بیشتر از سه هفته از زلزله‌‌ و پس‌لرزه‌هایی که ده‌ها شهر و روستای غربِ ایران را درگیر کرده سپری می‌شود. شهرِ خوی و روستاهای اطرافش بیشترین خسارت را دیده‌اند.
این گزارشی است از آخرین وضعیتِ این منطقه. گزارش، متکی است به مشاهدات و تجربه گروه‌هایی مردمی و خیریه‌ای که در طولِ دو هفته گذشته از نزدیک درگیرِ مسئله بوده‌اند.

لرزش زمین بر بستر جامعه طبقاتی

زلزله تقریبا سراسرِ خوی و محدوده‌اش را به شکلی یکسان لرزانده، یعنی تفاوتی در مدت زمان و قدرتِ زلزله اخیر مشاهده نشده. با وجود این، تأثیرهایی که بر جای گذاشته متفاوت است. روستاها بسیار بیشتر از مناطق شهری تخریب شده‌اند. در خودِ شهر، محله‌های حاشیه‌ای به نسبتِ محله‌های مرفه‌نشین صدمه بیشتری دیده‌اند.

خانه‌های مستحکمتر سالم مانده‌اند و خانه‌های فرسوده کاملا تخریب شده‌اند. خوی پس از زلزله، بهمن ۱۴۰۱
خانه‌های مستحکمتر سالم مانده‌اند و خانه‌های فرسوده کاملا تخریب شده‌اند. خوی پس از زلزله، بهمن ۱۴۰۱

برای مثال، جمشیدآباد، کوللیک‌خانا، خورماسی و قره‌درویش ناحیه‌هایی هستند که خسارت بیشتری دیده‌اند. به همین دلیل هم در این مناطق، تراکمِ چادرهای موقت و یاری‌رسان بسیار بیشتر است. مردمی که در محله‌های مرفه‌تر بوده‌اند خسارتِ کمتری دیده‌اند. چون خانه‌هایشان مستحکمتر بوده. با وجود این، ترجیح داده‌اند در چنین شرایطی شهر را موقتا ترک کنند. آنانی که در دیگر شهرها آشنا و پناهی دارند، رفته‌اند تا وضعیت بهتر شود و بازگردند.

بیمِ آن را هم ندارند که در زمانِ نبودشان، خانه یا وسائلشان آسیبی ببیند. با وجود این که طی چند روز گذشته برخی از بازاریان مغازه‌هایشان را باز کرده‌اند، شهر هنوز هم حالتِ نیمه‌تعطیل دارد. شغل‌های خدماتی و کارگری به حالت تعطیل درآمده‌اند. صاحبانِ این شغل‌ها هم بیکار شده‌اند. خدماتِ مورد نیاز مردم ارائه نمی‌شود و زندگی‌ها به کمک‌های رسمی و مردمی وابسته است. جدای از این در سطحِ روانی هم، زلزله، وحشتی جمعی پدید آورده. این وحشت، طی روزهای نخستِ زلزله بسیار بیشتر بوده. شایعه‌های زلزله‌ای آینده هم ذهنِ مردمانِ قربانی را پر کرده.

 اما در چنین شرایطی هم طبقاتِ پایین، امکانِ ترکِ دیار ندارند. آن‌ها در چنین وضعیتی باید بمانند تا در مرحله اول از هر آن‌چه که دارند در برابر بلاهای طبیعی همچون پس‌لرزه‌ها و سیل یا بلاهای انسانی همچون غارت و دزدی، محافظت کنند. به طبع، چنین موقعیت‌هایی اضطراری، آسیب‌های خاصِ خود را هم به دنبال دارند. دزدی و غارت، جزو آسیب‌ها و خطرهای معمول است. در تجربه زلزله‌های گذشته در ایران، از زلزله بم تا کرمانشاه، دزدی و حمله به کاروان‌های امدادی جزو شایع‌ترین موردها بوده.

نداشتنِ امکانِ ترکِ موقتِ محلِ کار و زندگی برای طبقات فرودست در خوی، تراکمی به وجود آورده که مسائلی هم به دنبال دارد. از جمله دعواهای گاه و بی‌گاهی که بین خانواده‌های ساکن در چادرهای چسبیده به هم به وجود می‌آید. مردمِ مضطرب، داغ‌دیده و نگران، به هر دلیلِ کوچک و بزرگی به هم می‌پرند. نزدیکی بیش از حد به هم، اگرچه در موردهایی روحیه همکاری و یاری‌رسانی را موجب می‌شود، اما در شرایطی که اضطرار بر زندگی حاکم است، ، ستیزِ بیشتر را به دنبال خود دارد.

ناهماهنگی‌ها

گروه‌های مردمی از سرتاسرِ ایران تلاش کرده‌اند خود را به زلزله‌زدگان برسانند. این اخلاقِ جمعی و روحیه همبستگی را در سطحی گسترده به وجود آورده. اما در عین حال، ناهماهنگی‌ها و آسیب‌هایی را هم به وجود آورده. گروه‌های مردمی، هلال احمر و انجمن‌ها از مردم خواسته‌اند تا حدِ امکان به صورتِ انفرادی و شخصی برای کمک مراجعه نکنند. اگر کمکی دارند، به نماینده‌ها و گروه‌های مورداعتمادشان دهند. این گروه‌ها از توان و تجربه بهتری برای کمک‌رسانی میدانی برخوردارند.

کمپ‌های عمومی هلال احمر: خوی
کمپ‌های عمومی هلال احمر: خوی

همچنین سپردنِ یاری‌رسانی میدانی به این گروه‌ها می‌تواند مانع بسیاری از سوء‌استفاده‌ها و آسییب‌های احتمالی شود. چرا که آن‌ها با نظارت بیشتری بر هم کار می‌کنند و خود را پاسخ‌گو می‌دانند. گروه‌های تشکل‌یافته مردمی شب‌ها نگهبانی می‌دهند تا اتفاقی نیافتد. از وسائلِ مردم و کمک‌های رسیده محافظت می‌کنند. به همین دلی هم از ظرفیتِ یهتری برای کمک‌رسانی برخوردارند. آشپزخانه‌های فعالِ روزانه تنها با کارِ جمعی و تقسیمِ کار امکانِ تهیه غذا دارند. با وجود این، جمعی از مردم همچنان اصرار دارند که با ماشین‌های شخصی مراجعه کنند و کمک‌هایشان را به روش خودشان تقسیم کنند، بدون آن که از قبل نیازسنجی کرده و نیازهای هر محله و منطقه را شناسایی کرده باشند. این گروه بیشتر به دنبال ارضای حس انسان‌دوستی و ابراز همدردی به شکل فردی‌اند و با تجربه مثبت کار جمعی اندیشیده شده آشنا نیستند.

منتقدانِ روش کمک‌رسانی از سر دلسوزی محض می‌گویند این نوع کمک، در درازمدت پیامدهای خوبی برای خودِ قربانیان زلزله هم ندارد. بهتر است با روشی بهتر که عزتِ نفسِ مددجویان را هم حفظ کند، کمک کرد.

رنجِ بیشتر در روستاها

روستاها آسیبِ بیشتری دیده‌اند و امکاناتِ کمتری دارند. هوا بسیار سرد است. همین هم تحملِ ویرانی و سرگردانی ناشی از زلزله را دشوارتر کرده. برای نمونه، میزان تخریب در روستای بدلان، ۹۰ درصد برآورده شده. نیازهای مردم در این روستا و اطرافش، صرفا پتو و خوراکی نیست. آن‌ها فراتر از آن، برای رفع نیازهای دیگر زندگی روزانه‌شان هم دچار مشکل شده‌اند. خانه‌های آسیب دیده دیگر عمدتا برای سکونت مناسب نیستند. نیازهای بهداشتی همچون حمام و دست‌شویی را هم برآورده نمی‌کنند.

مهم‌ترین نیازِ مردمِ روستاها هم‌اکنون دایر کردنِ حمام و دست‌شویی‌های صحرایی فوری است. هیچ‌کس جرأت ندارد از حمام و دست‌شویی‌های نیمه‌تخریبی استفاده کند. روستاهای دورافتاده دیگری همچون صوفی‌کندی به دلیل دشواری دسترسی به آن‌ها به کمک بیشتری نیاز دارند. در این روزهای برفی، تردد در جاده خاکی و گِل‌آلودِ آن‌جا تنها با ماشین‌های آفرود امکان‌پذیر است. قره‌تپه، بدل‌آباد، حصار، وار، قوروق، شعبانلو، آغداش، زاویه و بختیارات هم از جمله دیگر روستاهایی‌اند که تخریبِ زیادی داشته‌اند.

همچنین در روستاها نیازِ فوری به وسائلِ گرمایشی احساس می‌شود. المنت‌های برقی می‌توانند در این شرایط کارساز باشند. هرچند ناکافی‌اند، اما تا زمانِ وصل شدنِ دوباره گاز، تنها گزینه کاربردی‌اند. برای هر چادر، برق و پریز کار گذاشته شده. فعلا امکان استفاده از وسایل گرمایشی برقی وجود دارد. اما زمینِ سردِ برفی این روزها به سختی گرم می‌شود. موکت و فرش به تنهایی برای کفِ چادر مناسب نیستند. برای گرم کردنِ کفِ چادرها به فوم نیاز است. خانواده‌هایی که کودکِ خُردسال دارند بیشتر نگرانِ این موضوع هستند.

مشاهده می‌شود که به طورِ کلی همبستگی در مناطق روستایی به نسبت شهر، در سطح بالاتری است. روستائیان بیشتر هوای همدیگر را دارند. شاید هم چون جمعیتشان کمتر است و کمتر برای هم مزاحمت دارند. آن‌هایی که بخاری نفتی و وسائل برقی ندارند، با همکاری هم هیزم تهیه می‌کنند و با آن خود را گرم می‌کنند.

برآوردِ کلی

آمارِدقیقی از میزانِ کمک‌رسانی‌های دولتی و مردمی در دست نیست. اما به نظر می‌رسد تا این لحظه بیشترِ زلزله‌زدگان، در چادرهای موقت اسکان داده شده‌اند. ازدحام دور وانت‌ها و خاورهای کمک‌رسان نشان می‌دهد که هنوز بسیاری از نیازهایشان رفع نشده. هنوز هم اضطرار و اضطراب بر زندگیشان حاکم است. هنوز هم پتو به تعداد کافی میان زلزله‌زدگان پخش نشده. در برخی چادرها برای گرم کردن هر نفر، دو پتو و بیشتر هم لازم است. به ویژه به وقتِ خواب، کمبودِ پتو به وضوح قابل‌مشاهده است.

بیش از ۳ هزار خانه در مجموعِ زلزله‌های کوچک و بزرگ اخیر تخریب شده‌اند. اغلبِ مدرسه‌ها هم به دلیل بافتِ فرسوده‌شان تخریب شده‌اند و آموزش به حالت تعلیق درآمده. تاکنون بیشتر از ۲۰ اردوگاه اسکان اضطراری در خوی برپا شده است. تیم‌های امدادی هلال احمر از استان‌های هم‌جوار برای کمک اعزام شده‌اند و وظائف خود را در حدی که امکاناتش را دارند، انجام داده‌اند. برآورد شده بیشتر از ۴۰۰ هزار نفر، زیر تأثیر این زلزله بوده‌اند. آمارِ جان‌باخته‌ها و مصدوم‌ها هم هر روز رقمِ تازه‌‌ای است. باید منتظرِ آواربرداری‌ها و آمارهای دقیق‌تری بود.