراضی برخوردار است. سالومه یکی از رپ خوان‌های جنبش هم درباره ندا ترانه‌ای خوانده اسیت.

این ترانه‌ها را می‌توانید از سومین برنامه رادیویی از مجموعه ترانه‌های سبز بشنوید: