تخریب خانه‌های قدیمی شیراز مجدداً آغاز شده است؛ این بار نه با لودر و بولدوزر، که سر و صدای زیادی از لحاظ روانی برای ساکنان فراهم می‌کند، بلکه با بیل و کلنگ. هدف از این تخریب، توسعه حرم شاهچراغ است که در دولت احمدی‌نژاد در دستور کار قرار گرفت ولی با مخالفت‌های مردمی و طرفداران میراث هر بار اندکی عقب‌نشینی از برنامه رخ داد تا دیگر بار، در دولت رئیسی از سر گرفته شود. در دوره‌ی ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی و با مدیریت ضرغامی بر میراث فرهنگی این طرح بیش از همیشه پیش رفته است و به نظر می‌رسد که طرفداران طرح توسعه‌ی حرم این بار قصد عقب‌نشینی از تخریب بافت قدیمی شیراز را ندارند.  

جدال شیعه‌گری با ناسیونالیسم

 شیراز و مشهد علیرغم فاصله زیاد از یکدیگر شباهتی نزدیک به هم دارند؛ هر دو شهر دارای بافت مذهبی و اهمیت شیعی هستند و به لحاظ تاریخی، دارای بار ملی‌اند. شیراز، با پیشنیه‌ای باستانی، با پاسارگاد و مجموعه‌ی تخت جمشید و آرامگاه کوروش به کهن‌ترین سلسله‌ی امپراتوری ایران باستان گره خورده است و مشهد، با آرامگاه فردوسی برای هویت‌یابی «ایرانی» از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

در شهر مشهد، این جدال با برتری قاطع تولیت آستان قدس به شکلی جسته گریخته ادامه دارد اما در شیراز تا حال حاضر، بُعد باستان‌گرایی بر پیشینه‌ی مذهبی شهر غلبه داشته است. در حال حاضر که مشهد از شهر زیارتی تبدیل به قطب زیارتی شده است، تمام تلاش دست‌اندرکاران و تولیت آستان قدس رضوی بر این است که آرامگاه فردوسی  به قطب تاریخی و مرکزی شهر تبدیل نشود و جلوی نفوذ طرفداران فردوسی و باستان‌گرایان تا حد ممکن گرفته شود؛ به عبارتی جنگی ناگفته بین قطبی ملی‌گرایی و قطب شیعی‌گری در شهر برقرار است. مخالفت با برپایی برنامه‌های فرهنگی در آرامگاه فردوسی، نگه داشتن دوستان و هواداران محمدرضا شجریان در هنگام مراسم تشییع او در پشت درهای آرامگاه فردوسی، عدم رسیدگی سنگ مزار اخوان ثالث در آن مجموعه و دیگر سنگ‌اندازی‌های شهری مثل پاک کردن دیوارهای شهر از تصاویر نقاشی شده شاهنامه و مواردی از این دست همه و همه نشان از این دارد که تولیت آستان‌قدس رقیبی برای گردشگری در این شهر برنمی‌تابد.

تخریب بافت تاریخی پیرامونی حرم‌ها، چه در مشهد و چه اکنون در شیراز منجر به بزرگ‌تر شدن حرم خواهد شد تا بتواند پذیرای زائران بیشتری شود. در شیراز قرار است با افزایش تعداد زائران (اغلب از کشورهای عرب شیعه‌مذهب) هویت شهر به یک شهر مذهبی مطابق الگوی مشهد تغییر کند. غافل از آنکه مسئولان شهری در مشهد از پیامدهای تخریب بافت تاریخی اطراف حرم رضوی گلایه‌مندند و در صدد اصلاح یا حفظ ۱۰ درصد بنای سنتی به جای مانده در اطراف حرم‌اند اما به دلیل وجود رانت و تراکم‌فروشی گسترده در شهرداری این امر غیرممکن به نظر می‌رسد.

تخریب بافت پیرامون حرم در مشهد: افرایش فاصله طبقاتی

بزرگ شدن حرم امام رضا در مشهد، شهر را از جمعیت ثابت حدودِ چهار میلیون نفر به شهری با جمعیت سیار بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون نفر رساند. جمعیتِ غیرساکن، زائر، که به شهر به عنوان گذرگاهی موقتی نگاه می‌کند، برای زیارت و خرید به شهری می‌روند که خدمات شهری را فقط در رسیدگی به زائرین خلاصه می‌کند و شهرداری موظف به پاسخگویی به این جمعیت پول‌ساز است به جای اینکه به مسائل و مشکلات واقعی شهر نگاه کند.

شهر مشهد یکی از بزرگ‌ترین شهرهای ایران است که در آن فاصله طبقاتی بیداد می‌کند. با ورود به این شهر و گشتی در اطراف و حومه آن، متوجه محله‌های زاغه‌نشین فراوانی می‌شویم که مملو از جمعیت، مهاجرها و اهالی بومی محروم از خدمات شهری را به خود جذب کرده است بدون آب آشامیدنی مناسب، سرپناه مناسب و حتی داشتن مراکز خدمات درمانی و بهداشتی. آش آنقدر شور شده است که حتی برخی از متولیان امر بالاخره به این مساله پی برده‌اند و به فکر چاره‌جویی یا حداقل طرح مساله برآمده‌اند.

موسسه فرهنگی هنری خراسان، ۲۳ سال بعد از اجرای طرح گسترش حرم رضوی نوشته بود:

کمتر کسی فکر می‌کرد طرح احیا و نوسازی بافت‌های فرسوده اطراف حرم مطهر رضوی که در سال ۷۱ به پیشنهاد وزیر وقت مسکن و شهرسازی به عنوان طرحی ملی و با هدف رفع ناهنجاری‌های اجتماعی و ساختار نامناسب این محدوده از کلان شهر مشهد پیشنهاد شد، ۲۳ سال بعد به بن بست فرهنگی و اجتماعی شدیدی برخورد کند تا جایی که شورای عالی معماری و شهرسازی کشور با تأکید بر حفظ اصل زیارت و جایگاه حرم رضوی، ضرورت بازنگری در این طرح را به تصویب برساند.

Ad placeholder

تجاری/ زیارتی شدن شهر: از دست رفتن هویت بومی

نکته‌ای که متولیان امر در مشهد همچنان بر آن انگشت می‌گذارند، اقتصاد زیارتی شهر است. آنان معتقدند به دلیل ویژگی خاص مشهد که شهری است که سالانه میلیون‌ها زائر ایرانی و خارجی را به خود جذب می‌کند، باید از این راه کسب درآمد کند. درآمدی که اغلب خرج بریز و بپاش‌های شهرداری و آستان‌قدس می‌شود و یا در نهایت به ایجاد خدمات بیشتری برای زائرین می‌انجامد اما برای خود اهالی بومی شهر چندان منفعتی ندارد. یکی از این منابع کسب درآمد، فروش تراکم شهری در پیرامون حرم امام رضا است. موضوعی که خود تبدیل به بحران شده است.

مهدی برادران، معاون سابق برنامه‌ریزی وتوسعه‌ی شهرداری مشهد در جلسه‌ای پیرامون مشکلات شهری این شهر گفته است:

متاسفانه فروش ۱۰۰۰میلیارد تومان تراکم شناور برای اولین بار در شهرداری مشهد اتفاق افتاده است که تاثیر قابل توجهی در درآمد آینده ما خواهد داشت.

و عضو دیگری از اعضای شورای شهر به مسأله‌ساز بودن فروش تراکم شهری چنین اشاره کرده است:

اگر حرم مطهر رضوی در مشهد نبود، یک و نیم میلیون حاشیه‌نشین به وجود نمی‌آمد، بنابراین باید رابطه آستان قدس و شهرداری و سهم آستان قدس در حل برخی مشکلات مربوط به حضور حرم رضوی بررسی شود.

(نقل از: تابناک. ۱۷ اردیبهشت ۹۶: مشهد گران اداره می‌شود؛ فروش ۱۰۰۰ میلیارد تراکم شناور برای اولین بار در شهرداری مشهد)

از طرفی به نظر می‌رسد داشتن امتیاز تراکم برای ساکنان فعلی اطراف حرم که اغلب هتلداران و مالکان پاساژهای عظیم هستند چندان کم‌منفعت نباشد. با مراجعه به سایت شهرداری با انبوهی از پیام‌های مردمی مواجه می‌شویم که از کم شدن تراکم (عدم اجازه ساخت ساختمان مرتفع در اطراف حرم) که طرح نوینی است، گله‌مندند. آن‌ها پیشتر ملک‌شان را با داشتن اجازه تراکم بالا خریده‌اند و در طرح جدید اجازه مرتفع‌سازی ندارند. شهرداری معمولا راه‌حل بامزه‌ای سرراهشان قرار داده است: «تجمیع کردن مساحت زمین» تا بعد بتوانند به اندازه آن تراکم بالا بگیرند و معنی آن این است که با افزایش مساحت زمینشان می‌توانند تا هر چند طبقه که خواستند بسازند فقط باید حق البوق شهرداری را پرداخت کنند.  

 یادآوری می‌کنیم که یکی از راه‌های اصلی درآمد شهرداری مشهد فروش تراکم شهری، گرفتن عوارض ورود از زائرین و مالیات از صاحبان هتل‌ها و پاساژهاست و آستان‌قدس هم در تمام این درآمدهای شهرداری سهیم است. آنچه که در زیارتی کردن اقتصاد مشهد به آن توجهی نشده است، وضعیت اهالی بومی شهر است که نه سهمی از تراکم دارند و نه امکان خرید ساختمان با قیمت‌های نجومی. اهالی پیشین اطراف حرم اغلب در دیگر مناطق شهری – در مناطق پایین شهر- کوچ داده شده‌اند و نصیبی از قیمت بالای املاک اطراف حرم ندارند.

در این میان کار به آنجا کشیده که تراکم‌سازی‌ها در اطراف حرم ‌رضوی با مخالفت شماری از نیروهای مذهبی هم مواجه شده است. این گروه از منتقدان می‌گویند هیچ بنایی نباید بالاتر از خط افق گنبد حرم ساخته شود و نمای شهر را نباید فدای کسب درآمدهای ناشی از تراکم فروشی کرد. برخی هم از تخریب «ریشه‌‌های تاریخی و هویت‌ساز در پیرامون حرم» انتقاد کرده‌اند.

Ad placeholder

 تکرار تجربه مشهد در شیراز

متولیان حرم و طرفداران طرح توسعه شاهچراغ می‌گویند که طرح ساماندهی پیرامون حرم در شیراز، به خلاف مشهد، حلقه وصل میان آستان‌های مقدس است و بافت قدیمی شیراز را دوباره احیاء می‌کند و دسترسی امکانات شهری را با حداقل تغییرات ممکن برای فراهم کردن امکانات زندگی امروز شهری در آن محدوده فراهم می‌سازد و علاوه بر این فضایی شایسته سومین حرم اهل بیت در فاصله دو حرم مطهر و دیگر امامزادگان به‌وجود می‌آورد و به ناهنجاری‌های اجتماعی موجود پایان می‌دهد. (ایسنا. بهمن۱۴۰۱). پرسش این است: چگونه قرار است هم حرم توسعه یابد و محلات و خانه‌های قدیمی اطرافش خراب شود و هم جلوی تجاری شدن منطقه را گرفت؟ پایان دادن به ناهنجاری‌های اجتماعی موجود در پیرامون بافت شاهچراغ با تخریب خانه‌های قدیمی حل خواهد شد یا مسأله به طور کلی در جای دیگری است و سود و زیان نیز در آنجا.

از سال‌های دهه ۱۳۶۰، تخریب بافت تاریخی مجاور حرم شاهچراغ آغاز شد که در آن چندین خانه تاریخی نابود شد. یعنی درست همزمان با توسعه حرم امام رضا در مشهد. هدف آن طرح توسعۀ حرم امام رضا از ۱۲۰ هزارمترمربع به حدود ۶۹۰ هزار مترمربع تا سال ۱۳۸۰ بود. و به منظور اجرای این طرح، املاک و مستغلات موجود که بالغ بر ۲۵۰۰ قطعه زمین، اعم از تجاری و مسکونی که در مجموع حدود ۲۲۵۰۰۰ متر مربع مساحت را شامل می‌شد، توسط آستان قدس رضوی خریداری شد که نتیجۀ آن تخریب بخشی دیگر از بافت پیرامونی حرم امام رضا بود. (طرح توسعه حرم رضوی در گذر زمان. نظر انلاین. ۲۵ شهریور ۹۸)

کلانتری، دبیر پویش نجات بافت تاریخی شیراز، نیز وضعیت توسعه حرم شیراز را مشهد مقایسه کرده است که در آنجا «به‌رغم اعلام مخالفت‌های شفاهی با تخریب بناهای تاریخی و نامه‌نگاری‌ها و ابلاغ دستورات مختلف، پروژه‌های ساخت پاساژ و هتل و… در سطحی گسترده اجرایی شد» به‌نحوی که امروزه کمتر از ۱۰ درصد بافت تاریخی مشهد به جا مانده است و تمام آن بافت قدیمی تبدیل به مراکز تجاری و اقامتی و تفریحی و… شده است. او گفته است:

اینها عقب‌نشینی نکرده‌اند در ظاهر می‌گویند تخریب نمی‌کنیم. اما در عمل اتفاق دیگری می‌افتد. در شیراز همان اتفاقی که در مشهد افتاد عین به عین در حال تکرار شدن است.

 و سپس از دیدگاه مذهبی به موضوع نگاه کرده است که اگر ساکنان خانه‌هایی که قرار است تصرف شود راضی نباشند، زمین غصبی محسوب می‌شود و نماز خواندن در زمین غصبی امکان‌پذیر نیست. و بدین ترتیب یک سوی بحث را متوجه هویت تاریخی شهر می‌داند که در معرض نابودی است و سوی دیگر آن را ناهمخوانی با آموزه‌های مذهبی می‌داند. (سایت نواندیش ایرانیان. ۲۰ بهمن ۱۴۰۱) او به این موضوع توجه نکرده است که معمولاً راههایی برای حل این مشکل مذهبی پیدا می‌کنند و ساکنان هم اگر خانه‌هایشان به قیمت خوبی خریداری شود به‌راحتی رضایت خواهند داد به‌خصوص اگر  محله اطراف شاهچراغ آن‌طور که مسئولان می‌گویند تبدیل به جایی ناامن و مرکز معتادها و قاچاقچیان مواد شده باشد ساکنان علاقه‌مند خواهند بود که به جای دیگری بروند، اتفاقی که در مشهد هم رخ داد و اهالی اطراف حرم از جابه‌جایی و رفتن از محلات شلوغ و پرتردد راضی بودند. برخی از حامیان میراث معتقدند که در تبدیل شدن بافت پیرامونی شاهچراغ تبدیل به محلاتی بیغوله و ناامن عمدی وجود داشته است تا راحت‌تر بهانه برای تخریب را به دست آورند.

سوی دیگر ماجرا، بعد تجاری قضیه است که در شهرهای مذهبی همیشه در پیرامون حرم مغازه‌داران و تجار از درآمد سرشار آن استقبال می‌کنند و همین ممکن است برای طرفداران میراث سخت باشد که مردم محلی را با خود همراه کنند.

به نظر می‌رسد این دعوای فرسایشی در نهایت به ضرر خانه‌های قدیمی شیراز تمام خواهد شد چون بر همگان روشن است که قوانین چگونه و از کدام مجاری تصویب می‌شود و این روند فرسایشی صرفاً برای خریدن زمان است همانطور که بارها در مورد دیگر آثار تاریخی و فرهنگی اقدام کرده‌اند.

اما نمی‌توان این نکته را از نظر دور داشت مسئولان میراث اگر پیش از اینکه این محلات تبدیل به بیغوله شوند و خانه‌ها نیز کلنگی فکری به حال سر و سامان دادن به خانه‌ها می‌کردند تا از نابودی و فرسایش طبیعی آنها جلوگیری شود، به همین راحتی نمی‌شد انگشت بر وضعیت بد خانه‌ها گذاشت تا مجوزی برای تخریب باشد.