نامه دادخواهانه‌ای که گروهی از زندانیان سیاستی دوران شاه در «سایت دادخواست» انتشار داده‌اند، چنین آغاز می‌شود:

«اینکه در روزهای اخیر چهره منفوری چون پرویز ثابتی، رئیس اداره سوم ساواک در تجمع های همبستگی ایرانیان با اعتراضات مردم ظاهر می شود و حتی حضور خود را بی‌شرمانه به نمایش می گذارد، پیام شومی در بردارد: شکستن قبح شکنجه و قتل و عادی سازی جنایت. تصادفی نیست که در میان سلطنت‌طلبان، شاهد موج تقدیر از این «مقام امنیتی» هستیم. در شبکه‌های اجتماعی، کسانی که شخصیت مورد تقدیرشان پرویز ثابتی است، همزمان از لزوم احیای ساواک سخن می‌گویند.
باید پرسید که چرا جنبش دادخواهی آن‌سان گسترده و استوار نشده است که جلاد صاحب‌نام و دارای پرونده‌ای روشن، جسارت می‌یابد در میان جمع حاضر شود.»

زندانیان سیاسی سابق در این نامه پرویز ثابتی را این گونه معرفی کرده‌اند:

«پرویز ثابتی نماد قدرت ساواک است در زمانی که شکنجه نظام‌یافته شد و به مهارتی تبدیل شد که به خاطر آن شکنجه‌گران لقب “دکتر” هم می‌گرفتند. “مقام امنیتی” همچنین بنیان‌گذار شیوه‌ی اعتراف‌گیری تلویزیونی است. و او تصمیم‌گیرنده بود در مورد قتل زندانیانی که در بی‌دادگاه‌های خودشان به حبس محکوم شده‌ بودند. او در جنایت قتل ۹ زندانی سیاسی بر روی تپه‌های اوین در فروردین ۱۳۵۴ نقش مستقیم داشته است.
پرویز ثابتی در دوره‌ی اعتلای انقلاب ۱۳۵۷ پیش از خود شاه از کشور گریخت. ساواک آنچنان منفور بود که نظام متزلزل به انحلال آن تن داد. اما این رخدادها به معنای پایان کار ثابتی و دستگاه ساواک نبود. ساواک، سنتی را از نظر پرونده‌سازی، شکنجه، سر به نیست کردن مخالفان، و نمایش اعتراف اجباری تلویزیونی بنیان گذاشت که رژیم خمینی آن را در ابعاد وسیع‌تری ادامه داد. بخشی از دستگاه ساواک در خدمت دستگاه امنیتی حکومت اسلامی قرار گرفت. پرونده‌های ساواک کمک بزرگی به پیگیرد مبارزانی کرد که به همان دلیل که با رژیم شاه مخالف بودند علیه رژیم خمینی هم به مبارزه برخاستند. بسیاری از کسانی که در “خاوران‌‌”ها دفن شده‌اند، زمانی اسیر دستگاه امنیتی پرویز ثابتی بوده‌اند و زخم شلاق شکنجه‌گران ساواک را بر پیکر داشته‌اند.»

دادخواهی

نویسندگان نامه دادخواهی، جنایات ساواک و کسی چون پرویز ثابتی را موضوعی شاخص برای  داد‌خواهی می‌دانند. آنان می‌پرسند: «آیا قرار نیست با نفس شکنجه و با نفس اختناق مخالفت شود؟» به نظر آنان «جنایت‌های رژیم جمهوری اسلامی نباید باعث تطهیر ساواک و جنایات آن گردد. اگر خود را پایبند به موازین حقوق بشر و میثاق های آن می‌دانیم و جمهوری اسلامی را از بابت پایمال کردن این ارزش‌ها محکوم می‌کنیم، نمی‌توانیم و نباید چشم بر گذشته ببندیم.»

نویسندگان نامه خود را این گونه توصیف کرده‌اند:

«ما امضاکنندگان اولیه این نامه درست به همان دلیل که دربرابر رژیم ولایی به دادخواهی برمی‌خیزیم، در برابر نظام سلطنت هم دادخواه بوده و اکنون نیز هستیم. ما در جوانی به مقابله با رژیم شاه برخاستیم، و ورای هر خط مشی مبارزاتی در درجه‌ نخست علیه ستم و نابرابری بوده‌ایم. به زندان افتادیم، شکنجه شدیم و بسیاری از یارانمان را از دست دادیم. رژیم تازه و فضایی که ایجاد کرد اجازه نداد دادخواهی به جریان افتد و فرهنگ‌ساز شود.»

در پایان نامه دادخواهی زندانیان سیاسی چنین می‌خوانیم:

«خطاب این نامه عموم مردم ایران است. از همه‌ی دادخواهان، از همه‌ی وجدان‌های بیدار، از همه‌ی کسانی که با نفس شکنجه و سرکوب و تبعیض و اعدام مخالف‌اند، می‌خواهیم که این نامه را امضا کنند.
امیدواریم بتوانیم به یاری مردم آزادی‌خواه، پرویز ثابتی را به دادگاه بکشانیم. او قاتل است!»

برای خواندن متن کامل نامه دادخواهی و دیدن فهرست امضا کنندگان آن به سایت دادخواست رجوع کنید.

Ad placeholder