قتل حکومتی ژینا امینی، دختر کُرد، توسط نیروهای سرکوب گشت ارشاد و بابت قانون تبعیضآمیز حجاب اجباری در فضایی که عموم مردم بابت سرکوبهای سیاسی و اجتماعی و شرایط وخیم اقتصادی به ستوه آمده بودند، چنان تأثربرانگیز بود که موجب خیزش سراسری مردم در داخل و خارج از ایران علیه رژیم توتالیتر و فاشیستی جمهوری اسلامی شده است؛ رژیمی که یکی از بنیانهای آن آپارتاید جنسی و جنسیتی است.
این شروع متنی است که با عنوان «مانیفست جامعه الجیبیتیآیکیوپلاس ایران و افغانستان در میانهی انقلاب» ابتدا در وبسایت رنگالری منتشر شد و متن آن برای امضا دیگر افراد در وبسایت دادخواست قرار گرفته است.
پس از مقدمه که شرایط سالهای اخیر ایران و جامعه الجیبیتیآیکیوپلاس را نشان میدهد و به دو سوال پاسخ میدهد، «هدف این مانیفست و جایگاه آن» و «ما که هستیم؟»، چهلوشش بند قید شدهاند که هر کدام گامی برای تحقق برابری میان مردمان ایران، افغانستان و دیگر اتنیکهای سرزمینهایمان است. شروع این بندها، درخواست برای تغییر در قوانین است، سپس این مانیفست بهسراغ جامعه میرود و درخواست امکانات بیشتر بهخصوص برای افراد ترنس میکند. درنهایت هم به حق و حقوق بخشهایی از جامعه متمرکز میشود، مانند کارگرهای جنسی که بیشتر از بقیه در حاشیه قرار گرفتهاند.
یاور برادران خسروشاهی یکی از هفتاد نفری است که این مانیفست را امضا کرده و در نوشتن آن دخیل بوده است. او که فعال جامعه مدنی است و در آلمان زندگی میکند، به مخاطبان زمانه در باره این مانیفست میگوید: «لزوم این مانیفست بعد از شروع انقلاب ژینا، احساس شد. متن خطاب به اپوزیسیون، فعالان سیاسی حال یا آینده و در کل جامعه ایران نوشته شده است. خواستیم یک سری مطالباتی جلویشان بگذاریم تا وقتی کسی لازم شد در مورد حق و حقوق ما تصمیم بگیرد با اینها را بداند. چون نباید انتظار داشت که ما الزاما در گروه تصمیمگیران باشیم و یا نماینده ما آشنا به همه موارد و مطالبات باشد.»
یاور خسروشاهی همچنین توضیح میدهد که متن مانیفست به تدریج کاملتر خواهد شد:
مانیفست تکمیلتر میشود و یک متن ثابت نیست. یک سری از خواستهها جاافتادهاند و یک سری خواسته بتدریج به آن اضافه خواهد شد. در شرف ترجمه کردن این مانیفست به زبانها و گویشهای اتنیکهای ایران مثل کردی، ترکی، بلوچی، عرب و غیره هستیم و میخواهیم متن آن را مستقیم برای احزاب آن مناطق ارسال کنیم تا در جریان باشند و در آینده مطالبات ما را فراموش نکنند.
مانیفستی که خواندنش، آگاهی مخاطب را میطلبد
در متن مانیفست آمده است: «ما، جمعی از کنشگران کوئیر فمنیست، ترنس فمنیست، اعضا و کنشگران جامعه الجیبیتیآیکیوپلاس هستیم؛ جامعهای متشکل از افراد لزبین، گی، بای، ترنس و نانباینری، اینترسکس، Ace / Aro، کوئیر، پَنسکشوال و سایر افرادی که جنس، جنسیت، هویت جنسی و جنسیتی آنها به ترتیب در چهارچوب هنجارهای رایج اِندوسکس، سیسجندر و هترو/آلو محور نمیگنجد.»
خسروشاهی میگوید:
چرا واژههای لاتین، معادلسازی فارسی نشدهاند؟ این بحث در داخل جامعه الجیبیتیآیکیوپلاس وجود دارد و فقط هم مختص به جامعه فارسیزبان الجیبیتیآیکیوپلاس نیست. مثلا فعالان عرب فلسطین هم از واژههای بینالمللی لاتین استفاده میکنند یا مثل استفاده از کلمه فمینیست در میان فعالان آلمان. اگر ترجمه کنیم، شاید ترجمهای شخصی باشد و ترجمه درستی نباشد و باید برای هرکدام بحث مفصلی همراهش باشد.
او همچنین میگوید که «سر این مساله صحبت شد و ایده این است که مانیفست، دفترچهمانند با زبانهای مختلف منتشر شود و یک ضمیمه واژهنامه یا مجموعهای پانوشت داشته باشد. متن اما طولانی و خواستهها مفصل بود و این میتوانست متن را طولانیتر کند. نسخه بهتری آینده خواهد آمد اما الان میگویم سراغ واژهنامههای خوبی بروید که در موضوع جنس و جنسیت وجود دارد.»
برای کسب آگاهی بیشتر، خسروشاهی مخاطب را دعوت میکند تا بهبخش واژهنامه وبسایت «شبکه اطلاعرسانی ترسنجندر و ترنزیشن» بروند.
جداسازی و حذف بر پایه هویت و گرایش جنسی و جنسیتی
از خسروشاهی پرسیدم، «چرا آپارتاید جنسی و جنسیتی» و او در پاسخ گفت: «چرا آپارتاید؟ این واژهای است که در نیمه دوم قرن بیستم به واژههای سیاسی اضافه شد وقتی جداسازی نژادی را در آفریقای جنوبی شاهد بودیم. مردم آن کشور را بسته به رنگ و نژاد به هشت گروه مختلف تقسیم کرده بودند. با وجود اینکه اکثریت قریب به اتفاق مردم سیاهپوست بودند اما سفیدپوستان حق و حقوق عمده را داشتند، مثلا سیاست، دولت، بانکها، زمینداران بزرگ یا مشاغل مهم اکثرا دست سفیدپوستان بودند. مردم هم تحمل نکردند و درنهایت تسلیم نشدند.»
سپس خسروشاهی توضیح میدهد که چرا آپارتاید جنسی و جنسیتی را برای ایران هم میتوان استفاده کرد: «جداسازی براساس یک سری پایههای بیولوژیک و دیگر مواردی در اصل بانی جدایی نیستند، انجام شدند. در ایران و خیلی کشورهای دیگر دیده میشوند که براساس جنس و جنسیت و گرایش جنسی، جداسازی صورت میگیرد. مثلا رییسجمهور یا رییس قوه قضاییه باید یک مردم سلمان شیعه دگرجنسگرای متعهد به ولایت فقیه باشد، به غیر از مسائل سیاسی، فقط باید مرد باشد. در شهادت دادن دادگاه، در حق طلاق و ارث و دیگر موارد، حق و حقوق زنان مشهود نادیده گرفته میشود.»
اما برای کوییرها این جداسازی شدت و عمق بیشتری دارد:
ولی اگر قرار باشد به جامعه الجیبیتیآیکیوپلاس نگاه کنیم، این جداسازیها عمیقتر میشود. در جامعه بیشتر از جداسازی زن و مرد صحبت میشود اما همجنسگرایی حکم اعدام دارد، یعنی برحسب این اعدام، حق حیات نداری. فقط جدا نمیشوی، حذف میشوی. این جداسازیها فقط فیزیکی نیست. محدود به نبودن حق و حقوق نیست بلکه مطالب فرهنگی و هنری هم حذف میشود. پس میشود اینجا از آپارتاید جنسی و جنسیتی تاکید کرد.
الان وقت فکر کردن برای آینده است
نگاه جامعه الزاما به فعالیت برای رسیدن به برابری جنسی و جنسیتی، مثبت نیست. نمونه آن را میتوان در کامنتهای شبکههای اجتماعی خواند، وقتی یک رسانه مطلبی بر موضوع جامعه الجیبیتیآیکیوپلاس منتشر میکند.
خسروشاهی در پاسخ به کسانی که میگویند «الان وقت صحبت در این موارد نیست» میگوید: «اگر الان وقتش نیست، پس کی؟ وقتی جنبش زن، زندگی، آزادی از زن، از آپارتاید جنسی و جنسیتی و از زندگی میگوید، یعنی حق زندگی و حیات ما نباید نادیده گرفته شود، ما بخشی از این جنبش هستیم و نمیشود ما را حذف کرد. وقتی شجاعت تحسینبرانگیز مردم را میبینیم که در داخل ایران همدیگر را میبوسند و پرچم رنگینکمان بالا میبرند، این حق ما نیست که حقوق ما و مطالبههای ما به فردا موکول شود.»
«این اشتباه در انقلاب قبلی هم رخ داد وقتی صحبت از مطالبات زنان و غیره میشد، به فردای آزادی موکول میشود. در آن فردا ما نه پیشرفت که در مطالبات زنان، حقوق بشر و در دموکراسیخواهی، شاهد عقبگرد بودیم. در این پروسه انقلاب اگر قرار باشد انسانها به آن زندگی و آن آزادی برسیم، این زندگی و آزادی برای همه است. اگر قرار است حق اتنیکهای مختلف، حقوق زنان، حق ادیان باید بهش فکر و مطالبه شود، حقوق ما را هم باید فکر و مطالبه شود.»
یک گام بعد از نوشتن و انتشار مانیفست
خسروشاهی در پایان میگوید: «غیر از همه این مسايل تبعیض و سرکوب سیستماتیک، بیماریانگاری و جرمانگاری و غیره که در فضای جامعه میبینیم، سالهای سال تلاش شده حق و حقوق جامعه الجیبیتیآیکیوپلاس غیرسیاسی بشود و از فضای سیاسی حذف شود اما با همه این محدودیتها و سرکوبها و ممنوعیتها و غیره میبینیم جامعه الجیبیتیآیکیوپلاس بهخصوص در سالهای اخیر صدایش را بلندتر کرده است، حق و حقوقش را فریاد زده و دارد به نقطه آزادی و مسیر طولانی پیشرو نگاه میکند.»
«از نظر شخصی خودم این مانیفست کفایت نمیکند. یعنی در کنار این چشمانداز و تصویر رویاپردازانه، یک مسیر هم باید مشخص کنیم. چگونه میخواهیم به این خواستهها برسیم؟ بین مبدأ، الان و رسیدن به مقصد، این خواستهها، یک برنامه، شیوه، مکانیسم، استراتژی روششناسانه باید پایهریزی کنیم. محکم، قدمهای مشخصی را درنظر بگیریم و گفتمانی جدید تولید کنیم که بگوید چرا موقعیت الان جامعه ما مطلوب نیست و چرا این مطالب ما، چشمانداز مطلوب است. وقتی لیست چراییها و لیست مطالبات را تهیه و کنار هم بگذاریم تازه میتوانیم یک افق گفتمانی داشته باشیم تا از طریق فرآیندی که طرح میریزیم، با کمک از گفتمان گذار به این چشمانداز دست پیدا کنیم.»
«میخواهم از موانع بگویم. آمدیم انقلاب هم رخ داد. آمدیم لیست چراییها را نوشتیم و به فراگفتمان تبدیل کردیم. آرمانها را شکل دادیم، به خودمان وعده دادیم. ولی بعدش تجربه ۵۷ را جلوی خودمان داریم. امکان دارد بعد انقلاب با حکومتی روبهرو شویم که هیچکدام از این خواستهها را محقق نکرد. ولی رویاها، آرزوها و اندیشههایمان از دست نمیرود. دور هم جمع شدهایم، مانیفست نوشتیم و این در ذهنهایمان میماند. اگر محقق نشد، باید گفتمان تازهای با راهحلهای جدید در نظر بگیریم که گیر نکنیم. این مانیفست باید تکیهگاه ما باشد که ما را به آینده هل میدهد تا باطلاقی باشد که در آن گیر کنیم.»