صدای گلوله فضای شهر را پر کرده است، از زمین و آسمان گلوله میبارد و مردم بیدفاع خود را پشت درختها و در کوچه پس کوچهها مخفی میکنند تا در امان بمانند. شهروندان معترضان زخمی و جانباخته که گلولههای جنگی آنها را هدف گرفته بر کف خیابان افتادهاند… و این تصویر کوتاهی از روزهای ۲۴ تا ۲۹ آبان ۱۴۰۱ در شهر کوچک جوانرود در جریان اعتراضات سراسری جنبش زن، زندگی، آزادی است.
در میانه این تصاویری که شبیه صحنه جنگ است، ویدیویی کوتاه منتشر شد که نشان میداد معترضان با دستان خالی و سنگ مقابل گلولههای نیروهای امنیتی ایستادهاند، دوربین کوتاه به سمت راست برمیگردد، مردی چهره و گلویاش غرق در خون است و چند نفر سعی میکنند به او کمک کنند. این شهروند پیمان سهرابیراد نام دارد، کسی که گلوله جنگی کلاشنیکف از جلو به گلوی او برخورد کرد و به شدت زخمی شد، اما بهطور معجزهآسایی از مرگ رهایی پیدا کرد.
پیمان سهرابیراد به دلیل آسیبی که گلوله به حنجرهاش زده امکان صحبت کردن ندارد و همچنان باید تحت چندین عمل جراحی دیگر قرار بگیرد.
یک منبع آگاه و نزدیک به خانواده پیمان سهرابیراد که نخواست ناماش فاش شود، در گفتوگو با زمانه روایتی از روز یکشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۱ و زخمی شدن پیمان سهرابیراد ارائه داد.
جلوگیری از ربودن جنازه کشتهشدگان تا گلوله به گلو
از تاریخ ۱۴ تا ۲۹ آبان ۱۴۰۱ اعتراضات سراسری به صورت پیوسته و گسترده در جوانرود جریان داشت. نهایتا در تاریخ ۲۹ آبان دو شهروند معترض جوانرودی به نامهای بهاءالدین ویسی و عرفان کاکایی به وسیله تیراندازی نیروهای امنیتی کشته شدند. پیمان سهرابیراد که با وانتبار در روستاهای اطراف جوانرود خواربارفروشی میکرد، آن شب به شهر بازگشت و مانند بسیاری دیگر از مردم معترض جوانرود مقابل منزل بهاءالدین ویسی رفته بود تا مانع از ربودن پیکر توسط نیروهای امنیتی شوند، زیرا خبرهایی مبنی بر قصد ربودن پیکر کشتهشدگان توسط نیروهای امنیتی پیچیده بود.
به گفته منبع آگاه زمانه مردم تا صبح روز ۳۰ آبان مقابل منزل بهاءالدین ویسی ماندند، در حالی که نیروهای سپاه پاسداران مدام در کوچهها رفت و آمد میکردند با بلندگو از مردم میخواستند به خانههایشان باز گردد و محل را ترک کنند.
منبع آگاه زمانه چنین روایت میکند:
برادر بهاءالدین ویسی همان روز زخمی شده بود و نیروهای سپاه او را بازداشت کردند. برادر شهید بهاءالدین تحت فشار قرار گرفته بود تا از مردم بخواهد محل را ترک کنند، با این وجود مردم تا صبح آنجا ماندند.
مردم صبح پیکر بهاءالدین ویسی و عرفان کاکایی را به سمت آرامستان «حاج ابراهیم» جوانرود تشییع کردند و در طول مسیر هنگام شعارهایی چون «مرگ بر خامنهای» و «مرگ بر دیکتاتور» سر میدادند.
بلافاصله پس از خاکسپاری این دو جانباخته، مردم دوباره با سر دادن شعار سمت شهر بازگشتند. به گفته منبع آگاه زمانه تعداد زیادی از نیروهای امنیتی در خیابانهای سطح شهر مستقر شده بودند: «تعدادی زیادی از نیروهای امنیتی به منزل شهید بهاءالدین رفته بودند و نمیگذاشتند مردم به سمت خانه آنها برای مراسم ختم بروند. مردم از این شرایط بسیار عصبانی و ناراحت بودند. مردم از قبرستان هرچقدر که توانستند با خودشان سنگ آورده بودند…»
به گفته منبع آگاه زمانه زمانی که نیروهای امنیتی سیل جمعیتی که قصد دارند به سمت منزل جانباختهها بروند را دیدند، شروع به تیراندازی کردند:
بوی باروت و گاز اشکآور کل فضای شهر را پر کرده بود. به سمت ما گاز اشکآور زیادی زدند و همانجا چند نفر زخمی شدند. مامورها هم تیراندازی میکردند و هم فحشهای رکیک به مردم میدادند. با کلاشنیکف و گلولههای ساچمهای به سمت ما تیراندازی میکردند. اسماعیل گلعنبر با گلوله دوشکا شهید شد، گلوله به سرش خورد و کاملا سرش متلاشی شد. تک تیرانداز هم بر روی ساختمانها مستقر شده بودند.»
منبع آگاه زمانه که آن روز همراه پیمان سهرابیراد بود، روایت میکند که او هم در میان معترضان و سر یک کوچه ایستاده بود که گلوله به گردنش اصابت کرد. گلوله کلاشنیکف از جلو به گلوی پیمان سهرابیراد اصابت کرد و گلوی او را شکافت.
به گفته منبع آگاه زمانه پیمان سهرابیراد درجا از هوش میرود و همه فکر میکردند او جان باخته است. مردم پیمان را به بیمارستان منتقل کردند و به مدت ٤٨ ساعت بعد از عمل جراحی در بیمارستان جوانرود ماند و در بیهوشی کامل بود:
هیچکس انتظار نداشت پیمان دوباره به هوش بیاید. حتی پزشکها هم متعحب بودند که چگونه به هوش آمده است. وقتی هوش آمد نمیتوانست صحبت کند، برای همین روی کاغذ مینوشت. مسعود تیموری که سه گلوله خورده بود چند دقیقه قبلتر در تخت کناری پیمان جان باخته بود و یک ساعت بعد پدر شهید مسعود را که دو گلوله خورده بود به بیمارستان آوردند و روی همان تخت بستری کردند، به او نگفته بودند پسرش کشته شده است…
به گفته منبع آگاه زمانه پدر مسعود تیموری به نام محمود تیموری همچنان به صورت کامل بهبود پیدا نکرده است و در خانه بستری است.
آن روز علاوه بر پیمان سهرابیراد، محمود و ستار کاکی، کیمیا جعفری و هادی عزیزی جزو زخمیها بودند و در بیمارستان جوانرود بستری شده بودند. بنا به اطلاع منبع آگاه زمانه افراد دیگری هم زخمی شده بودند که به کرمانشاه منتقل شدند و بسیاری نیز به دلیل ترس از بازداشت، به بیمارستان مراجعه نکردند و در خانه ماندند.
روز ۳۰ آبان ۱۴۰۱ یکی از خونبارترین روزهای اعتراضات سراسری در ایران بود و در شهر جوانرود پنج شهروند به نامهای مسعود تیموری، جوهر فتاحی، اسماعیل گلعنر، جمال اعظمی و تحسین میری به وسیله تیراندازی نیروهای امنیتی کشته شدند.
منبع آگاه زمانه توضیح میدهد که بسیاری از زخمیهای جوانرود از جمله پیمان سهرابیراد در حال حاضر در خانه به سر میبرند، بدون اینکه دوره درمانی آنها تکمیل شده باشد و هزینههای بیمارستان نیز تماما از خانواده سهرابیراد گرفته شد، زیرا آنها بیمه نداشتند.
بیرون کشیدن گلوله با احتمال مرگ
پیمان سهرابیراد جمعا شش روز را در بخش مراقبتهای ویژه (آیسییو) بیمارستان جوانرود بستری بود و تا مدت پنج ماه از طریق تراکستومی که به گلوی او وصل شده بود نفس میکشید.
گلوله مهره هفتم گردن پیمان سهرابیراد را شکسته و به لوله نخاع او آسیب رسانده است. دست چپ او نیز درد شدیدی داشت، به همین جهت روز پنجم در نتیجه آزمایش سیتی اسکن مشخص شد گلوله گلوله در حالی که مهره هفتم گردن پیمان را شکسته، همانجا باقی مانده است:
به همین خاطر گفتند باید به کرمانشاه یا تهران منتقل شود. آزمایش سیتی اسکن را به چندین پزشک نشان داده بودند و گفتند چون بسیار نزدیک نخاع است امکان بیرون کشیدن آن وجود ندارد. تنها یک پزشک در کرمانشاه گفته بود من او را عمل میکنم، ولی احتمال دارد ۸۰ درصد قطع نخاع شود…
در برگه آزمایش سیتی اسکن پیمان سهرابیراد به آسیبهای ناشی از برخورد گلوله به گردن، مهرههای گردن و نخاع اشاره شده است.
روز ششم آذر ۱۴۰۱ پیمان سهرابیراد جهت انجام عمل جراحی به بیمارستان خصوصی حکیم کرمانشاه اعزام شد و یک روز بعد، هفتم آذرماه عمل جراحی انجام گرفت: «عمل بسیار سنگین و سختی بود، ساعت ۸ صبح تا ۴ بعد از ظهر طول کشید، ولی خوشبختانه عملاش موفقیتآمیز بود.»
پیمان سهرابیراد چهار روز در بخش آیسییو بیمارستان حکیم بعد از عمل جراحی بستری بود و سپس با درخواست خانواده به دلیل هزینههای بالای درمانی در کرمانشاه، دوباره به بیمارستان جوانرود منتقل شد. بعد از سه روز در بیمارستان جوانرود مشخص شد که مری او سوراخ شده است، زیرا هنگامی که به او مایعات دادند، از زیر لوله تراکستومی بیرون آمد. نتیجا دوباره او را به کرمانشاه اعزام کردند و یک پزشک فوق تخصص گوارش برای او فنر گذاشت تا بتواند مایعات را بنوشد.
اما این تازه آغاز رنجی دائمی برای پیمان سهرابیراد بود. او بعد از گذشت چند روز و در حالی که مجددا به بیمارستان جوانرود منتقل شده بود، با پیشنهاد پزشک جراح به بیمارستان مسیح دانشوری در تهران منتقل شد تا عمل حراجی تکمیلی برای او انجام شود:
۵ روز بستری شد و بعد از معاینات وعکسی رنگی رادیولوژی، دکتر گفت زخمهایش خیلی کاری است و گلوله غضروف را کاملا از بین برده، ۵۰ درصد هم قسمت چپ حنجره فلج شده و ۵۰ درصد هم سمت راست آسیب دیده و فعلا قادر به عمل نیست.
به دلیل زخمهای عمیق که گلوله بر گلوی پیمان سهرابیراد به جا گذاشته بود، عمل جراحی او چندین نوبت به تعویق افتاد تا اینکه نهایتا در تاریخ ۲۶ فروردین ماه سال جاری به مدت ۱۴روز در بیمارستان مسیح دانشوری بستری شد و در طول این مدت سه بار تحت عمل جراحی قرار گرفت که تراک گردن را نهایتا خارج کردند و او اکنون با بینی و دهان قادر به تنفس است، اما پزشکها درمان حنجره او را ناممکن دانستهاند.
دست چپ پیمان سهرابیراد به مدت هفت ماه بیحس بود و نوار عصب نشان داد که عصبهای سرشانه او آسیب جدی دیده است.
طی کردن روند درمان در فضایی امنیتی
به گفته منبع آگاه زمانه از روز ۳۰ آبان ۱۴۰۱ تا عبد نوروز، شهر جوانرود فضایی کاملا امنیتی را تجربه کرد، ورودی و خروجیها توسط نیروهای سپاه پاسدران بسته شده بود و هر ورود و خروجی کاملا کنترل میشد.
منبع آگاه زمانه میگوید:
وقتی میخواستیم از شهر خارج بشویم، مثلا پیمان را برای ادامه درمان به تهران یا کرمانشاه میبردیم، کل ماشین را بازرسی میکردند،صندوق عقب را میگشتند .حتی مدارک و گوشیهای مردم را بازدید میکردند.
پیمان سهرابیراد دو فرزند پسر ۱۶ و ۶ ساله دارد. پسر بزرگ او در جریان اعتراضات سراسری در جوانرود در معرض گاز اشکآور قرار گرفت و به گفته پزشکها دستگاه گوارش او آسیب دیده است و نیاز به درمان دارد.
پیمان سهرابیراد مستأجر است و با وانتبار کار میکرد تا هزینههای خانواده را تامین کند، اما به گفته منبع آگاه زمانه طی هفت ماه گذشته به دلیل آسیب جسمی که در نتیجه تیراندازی نیروهای امنیتی برای او پیش آمده است در بیستر بیماری به سر میبرد و امکان کار کردن ندارد، به همین جهت خانواده او در شرایط معیشتی بسیار دشواری قرار دارند. علاوه بر این چون او بیمه نیست همه هزینههای درمانی با قیمت آزاد محاسبه شده است و در شرایط معیشتی بسیار سختی به سر میبرند.
اگرچه پیمان سهرابیراد از مرگ رهایی یافته، اما تاکنون هیچکس مسئولیت آسیبی که به او وارد شده را به عهده نگرفته است و از حمایتهای دولتی برای روند درمان محروم مانده است.