سعید جلیلی در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ عینا و بدون کم و کاست مواضع خامنهای (“نظام” در ادبیات جمهوری اسلامی) را در سیاست داخلی و سیاست خارجی و سیاستهای اقتصادی بیان کرده است. دیگر نامزدها هم کم و بیش به خامنهای وفادارند (وگرنه تایید صلاحیت نمیشدند) اما غیراز جلیلی هیچ یک دست آموز بیت و خامنهای نیستند. غیر از حداد و جلیلی، بقیه هویت سیاسی خویش را صرفا از خامنهای نمیگیرند تا در برابر ولی فقیه مثل میت در کف غسال باشند.
ولایتی و رضایی در کنار عارف (که با توصیهی خاتمی و گویا فشار اصلاح طلبان کنار رفت) و روحانی در مناظرهی سوم فاصلهی خود را با خامنهای در سیاست خارجی نشان دادند. غرضی شانسی در انتخابات ندارد و سخنانی میگوید که چندان خوشایند خامنهای نیست (مثل انتخاب استانداران توسط مردم یا تمجیدهای وی از ایالات متحده). حداد کناره گرفت. قالیباف نیز در سیاستهای هستهای تقریبا سکوت کرده است. بنابراین تنها نامزدی که خامنهای میتواند به وی در برنامهی اتمی کاملا اعتماد کند جلیلی است.
اگر چنین هم سنخیتی میان خامنهای و جلیلی باشد (که در این نوشته آن را تبیین میکنم) در باب نتایج انتخابات ۹۲ چه میتوان گفت؟ خامنهای تا چه حد حاضر است در انتخابات دست ببرد تا نتیجه را به نفع وی تغییر دهد؟ آیا اولویت اول خامنهای مدیریت بحرانهای اقتصادی است (تا قالیباف را ترجیح دهد) یا سیاست هستهای (تا دست آموز خود را در این قلمرو در مقام ریاست جمهوری قرار دهد)؟
جلیلی پنج توهم را که با خامنهای اشتراک دارد در تبلیغات انتخاباتی خود مرتبا تکرار میکند لابد با این امید که به به واقعیت تبدیل شوند. اسلامگرایان متوهم با اتکا بر زور و منابع اقتصادی تلاش کردهاند ایدههای خود را به عنوان واقعیات غیر قابل تردید عرضه کنند و ایدههای دیگران را در مقولهی تردید قرار دهند. به همین جهت آن بخش از حزب پادگانی که توسط قالیباف خریده نشده باشد در سمت جلیلی قرار میگیرد.
توهم امپراطوری
جلیلی بر این باور است که “تا پشت خيمه دشمن رفتهايم ولي عدهای با ترفند ترديد میخواهند ملت را در موضع نااميدي قرار دهند.” (کیهان ۲۰ خرداد ۱۳۹۲) وقتی جلیلی از مقاومت سخن میگوید اگر این موضع وی در کنار جاه طلبیها و توهمات امپراطوری قرار گیرد بدین معنی خواهد بود که باید در آخرین مراحل شکست امپراطوری غرب مقاومت کرد تا امپراطوری اسلامی به تنها نظام سلطه در جهان تبدیل شود. تصوری که خامنهای از بیداری اسلامی در خاورمیانه و نیز بیداری در غرب در پی بحران اقتصادی عرضه کرده به گونهای است که گویی در همین سالها تمدن غربی افول کرده و تمدن اسلامی به رهبری جمهوری اسلامی اوج خواهد گرفت.
ولایتی و رضایی در کنار عارف (که با توصیهی خاتمی و گویا فشار اصلاح طلبان کنار رفت) و روحانی در مناظرهی سوم فاصلهی خود را با خامنهای در سیاست خارجی نشان دادند. غرضی شانسی در انتخابات ندارد و سخنانی میگوید که چندان خوشایند خامنهای نیست (مثل انتخاب استانداران توسط مردم یا تمجیدهای وی از ایالات متحده). حداد کناره گرفت. قالیباف نیز در سیاستهای هستهای تقریبا سکوت کرده است. بنابراین تنها نامزدی که خامنهای میتواند به وی در برنامهی اتمی کاملا اعتماد کند جلیلی است.
جلیلی هم همانند خامنهای باور دارد که “ایران در سطح هماوردی با قدرتهای بزرگ قرار دارد.” (سخنان جلیلی در ورزشگاه شیرودی) خامنهای با خالی دیدن دست کشورهای غربی بود که قطع نامههای شورای امنیت و تحریمهای بعد از آنها را جدی نگرفته است. احمدی نژاد در کاغذ پاره خواندن این قطع نامهها تنها نبود و خامنهای با وی همراهی میکرد. شش سال مذاکرات هستهای با مدیریت جلیلی در کنار تلاش خامنهای و بیت برای عدم موفقیت روحانی و لاریجانی و کنار گذاشتن این دو نشان میدهند که خامنهای همان مواضع احمدی نژاد را داشته است.
توهم خلوص
جلیلی همانند همهی اعضای بیت بر این باور است که اسلام ناب در کف دست اوست: “اگر کشور توانسته مقاومت کند و پیشرفتی داشته باشد به برکت گفتمان اسلام ناب بوده و برعکس اگر توقفی صورت گرفته در فاصلهها با این گفتمان بوده است.” (فارس، ۱۹ خرداد ۱۳۹۲) کسی باید در جامعه الصادق به ایشان میآموخت که در این عالم خاکی چیز نابی وجود ندارد و همه چیز از جمله ادیان محصول در هم آمیختگی است. اسلام خود در طول تاریخ با سنتهای مسیحی و یهودی و بودایی (از حیث وجوه دینی) و با تمدنهای ایرانی و یونانی و هندی (از حیث تمدنی) و در عصر جدید با ایدئولوژیهای مدرن آمیخته شده است. خود او یک روایت ایدئولوژیک امروزین را از دین به نمایش میگذارد که متفاوت است با دینی که در سنت متأخر روایت جامع و کامل پنداشته میشده.
توهم قدرت نرم
این ایده در همهی نزدیکان به خامنهای وجود دارد که جمهوری اسلامی به دلیل اتصال به خداوند دست بالاتر را در رقابت با قدرتهای بزرگ دارد: “ما در سیاست خارجی یکی از منابع قدرتمان محصولات فرهنگی است و دشمنان میگویند که اگر جمهوری اسلامی ایران قدرت دارد به خاطر سختافزارهای ما نیست بلکه به خاطر قدرت نرم افزاری و محصولات فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است.” (جلیلی در شبکه چهار تلویزیون دولتی) توهم قدرت نرم نمیگذارد او متوجه شود که آن دسته از محصولات فرهنگی ایران که در خارج کشور برد دارد محصولات انتقادی و توصیفی جامعهی ایرانی است که حکومت را نادیده میگیرد یا نقش مخرب آن را به نمایش میگذارد، دقیقا همان محصولاتی که حکومت بر سر مبادلهی آنها مانع ایجاد میکند، با ممنوع الخروج یا زندانی کردن مولدان آنها.
قدرت نرمی که دست پروردگان خامنهای از آن سخن میگویند نوشتهها و فیلمهایی است که امثال ده نمکی یا علیرضا قزوه مینویسند یا میسازند: “موضوعات دفاع مقدس و انقلاب اسلامی ظرفیتهای بسیار زیادی است که ما هم میتوانیم پیاممان را برسانیم و هم به لحاظ اقتصادی باعث صادرات فرهنگی شود.” (جلیلی در شبکه چهار تلویزیون دولتی) راه حل وی نیز وام دادن به بسیجان برای این گونه تولیدات است.
توهم مظلومیت
کسی را که خامنهای برای مذاکره با قدرتهای بزرگ در مسئلهی هستهای فرستاده تصوری غیر واقع بینانه نسبت به اقدامات آنها دارد و حکومت را به عنوان قربانی معرفی میکند: “همه کارهایشان تاکتیکی برای اصل دشمنی با ملت ایران است.” (سخنان جلیلی در شبکهی خبر) مگر میشود هر کاری که دول غربی یا اروپایی میکنند در دشمنی با “ملت ایران” (که منظور حکومت است) باشد؟ مگر مردم دنیا و دولتهایشان همهی کارهایشان را زمین گذاشتهاند تا با حکومت جمهوری اسلامی مقابله کنند؟ این تصور هنگامی سر راست میآید که مقامات جمهوری اسلامی هر روز در حال آزار دیگران باشند تا کارهای دیگران همه عکس العمل در برابر آزارهای آنان باشد.
این سخنان هم نسخه برداری مستقیم از سخنان خامنهای و نظریهی توطئهی وی است. این توهم البته با توهم امپراطوری همخوانی ندارد. نمیشود هم امام حسین بود و هم یزید، هم خلیفهی امپراطوری مسلمانان بود و هم امام محبوس. خامنهای بر حسب موقعیت به لباس یکی از این دو در میآید.
توهم محبوبیت
جلیلی مواضع کیهان را در دو دههی اخیر در باب محبوبیت ۹۹ درصدی ولی فقیه خلاصه میکند: “هر کس با ولایت زاویه بگیرد خود به خود از چرخه خارج میشود و ملت او را طرد میکند.” (فارس، ۱۹ خرداد ۱۳۹۲) او نیز همانند مولایش ماشین سرکوب را در جمهوری اسلامی کاملا نادیده میگیرد و فرض میکند چنین دستگاهی وجود خارجی ندارد و تحولات و رویدادهای سیاسی خود به خود اتفاق میافتند. تصور وی از مردم نیز به عنوان تودهی بی شکلی که در تظاهرات لباس شخصیها و بسیجیها تبلور مییابد عینا همان نگاه خامنهای است.
هیچ سخنی از سخنان جلیلی تفاوتی یا فاصلهای با سخنان خامنهای ندارد. او نشان داده که شاگرد دست پروردهی خوبی برای خامنهای است و باید هویتی را که از دیکتاتور کشور کسب کرده قدر بداند.
میراث توهم
نظامهای استبدادی و تمامیت خواه نه تنها نهادها و فرایندها و ساختارها و سیاست قوام دهنده و تداوم بخش به استبداد و تمامیت خواهی را به نسلهای بعد منتقل میکنند بلکه توهمات و فرهنگ سیاسی و ایدئولوژی خود را به نسل بعد از خود انتقال میدهند تا آنها پرچم جاه طلبی و خشونت و تنفر و تبعیض را بر زمین نگذارند. افرادی مثل جلیلی قرار است چنین کارکردی در جمهوری اسلامی داشته باشند. نزدیکان جلیلی نیز اکثرا از میراث بران فرهنگ تنفر و تبعیض هستند. یک کارکرد تنفر و تبعیض در این نظامها جابجا کردن توهم و واقعیت است.
جلیلی مورد تایید خامنه ای نیست. قدرت گرفتن جلیلی به قدرت گرفتن مصباح می انجامد که برای خامنه ای بسیار خطرناک است. این که خامنه ای تاکید کرد هرکس می گوید رای مرا می داند دروغ گفته دقیقا برای تضعیف جلیلی بود.
جلیلی از طرف بخشی از بدنه قدرت حمایت می شود که عملا رقیبی برای خامنه ای است.
علی رضا / 11 June 2013
جلیلی : بزرگترین تفریح جوانان مراسم عزاداری و سینه زنی است !
karim / 12 June 2013
ولایتی و رضایی بعنونن متهم انفجار آرژانتین٬ قالیباف متهم حمله و کشتار کوی دانشگاه و جلیلی ذوب شده ولایت ؟! عجب قحط الکاندیدایی !
daruish / 12 June 2013
مطلب عميق، منطقي و دراستي بود
رهگذر / 12 June 2013
از اقای خامنه ای بخواهید که بعد از اعلام نتایج انتخابات،لطف کنند و بفرمایند که به چه کسی ( حسن روحانی)
رأی داده است؟همچنین با درخواست از شمارش کنندگان آراء بخواهید که پس از شناسائی خط اقای خامنه ای
نام فرد منتخب ایشان را به رسانه ها بدهند!
شما با این کار متوجه میشوید که فرد مورد نظر ایشان کسی جز حسن روحانی نیست و آقای جلیلی فقط عامل
ترساندن مردم و بر پای صندوق رأی آوردن اصلاح طلبان و معترضین به نظام است. سیاست داشتن این نیست
که افرد مطیع به اطاعت خود از دستورات رهبر ادامه دهند،بلکه مطیع کردن سرکشان و همراه کردن آنان با خود
و یا وسیله قراردادن مخالفان؛ جهت رسیدن به خواست خود ؛سیاست ورزی و بصیرت است.
mmansour piry khanghah / 12 June 2013
در شرايط كنوني حاكميت بيش از مردم به روحاني به چشم يك منجي مي نگرد.حتي اگر شده او را با تقلب از صندوقهاي راي بيرون مي آورد. چه كسي مي تواند باور كند كه با تشر آقا و نيروهاي امنيتي نمي شد اين آقايان اصولگرا را دريك ائتلاف جاي داد؟ صحنه بايد طبيعي به نظر برسد. توافقات پشت پرده انجام شده و حالا بايد يك فضاي چند قطبي با پيروزي روحاني تك وتنها در يك قطب ايجاد شود. جانب احتياط هم رعايت شده چراكه عليرغم كنترل بي و حد و حصر امنيتي امكان بروز اعتراضات كم است. سر مردم هم شيره ماليده مي شود و مردم خوشحال كه ديو چون بيرون رود فرشته درآيد همه آنچه در هشت سال گذشته بر سر ايران رفته فراموش مي كنند. حسن روحاني انتخاب آقاست براي نجات از منجلابي كه ايجاد شده است. درست مثل همان زماني كه خاتمي به داد نظام رسيد و آن را از منجلابي كه هاشمي رفسنجاني ايجاد كرده نجات داد. اما تفاوت خاتمي و روحاني در يك چيز است و آن اينكه او برند آقا را دارد. روحاني محصول همان تفكري است كه بعد از سال 88 ايجاد شد يعني حذف همه منتقدان و ايجاد منتقدان و اصلاح طلبان جعلي. درست مثل همه نهادسازي هاي حكومت توتاليتر. حسن روحاني محصولي است كه نقاط ضعف اصلاح طلب داري زاويه با ولايت را ندارد و قدرت و پشتوانه آنها را هم ندارد. ديگر اينكه همه شش كانديدا محصول كمپاني ولايت هستند و براي هريك بخشي از بازار در نظر گرفته شده و هيچ يك رقيب ديگري نيست. آقا از نفرت مردم از خويش آگاهي دارد و لذا در استراتژي بازاريابي راي خود، يك قطب مقابل را به ميدان فرستاده، يعني جليلي تا با حرفهاي خود به جذب بيشتر آرا به سوي روحاني كمك كند. حتي طرفداران جليلي هم مي دانند كه او در قد و قواره يك مسئول دفتر وزير هم نيست. نظاميان هم پروژه اشان در تصاحب مملكت تمام شده و مانند سال 88 نياز ندارند به چماق و اسلحه روي آورند. كشور را دربست در اختيار دارند و بالطبع آقاي رئيس جمهور بعدي را. فقط بايد يكي كه احتمال انحراف در او وجود ندارد به ميدان بفرستند تا در وضعيت وخيم بين المللي جام زهر را بجاي آقا سر بكشد و با دستور ولايت سازش كند. شايد هم بعدا او را به همين اتهام محاكمه كنند. مثل سعيد مرتضوي! راستي يك چيز كم است تا فيلم كامل شود. سياهي لشگر راي دهندگان!
تنهايي / 13 June 2013
با آمدن جلیلی رژیم اسلامی رسما بچنگ یکدست و پاها میافتد.هیت دولت از بی دست و پاها تشکیل و با قدرت بسوی اسلامی کردن جهان به پیش میتازند.
Bahram / 13 June 2013