ایران میزبان حدود سه میلیون شهروند افغانستانی است و برخی از این مهاجران، بیش از ۳۰ سال است در این کشور زندگی میکنند.
عده زیادی از “افغانستانی”های مقیم ایران متولد این کشور هستند و تعداد زیادی هم به دنبال تحولات دو سال اخیر و قدرت گرفتن و مسلط شدن دوباره طالبان در افغانستان، مجبور به مهاجرت و گریختن به ایران شدهاند.
این شهروندان هر روز و هر ساعت با نقض حقوق اولیه و انسانی خود مواجه میشوند؛ هم از سوی حکومت جمهوری اسلامی که با قوانینش حقوق ابتدایی را از آنها دریغ میکند، هم از سوی مردمی که با رفتارهای تبعیضآمیز و نژادپرستانه، آنان را از زندگی عادی محروم میکنند.
در تعطیلات نوروز امسال خبری منتشر شد درباره «ممنوعیت ورود مهاجران افغانستانی به مجتمع باملند» از اول تا چهارم فروردین.
روزنامه شرق در گزارشی نوشت روابط عمومی این مجموعه پس از انتشار این خبر به تلفن همراه خود پاسخ نداده و تنها پیامکی فرستاده تا خبرنگار دلیل تماسهای پی درپی را پیامک کند اما به پرسش پیامکی هم جواب نداده است.
برای راحتی، به خاطر نژادپرست بودن؟
بر اساس اخبار منتشر شده، مسئولان حراست و نگهبانی مجتمع باملند در توضیح ممنوعیتی که برای شهروندان اهل افغانستان ایجاد کردهاند، گفتهاند که «برای راحتی شهروندان ایرانی، ورود افغانستانیها در این چهار روز به مجتمع باملند ممنوع شده است».
باملند در محدوده استانهای تهران و البرز در نزدیکی دریاچه چیتگر قرار دارد و یکی از مناطق تفریحی و گردشگری محبوب در پایتخت است.
برخی ساکنان مجتمعهای مسکونی نزدیک به مجتمع باملند در گفتوگو با شبکه شرق، این محدودیتهای اعمال شده را دستکم در دو-سه روز اول سال ۱۴۰۲ تایید کردهاند.
طبق روایتهای مطرح شده، نگهبانان مجموعه به برخی مراجعهکنندگان که دلیل محدودیت را پرسیدند، گفتهاند مهاجران افغانستانی مشکلاتی در این محدوده ایجاد کردهاند.
ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران، درباره این ممنوعیت به شرق گفته در جریان این خبر نبوده و از طریق این روزنامه از آن مطلع شده و نمیداند چنین خبری صحت دارد یا خیر.
او در عین حال گفته:
به اعتقاد من مهاجرانی که مجوز قانونی ورود به خاک جمهوری اسلامی ایران را دارند باید از تمام فضاهایی که منع قانونی برای حضورشان وجود ندارد، استفاده کنند.
علیرضا نادعلی، سخنگوی شورای شهر تهران هم به شرق گفته این نوع نگاه را قبول ندارد.
به گفته او قوانینی در کشور «در خصوص اتباع» وجود دارد که این قوانین قدیمی هستند و بهروز رسانی نشدهاند.
به گفته نادعلی، این نوع تصمیمگیریها با «روحیات ایرانی و مذهبی» همخوانی ندارد و انسانی نیست:
وقتی این مهاجران در کشور ما حضور پیدا کردهاند باید از خدمات عمومی استفاده کنند. در پاساژ یا مجتمعها که امکان چک کردن مدارک شناسایی نیست که [بتوان دید] فردی قانونی وارد کشور شده یا غیرقانونی که محدودیت ورود پیشبینی شود. بنابراین در فضاهای گردشگری بر اساس قواعد ورود باید رفتار شود و این که اتباع کشوری اجازه ورود داشته و کشور دیگری ممنوعیت ورود داشته باشند، انسانی نیست.
این اما تنها روایت این روزها از رفتار نژادپرستانه با شهروندان افغانستانی در ایران نیست.
یکی از کاربران توئیتر در روایتی نقل کرده که شاهد بوده اتباع افغانستانی چون امکان تهیه کارت مترو را ندارند از سایر شهروندان درخواست میکنند در ازای پول نقد برایشان بلیت بخرند اما شهروندانی هستند که از این کار خودداری میکنند و برخی ماموران مترو هم آنان را به این شیوه رفتار تشویق میکنند.
روایتهای فراوانی در شبکههای اجتماعی میتوان خواند که نشان میدهند گروهی از ایرانیان با شهروندان کشورهای معدود دیگری که در ایران هستند به ویژه افغانستانیها، رفتار نژادپرستانه دارند.
این گروه از ایرانیان، بعضا افغانستانیها را عامل مشکلاتی مانند ناامنی و بیکاری فزاینده در کشور میدانند و حتی بیان میکنند که حضور آنها در ایران باعث شده منابع کشور بهجای اینکه تنها به آنان اختصاص یابد، صرف مهاجران شود.
عکسهایی در شبکههای اجتماعی دیده میشوند که در آنها شماری از شهروندان ایرانی با در دست گرفتن بنر اعتراضی، خواستار اخراج بدون قید و شرط مهاجران افغانستانی شدهاند.
در نمونهای دیگر در یک ویدیو، یک ایرانی یک افغانستانی را مجبور میکند به هموطنان خودش «فحش ناموسی» بدهد.
سال گذشته، پس از حمله به سه طلبه در صحن مقبره امام هشتم شیعیان، واکنشهای تند خصوصا از سوی کاربرانی که از آنان با عنوان «ولایی» یا «ارزشی» یاد میشود، نسبت به افغانستانیها بالا گرفت.
برخی از مقامهای جمهوری اسلامی هم با این کاربران همنوا شدند و نگاه تاریک خود را به «دیگری» آشکار کردند. از جمله محمود احمدی بیغش، نماینده شازند و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی، در توئیتر خود نوشت:
حمله گستاخانه تبعه افغانی به سه روحانی در صحن حرم مطهر امام رضا (ع) نشان از اتفاقات ناخوشایند توسط مهاجرین بیهویت افغانی برای کشور در آینده دارد. حمایت از طالبان منفور لکه ننگی برای ماست. تا دیر نشده باید همه اینها را بدون هیچ دفعالوقتی از کشور اخراج کرد. فقط استان تهران توسط یک میلیون و ششصد هزار افغانی محاصره شده است.
نژادپرستی دولتی
اما حتی این روایتها هم گویای ظلم روا داشته شده و محدودیتهای گسترده برای شهروندان افغانستانی نیستند.
مجموعهای از قوانین رسمی در مورد اتباع خارجی در ایران وجود دارد که زمینهساز بروز رفتارهای نژادپرستانه در میان مردم است.
این قوانین سادهترین حقوقی را که اغلب کشورهای جهان برای مهاجران فراهم میکنند، از شهروندان خارجی به ویژه افغانستانیها دریغ کردهاند.
حاصل این نگاه ترویج این باور در میان شهروندان ایرانی است که گمان میکنند اتباع خارجی افغانستانی حقوق انسانی کمتری از آنها دارند یا میتوان آنها را شهروندان درجه چندم یک جامعه به شمار آورد.
در ایران به اتباع خارجی مجرد گواهینامه نمیدهند، از بین زن و شوهر تنها یکی از آنها میتواند گواهینامه بگیرد و آن هم باید سالانه تمدید شود. نمیتوانند سیمکارت بخرند و خودرو و ملک هم به همین ترتیب.
جمهوری اسلامی اجازه شهروند ایران شدن را به مهاجران افغانستانی نمیدهد. این امر البته در دورهای با سر و صدای بسیار و تصویب قانونی برای دادن تابعیت به فرزندان حاصل از ازدواج قانونی زنان ایرانی و مردان خارجی انجام شد که همزمان با آغاز «جنبش ژینا» و اعتراضات سراسری، به بهانه «سوءاستفادههای انجام شده» لغو شد.
مهر ماه سال ۱۳۹۸ بود که قانون «تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی» تصویب شد.
بر اساس این قانون، قرار بود فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیر ایرانی قبل از رسیدن به ۱۸ سالگی به درخواست مادر ایرانی و در صورت نداشتن مشکل امنیتی، به تابعیت ایران درآیند.
موضوع لغو اجرای این قانون سال گذشته در مجلس مورد بحث قرار گرفت.
آبان ۱۴۰۱، ابوالفضل ترابی، عضو کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها گفت:
با توجه به کنار زدن بوروکراسی پیچیده برای اتباع غیرایرانی در طرح تاسیس سازمان ملی اقامت و از سوی دیگر بستری که برای کودکهمسری در برخی از استانهای مرزی ایجاد شده بود، لغو اجرای قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی در طرح تاسیس سازمان ملی اقامت پیشبینی شده است.
اما شهریار حیدری، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، گفت که این قانون حذف یا لغو نشده، بلکه باید طوری «اصلاح» شود که مادران ایرانی دچار ضرر و زیان نشوند:
عدهای از اتباع سایر کشورها از این قانون سوءاستفاده و با زنان ایرانی ازدواج کردند به دلیل این که فرزندانشان ایرانی شوند اما حقوق مادران ایرانی در نظر گرفته نشد.
منع سکونت، اشتغال، تحصیل؛ ممنوعیت زندگی کردن
دولت جمهوری اسلامی ایران سالهاست اشتغال و سکونت مهاجران افغانستانی را محدود کرده و بسیاری از آنان را به اردوگاههایی که «مهمان شهر» مینامند، انتقال داده است.
این نقشه آژانس پناهندگان سازمان ملل متحد نشان میدهد بخشهای بزرگی از ایران برای افغانستانیها و همچنین عراقیها ممنوع هستند:
روزنامه شرق گزارش داده است جعفر رزاقی، مدیرکل امور دانشجویان بینالمللی وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری جمهوری اسلامی، در نامهای به تاریخ بهمن ۱۴۰۱ بار دیگر به معاونت آموزشی دانشگاههای کل کشور اعلام کرده دانشجویان را با مدرک اقامت کارت آمایش ثبتنام نکنند.
این در حالی است که در دهههای اخیر تعداد زیادی از دارندگان کارت آمایش در ایران تحصیل کردهاند: یعنی مانند ایرانیها در کنکور شرکت کرده و در دانشگاه پذیرفته شدهاند.
شرط وزارت علوم برای ثبتنام این گروه این بوده که باید یک سفر به افغانستان بروند و در آنجا گذرنامه افغانستانی بگیرند و بعد با ویزای تحصیلی وارد ایران شوند و در دانشگاه ثبتنام کنند.
نکته قابل توجه اینکه طبق قوانین وزارت علوم، دانشجویان افغانستانی حتی در دورههای روزانه دانشگاههای دولتی باید شهریه بپردازند.
در یکی، دو سال اخیر و پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، سفارتخانههای این کشور در کشورهای مختلف جهان گذرنامه جدید صادر نکردهاند و بنابراین برای دارندگان کارت آمایش در ایران هم امکان تحویل مدرک اقامتی فعلی و تبدیل وضعیت و سفر به افغانستان اساسا وجود نداشته است.
به این مشکلات، ممنوعیت تحصیل در برخی رشتهها برای اتباع خارجی را هم باید افزود:
پذیرش اتباع غیرایرانی در رشتههایی که منجر به ایجاد تعهدات استخدامی برای جمهوری اسلامی ایران کند و همچنین رشتههای تحصیلی فیزیک اتمی، فیزیک هستهای، فیزیک مولکولی (پلاسما)، فیزیک ذرات بنیادی، مهندسی پلاسما، مهندسی ایمنی (گرایش بازرسی فنی و حفاظت هواپیما)، مهندسی تعمیر و نگهداری (هلیکوپتر و هواپیما)، مهندسی هوا فضا، مهندسی هوانوردی (خلبانی، ناوبری هواپیما، تعمیر و نگهداری هواپیما، خلبانی هلیکوپتر و مراقبت پرواز)، علوم نظامی، الکترونیک هواپیمایی، تعمیر و نگهداری هواپیما، مخابرات هواپیما، مراقبت پرواز، فنآوری اطلاعات IT (گرایش مخابرات امن)، مهندسی فنآوری ماهواره و مهندسی کامپیوتر (گرایش رایانش امن) ممنوع است.
سال گذشته همچنین بار دیگر خبر محدود شدن کارتهای بانکی شهروندان افغانستانی در ایران منتشر شد. کاری شبیه آنچه به بهانه تحریمها با شهروندان ایرانی در ترکیه میشود.
مهاجران افغانستانی خبر دادند سقف برداشت ۵۰۰ هزار تومانی برای آنها تعیین و ارائه خدمات بانکی به آنها مشکل شده است.
نداشتن کارت بانکی و موقتی بودن حسابهای بانکی مشکل قدیمی مهاجران افغانستانی است هر چند علی صالحآبادی، رئیس کل وقت بانک مرکزی جمهوری اسلامی گفته بود که هم وزارت کشور و هم وزارت اطلاعات و دستگاه متولی امر، در حال ساماندهی اتباع هستند:
اتباع باید کد مشخصی را دریافت کنند برای فعالیتها و ورود و خروج. این موضوع (کارت بانکی) در حال ساماندهی است. کارت کسی از کار نیفتاده. هیچ کارتی هیچ محدودیتی ندارد. اتباع مثل هر ایرانیای میتوانند کارشان را انجام بدهند. هیچ محدودیتی وجود ندارد.»
مهاجران افغانستانی اما گزارشهای متعددی دادهاند از اعمال محدودیتها در انتقال پول یا از کار افتادن کارتهایشان.
آبان ماه ۱۳۹۹، ۳۲ نماینده مجلس شورای اسلامی در ایران، در دو تذکر جداگانه به وزیران تعاون، کار و رفاه اجتماعی و کشور، خواستار «ممنوعیت به کارگیری اتباع خارجی در فروشگاهها و کارگاهها» و «نظارت بر حضور و تعدد اتباع بیگانه در شهرها به خصوص دولتآباد و اصفهان» شدند.
نمایندگان مجلس طرحی با عنوان «ساماندهی حضور اتباع خارجی» را تدوین و به مجلس ارائه کرده بودند که به صورت مشخص به حکومت اجازه میداد اموال مهاجران را مصادره و آنها را در دادگاههای انقلاب محاکمه و به زندان محکوم کند.
این طرح همچنین به شلیک ماموران مرزبانی و پلیس به مهاجران مشروعیت قانونی میبخشید.
در شرایطی که افغانستان تحت تسلط طالبان هر روز برای شهروندان این کشور ناامنتر از گذشته میشود، حقوق اجتماعی آنها به ویژه زنان نقض میشود و حق تحصیل و حضور در اجتماع و داشتن شغل مخصوصا برای زنان کاملا از بین رفته، ایران که زمانی یکی از نزدیکترین مقاصد مهاجران افغانستانی بود، روز به روز برای آنان فضای ترسناکتری پیدا میکند.
شهروندان افغانستانی با خطر رد مرز، بازگردانده شدن اجباری به افغانستان و محرومیت از تحصیل و حقوق اجتماعی در ایران مواجهاند و رفتارهای نژادپرستانه هم در کنار تمام این محرومیتها، آنها را از حضور در میان همزبانان ایرانی و مردمان دارای فرهنگ مشترک، ناامید میکند.