دو زلزلهی مهیب با فاصلهای چندساعته دو منطقهی همسایه در جنوب شرقی ترکیه را در ۶ فوریه چنان به شدت لرزاند که دانشمندان ژئوفیزیک جهان آن را بزرگترین زمینلرزهی دوران نامیدند. دامنهی موج زلزله تا شعاع پانصد کیلومتر اطراف خود را به شدت متاثر کرد، و در سوریه نیز خسارات جانی و مالی فراوانی به بارآورد. در نوشتهی پیش مسائل ساختاری مربوط به آثار مخرب زلزله در ترکیه را بررسی کردیم. در این نوشته به آنچه به صورت عینی در پیِ این زمین لرزهی اخیر مشاهده شد، نظر میاندازیم.
دولت و زلزله
دولت اردوغان در مقابل زلزله نتوانست واکنش درخوری نشان دهد. پیش از هرچیز، بسیار دیر، یعنی ۴۸ ساعت بعد از وقوع زلزله، نیروهای امدادگرش را به محل فرستاد؛ حال آنکه در زلزلهی ۱۷ اوت ۱۹۹۹، ارتش بلافاصله وارد عمل شده بود.
ارتش ترکیه همواره سازمانمندترین و آمادهترین نیرو برای مقابله با بلایای طبیعی بوده است، و لااقل از این نظر کارنامهی موفقی دارد. در زلزلهی ۱۹۹۹ ارتش بدون اینکه از بالا منتظر رسیدن دستور باشد، به امداد زلزلهزدگان شتافت و عدهی بسیاری را از زیر آوار نجات داد. در آن دوره نیروی ارگانیزهی دیگری هم به نام AKUT وجود داشت که با امدادگری متهورانهای که از خود نشان داد، به قهرمان ملی مردم تبدیل شد.
بعد از به قدرت رسیدن اردوغان در ۲۰۰۳، و شهوت بیمارگونهاش برای هرچه بیشتر متمرکز کردن قدرت در دست خودش، یکی از اولین کارهایی که در این زمینه کرد، انحلال AKUT بود، زیرا این سازمان حرفهای هرچند کوشش فراوانی کرد تا به سیاست آلوده نشود، اما با توجه به منش و واژگانی که در بیانیههای خود به کار میگرفت، کاملا مشخص بود که منشاء دینی ندارد، و خود را سازمانی مدنی معرفی میکند. اردوغان به جای AKUT، یک سازمان دیگری در درون دولت برای مبارزه با فجایع طبیعی تأسیس کرد به نام AFAD (سازمان بلایا و وضعیتهای اضطراری) و ریاستش را به کسی سپرد که کوچکترین شناخت و تجربهای در خصوص زلزله یا دیگر مصائب طبیعی ندارد، و در واقع دانشآموختهی علوم دینی است. این سازمان همان طور که گفته شد ۴۸ ساعت با تأخیر در محل حادثه حاضر شد، و در معیتش جز گروهی داوطلب، معلمان مدارس، و امامهای جماعت کس دیگری نبود.
بااین همه، امدادگران خارجی هم که حالا بعد از دو روز تأخیر به محل رسیده بودند (پس از معطلیهای بسیار بوروکراتیک در فرودگاههای ترکیه)، حق مداخله بدون اجازه گرفتن از AFAD نداشتند.
واکنش مردم در برابر زلزله
اورهان پاموک در مقالهای که دو روز پیش در نیویورک تایمز منتشر کرد، نوشت: «هیچگاه مردم را در عمرم چنین خشمگین ندیده بودم.»
مردمِ دیگر نقاط ترکیه بسیار سریع تر از دولت دست و آستین بالا زدند و به جمع آوری کمک، از پول گرفته تا خوراکی و پوشاک و وسایل بهداشتی و دارو، پرداختند، و آنها را یا از طریق ارگانهای حزب خلق یا سازمانهای مسیحی موجود در استانبول و ازمیر و آنکارا، و مشخصا نه از طریق سازمان AFAD یا نهاد دولتی دیگری، به منطقه ارسال کردند.
در این میان سازمانی مردمی که بیش از یک دهه است در ترکیه تأسیس شده و ریاستش را یک خواننده موزیک راک به نام هالوک لوند (Haluk Levent) برعهده دارد، و از اعتماد اکثریت مردم بهره مند است، مرکز جمع آوری امدادهای مادی با ارقام بسیار بالا شد. از فوتبالیستها و خوانندگان نامدار ترکیه گرفته تا کارخانهداران و بازرگانان معروف ترکیه اغلب ترجیح دادند کمکهای خود را به این سازمان («احباب») بفرستند. و همان طور که انتظار میرفت اردوغان از این رخداد نیز برآشفت و کینهی هالوک لوند را به دل گرفت.
در این لحظات که این نوشته را مینویسم، برای اعضای رده بالای «احباب» دستور شروع «تحقیقات امنیتی» صادر شده است و احتمالش بسیار زیاد است که همان بلایی که سر AKUT آمد، سر این سازمان مردمی نیز بیاید.
برآورد خسارت و دستگیری بلاگردانها
تعداد کشتهها تا کنون ۳۰ هزار نفر برآورد شده است، اما با استناد به نوشتهی اورهان پاموک اگر بپذیریم که تنها هفت هزار ساختمان با خاک یکسان شده است، رقم اعلامشدهی کنونی بسیار خوشباورانه به نظر میرسد.
در این بین دولت برای فروکش کردن خشم مردم چندنفر از پیمانکاران منطقهی زلزلهزده را دستگیر کرده است، اما همان طور که در نوشتهی پیشین آمد، این مسئله تنها یک مقصر ندارد و زنجیرهای از فقر و جهل و قصور و چشم حریصی و رشوه و دزدی از سطح شهروند تا بالاترین مراجع سیاسی و در رأس آن اردوغان در یک گرافیک هرمیشکل شریک جرم یکدیگر اند؛ در رأس هرم مقام ریاست جمهوری با صادر کردن معافیتهای پیدرپیِ ساخت و ساز منطقهای و روابط ارگانیکش با شرکتهای عظیم ساختمانی قرار دارد.
اردوغان در اولین واکنشش، در ده استان زلزلهزده برای سه ماه وضعیت اضطراری اعلام کرد که این به خودی خود در حکم الغای انتخابات ریاست جمهوری ماه مه است، و دیگر حرفی از تاریخ جدید انتخابات فعلا در میان نیست. به نظر نمیرسد اردوغان به این زودیها تن به یک انتخابات بدهد. اگر در نظر داشته باشیم که جمعیت این ۱۰ استان حدود بیست میلیون است، و با توجه به ابعاد سنگین فاجعه که تقریباً تمام آن جمعیت را مجبور به مهاجرت از شهر و روستاهای ویرانشدهشان خواهد کرد، ریشهی نگرانی اردوغان را میتوان دریافت.
یکی از کارهای دیگر دولت، به رغم مخالفت احزاب اپوزیسیون، تعطیل کردن دانشگاههای ترکیه تا پایان تابستان است به منظور اسکان دادن آوارگان زلزله در دانشگاهها و خوابگاهها. در صورتیکه ترکیه در بسیاری از شهرهایش از بهترین امکانات توریستی برخوردار است و با توجه به تعطیلی این مراکز در فصل سرما میتوانست از هتلهای فراوانش برای این کار مدد بگیرد، و همین معلوم میکند زور اردوغان به هتلداران گردنکلفت بخش توریسماش نمیچربد.
از یک زلزله تا زلزلهی دیگر
زلزلهی ۱۷ اوت ۱۹۹۹ و ناکارآمدی دولت وقت در مهار پی آمدهای اجتماعی-اقتصادی آن دوره، مهمترین تأثیر را بر سرنگونی آن دولت و روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه داشت. اردوغان پس از زلزلهی ۱۹۹۹ در یکی از آن نطقهای دوآتشه اش در میدان گفته بود: «خط زلزله نیست که ترک خورده است، این رگ شرم دولت است که پاره شده است.» و حال خود در برابر یک زلزلهی دیگر، به مراتب عاجزانه تر از دولت ۲۴ سال پیش عمل کرده است، و احتمال زیادی وجود دارد که در تاریخ ترکیه به صورت دولتی که با زلزله آمد و با زلزله رفت، در یادها باقی بماند. البته او هرکاری از دستش بربیاید برای ماندن میکند، اما یک چیز هست که خط زلزله درست از قلبش گذشته است، و آن پیکر اسلام سیاسی است که ترمیم آن دیگر ممکن به نظر نمیرسد.
///اما یک چیز هست که خط زلزله درست از قلبش گذشته است، و آن پیکر اسلام سیاسی است که ترمیم آن دیگر ممکن به نظر نمیرسد.///
بهترین نتیجه گیری مقاله تو این اخرین جملش نوشته شده.
نیما / 16 February 2023