به دنبال شعلهور شدن دوبارهی خشم مردم از اعدام سه جوان در پروندهی «خانه اصفهان»، جمهوری اسلامی دوباره به منش همیشگی خود که تولید و نمایش وحشت عمومی است روی آورده است. صبح روز پنجشنبه چهارم خرداد ماه، حکم اعدام فردی با نام مستعار «امیر مهدی» در مراغه و در ملاء عام اجرا شد که رسانههای حکومتی از او با عنوان تکراری «خفاش شب» مراغه و «شیطانصفت» یاد کردهاند.
محمود امیری مقدم، مدیر سازمان حقوق بشر ایران، پزشک و استاد دانشکدهی پزشکی دانشگاه اسلو در توئیتی نوشت:
اعدام در ملاءعام وحشیانه امروز که در رسانههای حکومتی هم منتشر شد باید با شدیدترین لحن ممکن محکوم شود. تفاوت بین دولت اسلامی ابوبکر البغدادی و جمهوری اسلامی خامنهای این است که داعش بهعنوان یکگروه تروریستی شناخته میشد ولی نماینده خامنهای قرار است به زودی بر کرسی ریاست مجمع اجتماعی شورایحقوق بشر سازمان ملل بنشیند!
اما روز چهارشنبه سوم خرداد ۱۴۰۲، خبرگزاری میزان، وابسته به قوهی قضاییه، اعلام کرد هیأت شعبهی دیوان عالی کشور، ضمن رد فرجامخواهی وکیلان مدافع محمدرامز رشیدی و سید نعیم هاشمی قتالی در پرونده معروف به «حمله به حرم شاهچراغ شیراز»، دادنامهی صادرشده را «ابرام» کرده است.
قوهی قضاییه مدعیست که محمد رامز رشیدی به «تحویل اسلحه، همراهی با عامل اصلی حمله، اسکان دادن و دستور گرفتن از او» اعتراف کرده است.
به گفتهی رئیس کل دادگستری فارس، نعیم هاشم قتالی نیز به «تحویل گرفتن عامل اصلی حمله بعد از ورود به ایران، همچنین اسکان او و سایر اعضای داعش در تهران و جابهجایی آنها در خانههای امن، سایر تدارکات و تهیهی بلیت سفر به شیراز برای عامل اصلی» معترف است.
هر دو متهم ساعاتی پس از اعلام ابرام در حکم صادر شده، به بند قرنطینه منتقل شدند تا حکمشان در زمانی نامشخص اما در مکانی مشخص در شیراز و در ملاء عام اجرا شود.
این اتهام همیشه متوجه سیستم قضایی و انتظامی جمهوری اسلامی است که از «شکنجه و اعمال فشارهای شدید روحی» برای گرفتن اعتراف اجباری از متهمان بر ضدشان استفاده میکند و با همان اتهامها آنها را به دار میکشد.
امروز نخستین بار نبود که جمهوری اسلامی یک حکم اعدام را در ملاءعام اجرا کرد اما مدتها بود که اجرای احکام اعدام در ملاء عام تا حدودی از روشها و رویکردهای ثابت قوه قضاییه دور شده بود.
پیش از این آخرین اعدام در ملاء عام، اجرای حکم مجیدرضا رهنورد در مشهد در مقابل عدهای که به نظر میرسد از قبل مشخص شده بودند، باعث خشم جامعهی جهانی و مردم ایران شد. بر اساس قانون، تنها آن دسته از احکام اعدام در حضور افراد جامعه انجام میشوند که دستور مستقیم رییس قوهی قضاییه را داشته باشند.
به گفتهی جامعهشناسان، آمران احکام اعدام در ملاء عام (از جمله در پروندهی شاهچراغ) دو هدف اصلی را دنبال میکنند: اول ایجاد رعب و وحشت در میان عموم مردم که از دید خودشان «عبرت جمع» نامیده میشود و دوم، مبرا کردن سیستم قضایی از جرم و جنایتهایی که در کشور رخ میدهد.
از سوی دیگر به نظر میآید حکم اعدام در ملاء عام برای جمهوری اسلامی نوعی برد و کامیابی به حساب میآید زیرا معمولا در کوتاهترین زمان ممکن متهمان دستگیر میشوند، در تلویزیون به جرمشان اعتراف میکنند، از صمیم قلب اظهار پشیمانی میکنند و خیلی زود سرشان بالای دار میرود؛ حتا اگر بیگناه باشند.
از دید عموم مردم اما این رفتار جمهوری اسلامی یک نوع نمایش وحشت برای عموم مردم است؛ نمایش وحشتی که شاید میبایست در مورد پاسخگو کردن مقصران برخی جرمهای واضح و تاثیرگذار بر قلب و روح مردم اتفاق میافتاد و البته آن هم نه از طریق اجرای مجازات غیرانسانی اعدام؛ جرمهایی چون ساقط کردن پرواز ۷۵۲ اوکراین، یا بیمسوولیتی متهمان پروندههایی چون متروپل، پلاسکو، اختلاسهای هزاران میلیاردی و ….
رفتار سیاسی جمهوری اسلامی در اعلام حکم متهمان پروندهی حمله به شاهچراغ بسیار شکبرانگیز است چون در این پرونده رد پای اتباع چند کشور از جمله آذربایجان، بحرین، تاجیکستان و افغانستان دیده میشود. اما به نظر میرسد دستگاه قضایی جمهوری اسلامی تلاش میکند اتباع افغانستان را با توجه به شرایط سیاسی این کشور و بیپناه و پشتیبان بودنشان، قربانی کند.
متهم اصلی کشته شده است
دستگاه قضایی جمهوری اسلامی میگوید عامل اصلی حمله به شاهچراغ که با نامهایی مستعار از جمله ابوعایشه، حامد بدخشان و سبحان شناخته میشد، شامگاه چهارم آبان ماه ۱۴۰۱، در جریان درگیری با نیروهای انتظامی کشته شده است و حالا قرار است حکم اعدام در ملاء عام برای دو فرد افغانستانی دستگیر شده در این پرونده اجرا شود.
سه متهم دیگر هم جمعا به تحمل ۴۵ سال زندان محکوم شدهاند.
به گزارش روابط عمومی دیوان عالی کشور، پنج متهمی که هیأت شعبه دیوان عالی کشور برای آنها اعدام ملاء عام و زندان مقرر کرده، جزو ۲۶ نفری هستند که قوهی قضاییه گفته است «با توجه به جامع محتویات پرونده، گزارش اداره اطلاعات استان فارس، اظهارات متهمان و مستندات فنی ارائه شده، دادنامهشان صادر و تایید شده است.»
دو متهم اهل افغانستان هستند و وکلایی که از آنان دفاع کردهاند، معرفی نشدهاند.
محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی ایران، عصر روز چهارم آبان ۱۴۰۱، دقایقی پس از مخابرهی گزارش حملهی مسلحانه به صحن شاهچراغ شیراز، در بیانیهای این جنایت را گردن مخالفان جمهوری اسلامی انداخت؛ مخالفانی که از دید او در خیابان صف کشیده بودند:
در روزهای اخیر که یادآور جنگ احزاب و صفآرایی همهجانبهی دشمنان است، آنان با تمام توان و ظرفیت خویش نتوانستند به اهداف شوم خود دست یابند اما اینبار با اقدامی به شیوهی تروریستهای تکفیری و با شلیک گلوله به روی مردم مظلوم، بیدفاع و متدین، آنان را به خاک و خون کشاندند و نشان دادند اصل و اساس کینه و عداوت آنان با دیانت مردم است.
عین. میم، یک شهروند اهل شیراز، به زمانه میگوید:
از دید یک آدم حقوقی حرف نمیزنم چون در این مورد اطلاع کافی ندارم اما از دید یک آدم معمولی میگویم که منصفانهترین روش برای محاکمه جنایتکارترین آدمها برگزاری دادگاه علنی با حضور هیأت منصفه و قاضی عادل است. اما به نظر من قاضی فقط رای را تایید میکند. اصلا معلوم نمیشود که اعترافها یا به قول آقایان اقاریرشان در چه شرایطی گرفته شده است. گفتهاند که قوهی قضاییه اقدامات صورت گرفته توسط نامبردگان را از مصادیق بارز و روشن بغات و محاربین و مفسدین فی الارض میداند. اما آیا سندی برای قضاوت عموم مردم منتشر میشود که درستی این رای را تصدیق کند یا نه؟ من که فکر نمیکنم چنین اتفاقی بیفتد.
خانم الف، شهروند دیگری است که در واکنش به اعلام خبر تأیید حکم اعدام در ملاء عام برای دو متهم پرونده «حمله تروریستی به حرم شاهچراغ»، به زمانه میگوید:
با توجه به اینکه ما چیزی دربارهی متهمان معرفی شده نمیدانیم، در مورد پیشینهی آنها و دلیل ارتکاب به جرمشان چیزی نمیدانیم و در مورد گزارش اعترافاتشان هم بسیار شک و تردید داریم، آنها میتوانند بیگناه باشند مگر اینکه خلافش ثابت شود.
عین. میم که پیشتر شاهد چندین اعدام در ملاء عام بوده، درباره اجرای مجازات مرگ در ملاء عام هم میگوید:
وقتی میگویند ملاء عام منظور این است که عامهی مردم در هر گروه سنی، با هر شرایط روحی و موقعیت اجتماعیای میتوانند در این اجرای حکم شرکت کنند. آیا کودکان و نوجوانانی که با پدر و مادرهای بیمسوولیت یا متعصب به دیدن نمایش اعدام میروند، قرار است آیندهای زیبا وسالم را برای ما به ارمغان بیاورند؟
به گفتهی احسان زررخ، وكیل و حقوقدانی که مخالف اعدام در ملاءعام است، اجرای حکم اعدام در ملاء عام بازتابی از خشونت دارد که بر خاطرهی افراد از یک محل تأثیرگذار است و همچنین باعث ترویج خشونت میشود:
خیابان محل اجرای مجازات نیست چون جایی است كه همه قشری از كودک و نوجوان تا افراد سالخورده از آن عبور میكنند. شما ببینید حضور اطفال حتی در جلسات دادرسی كیفری ممنوع شده، چه رسد به محل مجازات. اجرای مجازات به این كیفیت، حالت خاصی دارد. بازتاب بدی دارد. قاتل دكتر سرابی را به عنوان مثال ببینید. خنده او بینهایت تاثیرگذار است. ذهن كودكان از قاتل، شخصیتی فرابشری ساخته اما به خاطر این كه برخوردها و مجازاتها عادی شده، ذهن اشخاص به عنوان یک مجازات سنگین به آن نگاه نمیكند.»
از دید برخی فقیهان نیز اعدام در ملاءعام یک رفتار نادرست حکومتی است.
محمدصادق خوشنویس، محقق نهجالبلاغه و استاد حوزهی علمیه، در این باره گفته است:
آیه[ی مربوط به مجازات در ملاء عام] می گوید طائفهای از مومنان باید ”یشهد” یعنی شاهد باشند؛ وقتی موضوع وارد صداوسیما و رسانهها بشود، دیگر ”یشهد طائفه” محسوب نمیشود. این میشود همهی دنیا. در اجرای حد، پنج یا ۱۰ نفر از مومنان را باید حاضر كرد اما وقتی در صداوسیما راه پیدا میكند، خاص و عام میفهمند و خیلی رسوایی است و اسلام هم از رسوا كردن افراد ابا دارد. لذا فكر میكنم نمیشود و درست نیست اكنون در ملاء عام، حد را اجرا كرد.
تالار وحشت جمهوری
به جز نمایش اعدام در صداوسیما، در فاصلهی کوتاهی پس از اجرای حکم، شبکههای اجتماعی پر میشوند از تصاویری که در لحظهی اعدام و از صحنهی اجرای حکم گرفته شدهاند. در این شرایط، نمایش وحشت مورد نظر حکومت به بهترین شکل ممکن برای نظام اتفاق افتاده اما قلب و روح جامعه را زخمی کرده است.
آقای میم میگوید:
با این حال ما این نمایشها را باور نمیکنیم. به خاطر بیاورید حرفهای مجیدرضا رهنورد را قبل از اعدام. این حرفها به جای آنکه باعث سرشکستگی خانوادهاش شود، از او یک قهرمان ساخت. این دو متهمی هم که قرار است در شهر فرهنگی ما و در میدان ۹ دی اعدام شوند، آیا گناهکارند؟ من که شک دارم. متأسفانه جرم را خودِ حضرات مرتکب میشوند و چهار نفر بدبخت بیچارهی بیکس و ندار را میگیرند و اعدام میکنند.
او با به یادآوردن خاطرهای از دوران نوجوانیاش میگوید: «خوب به یاد دارم در “حادثهی تروریستی عاشورای ۱۳۷۳ در مشهد”، یک نفر به نام مهدی نحوی را گرفتند و روی تختِ جایی شبیه سردخانه با او مصاحبهی تلویزیونی کردند و او تنها دو جمله گفت: “مهدی نحوی هستم؛ از طرف سازمان مجاهدین خلق این کار را انجام دادم.” او بعد از مصاحبه مُرد و صداوسیما اعلام کرد در تعقیب و گریز زخمی شده و سپس مرده است. من با آنکه نوجوان بودم، این نمایش مسخره را باور نکردم. بعدها معلوم شد که این انفجار کار سعید امامی و وزارت اطلاعات بوده است.»
فروغ الف، ۵۴ ساله و ساکن مشهد هم به زمانه میگوید:
مسوولان نظام اسلامی فکر میکنند دستآوردهایشان از اعدام در ملاءعام ایجاد رعب و وحشت و پیشگیری از حرکتهای جمعی اعتراضی در میان مردم عادی شده باشد اما آنطور که به نظر میرسد، هر اعدام نتیجهیی عکس خواهد داشت و بیشتر موجب برانگیختن خشم اجتماعی از گرفتن جان بیگناهان میشود؛ خشمی که به زودی دامن جنایتکاران واقعی را خواهد گرفت.
اعدام در ملاء عام در آمارها
سازمان حقوق بشر ایران ماه گذشته در گزارش اعدامهای سال ۲۰۲۲ خود اعلام کرد که در پی توجه گستردهی رسانهها و فشارهای بینالمللی در سالهای ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷، محمود هاشمی شاهرودی، رئیس وقت قوه قضاییه، با صدور بخشنامهای خواستار محدود کردن اعدامهای در ملاء عام شد و در نتیجه، تعداد این اعدامها در سالهای ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ نسبت به سالهای قبل از آن، کمتر شد. با این حال پس از اعتراضات به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، تعداد اعدامهای در ملاء عام پس از سال ۱۳۸۹ به طرز چشمگیری افزایش یافت و به میانگین سالانه ۵۰ تا ۶۰ مورد بین سالهای ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۴ رسید.
با افزایش تمرکز بینالمللی بر ایران اما بار دیگر تعداد اعدامهای در ملاء عام در سال ۱۳۹۵ به ۳۳، در سال ۱۳۹۶ به ۳۱ و سپس در سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ به ۱۳ مورد کاهش یافت.
اعدام در ملاء عام به طور قابل توجهی در طول دوران همهگیری کووید-۱۹ نیز کاهش یافت، به طوری که یک اعدام در ملاء عام در سال ۱۳۹۹ گزارش شد و هیچ اعدام در ملاء عامی در سال ۱۴۰۰ گزارش نشد.
بر اساس یک نظرسنجی که از سوی سازمان حقوق بشر ایران و ائتلاف جهانی علیه مجازات اعدام در سال ۲۰۲۰ انجام شده، بیش از ۸۶ درصد از ۲۰ هزار شرکتکنندهی ساکن ایران گفتهاند که با اعدام در ملاء عام مخالف هستند.