سالانه ۳۰۰ هزار تحصیل‌کرده با هدف ادامه تحصیل یا کار در کشورهای دیگر، ایران را ترک می‌کنند. این آمار، تکان‌دهنده اما با نگاهی عمیق‌تر به روند مهاجرتِ تحصیل‌کردگان، رقمی بسیار خوش‌بینانه است زیرا در لایه‌ها‌ی ناپیدای جامعه‌ تحصیل‌ کرده، بسیاری از جوانان هستند که جذب کار در کشورهای دیگر می‌شوند در حالی که پایشان را از مرزهای ایران بیرون نمی‌گذارند. 

آنان امیدوار به کار با درآمد ارزی، فرم‌های جورواجور را پر می‌کنند و در صف انتظار می‌مانند تا با درآمدی هر چند اندک، شغلی نصیبشان شود. به همین دلیل است که این روزها برای آنان که از کار در کشور ناامید شده‌اند، واژه‌های‌ «استارت‌آپ» و «فریلنسر» واژه‌هایی آشنا و راه‌گشا به نظر می‌رسند. 

در روی دیگر سکه تعداد دانشجویان مشغول تحصیل در کشورهای مختلف دیده می‌شود که روز به روز در حال افزایش ‌است.

شبکه شرق، ۱۵ بهمن گزارش داد طبق آمار سالنامه مهاجرتی ایران که در سال ۱۴۰۱ از سوی پژوهشکده سیاست‌گذاری دانشگاه صنعتی شریف منتشر شده است، تعداد دانشجویان ایرانی در خارج از کشور با افزایشی تقریبا چهار برابری از ۱۷ هزار و ۴۲۲ دانشجو در سال ۲۰۰۰ به ۶۶ هزار و ۷۰۱ دانشجو در سال ۲۰۲۰ افزایش یافته است.

یک کارشناس توسعه و تحول دیجیتال، ۲۹ دی ‌ماه در گفت‌وگو با «انتخاب» از یک خطر جدی سخن به میان آورد و گفت:

«بارها دیده‌ام که در مورد “مهاجرت نخبگان” آمار اعلام می‌کنند. ولی این آمارها برای افرادی‌ است که بلیت و ویزایشان را می‌گیرند و از کشور خارج می‌شوند و در این حالت ما می‌توانیم آن‌ها را بشماریم اما آن دسته‌ای که نمی‌توانیم حساب کنیم، کسانی هستند که دست و دلشان و حاصل دست‌رنجشان از چرخه‌ اقتصادی کشور خارج می‌شود و به چرخه‌ اقتصادی مثلا ترکیه پیوند می‌خورد که در کوتاه مدت جبران نقصان این افراد در اقتصاد کشور بسیار مشکل است.»

هاتف خرمشاهی همچنین هشدار داد:

«ما در کمیت و کیفیت سرمایه‌ انسانی دچار ریزش جدی هستیم که یک بخشی از آن ناشی از مهاجرت، بخشی ناشی از حرکت به سمت آزادکاری (فریلنسری) و بخش دیگری هم ناشی از تغییر ناخواسته‌ اقتصادی‌ست. یعنی مهندس فن‌آوری اطلاعاتی که تا این مقطع چالشی و بحرانی یک سرویس و یک ارزش اقتصادی با ارزش افزوده‌ بالا در کشور تولید می‌کرد، شغلش را تغییر نمی‌دهد بلکه کارفرمایش را تغییر می‌دهد و برنامه‌نویس یک شرکت خارجی می‌شود. در واقع تمام ارزش اقتصادی که دارد تولید می‌کند در GDP یا تولید ناخالص داخلی کشور ما جذب و صرف نمی‌شود؛ در تهران است ولی دارد برای پیشرفت زیرساخت‌ها یا خدمات در بازارهای ترکیه و قطر و عمان کار می‌کند. به این می‌گویند “مهاجرت نخبگان”، البته به صورت مجازی.»

مهاجرت به شیوه‌ای دیگر

با نگاهی سطحی به شبکه‌های مجازی می‌توان دریافت برای دانشجویی که تجربه‌ عملی در کارهایی چون برنامه‌نویسی، تولید محتوای دیجیتال، اینفلوئنسرینگ، طراحی سایت، رزومه‌نویسی و … دارد، پیدا کردن کاری با درآمد دلار یا یورو چندان سخت نخواهد بود. بنابراین انرژی و توانی که می‌باید صرف زیرساخت‌های اجتماعی و علمی کشور شود، به راحتی به کشورهای همسایه می‌رود. 

علیرضا خاستا، کارشناس ارشد علوم آزمایشگاهی و فارغ‌التحصیل یکی از دانشگاه‌های تهران است.

او می‌گوید:

«با پدرم یک سفر به عمان داشتیم. کافه‌ای سنتی را دیدیم که قلیان سرو می‌کرد. قرار گذاشتیم آنجا را اجاره کنیم و بعد اقامت عمان را بگیریم. با اتفاقاتی که پس از قتل مهسا امینی در ایران رخ‌ داد، من در خیابان دستگیر و به مدت دو سال ممنوع‌الخروج شدم. حالا تصمیم گرفتم یک‌جور دیگر مهاجرت کنم.»

او اکنون برای یک سایت تولید و فروش ماشین‌آلات سنگین، تولید محتوا می‌کند:

«خوشبختانه زبان سایت انگلیسی‌ست. من یک کار تمام وقت دارم با درآمد دلاری که از کار خسته‌کننده در آزمایشگاه درآمدش خیلی بیش‌تر است. مثلا من برای کار در آزمایشگاهی در شهرانِ تهران، پیشنهاد ماهی ۱۲ میلیون‌ تومان داشتم اما درآمد کارم در آن سایت عمانی تقریبا ماهی هزار دلار است.»

این در حالی‌ است که بر اساس گزارش رسانه‌ مسئولیت اجتماعی، ۹۵۵ هزار و ۳۹۸ نفر از جمعیت فارغ‌التحصیلان کشور بیکار هستند؛ یعنی ۴۰,۹ درصد از بیکاران کشور فارغ‌التحصیل دانشگاهی هستند؛ به این معنا که در تابستان امسال، ۱۳,۲ درصد از کل جمعیت فعال فارغ‌التحصیل آموزش عالی، بیکار بوده‌اند که نسبت به تابستان سال ۱۴۰۰، معادل ۱,۲ درصد کاهش را نشان می‌دهد. البته نسبت به بهار سال ۱۴۰۱، تعداد فارغ‌التحصیلان بیکار بیش از چهار هزار نفر افزایش یافته است.

همچنین ۵۱۳ هزار و ۸۹۵ نفر از این جمعیت را زنان و ۴۴۱ هزار و ۵۰۳ نفر را مردان به خود اختصاص می‌دهند؛ از نظر درصدی نیز نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان گروه مردان ۹,۷ درصد و گروه زنان ۲۳,۲ درصد است.

کار با کامپیوتر در ایران

کار با درآمد پراکنده

محسن. ح، یکی از جوانان جویای کار است که از دانشکده‌ دامپزشکی شیراز فارغ‌التحصیل شده.

او می‌گوید:

«در هر کشور دیگری بودم، می‌توانستم یک پت‌شاپ باز کنم و در کنار آن به کار تخصصی‌ام بپردازم. تابستان به ترکیه رفتم و با کلی دنگ و فنگ یک حساب بانکی باز کردم. می‌خواستم اگر توانستم همان کار تخصصی خودم را در یکی از شهرهای ترکیه انجام بدهم. حتی اقامت هم گرفتم ولی برای مجوز کار ناکام بودم. البته خوبی‌اش این بود که حساب بانکی را آنجا باز کردم و حالا دارم برنامه‌نویسی می‌کنم. هم برای ایرانی‌ها و هم برای خارجی‌ها. درآمدش پراکنده ‌است اما بهتر از بیکاری‌ست.» 

محسن از شغلی دیگر نیز سخن به میان می‌آورد: بسیاری از ایرانیانی که در ترکیه زندگی می‌کنند، کارشان این است که با نصب اپلیکیشن‌های فروشگاه‌های مجازی مثل ترندیول یا هپسی بورادا، اجناس مورد علاقه‌ ایرانی‌ها را تبلیغ، خریداری و از راه‌های مختلف وارد کشور کنند. او هم وارد این شغل شده اما با محدودیت‌های اینترنتی اعمال شده در ماه‌های اخیر از آن صرف‌نظر کرده است. 

برای یلدا اما این مسیر کمی هموارتر بوده. او فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد از دانشکده‌ ارتباطات دانشگاه «علامه‌ طباطبایی‌» است. یلدا سال گذشته در یک دوره‌ یک‌ماهه‌ معلمی زبان انگلیسی شرکت کرده و حالا به صورت آن‌لاین زبان انگلیسی درس می‌دهد:

«با مادرم یک‌ ماه در ترکیه زندگی کردیم. دوره‌ای که من در آن ثبت‌نام کردم یک دوره‌ بین‌المللی به‌نام “سلتا”ست که برای ورود آزمون دارد. هزار و ۵۰۰ دلار پرداخت کردم و بعد از گرفتن مدرکش از همان وقت یعنی آذر ماه کارم را به صورت آن‌لاین شروع کردم. بعد از اتفاقات شهریور امسال و محدودیت اینترنت با این که از وی‌پی‌ان استفاده می‌کردم باز هم دچار مشکل شدم و تا آستانه‌ اخراج از کار هم رفتم اما برای یک‌سال درآمدش خیلی خوب بود. »

یلدا می‌گوید:

«در صورتی که وضع همین‌طور باشد ناچارم کشور را ترک کنم چون با همین کار می‌توانم در ترکیه خانه اجاره‌کنم، اجازه‌ کار بگیرم و  درآمد خوب داشته باشم.»

همیشه اما بخت با جویندگان کار یار نیست. برخی سایت‌های دورکاری با گرفتن حق عضویت از اعضا به آن‌ها پیشنهاد کار می‌دهند. کیمیا. پ، یکی از تحصیل‌کردگان بد اقبالی ا‌ست که یک‌سال حق عضویت در سایت‌های کاریابی را یک‌جا پرداخت کرده و پس از گذشت سه ماه و انجام چند سفارش، هیچ کاری به او پیشنهاد نشده:

«حق عضویت کم بود. ۱۵ دلار در ماه. اما یک‌جا از من گرفتند تا مجاز باشم به مراحل بعد بروم. با گذشت سه ماه فهمیدم سرم کلاه گذاشته‌اند. کم بود ۱۸۰ دلار ولی خیلی‌ها مثل من گول خوردند. من قرار بود در بخش رونویسی مشغول به کار بشوم. چند سخنرانی آن‌لاین را هم برایشان رونویسی و پیاده کردم اما خبری از دستمزد نشد.»

کیمیا که فارغ‌التحصیل مدیریت آب است، می‌گوید:

«احساس بازنده بودن می‌کنم. کشورم از منِ متخصص باید برای بهبود شرایط استفاده کند اما خیلی از هم‌دانشگاهی‌هایم کاری بیرون از رشته دانشگاهی خود دارند. باورتان نمی‌شود یکی از همکلاسی‌هایم یک زیرپله را در نزدیک دانشگاه اجاره کرده و برای دانشجویان دانشگاه سابقش جزوه کپی می‌کند.»

اما به گفته‌ خرمشاهی، کارشناس توسعه‌ و تحول دیجیتال، وقتی شخصی می‌بیند نمی‌تواند چرخ زندگی‌اش را با درآمدی که از شرکت ایرانی که اخیرا متضرر هم شده است، بچرخاند، از کسب و کار مولد به سمت کسب و کارهای واسطه‌ای یا تریدری اما با درآمد ارزی می‌رود و شوربختانه حتی حاضر می‌شود کارهای سطح پایین‌تری از منظر فنی هم انجام دهد:

«مسأله‌ خطرناک برای آینده‌ پیشرفت کشور این است که ما متخصصان خوبی را که با خون دل پرورش داده‌ و توانمند ساخته‌ایم، در بزنگاه رقابتی که وقتش رسیده در باغ ایران ثمره دهد، در باغ رقبای منطقه‌ای از دست می‌دهیم. بسیاری از نخبگان کشور که تنها سرمایه‌ واقعی ایران در فضای رقابت جهانی هستند و در لبه‌ فن‌آوری مشغول خلق ارزش بودند، با چالش‌های زیر ساخت در کشور، ناگزیر از مهاجرت شده‌اند.»

بیهوده‌کاری

گذشته از مشاغل دیجیتال که با درآمدهای ناچیز اما قابل قبول در ایران نیروی کار را جذب خود می‌کنند، برخی فعالیت‌های دیگر هم در دنیای دیجیتال جریان دارد که اگرچه بیهوده نیست و مشمول درآمد ارزی‌ست، اما برای یک جوان تحصیل‌کرده که بخشی از سال‌های عمرش را صرف آموختن کرده، کاری تکراری، خسته کننده و در نهایت بیهوده خواهد بود. 

امید و ویدا دو سال اول زندگی مشترکشان را با تحلیل صدا در گوگل سپری کرده‌اند. ویدا می‌گوید:

«ما صدای کاربران سرویس ترجمه‌ گوگل را گوش می‌کردیم و قسمت‌های نامفهوم صدا را تبدیل به متن می‌کردیم. درآمدش بد نبود اما بعد از دو سال فهمیدیم هیچ‌ پیشرفتی نصیبمان نشده و فقط وقتمان را با درآمدی ناچیز هدر داده‌ایم.»

امید می‌گوید:

«راستش من در پروژه‌ نوشتن مشخصات عکس‌ها برای کمیساریای عالی پناهندگان هم کار می‌کردم. عکس‌ها را می‌گرفتیم و بعد مشخصات برایشان می‌نوشتیم. هیچ ‌کاری بیهوده‌تر از این کار نداشته‌ام. »

به گفته‌ ویدا با وجود محدودیت در اینترنت و فیلترینگ شبکه‌های مجازی، رقابت میان جویندگان کار مجازی بسیار است:

«متأسفانه بیکاری باعث شده خیلی از دوستان و همکاران با پیشنهاد رقم‌های کم، نرخ بازار فریلنس‌ها را بشکنند.»

او و امید اعتقاد دارند اگرچه دنیای مجازی باعث گسترش فعالیت نخبه‌ها در بیرون از مرزها شده اما بی‌کفایتی مسوولان تمامی سرمایه‌های انسانی کشور را در سال‌های اخیر از میان برده و آن‌ها را راهی کشورهای همسایه کرده است. 

این در حالی‌ست که مثل هر حوزه‌ دیگری از دید مسوولان جمهوری اسلامی، همه ‌چیز در حال بهبود و کشور در مسیر پیشرفت است. آن‌ها اعتقاد دارند در شرایط کنونی افراد مهاجرت کرده در حال بازگشت به کشور هستند.

مرداد ماه ۱۴۰۱ و پیش از شروع خیزش انقلابی مردم در ایران، مهدی قلعه‌نویی، رییس سابق مرکز تعاملات بین‌الملل معاونت علمی و فن‌آوری ریاست جمهوری، در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس گفته بود:

«تاکنون تعداد زیادی از این نخبگان به کشور بازگشته‌اند و در این راستا بیش از شش هزار و ۵۰۰ همکاری موفق شکل گرفته است. این افراد حدود ۳۰۰ شرکت دانش‌بنیان تأسیس کرده‌اند. همچنین ۶۰۰ نفر از آن‌ها عضو هیأت علمی دانشگاه‌ها شده‌اند.»

این در حالی‌ست که بر اساس گزارش شبکه‌ شرق و یافته‌های مؤسسه گالوپ در سال ۲۰۱۸، میل به بازگشت در میان مهاجران ایرانی یک درصد است که با میانگین جهانی (هفت درصد) فاصله‌ قابل توجهی دارد.

بر همین اساس مجموع سه عامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی باعث می‌شود دانشجویانی که برای غنی کردن تجربه‌ زیسته خود به دیگر کشورها رفته‌اند، دیگر به ایران باز نگردند.

جمهوری آمارهای دروغین

با وجود این شرایط کارگزاران جمهوری اسلامی دست از ارائه آمارهای عجیب و غریب برنمی‌دارند.

حمید رواخواه، کارشناس آمار در این باره می‌گوید:

«جمهوری اسلامی به فرض محال اگر در هر‌کاری موفق بوده در پروژه‌ آمارهای دروغین و پروپاگاندای معصوم‌نمایی خود موفق نبوده ‌است.»

او در ادامه می‌گوید:

«شما به همین آمارها نگاه کنید، این آقا اصلا اشرافی به مجموعه‌ مدیریتی خود ندارد. آمارها رُند، غیر‌کارشناسی و کاملا گویای دروغ‌پردازی‌های حکومتی‌ هستند.»

به گفته رواخواه، این آمارهای ساختگی مربوط به مرداد ماه است و به فرض هم که درست هم باشد، پس از اعتراضات پنج ماه گذشته، دیگر هیچ “نخبه‌”ای حاضر به بازگشت به کشور نخواهد بود.

او درباره دلیل این امر می‌گوید:

«چون جای “نخبه‌”ها زندان و تنبیه‌شان ممنوعیت خروج از کشور است.»