شکنجه تا چه اندازه در ساواک سازمان‌یافته و علیه زندانیان سیاسی به صورت سیستمانیک به کار گرفته می‌شد؟ آیا شکنجه علیه زندانیان با هر عنوان و جرمی، توجیه‌پذیر است؟

این سوال‌ها در پس ظاهر شدن دوباره یکی از مهم‌ترین چهره‌های ساواک، یعنی پرویز ثابتی بعد از گذشت چهار دهه سر برآورده‌اند. ثابتی که مسئول اداره سوم ساواک و رئیس ساواک تهران بود، به عنوان مرد شماره دو این سازمان اطلاعاتی که وظیفه سرکوب مخالفان حکومت شاه را بر عهده داشت، شناخته می‌شود.

اسماعیل ختایی، فعال سیاسی و کسی که به دلیل فعالیت‌های سیاسی‌اش در سازمان فدائیان خلق سه بار در دوران شاه بازداشت و زندانی شده است، انواع شکنجه‌های جسمی و روانی را در ساواک نظام‌مند می‌داند.

ختایی می‌گوید پرویز ثابتی به عنوان کسی که رئیس بازجوهایی که زندانیان سیاسی را شکنجه می‌دادند، ناقض حقوق بشر است و باید پاسخگو باشد.

اسماعیل ختایی در گفت‌وگو با زمانه از شکنجه‌هایی گفته است که در دوران شاه بر او و دیگر دوستان‌اش روا داشتند.

گفت‌وگوی زمانه با اسماعیل ختایی را بشنوید:

اسماعیل ختایی سه بار زندانی شده است و تجربه زیسته او در زندان‌های دوران شاه حاکی از شکنجه‌های مختلف است. او بارها در زندان با شلاق زدن به کف پا شکنجه شده است، به‌طوری که آخرین بار پاهای او به دلیل ضربات متعدد شلاق وَرم کرده بود و به ناچار مورد عمل جراحی قرار گرفت که در نتیجه عمل جراحی و تخلیه جای زخم، در کف پای او حفره بزرگی ایجاد شده بود.

ختایی به دلیل شدت شکنجه‌های جسمی تا مدت‌ها قادر به راه رفتن نبود. او به زمانه می‌گوید بعد از زدن شلاق، او را به میله‌هایی در زندان با زنجیر می‌بستند و هر زندان‌بانی که از کنار او عبور می‌کرد با لگد به پاهای زخمی او ضربه می‌زدند یا او را وادار می‌کردند با پاهای زخمی دور محوطه بدود.

آثار شکنجه‌های جسمی بعد از گذشت همچنان بر بدن اسماعیل ختایی بر جای مانده است.

علاوه بر این شکنجه‌های جسمی، اسماعیل ختایی می‌گوید شکنجه‌های روحی و روانی هم بخشی جدانشدنی از پروسه بازجویی و زندان برای فعالان سیاسی بود. او می‌گوید نه تنها تحقیر و فحش رکیک‌های کلامی، بلکه ممنوعیت ملاقات، وادار کردن به اعتراف اجباری و استفاده از خانواده برای تحت فشار گذاشتن زندانیان سیاسی جزو شکنجه‌های روانی بود.

ماموران ساواک یک بار در بازجویی‌ها با گذاشتن اسلحه بر پیشانی این زندانی سیاسی و تهدید جانی، تلاش کرده بودند او را به اعتراف مجاب کنند.

اسماعیل ختایی می‌گوید یک بار خانواده او را به زندان آورده و آنها را وادار کرده بودند تا او را به اعتراف و همکاری با ساواک مجبور کنند و گاهی هم صدای ضرب و شتم و شکنجه در زندان جهت ایجاد فضای رعب و وحشت پخش می‌کردند.

اسماعیل ختایی ضمن تاکید بر این موضوع که دادخواهی شامل مرور نمی‌شود، در پاسخ به این پرسش که چرا دادخواهی زندانیان سیاسی دوران شاه تاکنون ناتمام مانده است به زمانه می‌گوید که در سال‌های گذشته تلاش‌هایی برای دادخواهی انجام شده است، اما نبود امکانات و شرایط لازم، مانع از به ثمر نشستن آن شده است.