پایگاه اطلاع‌رسانی اداره‌کل زندان‌های استان تهران دوم بهمن‌ماه در خبری اعلام کرد که یک زندانی یا به بیان آنها مددجو در زندان رجایی‌شهر از رساله دکتری‌اش دفاع کرده است. در بخشی از متن این خبر که در رسانه‌ها و خبرگزاری‌های امنیتی نظیر صداوسیما و تسنیم و فارس هم منتشر شد آمده:

«ی.د دانشجوی مقطع دکتری دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران در رشته سلامت و رفاه اجتماعی، امروز در زندان رجایی‌شهر و در حضور اساتید راهنما، مشاور و سه نفر به عنوان داور، به دفاع از رساله دکتری خود تحت عنوان بررسی وضعیت کارگران و رفاه آنان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخت.»

به ضمیمه این خبر چند عکس هم از جلسه منتشر شد. متن خبر به همراه عکس‌ها در دیگر رسانه‌های داخلی هم منتشر شدند و سپس در فضای مجازی و رسانه‌های خارج از کشور بازتاب گسترده‌ای پیدا کردند. زندانی‌ای که در خبر اولیه با عنوان «ی.د» یاد شده و چهره‌اش در عکس‌ها محو شده، یاشار دارالشفاء است که اینک در زندان رجایی‌شهر دوران محکومیت یکساله‌اش را می‌گذراند.

در خبری که توسط نهادها و خبرگزاری‌های امنیتی منتشر شده چند دروغ و جعل واقعیت وجود دارد که عینا در دیگر رسانه‌ها هم تکرار شده و این مسئله چند پرسش را پیش می‌کشد:

  • آنچه توسط نهادهای امنیتی یا خبرگزاری‌های حکومتی درباره یک زندانی سیاسی منتشر می‌شود تا چه حد قابل اعتنا و دقیق است و چگونه می‌توان آن را راستی‌آزمایی کرد و آیا رسانه‌های رسمی معیارهایی برای مواجهه با این اخبار دارند؟
  • و آیا این اولین بار بوده که یک دانشجوی زندانی امکان رسیدگی به امور آموزشی و تحصیلی‌اش را پیدا کرده و دقیق‌تر اینکه آیا لطفی شامل حال یاشار دارالشفاء شده است؟

«زمانه» برای پاسخ به این پرسش‌ها با منابعی نزدیک به یاشار دارالشفاء صحبت کرده‌است. آنها تاکید دارند که آنچه توسط نهادهای امنیتی منتشر شده چنگ زدن در چهره واقعیت است. یکی از آنها هم معتقد است که انتشار این خبر به نوعی فرار به‌ جلوی نهادهای امنیتی و مسئولان سازمان زندان‌ها پس از فاجعه آتش‌سوزی اوین و اطلاع‌رسانی درباره آن توسط خانواده دارالشفاء بوده است.

به هرحال می‌توان گفت نهادهای امنیتی با انتشار این خبر در پی این بودند که تصویری بزک‌شده از فضای زندان به دست دهند اما آنچه در عمل اتفاق افتاده مصداقی است از زیرپاگذاشتن حقوق یک زندانی سیاسی و این تنها نمونه‌ای است کوچک از بی‌شمار نمونه ریز و درشت دیگر که در تمام زندان‌های ایران جریان دارد.

زندان شده دانشگاه

متن خبری که توسط اداره کل زندان‌ها منتشر شده کوتاه است اما در همین چند سطر چند دروغ و جعل واقعیت وجود دارد. خبر می‌گوید یاشار دارالشفاء در جلسه‌ای در زندان رجایی‌شهر از رساله دکتری‌اش دفاع کرده و این دروغ اول است. این نه جلسه دفاع از رساله بلکه گزارش پیشرفت کار رساله بوده که هر دانشجوی مقطع دکتری ملزم است هر شش ماه یا یک‌سال ارایه دهد. منبعی نزدیک به دارالشفاء درباره برگزاری این جلسه در زندان می‌گوید:

«یاشار مشغول آماده کردن رساله‌اش بود که تابستان امسال برای گذراندن دوران حبس‌اش به زندان احضار شد. بنابر اطلاعی که دارم خانواده او پیگیر وضعیت آموزشی و تحصیلی‌اش بودند و نظر دانشگاه بر این بوده که ضروری است گزارش پیشرفت کار رساله‌اش را ارایه دهد تا احتمالا به خاطر فشارهای بیرونی از تحصیل محروم نشود. از چند ماه پیش خانواده او از طریق دانشگاه و نهادهای مختلف پیگیر بودند که او بتواند گزارشش را به گروه ارائه کند. اما در روندی آزاردهنده با تمام راه‌های ممکن مخالفت کردند حتی با ارایه گزارش به شکل تلفنی. احتمالا نهادهای امنیتی فکر نمی‌کردند که چند استاد برای گرفتن گزارش آموزشی یک دانشجو تا زندان رجایی‌شهر بروند و در آخر با این راه موافقت کردند. برخلاف تصورشان، با تلاش‌های بی‌وقفه خانواده، اساتید به زندان رفتند اگرچه ممکن بود این کار تبعاتی در دانشگاه برایشان به بار بیاورد. در این شرایط احتمالا نهادهای امنیتی گفته‌اند حالا چه فرصتی از این بهتر و چند عکس و خبر از جلسه منتشر می‌کنیم که نشان دهیم وضعیت زندان‌ها آن‌‌قدرها هم که می‌گویند بد نیست. از فرط ذوق‌زدگی نفهمیدند که این چند عکس مصداق روشن یکی از شعارهای پرتکرار جنبش دانشجویی در دهه‌های اخیر است: زندان شده دانشگاه.»

دروغ دومی که در خبر نهادهای امنیتی وجود دارد مربوط به موضوع رساله دکتری دارالشفاء است. عنوان رساله در متن خبر «بررسی وضعیت کارگران و رفاه آنان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی» درج شده است. این عنوان به اندازه‌ای مبهم و کلی است که شبیه به تیتر گزار‌ش‌های خبرگزاری‌های حکومتی و برنامه‌های تبلیغاتی صداوسیما است و نه موضوع رساله‌ای در مقطع دکتری. منبع نزدیک به یاشار درباره این مسئله به ما می‌گوید:

«در عنوان و متن گزارش یاشار حتی یک‌بار هم تعبیر پیروزی انقلاب اسلامی نیامده؛ یا از تعبیر انقلاب بهمن ۵۷ استفاده شده یا انقلاب. اما عنوان رساله جوری جعل شده که انگار قرار است دستاوردهای حکومت اسلامی در مورد رفاه کارگران بررسی شود در حالی که تز یاشار ربطی به این موضوع ندارد.»

عنوان دقیق رساله دکتری دارالشفاء این است: «نبرد طبقاتی و رفاه کارگران: سنجش اثر مبارزات کارگران صنعتی ایران بر وضعیت رفاه ایشان (پس از انقلاب تا ۱۳۹۹)».

اما در خبر نهاد امنیتی که در تمام رسانه‌ها هم تکرار شده موضوع رساله به نوعی جعل شده که «رفاه کارگران پس از انقلاب اسلامی» برجسته شود در حالی که موضوع رساله «طبقه‌مندی کارگران و وضعیت رفاه» آنهاست و بازه زمانی مدنظر رساله چهار دهه پس از انقلاب بهمن است. با نگاهی به پژوهش‌ها و نوشته‌های پیشین یاشار می‌توان گفت که او در رساله‌ دکتری‌اش موضوعی را پی گرفته که از سال‌ها پیش درگیرش بوده است. او بر روی موضوع «خود-کنشی» کارگران دست گذاشته و حالا در رساله‌اش می‌کوشد از زاویه دیگری به سیاستگذاری اجتماعی رهایی‌بخش و رادیکال در ارتباط با ساحت کار بنگرد و می‌خواهد تاکید را از روی دولت و مسئولیت‌های اجتماعی‌اش بردارد و بر جامعه مدنی بگذارد چرا که دولت را نهادی در خدمت منافع بورژوازی و منطق سرمایه می‌داند.

محرومیت‌های مضاعف زندانیان سیاسی

انتشار خبر جعلی تشکیل جلسه دفاع در زندان این پرسش را هم مطرح کرد که آیا همه زندانی‌ها می‌توانند تحصیل‌شان را در زندان ادامه دهند. جستجویی ساده نشان می‌دهد آنچه درباره جلسه گزارش یکساله رساله دکتری یاشار دارالشفا رخ داده نه موضوع تازه‌ای است و نه لطفی است که سازمان‌ زندان‌ها یا مسئولان زندان رجایی‌شهر در حق او کرده باشند؛ بلکه برعکس، این اتفاق نشان‌دهنده محرومیت‌های مضاعفی است که بر زندانیان سیاسی تحمیل می‌شود.

طبق قوانین موجود و از جمله آیین‌نامه اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور، یاشار دارالشفاء شرایط استفاده از مرخصی را دارد اما حتی حاضر نشده‌اند برای ارایه گزارش آموزشی چند ساعت به او مرخصی بدهند. تقریبا این وضعیت تمام زندانیان سیاسی است که قانون در موردشان اجرا نمی‌شود و در تمام مدت حبس‌شان از مرخصی محروم‌اند. مورد یاشار دارالشفاء موارد حادتر دیگری را به یاد می‌آورد که در آنها زندانیان سیاسی‌ سال‌ها یا دهه‌های طولانی از عمرشان را بدون یک روز مرخصی در زندان می‌گذرانند؛ مواردی نظیر زینب جلالیان و مریم اکبری‌منفرد.

اما در مورد حق تحصیل زندانیان هم باید گفت که فرد زندانی امکان ادامه تحصیل دارد و این موضوعی است که بارها توسط نهادی قضایی یا سازمان زندان‌ها اعلام شده است. برای مثال رئیس وقت زندان رجایی‌شهر در سال ۱۳۸۹ در مصاحبه‌ای گفته بود که یکی از زندانیان مالی این زندان برای شرکت در آزمون کنکور مرخصی گرفته است:

«زندانیان ما در مقاطع تحصیلی مختلفی از نهضت تا دیپلم، فوق دیپلم، لیسانس، فوق لیسانس تحصیل می کنند. برای اولین بار در کشور یک قبولی مقطع دکترا داشتیم که ما برای شرکت در آزمون به او مرخصی دادیم و او در رشته حقوق جزا قبول شد.»

یا در نمونه‌ای دیگر که به همین چند هفته پیش مربوط است، زندانی دیگری در ندامتگاه تهران بزرگ به شکل مجازی از پایان‌نامه‌اش دفاع کرد و فارغ‌التحصیل شد.

دانشگاهی که حل می‌شود در زندان و چشم اندازی که از هم می‌پاشد

خبر و عکس‌هایی که از این جلسه توسط نهادی امنیتی منتشر شده می‌خواهد تصویری بزک‌کرده از فضای زندان به دست دهد که در آن زندانی می‌تواند در نمازخانه‌ای فرش شده روبروی استادانش بایستد و پای تخته به توضیح رساله‌اش بپردازد. اما کیست که نداند که این همان زندانی است که در همین چند هفته اخیر چندین نفر در آن اعدام شده‌اند، و کیست که نداند در سالن‌های مختلف این زندان تعداد زیادی نویسنده و روزنامه‌نگار و شاعر و دانشجو دوران محکومیت‌شان را سپری می‌کنند؟

رجایی‌شهر و دیگر زندان‌های ایران در همه سال‌های سیاه حکومت اسلامی و حکومت‌های استبدادی پیشین چنان بدنام‌ بوده‌اند که با هیچ ترفند و شعبده‌ای از بدنامی‌شان کاسته نمی‌شود. دانشجوی زندانی که در عکس‌های منتشر شده پای تخته ایستاده و گزارش کار می‌دهد تنها یکی از زندانیانی است که چندماه پیش، شبِ هولِ حمله‌ی گارد به اوین و آتش‌گرفتن بندهای هفت و هشت و خوابیدن کف زمینِ هواخوری و ساعت‌ها فحش و کتک خوردن و تقلا برای زنده ماندن را تجربه کرده است. او هم‌بند دو زندانی سیاسی دیگری است که همان شب با تیر‌های شلیک شده مجروح شدند. همه آنها گفته‌اند که «ممکن بود هرکدام‌مان هدف تیرهایشان باشیم». سازمان زندان‌ها در تصویر بزک‌کرده‌اش از زندان او را «مددجو» می‌نامد. این «مددجو» شاهد کشتار و سرکوب زندانیان در شب هول اوین بوده و روایت‌اش را مادرش نقل کرده بود که «از پنجره کوچک بند ۸ داخل بند ۷ را دیدیم که زندانیان تیر می‌خورند و به زمین می‌افتند.» هنوز روشن نیست دقیقا چند نفر از زندانیان بند ۷ اوین که سازمان زندان‌ها آن‌ها را اوباش می‌نامد توسط نیروهای گارد و پلیس کشته شده‌اند و اسم و رسم‌شان چه بوده است.

زندانی‌ای که در تصویر پای تخته ایستاده شاهد آن مرگ‌ها است و نیز شاهدی بر پنج‌شنبه سیاه اوین در سال ۹۳؛ روزی که نیروهای پلیس در بند ۳۵۰ تونل درست کردند و زندانیان را از میان تونل رد می‌کردند و عربده می‌زدند و فحش می‌دادند و کتک می‌زدند. مددجویی که عکس محوشده‌اش توسط زندان منتشر شده در آبان ۹۸ که بازداشت شد پایش در زندان عفونت کرد و پس از آزای گفته بود که «خودم می‌دیدم پایم دارد تیره می‌شود و بوی عفونت‌اش آزارم می‌داد». بعد از آزادی‌ دوبار پای عفونت کرده را عمل کردند.

زندانی‌ای که سازمان زندان‌ها در خبرش کتاب‌ها و مقاله‌های علمی‌اش را به رخ می‌کشد از اواخر دهه هشتاد به این‌سو چندبار دستگیر شده، در دهه نود پنج سال در زندان بوده و در نتیجه آن امروز با بیماری‌ای درگیر است که کمیسیون پزشکی نظام وظیفه هم تاییدش کرده اما اکنون در حالی دوران محکومیت‌اش را سپری می‌کند که با بررسی پرونده پزشکی‌اش در پزشکی قانونی برای صدور حکم عدم تحمل کیفر مخالفت کرده‌اند.

Ad placeholder