۱۷ فروردین ۹۹، خبر رسید که یک دختر ۱۱ ساله در ایلام به خاطر فقر خودکشی کرد. سایت رویداد ۲۴ گزارش داد که مردان روستا، جسم بی‌جان «زینب» را که از سقف آغل آویزان بود، پایین کشیدند. او خودکشی کرد چون می‌خواست یک دست لباس نو داشته باشد و خانواده‌اش استطاعت تهیه آن را نداشتند.
زینب اهل روستای گلدره بود؛ روستایی از توابع دهستان زرلان. دهستان بسیار محرومی در منطقه هلیلان ایلام.
یکی از اهالی این منطقه درباره او و خانواده‌اش گفته است:
«خانواده این کودک از نظر مالی بسیار ضعیف هستند. پدرش فردی دارای معلولیت و مانند بسیاری دیگر از مردم این منطقه بیکار است و به همین دلیل هم این خانواده از حداقل امکانات بهداشتی و رفاهی و حتی یخچال و تلویزیون هم محروم است.»
بر اساس روایت‌های مرتبط با خودکشی این کودک، او با نزدیک شدن به نوروز، در حالی که از پوشیدن لباس‌های کهنه خسته شده بوده، چند بار از خانواده‌اش می‌خواهد برایش یک دست لباس نو بخرند. خواسته‌ای که برآورده کردن آن برای خانواده‌اش غیر‌ممکن بوده است.
شرایط زینب در طول دو سال گذشته برای چند کودک دیگر تکرار شده است؟ ‌فقر تا چه اندازه گسترش یافته است و با ادامه حکومت جمهوری اسلامی، دورنمای این وضعیت چه خواهد بود؟

وزارت رفاه جمهوری اسلامی در گزارشی جدید، خط فقر را برای کل کشور از هفت تا ۱۴ میلیون تومان اعلام کرده است. عددی که به نظر کارشناسان اقتصادی در کل کشور ۲۰ میلیون تومان است. 

بنا بر گزارش‌های مرکز آمار ایران، درآمد خانوار در سال‌های اخیر بیشتر از هزینه‌ها بوده اما گزارش‌های میدانی نشان از کسری بودجه خانوار دارد.

به گفته امیرمحمود حریرچی، جامعه‌شناس و عضو هیأت‌ علمی دانشگاه «علامه طباطبایی»، کسری بودجه خانوار به زودی تاثیر خود را نشان می‌دهد:

«نیازی نیست تا سال‌های آینده صبر کنیم. تاثیر این کسری بودجه را همین حالا هم می‌توان در جامعه مشاهده کرد. وزارت بهداشت اعلام کرده است از هر چهار نفر در جامعه، یک نفر به نوعی از اختلالات روانی دچار است.»

حریرچی در گفت‌وگو با پایگاه خبری-تحلیلی دیده‌بان ایران می‌گوید که بر اساس گزارش مرکز آمار و آموزش و پرورش، در ایران بیش از چهار میلیون کودک کار در مقطع سنی شش تا ۱۵ سال هستند.

این در حالی است که سازمان بهزیستی کشور به تازگی اعلام کرده است «از جمع ۱۴ هزار و ۶۰۰ کودک کار و خیابان شناسایی شده از سوی این نهاد حمایتی»، بیشترین تعداد در ۱۳ استان اصفهان، بوشهر، تهران، خراسان رضوی، خوزستان، سمنان، فارس، کردستان، مازندران، هرمزگان و یزد ساکن هستند.

روزنامه اعتماد به نقل از محمدرضا حیدرهایی، سرپرست امور آسیب‌دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نوشت که در این استان‌ها به صورت آزمایشی، «امکان ثبت هویت کودکان کار و خیابان شناسایی شده از طریق دستگاه اسکن عنبیه فراهم شده» و تاکنون هویت ۱۴ هزار و ۶۰۰ کودک کار و خیابان از همین طریق ثبت شده است:

«قرار است با جمع‌آوری این اسناد هویتی، بانک اطلاعات کودکان کار و خیابان ایجاد شود که هم‌اکنون هم اطلاعات هویتی این تعداد از کودکان کار و خیابان، در سامانه ۱۲۳ (پایگاه اورژانس اجتماعی کشور) ثبت شده است.»

ارائه این آمار در حالی است که آمار رسمی و نتایج تحقیقات پراکنده در سه دهه اخیر، نشان می‌دهند تعداد کودکان کار و خیابان به طور پیوسته افزایش یافته که فقر، بیکاری و آسیب‌های اجتماعی از دلایل اصلی آن بوده است.

امیرمحمود حریرچی اما با اشاره به این که توزیع درآمد ناخالص ملی در زمینه توسعه مهم است، می‌گوید زمانی که توزیع درآمد درست نباشد، توسعه اقتصادی وجود نخواهد داشت و به تبع این موضوع، توسعه اجتماعی متوقف می‌شود.

او می‌گوید که در زمینه توسعه سیاسی که اصل ماجرا مشارکت مردم است هم کشور دچار عقبگرد است. مثال روشن این عقبگرد به گفته او کاهش مشارکت مردم در حوزه سیاسی است که در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری و مجلس مشاهده شد:

«مردم هر بار که در امور سیاسی مشارکت کردند ناامیدتر شدند. متأسفانه باید بگویم که مردم ما به حال خود رها شده‌اند.»

از سوی دیگر آمار خودکشی در جامعه به ‌خصوص میان قشر جوان به‌ شدت افزایش پیدا کرده است و شاخص میزان رضایت‌مندی از زندگی در ایران وضعیت خوبی ندارد.

وضعیت ایران از لحاظ شاخص توسعه انسانی هم به‌‌شدت نامطلوب است. خشونت در جامعه رواج پیدا کرده و نرخ مهاجرت از کشور افزایش سرسام‌آوری یافته است.

به گفته حریرچی، همه این دلایل نشان از فقر در جامعه ایرانی دارد و نیاز نیست برای بررسی تبعات فقر تا چند سال دیگر صبر کنیم:

«همین حالا هم تأثیر فقر بر جامعه عیان است.»

Ad placeholder

بالا رفتن فقر از در و دیوار شهرها و روستاها

گزارش «تصویر ابعاد فقر در ایران» که از جمله گزارش‌های اسناد پشتیبان تدوین برنامه هفتم توسعه در حوزه رفاه و تامین اجتماعی است و در زمستان ۱۳۹۹ به وسیله دفتر مطالعات رفاه اجتماعی وزارت تعاون منتشر شد، می‌گوید که فقر چند بعدی در سال‌های اخیر روندی صعودی داشته است:

«بررسی زمانی وسعت، شدت و نرخ سرشمار اصلاح شده فقر نشان می‌دهد فقر چند بعدی در کشور در طول ۹ سال گذشته، یعنی از سال ۹۰ تا ۹۸ به طور متوسط روند نزولی داشته است اما در برخی استان‌ها این روند از سال ۱۳۹۷ سیر صعودی به خود گرفته است که می‌توان آن را ناشی از شرایط اقتصادی مانند تحریم و تورم دانست. با توجه به اینکه این شرایط بعد از سال ۹۸ نیز ادامه پیدا کرده و البته شیوع ویروس کرونا نیز بر بحران اقتصادی دامن زده است، می‌توان برآورد کرد که فقر چند بعدی در اکثر استان‌ها روند صعودی خود را ادامه دهد.»

داده‌های هزینه و درآمد خانوار مرکز آمار نیز نشان می‌دهند مصرف اقلام ضروری در طول سال‌های اخیر روند نزولی داشته است. 

گزارش «فقر بهداشت و سلامت در ایران» یکی از مجموعه گزارش‌های فقر چندبعدی دفتر مطالعات اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، می‌گوید که کالری دریافتی ایرانیان از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۸ روند کاهشی داشته است و در دو سال ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ این روند بحرانی شده و میزان متوسط کالری دریافتی ایرانیان به مقداری پایین‌تر از حداقل کالری مورد نیاز (دو هزار و ۱۰۰ کیلوکالری در روز) رسیده است.

این گزارش می‌گوید ۲٬۶ درصد از کودکان در ایران در سال ۱۳۹۹ دچار سوء‌تغذیه بوده‌اند و دو استان سیستان و بلوچستان و کهگیلویه و بویراحمد با بیشترین میزان سوء‌تغذیه در کودکان مواجه‌اند:

«کاهش کالری دریافتی ایرانیان و شیوع سوء‌تغذیه در میان کودکان از موارد بسیار نگران‌کننده در ایران بوده و لزوم برنامه‌های حمایتی با تأکید بر تأمین کالری و تغذیه را می‌رساند.»

امیرمحمود حریرچی حالا در سال ۱۴۰۱ می‌گوید:

«اصلی‌ترین نشانه فقر در یک جامعه بحث تغذیه است. این روزها فقر را می‌توان از چهره رنگ‌پریده و بدن لاغر و نحیف نوجوانان جامعه دید اما مسئولان نمی‌خواهند این موضوعات را ببینند برای اینکه فاصله زیادی با جامعه دارند.»

https://www.radiozamaneh.com/752134

با توجه به نبود شفافیت آماری در ایران، آمار روشنی از شمار افراد مبتلا به سوء تغذیه در ایران وجود ندارد یا اعلام نشده است.

۲۹ آبان امسال روزنامه اطلاعات بر بنیاد آمارهای رسمی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، گزارش کرد که حدود ۱۶ درصد کودکان زیر شش سال در ایران دچار سوء‌تغذیه‌اند و ۸۰۰ هزار کودک در سنین رشد با کمبود انرژی و مواد پروتئینی و همچنین کمبود ریزمغذی‌ها مواجهه‌‌اند.

فقر بزرگ‌ترین تهدیدی است که به گفته این جامعه‌شناس برای ایرانیان وجود دارد:

«ناچاریم وضعیت را بهبود ببخشیم. اگر فرصت‌های برابر ایجاد نشود، توریع درآمد عادلانه نشود و جلوی اختلاس و رانت گرفته نشود، به جایی می‌رسیم که مطالبه‌گری‌های جامعه هر روز افزایش پیدا می‌کند. کسی که شکمش گرسنه و شرمنده خانواده است چه چیزی دارد برای از دست دادن؟»

مردمان رهاشده

نرخ بیکاری در بین تحصیل‌کردگان بیش از دو برابر نرخ بیکاری در کل کشور است. آمار مربوط به وضعیت نیروی کار در سال ۱۴۰۰ که از سوی مرکز آمار ایران ارائه شده نشان می‌دهد ۹۵۷ هزار و ۲۷۱ نفر از جمعیت فارغ‌التحصیلان کشور بیکار هستند؛ یعنی در سال گذشته ۱۳,۶ درصد از کل جمعیت فعال فارغ‌التحصیل آموزش عالی، بیکار بوده‌اند.

بررسی سهم «جمعیت بیکار تحصیل‌کرده از مجموع جمعیت بیکار کشور» حاکی از آن است که ۴۰,۳ درصد بیکاران کشور در گروه فارغ‌التحصیلان آموزش عالی قرار دارند. ۵۰ درصد از دانشجویان و فارغ التحصیلان، ۲۴ درصد از پزشکان و پرستاران و ۴۸ درصد از مؤسسان شرکت‌ها و مدیران ارشد هم می‌خواهند از ایران بروند.

امیرمحمود حریرچی به نشانه‌های دیگری از رهاشدگی مردم ایران اشاره می‌کند:

«ایران بیشترین تعداد فارغ‌التحصیل را نسبت به جمعیت در دنیا دارد. کار در کشور نداشتیم اما هر روز دانشگاه افتتاح کردیم. بیش از دو هزار و ۸۰۰ مرکز آموزش عالی در کشور داریم و ۲۰ درصد جمعیت کشور دانشگاه رفتند. نتیجه این اقدام به اینجا ختم می‌شود که فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها بعد از اتمام درس کار پیدا نمی‌کنند و به قولی به کار کردن در اسنپ پناه می‌برند.»

او در ادامه می‌گوید که این اتفاق فقط مختص جوانان نیست و جمعیت بازنشسته کشور هم با معضل کمبود درآمد نسبت به هزینه‌ها روبه‌رو هستند:

«آنها بعد از سالیان سال خدمت در ارگان‌های دولتی، دوباره برای تامین خانواده خود مسافربری می‌کنند.»

با این حال به گفته این جامعه‌شناس، فقر ممکن است جامعه را به فروپاشی نکشاند:

«اگرچه بسیار سخت است اما باز هم من عقیده دارم یک جامعه می‌تواند با وجود فقر به بقا ادامه دهد منتها یک مشکل دیگر جامعه علاوه بر فقر، تحقیر مردم است. تعدادی نماینده مجلس به دنبال تصویب قانونی هستند که هر کس مخالف قرائت رسمی آماری را منتشر کند باید ۱۰ سال حبس بکشد. این موضوع شرم‌آور است. از طرف دیگر راهکار حل تمام مسائل و مشکلات، دستوری شده است. مسئولان فقط برای حل مشکلات دستور می‌دهند اما دستور بدون برنامه چگونه می‌تواند به حل مشکل ختم شود؟»

https://www.radiozamaneh.com/752521

به گفته حریرچی، تحقیر مردم در کنار فقر باعث می‌شود مطالبه‌گری شهروندان به حدی برسد که حاکمیت دیگر نتواند پاسخگوی این مطالبه‌گری باشد:

«این روزها قشر زیادی از جامعه معترض هستند. کارگران، بازنشستگان، زلزله‌زدگان، کارمندان و … اعتراض خود را به شکل‌های مختلف نشان می‌دهند. آنچه بنده روی آن تاکید دارم این است که اگر وضع موجود ادامه پیدا کند، مطالبه‌گری‌ها رنگ اعتصابات به خود می‌گیرد و آن‌قدر زیاد می‌شود که دیگر کسی نمی‌تواند جمعش کند.»

او تصور دیگری هم از وضعیت موجود در ایران ارائه می‌دهد:

«در حال حاضر وضع موجود یعنی مطالبات بیش از حد، یعنی ۲۰ میلیون حاشیه‌نشین، گرسنگان جامعه، چهار میلیون کودک کار، اختلاس و توزیع رانت.»

با وجود چنین توصیفی که کارشناسان وضعیت ایران اغلب درباره آن اتفاق نظر دارند، وضعیت ناگوار جامعه از سوی حکومت اسلامی به رسمیت شناخته نمی‌شود. برنامه‌های پژوهشی برای بررسی شرایط وجود ندارد و نتایج پژوهش‌هایی هم که انجام می‌شوند در برنامه‌های اجرایی به کار گرفته نمی‌شوند. این در حالی است که راهکار خروج از بحران، عملیاتی کردن برنامه‌های تنظیم ‌شده بر اساس وضع موجود است.

پیش‌بینی‌ها درباره آینده اغلب ناامید‌کننده است و اگر وضعیت همچنان به همین ترتیب ادامه پیدا کند، فقر گسترده در انتظار عموم ایرانیان خواهد بود. مردم روز‌به‌روز فقیرتر می‌شوند و تأمین حداقل‌های زندگی برای آنها دشوارتر. برای آینده مردمان رها شده تنها تصویری که می‌تواند روشن باشد، تصویر یک انقلاب است: انقلاب گرسنگان.

Ad placeholder