نیروی کار در مناطق کُردنشین ایران، طی دو دهه گذشته زیر فشاری مضاعف بوده است. بیکاری، بی‌ثبات‌کاری و سطحِ پایین دستمزدها به نسبت تورم موجود، عامل‌های اصلی فشار بوده‌اند. تنگدستی، نیروی کار در کردستان را به سمتِ مهاجرت‌های شغلی به اقلیم کردستان عراق سوق داده است. این گزارشی است از وضعیتِ این مهاجران و آن‌چه بر آن‌ها می‌گذرد، با نگاه ویژه‌ای به سیاست‌های مسئولان سیاسی اقلیم کردستان.

کار زیر بارِ مشقت

کیوان یکی از همین کارگران مهاجر است. وقتی می‌خواهد درباره تجربه‌اش صحبت کند، قبل از هر چیز آفتابِ سوزانِ کلار را به یاد می‌آورد. آن هم در یک تابستانِ داغ. برای دانشجویی که باید تابستان را کار کند تا هزینه تحصیلش را بدست آورد تحمل چنان شرایطی به مراتب دشوارتر است.

«گرمای هوا (کلار) با این‌جا (کردستان ایران) قابل مقایسه نیست. در سراسر طول روز آفتاب مستقیم روی ما بود. احساس می‌کردم خورشید اونجا خیلی به زمین نزدیکتره واقعا.»

عابد، سنندجی، استادکارِ کاشی است. می‌گوید در اقلیم کردستان، کاشی‌کارهای ایرانی زبانزدند. در کار سلیقه و دقت به خرج می‌دهند. همچون گچ‌کارهای اهل سوریه که در آن‌جا مشهورند. عابد تفاوتِ دستمزدِ کار در اقلیم را خیلی امری مبارک نمی‌داند. چرا که این مبلغِ بیشتر دستمزد معمولا در رفت و آمدها هدر می‌رود. دستمزدِ واقعی کارگرانِ روزمزد در کردستان عراق مبلغی است بین ۳۵ تا ۴۰ هزار دینار عراقی. اما این مبلغ برای کارگرانِ مهاجر، کمتر از این است. به کارگرانِ ساده روزانه ۲۵ هزار دینار و به استادکارها ۳۵ هزار دینار می‌دهند.

روابطِ ساختاری سِتَم

پیمانکاران و صاحب‌کارها از ورود کارگران مهاجر استقبال می‌کنند. چون می‌دانند که حاضرند با دستمزد کمتری کار کنند. اقتصادِ بی‌بُنیه و مصرفی اقلیم کردستان عراق شرایطی را پدید آورده که کمتر شهروندی در آن حاضر است تن به کارهای سخت دهد. کارهای دشوار را معمولا به کارگران مهاجر می‌سپارند. توزیعِ امتیازات و پول صرفا بر مبنای تعلقاتِ حزبی اصلی‌ترین عامل ترویج چنان وضعیتی است. دو حزبِ اصلی حاکم «اتحادیه میهنی» و «حزب دموکرات» همراه با دیگر حزب‌های اسلام‌گرا، در عمل مشوقِ چنین سیاست‌هایی بوده‌اند. پس از ۳۰ سال تجربه حکومت‌داری خودمختار، شرایطی پدید آورده‌اند که در آن بهره‌مندی تابعِ کار و تلاش و شایستگی نیست. بلکه تابعی است از میزان وابستگی حزبی. آن هم حزب‌هایی که با واحدهای خویشاوندی بالادستی‌هایشان همپوشانی کامل دارند. در اصل حزب نیستند. بلکه تشکیلاتِ دامنه‌داری هستند برای تضمین درازمدت چپاول دو طایفه.

میدان جلوی مسحد جامع سلیمانیه، کارگران ایرانی جویای کار. ۵ اکتبر ۲۰۲۲. عکس از شوان محمد/ AFP
میدان جلوی مسحد جامع سلیمانیه، کارگران ایرانی جویای کار. ۵ اکتبر ۲۰۲۲. عکس از شوان محمد/ AFP

کارگران مهاجری که از شهرهای کُردنشین ایران به اقلیم کردستان می‌روند، به دور از هرگونه نظارتی استثمار می‌شوند. نه قانونِ کاری وجود دارد تا از آن‌ها حمایتی نسبی کند، نه توانِ چانه‌زنی دارند. به ویژه از زمانی که طرفهای کاری‌شان نه شخص یا یک نهاد قانونی مشخص، بلکه شرکت‌های بی‌نام و نشان‌اند، شرکت‌هایی که در جریانِ خصوصی‌سازی گسترده در اقلیم، با نامِ «که‌رتی تایبه‌ت» یا همان «بخش خصوصی» همه چیز را به دست گرفته‌اند، از مخابرات و زیرساختهای فرهنگی گرفته تا شرکتهای نفتی و آب و برق.

یک کارگرِ فصلی چنان وضعیتی را این‌گونه توصیف می‌کند:

«قبلا با دینار عراقی با ما حساب می‌کردند. اما بعد از مدتی یاد گرفتند که با پول خودمون حساب کنن. مثلا وقتی میفهمیدن ما تو ایران خیلی کمتر از پول اونها می‌گیریم سوءاستفاده کردن. هر مبلغی میخواستیم فوری با ماشین‌حساب مبلغ ریالشو به دست می‌آوردن میگفتن به پول شما زیاد میشه انقدر نمیدیم.»

استثمار

محاسبه دستمزد کارگران مهاجر به ریال در حالی است که شرایط کاریشان شباهتی به کار در ایران ندارد. از موضوع ساعت کاری گرفته تا شرایط اسکان و تغذیه.

کارگران مهاجر اغلب از وضعیت مشخص نبودن ساعتکاری در عرفِ مردمِ اقلیم کردستان عراق گلایه دارند. آن‌ها زمانی که در ایران به صورت روزمزد کار کنند، از ساعت ۸ صبح تا ۵ بعد از ظهر کار می‌کنند. اما مطابقِ یک قانون نانوشته در کردستان عراق از هفت صبح تا حوالی هفت عصر باید کار کنند. آن هم با دستمزدی کمتر از نرخ واقعی. این موضوع به ویژه در روزهای طولانی بهار و تابستان آزاردهنده است.

صاحبانِ کار در اقلیم تصورشان بر این است که از روشنایی صبح تا نزدیکی تاریک شدنِ هوا باید کار جریان داشته باشد و کارگران کار کنند. بدون این که حتی مبلغ واقعی کارشان را هم به آن‌ها بپردازند. تنها کارگرانِ مهاجری که در اقلیم کردستان، روزانه مبلغی بالای ۳۰ هزار دینار دریافت کنند، گردوتکان‌ها هستند، آن هم تنها برای چند روز در فصلِ پائیز.

تفاوتِ دیگر، به اسکانِ کارگران بازمی‌گردد. بیشتر آن‌هایی که برای کارِ روزمزد مهاجرت می‌کنند در اقلیم جایی برای سکونت ندارند. اگر نخواهند در میانه ماسه و سیمانِ کارگاه‌ها بخوابند باید به مسافرخانه‌های شهرها بروند. آن‌جا هم حداقل شبی دستِ‌کم ۷ هزار دینار از آن‌ها می‌گیرند. این مبلغ برای کارگرانِ روزمرد سنگین است.

چنین امکانی برای کارگرانی که به صورت غیررسمی وارد خاک اقلیم شده‌اند وجود ندارد. این دسته نمی‌توانند به آسانی رفت و آمد کنند و به مکان‌های عمومی بروند. چرا که ممکن است در معرض خشونتِ پلیسِ انتظامی (آسایش) اقلیم قرار گیرند، یا حتی دادگاهی و زندانی شوند.

نیروی کار ماهر و خدماتی‌ها

این شرایط تنها محدود به کارگران ساده هم نیست. نیروی کارِ نیمه‌ماهر و تحصیل‌کرده هم اکنون در معرضِ استثمار شدن توسط شرکتهای نئولیبرال قلیم کردستان است. برای مثال، انتظار می‌رود کارگران نیمه‌ماهر شرکتهای نفتی به دلیل سختی کار، مُزدی بیشتر از دیگر کارگران دریافت کنند. اما کارگرانی که در شرکتهای آلمانی و آمریکایی اقلیم کار می‌کنند، تفاوت چندانی با دیگر کارگران ندارند. مردمی که در اقلیم کردستان و بیرون از این شرکتها هستند، اغلب معتقدند که این نوع شرکتهای استعماری بهره‌ای برای آن‌ها ندارد. بهره‌اش را خودِ شرکتها و فرزندانِ مسئولانِ رده‌بالای حزبی در کردستان می‌برند.

نیروی کارِ خدماتی هم اخیرا گرفتارِ وضعیت مشابهی است. کار با تومانِ ایرانی دیگر برای هیچ‌کس راضی‌کننده نیست. به همین دلیل هم نزدیکترین واحدِ پولی متفاوت به نیروی کار مناطق کُردنشین ایران به یک مقصد مهاجرتی بدل شده. هنرمندان، طراحان، مهندسین، فیلم‌برداران، عکاس‌ها، بازاریاب‌ها و راننده‌ها جملگی قشرهایی هستند که برای جست و جوی درآمدی بهتر راهی کردستان عراق می‌شوند. نحوه برخورد با آن‌ها کمابیش مشابه کارگران مهاجر است.

زاهد گرافیست است و اخیرا برای یک مصاحبه شغلی به سلیمانیه رفته. او توضیح می‌دهد:

«رسما می‌خواستند از من سوء استفاده کنند. می‌دونستند من جویای کارم اونجا. مسئولشون می‌گفت همزمان باید چند تا کارو برای ما انجام بدی. از من هم طراحی میخاستند هم کار گرافیکی، هم تدوین فیلم! اون هم با یک حقوق.»

موضوع این است که همه این نیروی کار مهاجر و موقتی، در معرضِ انواع ستم و خشونت است. این وضعیت همه آن‌هایی است که به امید زندگی بهتر، از چاه به چاله می‌افتند. در کشور خودشان زیر تیغِ تبعیض و فسادند و در اقلیمِ همسایه هم همان داستان برایشان تکرار می‌شود.

Ad placeholder