یکی از رفقای اکبر زبَردست در یادداشتی که از سوی «اتحاد بازنشستگان» منتشر شده نوشته است این کارگر مبارز به بیماری ریوی حاد مبتلا بود و پس از دورهای طولانی تحمل درد و رنج بدرود حیات گفت.
اکبر زبَردست یکی از کارگران نفت بود که در اویل دهه ۵۰ شمسی به سبب فعالیت آگاهگرانه در میان کارگران و مبارزه با سرکوب دستگیر و زندانی شدند. آنها در زندان قدیم اهواز در کنار تعدادی از روشنفکران مخالف حکومت شاه به بند کشیده شده بودند.
یکی از همبندیهای اکبر زبَردست در زندان قدیم اهواز، در واکنش به خبر مرگ او نوشته است حضور او و هم پروندهایهایش برای زندانیان سیاسی جوانتر و کمتجربه آموزنده و مایه قوت قلب بود. او نوشته است:
«هم بند بودن با اکبر زبَردست و هم پروندهایاش در کنار زنده یاد محمد چوپان زاده و مرتضی محیط و دیگر قدیمیترهای سیاسی به ما دانشجویان جویان و دانشآموزانی که فضای زندان را در آن سالها پرکرده بودیم، قوت قلب بود. آنها تجربیات راه رفتهاشان را به ما منتقل میکردند. سختیهای زندان را با اشتراک دادن در زندگی کمون نیمه مخفی درون بند برایمان سهل، و به رشد و سازندگی سیاسی شخصیتیمان، در مواردی با خطر کردن و از جان مایه گذاشتن، کمک بیدریغ میکردند. آشنا کردن باشگردهای و ترفندهای برخورد با پلیس و زندان و ساواک و دادگاهها هم جای خودداشت.»
اکبر زبَردست از زندان آزاد شد و به فعالیت آگاهگرانه در میان کارگران ادامه داد. او از عناصر فعال و تاثیرگذار در شکلدهی و فعالیت سندیکای کارگران ٰپروژهای آبادان بود. این سندیکای مستقل و مبارز موفق شد طی مدت کوتاهی در آستانه و پس از انقلاب ۱۳۵۷، حدود ۱۴ هزار کارگر پروژهای بیکار شده را سازماندهی کند.
در ماههای پایانی حکومت شاه، بسیاری از پروژهها از جمله در صنعت نفت تعطیل شدند. سرمایه داران و مدیران رده بالا گریختند و کارگران پروژهای را بیکار و به حال خود رها کردند. فعالان کارگری آگاه و مبارزی همچون اکبر زبَردست کارگران بیکار شده را که هروز بلاتکلیف مقابل اداره کار صف میکشیدند، در سندیکای مستقل «کارگران پروژهای» سازماندهی کردند.
مهمترین فعالیت سندیکای پروژهای تلاش برای وضع بیمه بیکاری، یافتن شغل برای کارگران بیکار و برگزاری کلاسهای آموزشی برای کارگران بود.
با گسترش فعالیت سندیکا و محبوبیت آن در میان کارگران تلاش برای تخریب و فروپاشی آن از سوی مقاطعهکاران و پیمانکارانی که به «کمیتههای امام» راه یافته بودند آغاز شد. در برابر سندیکای پروژهای، آنها «اتحادیه کارگران و تحصیل کردهها»ی نفت را ایجاد کردند.
پس از آن حمله (فیزیکی) به گردانندگان و کارگران عضو سندیکا شدت گرفت. در فروردین ۱۳۵۸، تجمع پروژهایها مقابل فرمانداری آبادان مورد تهاجم اوباشی قرار گرفت که زنجیر و چاقو همراه داشتند. اوباش اکبر زبردست را تهدید به آتش زدن خانهاش کردند.
اعضای سندیکای پروژهای در محل سندیکا تحصن کردند و خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند.
سندیکای کارگران پروژهای آبادان پس از آغاز جنگ ایران و عراق در سال ۵۹ از فعالیت بازایستاد. رهبران این سندیکا، که با خلاقیت، فداکاری و پشتکار خود سازماندهی کارگران پروژهای بیکار را ممکن کرده بودند، در اویل دهه ۶۰ در جریان سرکوب جنبش کارگری و جریانات چپ و ترقیخواه اغلب دستگیر، فراری و یا اعدام شدند.