صفورا سعیده، دانشآموز ده ساله اهل روستای «پسوه» در شهرستان پیرانشهر با نفت خودش را به آتش کشید و سپس در بیمارستان جان داد.
بفرین معروفی، ۱۶ ساله در اطراف شهر بوکان خود را از خودروی پدرش به بیرون پرت کرد و بعد در بیمارستان جان سپرد. آن طرفتر و در شهر دیواندره، جوانی ۲۳ ساله به نام آزاد قادری خود را حلقآویز کرد و به زندگی خود پایان داد.
این آخرین اخبار مربوط به خودکشی در مناطق کردنشین ایران است. این اخبار در مناطق کردستان بیشتر توسط خبرنگاران محلی و فعالان اجتماعی منتشر میشود و آماری دقیق و اطلاعاتی کامل در این زمینه در دست نیست.
برپایه آمارهایی که گاهی منتشر میشوند استانهای غربی ایران دارای بیشترین آمار خودکشی در سطح کشور هستند. سال گذشته خبرگزاریهای داخل ایران، خبر از خودکشی سالانه چهارهزار نفر در ایران دادند. با این حال به نظر میرسد در مناطقی که سنتی یا در حال گذار هستند، به دلایلی چون «حفظ آبروی خانواده» و جلوگیری از «زشت جلوه دادن محله و شهر» بسیاری از موارد خودکشی پنهان میمانند.
خالد توکلی، جامعهشناس ساکن شهر سقز به زمانه میگوید: «در جوامع سنتی خانواده از قداست خاصی برخوردار است. در نتیجه تمامی ارزشهای مربوط به آن نیز اهمیت فوقالعادهای پیدا کردهاند و با آبرو و حیثیت افراد پیوند یافتهاند.»
خالد توکلی، جامعهشناس، تعارض جدی میان سنتها و ارزشهای مدرن در جامعه در حال گذار کردستان را یکی از عوامل معضلات اجتماعی در این منطقه میداند.
در قوانین ایران خودکشی و معاونت در آن جرم محسوب نمیشود. عثمان مزین، وکیل دادگستری در ایران در گفتوگو با زمانه به ایرادهای قوانین ایران میپردازد.
نگرانی از تکرار فجایع
کمال حسینی، ساکن شهر بوکان و خبرنگار آژانس خبری موکریان به زمانه میگوید: «روز سوم خردادماه بفرین در اقدامی ناباورانه خود را از ماشین به بیرون پرت کرده و از ناحیه سر به شدت دچار آسیبدیدگی شده است. همین امر، منجر به مرگ وی شده است.»
وبسایت کردپا که اخبار کردستان را منتشر میکند اما نوشته است، بفرین معروفی بر اثر ضربات پدرش جان سپرده است، بعد از اینکه خود را از خودرو پرت کرده بود.
در چند روز اخیر مرگ بفرین معروفی بر بیشتر مردم بوکان تاثیر گذاشته است. به گفته کمال حسینی، مردم این شهر در «اندوهی بزرگ» فرو رفتند و «دختران زیادی بیمناک و افسردهاند که مبادا روزی سرنوشت بفرین در انتظارشان باشد».
سال گذشته در جریان کشته شدن یک دختر ۱۷ ساله در شهر بوکان، اعتراضهایی از سوی مردم شکل گرفت. اعتراض آنها به بی توجهی دولت به گسترش ناامنی در کردستان بود.
از سوی دیگر تارنمای محلی «کرد پیام پیرانشهر»، گزارش داد، صفورا سعیده، دانشآموز چهارم ابتدایی پس از سفارشهای معلمان و اعضای خانوادهاش مبنی بر دقت بیشتر در یادگیری دروس، خانواده را تهدید به خودکشی میکند و با پاشیدن نفت به روی خود این تهدید را به اجرا درمیآورد.
به گفته کمال حسینی در سال ۹۱ در شهرهای کردنشین ۳۹ زن اقدام به خودکشی کردهاند که ۱۵ مورد از طریق خودسوزی صورت گرفته است.
بر اساس برخی آمارها، استانهایی چون ایلام، لرستان، گلستان، خوزستان، گیلان، کرمانشاه، کردستان و همدان دارای بیشترین آمار خودکشی در سطح کشور هستند.
جای آموزش به خانوادهها در ایران به طور کلی خیلی خالی است و کمتر چنین آموزشی وجود دارد. هرچند اگر وجود داشت نیز به دلیل وجود ایدئولوژیهای مردسالارانه آموزش به دلیل تحمیل برخی ارزشهای قدیمی و ایجاد مانع برای تغییر چندان موثر واقع نمیشدند.
به گفته کارشناسان سالانه چهار تا چهارهزار و پانصد نفر در ایران اقدام به خودکشی میکنند.
زنان در خط مقدم تضادها
اختلاف و مشکلات خانوادگی جوانان و نوجوانان با والدین یکی از دلایل خودکشی در ایران و مناطق کردنشین عنوان میشود.
این اختلافها میتواند از تضاد ارزش و سنتهای بین این دو نشئت گرفته باشد. خالد توکلی تعارض جدی میان سنتها و ارزشهای مدرن در جامعه در حال گذار کردستان را یکی از عوامل معضلات اجتماعی در این منطقه میداند.
به باور این جامعهشناس، «رسانههای جمعی و ارتباطی موجب شدهاند تا تعارض در خانوادهها و در میان جنسیتهای مختلف جدیتر جلوه کند. دختران و زنان بهطور کلی در خط مقدم این تضاد و تغییر و تحول هستند. ایشان ارزشهای مردسالارانه را به چالش میکشند و قسمت عمدهای از مردان و جامعه نیز در برابر آنها میایستند و از آن جایی که این ارزشها را گاه مقدس کردهاند در اغلب موارد به خشونت روی میآورند. علاوه بر این بالا رفتن سن ازدواج، سطح تحصیلات دختران و گسترش شهرنشینی موجب شده است که این تضاد بیشتر نمود داشته باشد».
خالد توکلی معتقد است این وضعیت پیامدهایی مانند گسترش خشونت و ناامنی اجتماعی، فرار از خانه و عدم اعتماد به خانواده را به دنبال خواهد داشت.
قداست و آبروی خانواده
بنا به دلایل مختلف بسیاری از مسائل سیاسی و اجتماعی در مناطق توسعه نیافته به رسانهها راه پیدا نمیکنند. جدای از اینکه رویکرد رسانههای داخل و خارج از کشور در این زمینه چیست، گروهی از مردم معضلات اجتماعی مانند قتل، خودکشی، تجاوز… را به بهانه «حفظ آبروی خانواده» و جلوگیری از «نشان دادن سیمایی زشت از شهر و محله» از رسانهها پنهان میکنند.
یکی از شهروندان سقز به زمانه گفت، هفته گذشته یک زن ۲۳ ساله و دختر سه سالهاش در «تپهمالان» سقز در منزل شخصیشان کشته شدند. عدهای میگویند، ذکر این مصیبتها و جنایتها تصویری زشت و ناخوشایند از شهر سقز ارائه میدهد، ولی واقعیت این است که تا این لحظه عاملان آن مشخص نیستند.
این شهروند سکوت مسئولان دولتی و برخی از مردم را معنادار می دادند و می پرسد: «چرا کسی حاضر نیست چیزی نمی گوید؟»
مقامهای دولتی ایران نیز از اعلام آمار دقیق خودکشی خودداری میکنند. از طرف دیگر در جوامع سنتی، نهاد خانواده محدودیتهایی برای زنان ایجاد کرده است.
خالد توکلی میگوید: «در جوامع سنتی خانواده از قداست خاصی برخوردار است. در نتیجه تمامی ارزشهای مربوط به آن نیز اهمیت فوقالعادهای پیدا کردهاند و با آبرو و حیثیت افراد پیوند یافتهاند. در این جوامع برای خانواده حریمی ایجاد شده که ورود به آن بسیار دشوار است. با توجه به اینکه در جوامع سنتی به طور مستقیم آبروی خانواده با ایجاد محدودیت برای زنان ارتباط یافته است، لذا همواره قبل از اینکه حق و حقوق زن مورد توجه قرار گیرد اولویت به حفظ آبرو داده شده است.»
این جامعهشناس نتیجه میگیرد: «این وضعیت حتی در قوانین و در عرف هم پذیرفته شده و نه تنها در کاهش جرایم و خشونت تأثیری نداشته است، بلکه مانع آن شده است تا به صورت علمی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.»
آموزش و ایدئولوژیهای مردسالارنه
دو نفر از کسانی که اخیراً در کردستان دست به خودکشی زدهاند کمتر از ۱۸ سال داشتهاند و اخبار منتشر شده در رسانهها خانوادههای این نوجوانان را در انتخاب چنین تصمیمی مقصر شمردهاند. جعفر بوالهری، رئیس انستیتوی روانپزشکی دانشگاه علومپزشکی تهران نقش ۷۵ درصدی برای خانوادهها در خودکشیهای رایج قائل است.
در جوامع سنتی خانواده از قداست خاصی برخوردار است در نتیجه تمامی ارزشهای مربوط به آن نیز اهمیت فوقالعادهای پیدا کردهاند و با آبرو و حیثیت افراد پیوند یافتهاند. در این جوامع برای خانواده حریمی ایجاد شده که ورود به آن بسیار دشوار است.
به همین خاطر آموزش خانواده از جمله راههای پیشگیری یا کاهش آسیبها و معضلات اجتماعی در جوامعی مانند جامعه ایران شناخته میشود. اگر چه آموزش در این زمینه بسیار محدود است، اما به باور خالد توکلی در فضای موجود مستلزم شرایط خاص خود است.
این استاد دانشگاه چنین توضیح میدهد: «جای آموزش به خانوادهها در ایران به طور کلی خیلی خالی است و کمتر چنین آموزشی وجود دارد. هرچند اگر وجود هم داشت به دلیل وجود ایدئولوژیهای مردسالارانه و تحمیل برخی ارزشهای قدیمی و ایجاد مانع برای تغییر، چندان موثر واقع نمیشدند. آموزش مسائل مزبور به خانواده، نیازمند فضای آزاد گفتوگو و درک نیازهای مدرن جوانان است که در یک فضای ایدئولوژیک امکانپذیر نیست.»
خودکشی و قوانین موجود
بیشتر موارد خودکشی در ایران مورد بررسی و توجه بخش قضائی ایران قرار نمیگیرند. خودکشی در ایران نیز همچون بسیاری از کشورها جرم نیست، اما آیا این دلیلی کافی است برای اینکه کمترین تحقیق قضائی در این زمینه صورت بگیرد؟ آیا نباید کسانی که آگاهانه یا ناآگاهانه، فرد را به چنین تصمیمی سوق میدهند، مورد پیگرد قانونی قرار بگیرند؟
عثمان مزین، وکیل دادگستری در ایران به زمانه میگوید: «این ایراد و اشکال بسیار بزرگی است که بر دیدگاه قانونگذار ما وارد است. به فرض اگر خودکشی را به دلیل وحدت قاتل و مقتول، نتوان قابل تعقیب و مجازات دانست، باید قانونگذار در جامعهای که آمار خودکشی رو به افزایش گذاشته است، به زمینههای آن فکر کند. پس به طریق اولی، عمل ناپسند معاونت و تشویق و تسهیل به خودکشی باید جرم تلقی شود.»
با توجه به گسترش وسایل ارتباطی و به موازات آن افزایش جرایم رایانهای یا اینترنتی، قوانین ایران نیز تغییراتی کرده، اما به باور عثمان مزین باز این قوانین دارای ایرادهایی است.
او دیدگاه خود را در این زمینه چنین توضیح میدهد: «اخیراً قانونگذار ایران تا حدودی این نقص را احساس کرده و در بند (ج) ماده ۱۶ قانون جرایم رایانهای اقدام به ترغیب افراد زیر ۱۸ سال را به خودکشی از طریق ابزارهای رایانهای، جرم تلقی و برای آن مجازات تعیین کرده، اما اشکالات وارد بر این نص قانونی به شرح زیر است:
۱- این امر بسیار محدود بوده و تمامی موارد و ابعاد خودکشی را در بر نمیگیرد.
۲- صرفا شامل معاونت در خودکشی از طریق ابزارهای رایانهای میشود و مواردی که معاونت در خودکشی از امکاناتی به جز امکانات رایانهای بهره میبرد مشمول این قانون نخواهد شد.
۳- چنانچه فرد ترغیب شده برای خودکشی بیش از ۱۸ سال داشته باشد، ترغیبکنندگان به خودکشی مشمول مجازات این قانون نخواهد بود و این دغدغه و حساسیت قانونگذار فقط متوجه ترغیب کودکان به خودکشی است.
بر این اساس ضروری است که قانونگذاران، دیدگاه خود در مورد خودداری از جرمانگاری ترغیبکنندگان به خودکشی را متحول و دگرگون سازند و قوانین لازم را برای مجازات معاونان و تسهیلکنندگان خودکشی فراهم کنند.»