در هشت سال گذشته بسیاری از هنرمندان، نویسندگان و شاعران ساکن ایران خانه‌نشین شدند. آثار بسیاری از نویسندگان ایرانی در همه عرصه‌ها، اعم از ادبیات داستانی و شعر، تاریخ، علوم سیاسی، علوم اجتماعی، روانشناسی و ده‌ها حوزه دیگر در محاق قرار گرفت.

fiverlqgwesen02
کتاب‌سازی‌ با موضوع جنگ به قصد تورم‌زایی فرهنگی در جمهوری اسلامی

وضعیت نشر کتاب در این چند سال، دچار بی‌سامانی و آشفتگی فراوانی شد. میزان انتشار آثار نویسندگان شاخص و مطرح به پایین‌ترین سطح رسید و همزمان با سیاست‌های تبعیض‌آمیز و در انحصار قرار دادن همه نهادهای فرهنگی و غصب دستاوردهای هنرمندان واقعی کشور و تخصیص بودجه‌های هنگفت، آمار آثار دولتی به بالا‌ترین حد ممکن رسید. اعتراض و بیانیه‌های بسیاری از نویسندگان، شاعران و فعالان حوزه نشر نسبت به وخامت وضعیت ممیزی و نشر ایران نیز گره از این کار فروبسته باز نکرد.

در این شرایط اکنون به زمان برگزاری یازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری ایران نزدیک می‌شویم.

شاعران، نویسندگان ایران در رویارویی با خفقان فرهنگی و سانسور چه مشکلاتی دارند؟ انتظارات آنان از دولت بعدی چیست؟ آیا این مشکلات و موانع در دولت بعدی ژرف‌تر خواهد شد؟ نامزدهای یازدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری در ایران تا چه حد به شعارهای انتخاباتیشان در حوزه نشر پایبند خواهند بود؟ وضعیت نشر و سانسور در دولت احمدی‌نژاد در مقایسه با دولت‌های قبلی چگونه بوده است؟

سانسور فقط جلوگیری از انتشار یک کتاب نیست

سینا به‌منش
سینا به‌منش

سینا به‌منش، شاعر ایرانی، ‌زاده سال ۱۳۴۸ است. وی برنده دومین دوره شعرکوتاه «بالی برای پرواز» و برنده جایزه سالیانه انجمن غزل ایران در سال ۱۳۹۰ شده است. نخستین مجموعه شعر او با نام «علاج» که در سال ۱۳۷۱ منتشر شد، بیشتر شامل اشعار عاشقانه بود، اما پس از ۱۵ سال مجموعه دوم شعرهای وی «آهوی ناتمام» مضامینی اجتماعی‌تر دارد.

او با انتقاد از نظام دولتی و اعمال سلیقه‌های شخصی در حوزه نشر می‌گوید: «تا زمانی که نظام و دولت خودشان را به خداوند و احکام الهی مرتبط بدانند، قوانین را هم مانند همین احکام تفسیر می‌کنند وآنچه را که مطابق میل‌شان نیست، حذف می‌کنند و به سلیقه‌های شخصی و جناحی‌شان جنبه مقدس‌مآبانه می‌دهند. برای همین هم هست که نمی‌توانند تحمل کنند شاعر یا نویسنده‌‌ای در اثرش به مشکلات اجتماعی بپردازد و هر اعتراض و بیان اندیشه‌ای را خطری برای دین و آخرت مردم تلقی می‌کنند. این‌گونه نظام‌ها انتقال مردم به بهشت را وظیفه خودشان می‌دانند و فکر می‌کنند هر مانعی برای رسیدن به اهداف‌شان را باید هر طور شده از میان بردارند.»

سینا به‌منش: دولت فکر می‌کند نویسندگان و شاعران کارمندان دون‌پایه‌اش هستند.

به‌منش، موضوع «سانسور» را موضوعی تاریخی می‌داند و می‌گوید: «آنچه که دولت‌ها و وزرای ارشاد را از هم متمایز می‌کند نحوه اعمال سلیقه شخصی و جناحی مجریان قانون و میزان تساهل یا سختگیری آنان است. بسیاری از خطوط قرمز و حد و حدود آزادی اندیشه و بیان اندیشه، نانوشته و سلیقه‌محورند. تازمانی که هنرمندان سندیکای مستقل صنفی خود را تشکیل نداده‌اند و دولت آن‌ها را کارمند دون‌پایه خود فرض می‌کند و امکانات موجود را فقط در اختیار عضو “بله، قربان – گوی”‌اش قرار می‌دهد، سانسور ادامه خواهد داشت.»

به گفته نویسنده کتاب «آهوی ناتمام»، «سانسور، فقط جلوگیری از انتشار یک کتاب نیست. تریبون‌ها و مجاری مختلفی برای انتشار اندیشه وجود دارند. با توجه به تیراژ حدود دو هزار جلد برای هر کتاب، روزنامه‌ها و صدا و سیما و اینترنت بار عظیم انتشار اندیشه را بر عهده دارند. این امکانات اما فقط در اختیار بعضی افراد از جمله کارمندان دولت و نظام قرار گرفته و گاهی کتابی به چاپ دهم می‌رسد بدون این‌که کسی آن را خریده باشد. دادن امکانات به عده‌ای و جلوگیری از استفاده از امکانات توسط دیگران، شکل دیگری از اعمال سانسور است.»

بحران و گرانی کاغذ برای ناشران مستقل، انبوه کتاب‌های دینی با کاغذ و جلد اعلاء برای آخوندها
بحران و گرانی کاغذ برای ناشران مستقل، انبوه کتاب‌های دینی با کاغذ و جلد اعلاء برای آخوندها

این شاعر ایرانی با بیان این‌که همین وضعیت در دولت‌های بعدی نیز ادامه خواهد داشت، تأکید می‌کند: «منتقدان مستقل وضعی بهتر از امروز نخواهند داشت. شعارهای انتخاباتی، شعارهای شور و احساس آنی هستند برای جلب آرا و رسیدن به قدرت. شخصاً توجهی به این شعار‌ها نداشته و نخواهم داشت، تا زمانی که احزاب مبتنی بر خواست‌های آحاد مردم تشکیل شوند و در طول زمان چندین و چند ساله اهداف و روش‌های خود را برای رسیدن به این اهداف خیلی شفاف بیان و نقد کنند و در ‌‌نهایت برای انتخابات نماینده مجری این روش‌ها را معرفی نمایند. در ایران طی این سال‌ها، احزاب و گروه‌ها در فاصله یکی دو هفته مانده به انتخابات تشکیل شده و با اعلام مواضع شعارگونه فقط خواهان به قدرت رسیدن هستند.»

در طول چند سال اخیر، سیاست‌های محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حوزه نشر کتاب و ممیزی از جمله حذف سیاست‌های حمایتی و دشوار کردن مراحل دریافت مجوز نشر کتاب، نارضایتی بسیاری از ناشران و نویسندگان مطرح ایرانی را دوچندان کرده است.

به‌منش درباره قانون‌گریزی ممیزان و اعمال سلیقه‌های شخصی در ممیزی کتاب می‌گوید: «وضعیت سانسور در دولت احمدی‌نژاد هم مانند دولت‌های پیشین مبتنی بر مواضع سلیقه شخصی و قبض و بسط‌های دوره‌ای بود. دومین کتاب شعر من (آهوی ناتمام – ۱۳۸۶ – نشر آوای کلار) بعد از ۱۵ سال ازچاپ اولین کتابم (علاج – ۱۳۷۱ – نشر آرست) بدون هیچگونه اعمال سلیقه ممیزی، در زمان احمدی‌نژاد امکان چاپ پیدا کرد. هر چند همین کتاب چهار سال است درانتظار مجوز تجدید چاپ است، به دلیل آن‌که در این مدت سلیقه ممیز تغییر کرده.»

گزینه‌ھای تخریبی ممیز‌ها و آبروریزی برای نویسندگان

مجتبا صادقی
مجتبا صادقی

مجتبا صادقی، شاعر، نویسندہ و روزنامه‌نگار ‌زاده ۱۳۵۳ در مرودشت فارس است. از این نویسنده ایرانی کتاب‌ھایی نظیر «آوازھای آپادانا» (نشر اھل قلم، ۱۳۷۸)، «از دوست داشتن در تمام جھان» (سورہ مھر ۱۳۸۶) «به نفع کلمات» (فصل پنجم ۱۳۹۱) و ۱۶ مجموعه شعر کودک منتشر شده است.

این شاعر مرودشتی نیز با بیان این‌که در دوران احمدی‌نژاد، شاھد بد‌ترین و شدید‌ترین شکل اعمال سانسور بوده‌ایم، می‌گوید: «ھیچ دورہ‌ای نداشتیم که شعر و متن را این چنین واشکافی کنند. گاھی چیزهای عجیب و غریبی از متن بیرون کشیدند که مؤلف حتی روحش هم از آن مفاهیم ‌خبر نداشت. فاجعه نشر و دخالت ھای امنیتی در شخصی‌ترین امور اھل قلم، بسیاری از فرهنگیان را از کار بی‌کار کرد. گاھی بررسی واژگان یک اثر و تعمیم آن به گزینه‌ھای ذھنی، باعث می‌شد که آبرو و حیثیت نویسنده و یا شاعر خدشه‌دار شود.»

این شاعر جوان ایرانی درباره مهم‌ترین مشکلات فرهنگی در ایران می‌گوید: «تعطیلی بنگاہ‌ھای نشر، محرومیت توزیع کتاب برای برخی ناشران، لغو مجوز انتشارات معتبر، بی‌پاسخ گذاشتن درخواست مجوزھای چاپ و دیوانسالاری حاکم بر ادارہ کل کتاب وزارت ارشاد در دولت دھم از دیگر مشکلات فرهنگی در چند سال گذشته بودند.»

دستفروش تبریزی. رونق کتاب‌های کهنه و سخت‌گیری‌ها در صدور مجوز کتاب
دستفروش تبریزی. رونق کتاب‌های کهنه و سخت‌گیری‌ها در صدور مجوز کتاب

سید علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی در اوایل سال‌‌های دهه ۱۳۷۰ شعار مبارزه با «تهاجم فرهنگی غرب» را مطرح کرد. در آن سال‌ها نهادهای دولتی می‌بایست در جهت مبارزه با تهاجم فرهنگی اقدام کنند، اما سید محمد خاتمی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به عهده داشت، با خامنه‌ای بر سر محدود کردن آزادی مطبوعات و آزادی بیان اختلاف پیدا کرد و سرانجام مجبور شد استعفا دهد.

مجتبا صادقی: «تعطیلی بنگاہ‌ھای نشر، محرومیت توزیع کتاب برای برخی ناشران، لغو مجوز انتشارات معتبر، بی‌پاسخ گذاشتن درخواست مجوزھای چاپ و دیوانسالاری حاکم بر ادارہ کل کتاب وزارت ارشاد در دولت دھم از دیگر مشکلات فرهنگی در چند سال گذشته بودند.»

به‌منش با اشاره به استعفای سید محمد خاتمی در کابینه اکبر هاشمی رفسنجانی می‌گوید: «بهتر است حافظه تاریخی داشته باشیم. اگر برگردیم به نامه خاتمی و دلایل استعفای او از وزارت ارشاد را مطالعه کنیم، متوجه بی‌اختیار بودن یک وزیر در قبال خواسته‌های برحق هنرمندان کشورش می‌شویم. من وشما ممکن است ایده‌آل‌هایی در ذهنمان داشته باشیم و بگوییم اگر رئیس جمهور شوم، چنین و چنان می‌کنم، ولی کسی که از مدیران رده بالای اجرایی کشور بوده و با تمام موانع و محدودیت‌های اختیارات آشنا است تا کی می‌تواند شعار بدهد؟ اختیارات و محدودیت‌های یک رئیس جمهور یا یک وزیر ارشاد، بعد از چندین و چند سال، اکنون برای همه ما مشخص شده. من امیدی به حذف سانسور ندارم.»

صادقی، شاعر ساکن مرودشت نیز درباره وعده‌های نامزدهای ریاست جمهوری در حوزه نشر و سانسور می‌گوید: «راجع به مواضع کاندیداھا پیرامون مقوله فرھنگ و به‌ویژه کتاب ھر چه جست‌وجو کردم، چیز امیدبخشی در نظرات کاندیداھا ندیدم، گویا آنها به موضوعات فرهنگی علاقه‌ای ندارند و بیشتر مایل‌‌اند به موضوعاتی مثل تورم و اشتغال بپردازند. بنابراین پرداختن به چگونگی سیاست‌ھای فرھنگی آنھا را باید به بعد از انتخابات موکول کرد. با این‌حال به گمانم کتاب ھمچنان مظلوم و مغفول ماندہ و خواھد ماند. دل ما که خون است. امیدوارم وضع بھتر شود.»

وی پیرامون وضعیت سانسور در دولت بعدی می‌گوید: «چیزی قابل پیش‌بینی نیست، گرچه سخت بر این باورم که تغییرات جدی صورت نخواھد گرفت، این وضعیت دقیقاً در سایر بخش‌ھای فرھنگی که نیاز به صدور مجوز دارند نیز حاکم خواھد بود.نامزدهای اصولگرا سیاست‌های فرهنگی دولت دهم را دادامه خواهند داد و در این میان فقط ممکن است ساز و کارھایشان فرق کند. فی‌الواقع باید پذیرفت که سیاست‌ھای ممیزی که در این چند سال تشدید شدہ، به مسائل فرهنگی ربط چندانی ندارد. نھادھای دیگری تصمیم‌گیری می‌کنند و بستگی دارد به توان وزیر انتخابی و میزان وابستگی وی به اھالی فرھنگ یا نھادھای امنیتی.»

این گفته سیمین بهبهانی، شاعر نامدار ایرانی گویای این واقعیت است که وضعیت نشر در ایران در آستانه نابودی قرار دارد. او می‌گوید: «فکر می‌‌کنم قلم‌هایی که دارند کار می‌کنند، امیدی به اینکه بتوانند راحت و آسوده مطالب خود را بنویسند، نخواهند داشت. دائماً سرکوب و سانسور است و دائماً وحشت از سانسور است و یک بیم توأم با ناامیدی برای نویسنده‌ها ایجاد شده که آن‌ها را واقعاً دلسرد کرده است.»

  مذهب، انقلاب، ممیزی

محمد تنگستانی
محمد تنگستانی

محمد تنگستانی، شاعر و روزنامه‌نگار مقیم بلژیک و عضو کانون نویسندگان در تبعید، ‌زاده ۱۳۶۰در شهر آبادان است. مجموعه شعر وی به نام «من روی مینی به نام تو بود افتاد» در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ از سوی نشر پاندا منتشر شده است.

او درباره آینده نشر و نحوه ممیزی در دولت بعدی می‌گوید: «این‌که در دولت بعدی چه مشکلاتی پیش روی من و همکارانم هست را باید واگذار کنیم به زمان و ببینیم که در انتخابات آینده چه کسی از صندوق‌های رأی بیرون می‌آید، ولی از نظر سیاست‌های راهبردی فرهنگی و وضعیت سانسور مطمئن هستم که تغییر مهمی اتفاق نمی‌افتد، چون سیستم‌‌ همان سیستم نظارتی جمهوری اسلامی و وزارت ارشاد است. در ایران با عوض شدن رئیس جمهور متأسفانه نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که سیاست کلان کشور هم تغییر کند. فقط در طی هشت سال ریاست جمهوری آقای خاتمی فضا گشایش پیدا کرد، آن هم در حد حداقل‌ترین آزادی‌ها که در دنیای امروز مردم جهان از آن برخوردارند. ما به خاطر همین حداقل آزادی‌ها، دوران اصلاحات را دوران طلایی می‌دانیم.»

محمد تنگستانی: «از نظر سیاست‌های راهبردی فرهنگی و وضعیت سانسور مطمئن هستم که تغییر مهمی اتفاق نمی‌افتد.»

تنگستانی می‌گوید: «متأسفانه در ایران همه چیز باید از فیلتر مذهب، بعد انقلاب و در ‌‌نهایت سلیقه ممیزی گذر کند. نسل امروز دیگر نسل چاپ و کاغذ کاهی نیست. برای همین سانسور کتاب به نظر من اهمیت چندانی ندارد. ادبیات و هنر در اجتماع شکل می‌گیرد و جامعه و دنیای امروز، دنیای مجازی و اینترنت است.»

تنگستانی که کتاب «نقش روشنگری» و مجموعه داستان «یابانجی لیدی»‌اش در دست انتشار است، در ادامه صحبت‌هایش، به تأکید می‌گوید: «این حکومت، حکومتی بی‌فرهنگ و بی‌ادب است. بهترین گواه من، ادبیات بد مسئولان و یا فقر فرهنگی است که اکنون به شدت جامعه ایران از آن رنج می‌برد. یادم می‌آید سال ۸۴ وقتی کتاب “من روی مینی به نام تو بود افتاد” را برای بار سوم برای دریافت مجوز به وزارت ارشاد فرستادم دو تا کار انجام دادم: یکی اینکه فونت را دو سایز بزرگ کردم و دوم این‌که کلمات و سطرهایی که مطمئن بودم حذف می‌شوند را حذف و با کلماتی دیگر جایگزین کردم. پس از دریافت مجوز اندازه فونت را به شکل قبلی برگرداندم و کلمات واقعی را جایگزین کردم. من کتاب اولم را را در دولت آقای خاتمی چاپ کردم و پس از آن هرگز نتوانستم کتابی در ایران منتشر کنم.»

محمد حسینی چند روز دیگر صندلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم را به وزیر بعدی در دولت یازدهم تحویل می‌دهد. با این‌حال به نظر می‌رسد وضعیت نشر در ایران با شتابی بی‌سابقه رو به وخامت می‌رود و فعالان این عرصه حتی با پیروزی حسن روحانی، تنها نامزد نزدیک به مواضع اصلاح طلبان نیز امیدی به بهبود این وضعیت ندارند.