از آغازِ خیزش «زن، زندگی، آزادی» تا به امروز، بیش از ۵۰۰ آهنگ ساخته شده که سهم دانشجویان موسیقی از آن میان بیش از ۲۰ ترانه بوده است. از میان قطعاتِ ساختهشده توسط دانشجویان موسیقی، هفت قطعه کُرال وجود دارد که در فضای بسته و امنیتیِ دانشگاه ساخته و اجرا شده و همین ویژگی، این آثار را نسبت به سایر آهنگهای اعتراضی متمایز کرده است.
سوگند به عاشقان ایران
سرود «سوگند» از نخستین اجراهای گروهی است که در ۱۷ آبان ۱۴۰۱، چهل روز پس از کشتهشده مهسا امینی در ۲۵ شهریور، توسط دانشجویان دانشکده موسیقیِ دانشگاه فرهنگ و هنر (مرکز علمیکاربردی)، همزمان با سالگرد کُشتارِ آبان ۱۳۹۸ منتشر شد. نخستینبار این سرود با تفاوتهایی در متنِ ترانه، در بهمن ۱۳۸۸ (در روزهای جنبش سبز) منتشر شده بود، اما در اجرای تازه، به دلیل کُرالبودن آن، خیلی سریع توانست جایگاهی ویژه در بین ترانههای اعتراضی باز کند. در اجرای جدید، دوربین روی کفشهای دانشجویان موسیقی که با پا ضرب میگیرند، میچرخد و درنهایت به نوازنده گیتار میرسد: ضرب دست و پا با هم، توامان با صدای دانشجویانی که چهرههایشان را نمیبینیم، همزمان است؛ صدایی فراتر از چهرهها، زمانها و مرزها، در عینِ همبستگی:
سوگند به عاشقان ایران، سوگند به شور زاهدان
از راه رفته برنگردم تا روز کوچ غاصبان
سوگند به خون همرهانم، سوگند به اشک مادران
هرگز به تیغشان نمیرد فریاد جاودان ما…
در این سرود، دانشجویان موسیقی از زبانِ معترضان، سوگند یاد میکنند که از خونِ کشتهشدگان آبان ۹۸ نخواهند گذشت و در ادامه این راه با انقلابِ زن، زندگی، آزادی همراهی خواهند شد. عیسا غفاری آهنگساز و نوازنده، برای بازشناسی و بازخوانی این ترانه میگوید:
در لغت «سرود» به معنی نغمه، آواز، نوا، آهنگ و ترانه شاد و حماسی و در مقابل نوحه و مرثیه آمده است. بااینهمه آنچه امروزه به نام سرود میشناسیم نتیجه حضور تمام این شکلها است، حتی متضادهای لغوی آن در شکل «مرثیه و نوحه» هم سرود خوانده میشوند. دلیل آن، تغییر رویکردها به یک فرم و قالب اجرایی، یا تغییر تصورات و انتظارات از آن با تحولات اجتماعی نیز میتواند باشد.
براساس آنچه این آهنگساز بیان میکند، در این دوره هم سرودهای مختلفی در شکلهای گروه کُر، تکخوانی، ارکسترال (با همراهی گروه بزرگ)، با همراهی یک یا دو ساز، بدون همراهی ساز، با لحن (موسیقی) و اشعاری حماسی یا در مقابل، مرثیه و نوحه در وصف وطن و شهدای وطن خوانده شدند، بنابراین طیفِ وسیعی از موسیقی را میتوان ذیل نام سرود بررسی و مقایسه کرد. (مثل سرودهای چاووش سال ۵۷ که بسیاریشان با تکخوانی محمدرضا شجریان و شهرام ناظری به انجام رسیدهاند و برخی با گروه کُر.) این آهنگساز با این پیشزمینه، درباره قطعه «سوگند» میگوید:
»این سرود، ترانهای بسیار تأثیرگذار و موفق دارد؛ از ملودییی در مُد دشتی (از آوازهای ردیف موسیقی ایرانی) بهره میبرد که در بسیاری از ترانههای پاپ مؤثرِ معاصر هم این آواز حضور دارد. میتوان اینطور گفت که یکی از موفقترین سرودها از حیث موسیقی و شعر، همین سرود سوگند است.
برپا خیز برای زن، زندگی آزادی
دانشگاه هنر بزرگترین دانشگاه هنر ایران، مجموعهای از دانشکدهها است که همه رشتههای هنری را داراست. دانشکده موسیقی این دانشگاه از شناختهشدهترین و برجستهترین این دانشکدهها است و نقش بهسزایی در اعتراضات دانشجویی از ابتدای انقلاب ژینا داشتند. از جمله اجرای شش سرود گروهی، که در فواصلِ زمانی آبان ۱۴۰۱ تا اردیبهشت ۱۴۰۲ منتشر شدند.
ترانه «برپا خیز برای زن، زندگی، آزادی» نخستین اجرای دانشجویان موسیقی دانشگاه هنر بود که چهل روز پس از کشتهشدن مهسا امینی، در ۷ آبان ۱۴۰۱ (مصادف با کشتار آبان ۱۳۹۸) منتشر شد. در ویدئوی منتشرشده، دانشجویان به صورت کُرال و با ضرب پا ترانه را اجرا میکنند. ترانه با بیت «برپاخیز به نام زن، زندگی، آزادی» آغاز میشود که تاکید بر شعارِ زیبای انقلاب ژینا است و سپس ادامه مییابد:
به نام زن، به نام زندگی
رها شویم ز طوق بندگی
شب سیاه ما سحر شود
تمام تازیانهها تبر شود
که با جوانهها صدا شویم
منو تو دگر دوباره ما شویم
قسم به خون پاک لالهها
به انقلاب اشک و بوسهها
در این گذار رنج بیامان
ز جان، ز تن، وطن مرا بخوان
که با خروش بانگ سُرخ نام تو
جهان بلرزد از قیام تو…
موفقیتِ این اجرای گروهی، موجب شد تا در روزها و هفتهها و ماههای بعد ترانههای مختلفی در دانشگاههای ایران به صورت گروهی و در قالب اعتراضی اجرا شود، که دانشجویان دانشگاه هنر در راسِ آن بودند: اجرای گروهی سرود «زن، زندگی، آزادی» با دستهای گرهکرده بههم به شکل کلمه «خون»، اجرای ترانه «ایران جوان» یا «وطنم» به عنوان نخستین سرود ملی ایران با گرفتن دست همدیگر در محوطه دانشگاه، و اجرای سرود «ای ایران»، پاکوبان و دستدردست به صورت رژه اعتراضی. دانشجویان دانشگاه هنر و معماری یزد نیز با دستهای خونی، سرود «بلاچاو» (نان، کار، آزادی) را خواندند. دانشجویان دانشگاه هنر اصفهان سرود «یار دبستانی» را درحالیکه دستدردست هم داشتند، اجرا کردند. دانشکده هنر سوره تهران ترانه «برای» شروین حاجیپور را به صورت گروهی در حیاط دانشکده خواندند. و دانشجویان دانشکده هنرهای زیبای تهران ترانه «دایه دایه وقت جنگه» و «از خون جوانان وطن لاله دمیده» را اجرا کردند. این همبستگی گروهی در قالب طیف وسیعی از دانشجویان دانشگاههای هنر، دختر و پسر، برای شکستن تبعیضهای جنسیتی، یکی از بارزترین شکلِ اعتراضی در انقلاب زن، زندگی، آزادی بود که از ابتدای انقلاب تا امروز به اشکال مختلف ادامه یافته است.
همایون آرامفر، نوازنده و آهنگساز، درباره دلایل استقبال از این سرود میگوید:
این قطعه روی یک ملودی معروف و زیبا و حماسی شیلیایی به نام El pueblo قرار گرفته که بسیار با فرهنگ شنیداری ما عجین است؛ از آنجا که این سرود در اوایل انقلاب ۵۷ هم مورد استفاده قرار گرفته بود، این پیشزمینه شنیداری، موجبِ استقبالِ فراوان از آن شد.
به نام دختران آفتاب
آبان در تقویم اعتراضات ایران، یادآور ۱۵۰۰ کشته اعتراضات آبان ۹۸ است. به همین دلیل است که اعتراضاتِ مردم در انقلابِ زن، زندگی، آزادی، در این ماه در اوج خود بود و انتشار ترانههای اعتراضی نیز هم. دانشجویان موسیقی دانشگاه هنر پس از موفقیتِ آهنگ «برپاخیر به نام زن، زندگی، آزادی»، با اجرای ترانه «دختران آفتاب» در ۱۱ آبان ۱۴۰۱، نهتنها نامِ دختران معترضِ خیابان انقلاب که با نام ویدا موحد گره خورده است را زنده نگه داشتند. در این اجرای گروهی، دو ردیف دختر و پسر روبهروی هم، پایکوبان و دستزنان، چشم در چشم هم، «برای گیسوان دختران انقلاب» میخوانند:
به نام دختران سرزمین آفتاب
به نام رهروان حق، به نام انقلاب
به پاس خون سرخ، برایِ زندگی
قسم به ظلم رفته بر تن زنانگی
گذر کن از تمام روزهای غرق خواب
گذر از لحظههای اضطراب
ز طوق بندگی به شوق زندگی
برون شو از جهان سرد و تلخِ بندگی
نکته برجسته این ویدئو نسبت به ویدوئوی پیشین این دانشجویان، این است که در بخشی از اجرا، به صورت هماهنگ ضربِ دست را که نشانهای از همدلی و همبستگی است، میشنویم: «دست در دست هم دریا میشویم/ توفان میشویم، میخروشیم/ دست در دست هم، مشتهای محکمیم/ فریاد میزنیم آزادیم…» و در ادامه، همراه با ضرب پا، میخوانند:
برای گیسوان دختران انقلاب
برای مردمان من، به رسم انتخاب
نترس و دم بزن
برای حق زن
بیا برافکنیم درفش جورِ اهرمن
که فردای روشنی در انتظار ماست
فسانهی گذشته بر لبان بچههاست
طنین خندهها، بلند و یک صداست
شعار زن، زندگی، پیام نسل ماست
پس از موفقیتِ این اجرا، بازخوانی این ترانه به صورت گروهی و تکی نیز اجرا شد که یکی از مهمترین اجراها در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران توسط دانشجویان این دانشگاه به صورت دو ردیف ایستاده روبهروی هم در محوطه دانشگاه صورت گرفت که این اجرا نیز انعکاس بسیاری در رسانههای مختلف داشت.
مصطفا موسوی آهنگساز و نوازنده فضای این تصنیف را مانند تمام آثار همجنس خود دارای حالتی مارشگونه میداند که از آمادگیِ مبارزه برای گرفتن حق و فداکاری حکایت دارد. این آهنگساز با اشاره به انتخاب تصنیف در فضای مینور با آغازی کوبنده و ضد ضربگونه، که شنونده را مجبور به همراهیِ خود میکند، میگوید:
دختران سرزمین آفتاب با شور و هیجان و سرزندگی که ماهیت آثارِ انتقادی و اعتراضی است در بطنِ خود دارای پیامی مشخص و روشنگر است؛ شعری منتقدانه با درونمایه حقطلبی که تنها راهِ پیروزی را اتحاد میداند. اتحادی از جنس اتحاد و همدلی، که با دستدردستدادن بههم راه پیروزی را هموارتر میکند و آزادی را با تمام سختیهایش بهدست میآورد.
بیا که کوچه میزند تو را صدا
پس از موفقیت اجراهای گروهی، دانشجویان دانشگاه هنر تهران به مناسبت ۱۶ آذر روز دانشجو، بار دیگر ترانهای در حمایت از اعتراضات سراسری اجرا کردند. در این قطعه که «راه کوچه» نام دارد و آهنگساز آن ادیب قربانی است، نیز به مانند اجراهای پیشین، دانشجویان دختر و پسر، به صورت گروهی، درحال خواندن هستند، اما برخلاف اجراهای پیشین، همه سیاه پوشیدهاند، روی چشمهایشان چشمبند سیاه زدهاند و با چشمهای بسته خطاب به هموطنانشان، میخوانند:
بیا بیا که کوچه میزند تو را صدا صدا
به نام کوچکت که نام آزادی است
بگو بگو به هر که بغض کهنهاش نشسته در گلو
بگو در این میانه تنها نیست…
امیر ایوانی، آهنگساز و نوازنده درباره این سرود میگوید:
نقطه قوت این اجرا، در نیمه ابتدایی آن است که شعر و موسیقی در پیوند بسیار خوبی با ملودی قرار دارد و همین آن را تاثیرگذار کرده است.
که پرورده دامن یک زنم
سرود «که پروده دامن یک زنم» اجرایی متفاوت از دانشجویان موسیقی دانشگاه هنر است که با تاکید بر زن سویه تازهای از آهنگهای اعتراضی را آشکار کردند. در این اجرای گروهی که در دوم دی ۱۴۰۱ منتشر و در دستگاه ایرانی چهارگاه نوشته و ساخته شده است، به روال پیشین، دانشجویان با ضربگرفتن پا و صدای پیانو، با چشمهای باز میخوانند:
مرا مادرم اینگونه پرورید
که میمیریم، اما به ظلم تن نمیدهم…
امیر ایوانی آهنگساز و نوازنده با اشاره به اینکه شعر این اجرا، از معدود قطعاتی است که در آن عناصر ایرانی و ملی به شکلی که بتواند با شنونده ایرانی پیوندی عمیق برقرار کند و با آرمانهای ایرانیان همراه شود، شنیده میشود، میگوید: «مصرع چو ایران نباشد تن من مباد در بهترین نقطه شعر قرار دارد.»
این آهنگساز، با نامبردن از زندهیاد فریدون فرخزاد میافزاید:
در دهه شصت، فرخزاد قطعاتی از ملودیهای آمریکای لاتین را بازخوانی میکرد که برای شنونده ایرانی جذاب بود؛ چون در بازخوانیهایش از عناصر ملی استفاده میکرد و همین موجب میشد تا با مردم پیوند عمیقی برقرار کند. در اینجا هم وقتی بحث درباره انقلاب زن، زندگی، آزادی است، باید سپهرِ شنوایی مردم ایران را دید. همانطور که آهنگهای ای ایران و وطنموطنم در حافظه جمعی ایرانیان ماندگار شده است، باید آهنگهایی ساخت که تداعیکننده ترانههای انقلاب ۵۷ نباشد که پسزننده باشد. باید فراتر از آن، آهنگهایی ساخت که در پیوند با مردم قرار بگیرد، درست مثل همین اجرای “که پرورده دامن یک زنم.
ایران غرق انقلاب است
در صدمین روز انقلاب زن، زندگی آزادی، دانشجویان موسیقی دانشگاه هنر، بار دیگر ترانهای در حمایت از اعتراضات اجرا کردند. در این اجرا که نوازندگی پیانو همراه است، دوربین روی ضربِ پاهای دانشجویان میچرخد و دانشجویان با صدای محکم میخوانند:
کشور ما، تاریخ ما، درسی فراگرفته
گویی طلوع صبح آزادی در نورِ خود مرا گرفته
اکنون سرودی سر مینهم باز، فارغ از رنج و تشویش
ایران غرق انقلاب است… به پیش، به پیش، به پیش…
عنوان این ترانه برگرفته از ترانهای است از زندهیاد فریدون فرخزاد، خواننده، مجری و فعال سیاسی ایرانی که در سال ۱۳۷۱ در شهر بُنِ آلمان توسط عوامل جمهوری اسلامی به قتل رسید. همایون آرامفر آهنگساز و نوازنده درباره این اجرا میگوید:
این قطعه با نگاهی به ملودیهای انقلابی و حماسی در غرب ساخته شده و الزامی برای ماندن در فضای موسیقی ایرانی در این اثر دیده نمیشود. اما از نظر روند هارمونی، این اثر از هارمونیهای کاملا آشنا به گوش مخاطب ایرانی (هارمونیهایی که تا حد زیادی درموسیقی پاپ شنیده شده) استفاده میکند که موجب ارتباط بهتر مخاطب با این اثر است.
به خاک سرخ ایران قسم
ترانه «به خاک سرخ ایران قسم» شمشین و آخرین اجرای گروهی دانشجویان موسیقیِ دانشگاه هنر تهران تا به امروز است که در فروردین ۱۴۰۲ به صورت ویدئو منتشر شد؛ اجرایی موفق با ترانهای که صدای مردم ایران را بازتاب میدهد. آهنگساز این ترانه نیز مثل برخی از اجرای این دانشجویان ادیب قربانی است. در این اجرا، همراه با صدای پیانو، بدون اینکه تصویر دانشجویان را ببینیم، دوربین روی ردیفِ کفشهای آنها میچرخد و ما تنها صدایشان را میشنویم که با فریاد «آزادی»، میگویند: «ز راهِ رفته برنمیگردیم» و میخوانند:
به خاک سرخ ایران قسم
به عصمت این عصیان قسم
به اشک برده از بغض بلوچ
به غیرت همرزمان قسم
که میدمد سپیدهدم دوباره بر فراز ایران من
چو بشکند طلسم شب، دوباره میشود وطن این وطن…
در این قطعه دانشجویان بر جمعه خونین زاهدان و خاش تأکید کردهاند. عیسا غفاری، موسیقیدان درباره کلیتِ آثارِ گروهیِ دانشجویان موسیقی میگوید:
با توجه به کارکرد، محتوا و مخاطبِ این آثار که توده مردم هستند، پیچیدگی در موسیقی و تلاش برای رسیدن به اثری هنری (موسیقی هنری) احتمالا در بسیاری موارد منجر به کاری میشود که چندان شنوندهای نمییابد مگر شنوندگان متخصص. منظور این است که ترجیح سادگی و رسایی در لحن و شعر مسیر مطمئنتری به نظر میرسد. در آثار این دوره نیز توجه به مسائل بنیادی موسیقی ضروریتر است. مواردی مثل کوک صحیح، همراهی مناسب سازها و مسائلی از این دست به دلایل مختلف، از جمله به دلیل شرایط خاص تولید این آثار که عمدتا استودیویی نیستند، و در خفا و بهصورتی بسیار پنهان و مخفی، تمرین و آماده و ضبط میشوند و عمدتاً وقتِ کافی برای تمرین و آمادهسازی، به دلیلِ تعجیل در رساندن کار بهموقع به دست مخاطب، ندارند؛ پس نباید بر آنها خُرده گرفت و باید صدایشان را، که صدای مردم ایران هستند، شنید.