نامهای از عسلویه
با سلام و درود و تبریک روز جهانی کارگر که بهانهای شد تا از وضعیت کارگران پروژهای صنعت نفت برای شما بگویم. ما از هفته گذشته دست به اعتصاب زدهایم.
به عنوان یک کارگر که سال هاست در این پروژهها کار کرده پیش از هر چیز از تمامی کسانی که در این سالها به نوعی صدای ما بودند و هستند، تشکر میکنم. ما امروز بیش از همیشه به همبستگی و همصدایی فعالان و دلسوزان با کارگران نیاز داریم.
ما از هفته قبل اعتصاب را آغاز کردیم. اعتصاب ما با وجود تماس پیمانکاران، پیامک تهدید آمیز شرکتها و هشدار بعضی مسئولان منطقهای با پایداری بسیاری از کارگران و عدم بازگشت به محل کار کماکان ادامه دارد و هر روز شاهد پیوستن کارگاهها و کارگران مستقر در کارگاههای جدید هستیم. این کارگران بخش بزرگی از طبقه کارگرند که برای سالها در زاویههای ناپیدا و تاریکخانههای مناطق دور افتاده، در بدترین شرایط آب و هوایی و محل اسکان موقت کار و زندگی کردهاند. اما در سالهای اخیر توانستهاند با زنجیره ممتدی از اعتراض و اعتصاب توجه فعالین کارگری، رسانههای و مسئولان را به خود جلب کردیم.
خواستهها
کارگران اعتصابی طیف گستردهای هستند از کارگران پروژهای و بالطبع خواستهای متنوع دارند، اما همانگونه که در سال ۱۴۰۰ و اعتصاب گسترده کارگران پروژهای تحت عنوان کمپین ۲۰/۱۰ شروع شد، ما سعی میکنیم خواستها و مشکلات مشترک را به صورت هدفهای اصلی اعتصاب بیان کنیم؛ مشکلاتی که در طول بیش از چند دهه و سالیان متوالی بزرگترین چالش کارگران بوده است.
خواست بالا بردن دستمزد کارگران مسئله جدیدی نیست و خواست بخش کوچکی از کارگران هم نیست. کارگران همه مناطق هرساله با وجود بالا رفتن تورم، گران شدن اجناس، افزایش هزینههای زندگی مثل اجاره خانه و قیمت مسکن، کاهش قدرت خرید خواستار افزایش دستمزد میشوند. به همین دلیل بحث بر سر میزان افزایش مزد هرسال به بحث اصلی کارگران به خصوص ما کارگران پروژهای تبدیل میشود. همین مساله باعث شد ما با توجه به افزایش نرخ تورم و کاهش ارزش پول ملی و گرانی اقلام مختلف در اعتصابات اخیر تقاضای افزایش ۷۹ درصدی دستمزد را داشته باشیم.
مشکل مهم ما کارگران پروژهای، کار در مناطق دور افتاده و کارخانههای به بهرداری نرسیده است. به دلیل همین شرایط همیشه با انواع قانون گریزی و عدم پاسخگویی مراجع پاسخگو مواجهه بودیم.
کارگران پروژهای و پیمانی زیر مجموعه شرکت نفت و مناطق نفت خیز و صنایع پتروشیمی هستند. کانون مرکزی و بحرانی آن اینجا در عسلویه یا همان میدان گازی پارس جنوبی است.
سال هاست با این قانون گریزی و جولان بی قانونی از سوی سلسله مراتبی از شرکتها و گروهای پیمانکاری و واسطهها و کارچاق کنها و نیرو رسانها به بدترین شکل مواجهه هستیم.
از خواست افزایش دستمزد و اعتراض به بی قانونی که بگذریم، خواست مهم و حیاتی ما بحث بیمه است که باز در همین فضای بی قانون و مافیایی همیشه حق ما ضایع شده است. در باره بیمه ذکر دو نکته حیاتی است. ابتدا پرداخت نشدن حق بیمه و ثبت نشدن بیمه از سوی پیمانکاران در سالهای گذشته است. نکته دوم پرداخت نشدن حق بیمه متناسب با عنوان شغلی، سابقه، سن، تجربه، تخصص و حقوق دریافتی است. عدم اجرای این مساله باعث شده حق بیمه کارگر با تجربهای که سالها در بخش پروژهها فعالیت کرده است برابر با یک کارگر جوان و بدون تجربه و تخصص پرداخت شود و این باعث میشود کارگر بعد از بازنشستگی مستمری ناچیزی دریافت کند.
یک خواست مهم دیگر ما که در همه اعتراضات و اعتصابهای سالهای اخیر مطرح شده، مسئله افزایش روزهای استراحت به ده روز (به صورت بیست روز کار ده روز استراحت). سالیان دراز کارگران در ازای روزهای کار حق مرخصی نداشتند و حقوقشان به صورت روزمزدی پرداخت میشد. البته هنوز در بعضی کارگاهها این شیوه حق کشی کماکان وجود دارد.
اما شرکت هایی که در عسلویه مستقر شدند به خاطر شرایط بد آب و هوایی و گرمای شدید رفته رفته، مرخصی و استراحت کارگران که اکثراً دور از محل زندگی خود بودند را پذیرفتند. تفاوت عسلویه و بسیاری از پروژههای پترو پالایشی جنوب و بعضی جزایر همین دوری از مناطق شهری است. اکثریت کارگران عسلویه از استانهای دور و نزدیک در این مناطق جمع شدهاند.
دوری طولانی کارگران از خانوادهها فشار روانی زیادی به کارگران و خانوادههای آنها وارد میکند.
از سال ۱۴۰۰ و اعتصابات بیست- ده بسیاری از صاحبان پروژه و شرکتهای پیمانکاری فقط به صورت گفتاری قبول کردند که روزهای استراحت را ده روز کنند. و هنوز در عمل در همه شرکتها پیمانکاران به صورت ۲۴ روز کار ۶ روز استراحت، ۲۵ روز کار ۵ روز استراحت و یا ۲۲ روزکار ۸ روز استراحت با کارگران قرارداد میبندند.
به همین دلیل در دور جدید اعتصاب خواست ۱۰ روز مرخصی ماهانه باز هم مطرح شد.
خواست دیگر ما به بحث کیفیت شرایط اقامت و اسکان کارگران و بحث کیفیت خدمات از سوی شرکتهای پیمانکار است. غذاهای تکراری و بدون کیفیت و طبخ آنها در اشپزخانههای فاقد رعایت حداقل موارد بهداشتی، تکراری بودن منوی غذایی هفتگی، عدم توجه به وعده شام و صبحانه و تنها توجه به وعده نهار که در محل کار به ما داده میشود.
خوابگاهها کارگران نیمه مخروبه و شلوغ است و کمترین سرویس و امکانات بهداشتی را دارد. این باعث میشود کارگران بعد از ۱۲ ساعت کار مجبور شوند ساعتها برای نوبت حمام، یا شستشوی لباسها یشان که در اثر کار در محلهای پر از گرد و خاک و آلایندههای شیمیایی و کار با ابزار کثیف، تماس با روغنهای صنعتی و فلزات مختلف نیاز به شستشو دارند، در صفهای شلوغ بایستند.
ما نیاز داریم هر شب حمام کنیم و لباسهای خود را بشوییم. اما خوابگاههای شلوغند. حمام و شیر آب کم است و آب هم گاهی قطع میشود.
رختشویخانه برای بسیاری از کارگران رسمی و قراردادی شرکت نفت و پالایشگاهها وجود دارد اما برای ما کارگران پروژهای دسترسی به رختشویخانه، آرزو است. بحث شرایط کیفی زندگی ما کارگران پروژهای تفاوت زیادی با بعضی کارگران پالایشگاهها و شرکت هایی که به بهره برداری رسیده دارند. همین تفاوت مورد اعتراض ما و رفع تبیض از اصلی ترین خواست های ما است، نباید میان ما و بعضی کارگران که در همین مناطق کار میکنند و تنها ۱۵ روز کار میکنند و ۱۵ روز به شهرهای خود میروند تبعیض وجود داشته باشد.
خواست دیگر ما کاهش ساعت کار است. کار در پروژهها سخت است و هیچ انسانی نمیتواند در گرمای ۵۰ درجه تابستان ۱۲ ساعت کار با ابزارها و قطعات سنگین فلزی را تحمل کند.
۱۲ ساعت کار در این مناطق شکنجه و بهره کشی از کارگرانی است که در اثر بیکاری از استانهای دیگر برای کار به این مناطق آمدهاند.
فشار روانی بر روی کارگرانی که در این منطقه کار میکنند، بالاست. کارگران که عمدتا جوان هستند، از مناطق شهری دورند، به امکانات تفریحی، باشگاه و فضای سبز دسترسی ندارند. همین مساله باعث رشد و گسترش اعتیاد، شیوع افسردگی و میل به خودکشی در میان کارگران میشود.
اعتصابات سالهای اخیر ما عمدتا با برقراری ارتباط و تشکیل گروهها در شبکههای مجازی شکل گرفته است. حق داشتن تشکلهای کارگاهی، صنفی و منطقهای از خواستهای دیگر ما است که به خاطر شرایط سیاسی و انبوه مشکلات دیگر کمتر به صورت مستقیم به آن پرداختهایم.
در شرایط فعلی مشکلاتی مثل عدم پرداخت به موقع حقوق، طولانی بودن ساعت کار و سختگیری نیروهای امنیتی و مسئولان ما را کمی از مطرح کردن خواست تشکل کارگری دور کرده است. هر چند در شبکههای اجتماعی بارها از حق اعتصاب و ایجاد تشکل سخن به میان امده است.
در سالهای اخیر ما مجبور بودیم با موج سازی و تخلیه کارگاهها و فشار بر شرکتهای پیمانکاری خواستهای خود را به گوش کارفرمایان و مسئولان دولتی برسانیم.
در مناطق جنوب ایران و پروژههای دور افتاده روزنامه نگاران حوزههای اجتماهی و کار حضور ندارند تا خواستهای ما را بازتاب بدهند.
در آخر باز از همه فعالین و تشکلهای سیاسی و روزنامه نگاران که به مسئله کارگران بویژه ما کارگران بی ثبات و پروژهای توجه میکنند تشکر میکنم و روز همبستگی کارگران در اول ماه مِی را تبریک میگویم.
اعتصاب ما تا رسیدن به خواستهای به حقمان با قدرت ادامه دارد. ما ادامه میدهیم چون در شرایط فعلی نه هراس افکنی ما را میترساند و نه وعدههای پوچ راضی مان میکند.