سالهاست بازار خرید و فروش پایاننامه و مقاله بحث رایج و بیراه حل دانشگاههای ایران شده است. اخبار سرقت و جعل علمی چنان در ایران داغ است که از سالها پیش به گزارشهای بینالمللی نیز راه پیدا کرده است. شهریور ۱۳۹۵ بود که مجله علمی ساینس در آمریکا از فروش پایاننامه و مقالات پژوهشی در دانشگاههای ایران، فضای علمی کشور را برای چندروز ملتهب کرد. این نشریه «سیاستمداران و دولتمردان» ایرانی را به جعل پایاننامه و مدارک دانشگاهی درجهت ارتقای پست و مقام متهم کرده بود. همچنین در آبان همان سال، مجله معتبر «نیچر» خبرداد که دو موسسه انتشارات علمی (بیومد سنترال و اسپرینگر)، ۵۸ مقاله منتشرشده در هفت نشریه علمی جهان را به دلیل «سرقت علمی، تقلب و تبانی» حذف کرده است. این نشریه اضافه کرده بود: ٢٨٢ پژوهشگر ساکن ایران مولف این مقالات بودهاند. نیچر سال ۲۰۰۸ نیز گزارشی از تقلب و کپیکاری در مقالۀ معصومه ابتکار (بعدها معاون امور زنان در دولت روحانی) منتشر کرد. این نشریه مدعی شده بود بالغ بر ۸۵ درصد مقالۀ خانم ابتکار کپیبرداری از پنج مقالۀ دیگر بوده و «گویی تکههای به هم وصل شده از تحقیقات سایر محققان است.» اما گوش مسئولان فرهنگی جمهوری اسلامی به این رسواییها بدهکار نیست و چهار دهه است که حکایت همان حکایت است.
کافیست یک جستوجوی معمولی برای سفارش خرید پایاننامه یا مقاله در اینترنت داشته باشید، اسم صدها موسسه روی مانیتور جلوهنمایی میکند. با ثبت سفارش و پرداخت هزینه، شما در کمتر از چند ساعت صاحب پایاننامه و مقاله در نشریات مورد تائید وزارت علوم و تحقیقات جمهوری اسلامی میشوید.
علیرغم ادعای مسئولین مربوطه و تصویب آییننامۀ «پیشگیری و مقابله با تقلب در تهیه آثار علمی»، و همچنین اصلاحیههای مکرر بر آن، ارادهای در راستای زدودن «سرقت علنی علم» در نظام ولایتمحور جمهوری اسلامی وجود ندارد. به گفتۀ کارشناسان، سیاستهای شورای عالی انقلاب فرهنگی در دانشگاه و تاکیدات رهبری بر اسلامیسازی دانشگاهها، تولید علم و دانش در ایران را با فسادی چندبرابر روبرو کرده است. اما فارغ از سیاستهای شورای عالی انقلاب فرهنگی، آنچه عموماً از دیدهها پنهان میماند دانشجویان نخبهای هستند که اگرچه مدارج دانشگاهی خود را بدون سرقتهای معمول علمی در ایران و با تحقیق و تلاش فراوان به امید یافتن جایگاهی در جامعه طی کردهاند، اما این روزها به ناچار به بازار سیاه نگارش پایاننامه و مقاله روی آوردهاند.
نمای کلی از بازار عرضه و تقاضا
سایت گوگل را باز میکنم و در کادر جستجوگر آن تنها کلمۀ «پایاننامه» را مینویسم. در همان صفحۀ اول و قبل از ویکیپدیا و سایتهای دانشگاهی، آدرس و مشخصات یکی از موسسات نگارش پایاننامه و مقاله ظاهر می شود. بابی صفحه، سایتهاییست که بر پیشانینوشت خود عبارتهایی از قبیل هزینۀ نگارش پایاننامه، انجام پایاننامههای ارشد و دکتری، نوشتن پایاننامه با سابقۀ بالا و…. را دارند.
یکی از سایتها را باز میکنم. نیاز به فیلترشکن ندارم. در گوشۀ آن و در کنار نشانی گرافیک شدۀ موسسه، لوگوی بیکیفیت (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) رخنمایی میکند. دلیلش را نمیدانم، احتمالاً به هدف رسمیتبخشی و قانونی جلوهدادن کارشان باشد. پایینتر، فایل صوتی یک دقیقه و چهل و دو ثانیهای در زیر عنوان (هزینۀ استخراج مقاله از پایاننامه) قرار دارد. بازش میکنم. خانم گوینده از اهمیت استخراج و چاپ مقاله و کمک به «ارتقای علمی!» میگوید. در ادامه نحوه سفارش مقاله در موسسه مذکور را کوتاه شرح میدهد، و در پایان یادآور میشود که در موسسۀ آنها «ضمانت چاپ در مجلهای خاص وجود ندارد، چون لزوماً عدم پذیرش مقاله در مجلهای خاص دلیل بر مشکلدار بودن آن مقاله نیست و در مجلهای دیگر به راحتی چاپ میشود.»
سایت مفصلیست. هزینهها با تفکیک رشته، مقطع تحصیلی و مقالههای فارسی و انگلیسی در یک جدول (تنظیم شهریور ۱۴۰۰) دستهبندی شدهاند. قیمتها از ۴۰۰ هزار تومان تا یک میلیون و ۹۵۰ هزار تومان، برای استخراج مقاله از پایاننامه متغیر است. همه چیز برای یک سفارش بیدردسر آماده است. با پشتیبان موسسه صحبت میکنم. میگوید:
این قیمتها هنوز بروز نشدهاند الان قیمتها بیشتر شده است. هزینهها به رشته، مقطع تحصیلی، موضوع مقاله و دانشگاه بستگی دارد. همه اینها در ثبت سفارش تاثیر دارند.
حرفهایمان گرم میگیرد. میپرسم مثلاً برای پایاننامه کارشناسی ارشد روانشناسی و دکترای مدیریت چقدر باید پرداخت کنم؟ در جواب میگوید:
گفتم که بستگی به موضوع و دانشگاه دارد. اگر میخواهید صفر تا صد کار را با کیفیت بالا انجام دهیم، یعنی انتخاب موضوع، پروپوزال، پایاننامه و آموزش جلسۀ دفاع، حدوداً برای کارشناسی ارشد روانشناسی ۲۰ میلیون و برای دکترای مدیریت ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومان در نظر بگیرید.
او در ادامه میگوید:
هزینۀ مقاله هم بستگی به زبان آن (انگلیسی یا فارسی) و مجلهایست که میخواهید در آن چاپ شود. برای این مورد هم هر مقاله حدوداً ۵ میلیون تومان. البته اگر مشتری باشید تخفیف میدهیم. ما موسسه معتبری هستیم.
میپرسم نوشتن مقاله چقدر زمان میبرد؟ میگوید:
باز بستگی به موضوع و مجله دارد، ولی مثلاً مقالۀ انگلیسی ISI را در ۱۰ تا ۱۲ روز تحویل میدهیم. همکارهای ما همه فارغالتحصیل دانشگاههای معتبر هستند. از امیرکبیر و شریف گرفته تا تهران و شهید بهشتی نویسنده داریم. حتی بعضی از اساتید هم برای مقالات تخصصیتر در موسسه حضور دارند. نگران چاپ مقاله نباشید.
سراغ بنگاه پایاننامهنویسی دیگری میروم، جملهای در سایت توجهم را جلب میکند:
نکته بسیار مهم: توجه فرمایید که مؤسسهی علمی پژوهشی … طی قرارداد همکاری ویژه با بسیاری از نشریات و مجلات ISC موجب شده است فرایند پذیرش و چاپ مقالات با اطمینان بیشتر اما هزینه و زمان کمتر نسبت به سایر موسسات و شرکتها انجام گردد.
پایگاه استنادی علوم جهان اسلام با نام اختصاری ISC، سامانۀ اطلاعرسانی و نمایه نشریات علمی ست که با رتبهبندی دانشگاههای ایران و جهان اسلام، و براساس معیارهای علم سنجی معتبر اسلامی، تجزیه و تحلیل مجلات علمی کشورهای اسلامی را بر عهده دارد. مرکز این موسسه از سال ۱۳۸۷ با تصویب شورای گسترش آموزش عالی در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در ایران است.
از پشتیبانی شرکت تولید پایاننامه میپرسم چطور با همچین موسسه به ظاهر معتبری «قرارداد همکاری» دارید؟ در جواب میگوید:
نه تنها با نشریات ISC بلکه با خیلی از مجلات علمی-پژوهشی هم قرارداد داریم. ارتقای علمی کشور روشهای مختلفی دارد و این روشها نیاز به همکاری اساتید و دانشجویان نخبه دارد. از طرف دیگر اساتید برای افزایش گرنت و رتبۀ علمی باید سالیانه مقاله چاپ کنند، چه بهتر که این مقالهها در موسسات معتبری مثل ISC نمایه بشود. چون امتیاز بیشتری دارد.
در ادامه میگوید:
هزینههای پایاننامه و مقاله متفاوت است ولی از ۱۰ میلیون تا ۴۵ میلیون را شامل میشود.
نویسندههای بینام و نشان
به سراغ یکی از پایاننامه نویسها میروم. فارغالتحصیل دکترای آمار از دانشگاه تبریز است. میگوید با نمرههای خوبی دانشگاه را تمام کرده و با حقوق اندکی یک کار پاره وقت دارد که کفاف زندگیش را نمیدهد. اما مشغولیت اصلیاش نوشتن پایاننامه و مقاله برای دانشجوها و اساتید دانشگاه است. به رادیو زمانه میگوید:
ما یه تیم ۵ نفره هستیم. موسسه یا جایی را اجاره نکردیم. آنقدر مشتری زیاد است که لازم نبود. من پایاننامههای مربوط به ریاضی و آمار را مینویسم. برخی رشتهها مثل علوم اجتماعی، علوم تربیتی، روانشناسی یا معماری که فصلی برای تحلیل آماری و نمونهگیری دارند را هم انجام میدهم.
این دکترای آمار در مورد روش کارش میگوید:
کافیست دو سه تا پایاننامه انجام بدهی، لِم کار دستت میاد. کار سختی نیست. یک پایاننامه را میگیری، آمار و تحلیل و سرفصلهایش را با قسمتهایی از محتوا، تغییر میدهی و تمام. نه استاد راهنما میفهمد، نه مشاور و نه داور.
او در ادامه میگوید:
نوشتن پایاننامه دردسرهای خودش را البته دارد، ولی در ایران فرمت مشخصی برای همه آنها وجود دارد. از شیوۀ فصلبندی گرفته تا تحلیل موضوع یک قاعده دارد. همین را با تغییرات تکرار میکنیم.
یکی دیگر از پایاننامهنویسان درمورد تمایل دانشجوها به برونسپاری پایاننامه و مقالات به رادیو زمانه میگوید:
دانشجوها پایاننامه و مقاله را برای دانشگاه و مشخصاً استادها مینویسند. وقتی سیستم دانشگاهی پایاننامه را جدی نمیگیرد، بیشتر آنها رغبتی برای تمرکز و تلاش زیاد روی آن ندارند. اگر اساتید پایاننامه را جدی بگیرند کسی نمیتواند کارش را کپی کند. من سه سال است به دلیل پیدا نکردن شغل در رشتهام (مدیریت) به این کار مشغولم. درآمد بدی ندارد. البته درآمدش متغیر است، ولی چیزی دستمان را میگیرد. باوجود اینکه رشتهام مدیریت بوده ولی از ادبیات گرفته تا حقوق را میتوانم بنویسم. حالا من با یک نگاه به پایاننامه میفهمم کجاهاش کپیشده، چطور استاد راهنما و داور متوجه نمیشوند؟ نمیدانم! البته به نتیجه رساندن پایاننامه برای استادها خودش امتیاز دانشگاهی محسوب میشود. به همین خاطر هم سعی میکنند زودتر پایاننامهها را تمام کنند که بتوانند یک پایاننامه دیگر را بگیرند.
فارغ از سیاستهای ناکارآمد دولت، مدرکگرایی، سهمیههای رانتی و رتبهبندی علمی اساتید با معیارهای کمی، مشکلات معیشتی و وضعیت بد اقتصادی نیز به بازار خرید و فروش پایاننامه و مقاله در ایران دامن زده است.
یکی از فارغالتحصیلان مهندسی برق که یک سالیست به پایاننامهنوسی روی آورده دراین رابطه به رادیو زمانه میگوید:
نبود شغل و مسائل اقتصادی صددرصد در این کار تاثیر دارد. وقتی من با مدرک مهندسی برق نمیتوانم شغلی که هم امنیت اقتصادی هم امنیت روانیام را حفظ کند پیدا کنم، مجبورم سمت پایاننامهنویسی و کپیکردن مقاله برای دیگران بروم. وقتی از یک طرف تمام درها برای یافتن شغل رویم بسته شده و از طرف دیگر تمام شرایط برای درآمد از پایاننامه مهیا است، چرا انجام ندهم؟ این فقط حرف من نیست. بیشتر افرادی که در این زمینه فعالیت میکنند همین را میگویند. تقاضا در این سمت بازار خیلی خیلی زیاد است. هر ترم هزاران دانشجو فارغالتحصیل میشوند و بیشتر از هزاران نفر هم به مقاله نیاز دارند. از دانشجو گرفته تا استاد مشتری داریم. وقتی تقاضا زیاد است خودبهخود عرضه هم به همان سمت سوق پیدا میکند.
تولیدات فلهای
در اختتامیه کنگره بینالملی زنان تاثیرگذار که به ابتکار همسر رئیسی در دی سال جاری برگزار شد، نام یکی از تقدیرشدگان، سوده غفوریفرد، دختر حسن غفوریفرد، رئیس هیئت بازرسی و نظارت شورای عالی انقلاب فرهنگی بیشتر از نامهای دیگر نقل محافل شد. غفوریفرد تنها در یک سال (۲۰۲۲) در نشر ۱۳۵ مقاله همکاری داشته است، یعنی بهطور متوسط کمتر از هر سه شبانهروز، یک مقالۀ علمی از او منتشر شده است. تقدیرشدگان دیگر هم رزومهای کمتر از او نداشتند.
آمار بالای نشر مقاله توسط برخی از استادان کشور را از طریق یک استاد دانشگاه پیگیری میکنم. میپرسم اعداد بالایی از میزان نشر مقالات علمی که در یک سال منتشر میشوند در دست است، به طوری که برخی افراد در کمتر از دو شبانهروز یک مقاله منتشر میکنند، آیا توضیح علمی دراین باره وجود دارد؟ او به رادیو زمانه میگوید:
بهنظر من تمام مشکلات سرقت علمی و خرید و فروش پایاننامه به سیاستهای فرهنگی حکومت برمیگردد. نوشتن و نشر مقالۀ علمی در دو سه روز غیرممکن است. توجه داشته باشید که گرنت و امتیاز استادان دانشگاه بر پایه کمیت، نه کیفیت مقالات و کتابهای منتشر شده است. یعنی ترازوی امتیاز بر پایه تعداد مقالات است نه ارزش علمی آنها. از سوی دیگر، هر دانشجوی کارشناسی ارشد برای اخذ نمره کامل پایاننامه، یک مقاله، و هر دانشجوی دکترا برای مجوز دفاع، باید دو مقاله از رسالهاش تالیف و منتشر کند. مجلات علمی-پژوهشی کشور مقالات دانشجوها را بدون ذکر نام اعضای هیئت علمی منتشر نمیکنند. این درحالیست که احتمالاً استاد نقشی در نوشتن مقاله نداشته. از اینرو رقابت زیادی بین استادان که خودشان بنیه و سواد اندکی دارند، برای گرفتن پایاننامه وجود دارد. فارغ از گرنت مالی که استاد راهنمای پایاننامه-به خصوص در دوره دکترا- میگیرد، امتیاز پژوهشی هم برای استاد لحاظ میشود. وقتی رتبهبندی استادیار و دانشیار و استادتمام بر پایه تعداد مقالات چاپ شده است کاملاً طبیعیست که استاد از هر ترفندی برای کسب امتیاز استفاده کند. و وقتی لازم نیست یک کلمه از مقاله را نه بنویسد نه ویرایش کند، حتی درحوزههایی که درآن تخصص ندارد پایاننامه میگیرد. همۀ این کارها بر عهدۀ دانشجوست. خیلی از دانشجوها هم در این شرایط نه رغبتی برایشان باقی میماند نه در طول دورۀ تحصیل چیزی یاد میگیرند. اتفاقاً همین مقالههای مشترک موجب اختلافات زیادی بین استاد و دانشجوها شده. ولی متاسفانه دانشجو چارهای جز تن دادن به خواستۀ استاد ندارد.
فشار روانی ناشی از درج اسم استادان در مقالههایی که توسط دانشجوها تهیه میشود، آثار مخربی به جای گذاشته است. در آذر سال جاری رسانههای ایران از خودکشی دانشجوی مقطع دکترا به دلیل «اصرار برای درج اسم بیربط در مقاله» خبر داده بودند.
یک دانشجوی دکترا درمورد بیرغبتی دانشجوها به رادیو زمانه میگوید:
وقتی پایاننامه و مقالۀ من ارزشی جز امتیاز علمی برای استاد ندارد چرا خودم را به زحمت بیندازم؟ بارها از هم دورهایهایم شنیدهام که استاد راهنما، مشاور و حتی داور پایاننامه را نمیخوانند. نه اینکه همه اینطوری باشند ولی اکثریت غالب استادان زحمتی برای راهنمایی پایاننامه متقبل نمیشوند. با این وجود اصرار دارند نامشان در مقاله به عنوان اسم اول آورده شود. ما هم مجبوریم برای اجازه دفاع و فارغالتحصیلی این کار را بکنیم. با این اوصاف خیلی از دانشجوها میگویند چرا به خودمان زحمت بدهیم، میدهیم پایاننامه و مقاله را بنویسند، به خاطر روابطی هم که استادها در مجلات علمی-پژوهشی دارند خیلی راحت مقاله چاپ میشود. خیلی از این استادها یا خودشان سردبیر این مجلات هستند یا عضو هیئت تحریریه آن. با این کار استاد به پول و امتیازش میرسد ما هم فارغالتحصیل میشویم.
برخلاف ادعای مکرر مسئولان جمهوری اسلامی از پیشرفت علمی کشور، آنچه از سیر تولید دانش و علم در ایران مانده چیزی جز رزومهسازیها، تقلب و جعل مقالات و کپینویسی پایاننامهها نیست. استخدام رو به افزایش استادان وابسته به حکومت و حذف استادهای منتقد و متعهد خود میتواند یکی از دلایل بیاهمیت شدن نگارش پایاننامه و تالیف مقالات در دانشگاههای ایران باشد.