در هفته گذشته دادگستری کل استان کردستان بازداشت یک عضو شورای شهر مریوان و برادر یک عضو دیگر را تأیید کرد. این دو متهماند به دریافت رشوهای به مبلغ ۲۰ میلیارد تومان در پروندههای مربوط به تخلفات ساخت و ساز غیرمجاز. شهر مریوان از آخرین انتخابات شورای شهر تا همین اواخر هم شهردار نداشت. کسی هم دقیقا دلیل انتخاب نشدن شهردار توسط شورای جدید را نمیدانست. تا این که صدای برخی از اعضا بلند شد. وضعیت طوری بود که دیگر موجودیت خود شورای شهر زیر سؤال رفته بود. «شهرِ بیشهردار» واژهای بود که عموم مردم برای توصیف وضعیت مدیریتی شهرشان به کار میبردند. برخی از اعضای شورای شهر از دخالت گسترده نهادهای سیاسی در انتخاب شهردار شکایت کردند. اما دقیقا مشخص نکردند کدام نهادها؟ و این که چگونه دخالت میکنند؟
بوی گَندِ ماجرا
کند و کاو پیرامون این موضوع، ریشههای عمیقتری از فساد و نابسامانی را برملا میکند. به احتمال زیاد موضوع دخالت نهادهای سیاسی (بخوانید امنیتی) در انتخاب شهردار درست است. اما چیز تازهای نیست. یعنی همیشه وجود داشته. اساسا هیچکس در این کشور بدون تأیید این نوع نهادها نمیتواند حتی به عنوان کاندیدای یک پست مدیریتی شهری مطرح شود، چه رسد به اینکه عملا پست و مقامی بگیرد. برجسته کردن این موضوع در این مقطع میتواند راهدررویی باشد برای سلب مسئولیت اعضای فعلی شورا، اعضایی که با خرید و فروش رأی، ناهار دادن و قبیلهکشی به شورای شهر راه یافتند، آن هم در چارچوب سیستمی سراپا فاسد. آنها آشکارا و به شیوههای مختلف گفته بودند که هدفی جز پیوستن به کاروان چپاول منابع عمومی ندارند: “سالها است عدهای دارن میخورن، چند سال هم ما بخوریم چی میشه؟!”
شورای شهر بحث دخالتهای سیاسی را برجسته کرده تا از تنفر عمومی به نسب اهالی رسمی سیاست به نفع خود بهرهبرداری کند. اگر غیر از این بود آنها میبایست افشاگریهایی هم درباره خود و همکارانشان انجام میدادند و واقعیت را به مردم شهرشان میگفتند، واقعیتهایی که گاهی در جمعهای خصوصیشان گفته میشود، گاهی هم با گرفتار شدنشان در سیستم قضایی برملا میشود.
کوه یخ فساد
خبر دریافت رشوه ۲۰ میلیاردی از جانب عضو شورای شهر، تنها بخش کوچکی از کوه یخ فسادی است که بر ساز و کارهای مدیریت شهر حاکم است. این تنها بخشی از رشوهای است که پس از روی کار آمدنشان از ثرورتمندان و صاحب نفوذان شهر گرفتهاند. یک منبع مطلع در اینباره به «زمانه» میگوید:
داستان رشوه و این نوع بدهبستانها از همان اوایل شروع میشود. حتی قبل از برگزاری انتخابات.
بدهبستانهای چپاولگران
داستان از این قرار است: بساز بفروشها و سوداگران ملک و زمین چند ماه مانده به انتخابات شورای شهر دنبال گزینه مناسب میگردند؛ یعنی کسی که گوش به فرمان آنها باشد و منافع فرداروزشان را تضمین کند. هر مجموعه چند نفره نامزد خاص خود را در نظر میگیرند. اگر برایشان میسر باشد سعی میکنند فردی تحصیلکرده و خوشنام را زیر نظر بگیرند. خودشان را به او نزدیک میکنند. به طور رسمی به او پیشنهاد میکنند در انتخابات کاندید شود. همزمان به شکلی غیررسمی هم به او میفهمانند که حمایتشان از او برای چیست. او قرار است نماینده منافع آنها در شورای آینده باشد. باید هر طور هست راه را برای کارهای غیرقانونی و منفعت خصوصیشان فراهم کند. حتی اگر لازم باشد قانونی را تغییر دهد یا مسیر یک پل، خیابان و پارک را در راستای فربه شدن ملک آنها تغییر دهد.
دسته چپاولگران اگر چنین گزینهای مردمفریب هم نیابند، معمولا به فردی معمول یا حتی بدنام هم بسنده میکنند. مهم این است که گزینه مد نظر به هر قیمتی کرسی تصمیمگیری به دست آورد. تا جایی که بتوانند مردم و اطرافیانشان را برای رأی دادن به او بسیج میکنند. مستقیما نمیگویند هدفشان چیست. اغلب با لفاظیهایی شیادانه دیگران را گول میزنند. مثلا میگویند فلانی «دلسوزانه» کار میکند! لیاقتش را دارد…
مزایده پُستهای مدیریتی
نامزدهای مورد حمایت گروههای غارتگر شهر پس از کسب صندلی شورا خوب میدانند که باید به ولی نعمتهای خود پاسخگو باشند نه به عموم شهروندان.
پس از انتخاب شدن هر تیم شورای شهر پس از انتخابات، سر و کله عدهای از صاحبان مِلک و سوداگران مسکن و زمین پیدا میشود. اینها با روشهای خاص خودشان تلاش میکنند گزینهای به عنوان کاندید پست شهرداری به اعضای تازه بفروشند. قیمتدهی شروع میشود. دقیقا همچون یک مزایده. قیمتها چند میلیاردی است. مثلا ممکن است در ازای خرید رأی یک عضو شوار تا چند میلیارد تومان هم رشوه پرداخت شود. یعنی سودی که قرار است این جماعت بعد از خرید پست شهرداری و از راه غارت و دزدی کسب کنند بسیار بیشتر از این مبلغها است. در حدی که برایشان میارزد دهها میلیارد تنها برای خرید پست شهرداری هزینه کنند! هر تیمی از شیادهای پرنفوذ شهر، پول و قدرت بیشتری داشته باشد، شهردار و شورای مد نظرش را به کرسی مینشاند.
سلب مالکیت و غارت
داستان به تعویق افتادن یک ساله انتخاب شهردار در مریوان هم در حقیقت نه ناشی از دخالتهای به اصطلاح سیاسی، بلکه زیر تضاد منافع و کشاکش قدرت میان تیمهای چپاولگر است. یعنی گروهها و افرادی که شهر را از فضای زیست عمومی به مایملک خصوصی تبدیل میکنند. چرخش زندگی در شهر را طوری تنظیم میکنند که منافع خصوصی آنها را تأمین کند. آنها در عمل از جمهور مردم شهر به نفع بهره خصوصی، سلب مالکیت میکنند. این قضیه اغلب به قیمت غارت شهر و منابعش تمام میشود.
خشونتی که چنین مناسباتی بر شهر و مردمش تحمیل میکند معمولا ناپیدا است. ممکن است عموم مردم گمان کنند که «طبیعی» است یک شهر مرزی چنین وضعیتی داشته باشد. در حالی که اتفاقا ثروتی که از گمرک یک شهر مرزی کسب میشود میتواند صدها شهر را آباد سازد. به شرطی که تصمیمگیرنده اصلی در مدیریت شهر، به راستی همه مردم شهر و نمایندههای حقیقی آنها باشند. شهری که به محل کسابت و چپاول عدهای محدود بدل شود، ویرانهای بیش نخواهد بود.