در ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ برابر با ۳ سپتامبر ۱۹۴۵ فرقه دموکرات آذربایجان با انتشار بیانیهای ۱۲ مادهای در تبریز اعلام موجودیت کرد. بیانیه به زبان ترکی آذربایجانی و فارسی نوشته شده و مورد تایٔید ۴۶ نفر از افراد آزادیخواه و سرشناس تبریز قرار گرفته بود. در بسیاری از کتابها و مقالات مربوط به تاریخ فرقه دموکرات نوشته میشود که این بیانیه با امضای پیشهوری، صادق پادگان، سلامالله جاوید و غیره در ۱۲ شهریور بیرون آمد. علیرغم نوشته مخالفین فرقه دموکرات که اکثرا از روی هم نوشته شده اند، در اینجا نشان داده میشود که غیر از پیشهوری، نام صادق پادگان، سلامالله جاوید یا محمد بیریا در آن دیده نمیشود و دلیل آن نیز توضیح داده میشود. همچنین سابقه افرادی که این بیانیه را امضا کردند بررسی شده و نشان داده میشود که این افراد دارای پیشینه آزادیخواهی و باقی مانده از قیامهای مشروطیت و شیخ محمد خیابانی بودند.
پیش گفتار
در کتاب “۱۲ شهریور” -درنسخه اصلی به ترکی: شهریورین اون ایکی سی- که به مناسبت نخستین سالگرد تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان در تبریز در سال ۱۳۲۵ نشر یافت، آمده است که «میرزا علی شبستری از تبریز و سیدجعفر پیشهوری از تهران ضمن مکاتبات و مذاکرات طولانی، قرار میگذارند که پیشهوری روزنامه آژیر را در تهران رها کند و برای تشکیل سازمانی جدید به تبریز برود».۱ به نوشته مخالفین فرقه دموکرات، پیشهوری، صادق پادگان و سلامالله جاوید در ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ تاسیس فرقه دموکرات آذربایجان را اعلان کردند. جمیل حسنلی که آرشیو آذربایجان شوروی را بررسی کرده، بدون ارائه سندی مینویسد: «در روزهای پایانی ماه اوت ۱۹۴۵ [۵-۱۰ مرداد ۱۳۲۴] کارهای مقدماتی اعلام موجودیت فرقه دموکرات به پایان رسید و اسامی کسانی که قرار بود اعلامیه تشکیل فرقه به صدارت پیشهوری را امضا کنند، معین شده بود. پیش نویس این اعلامیه به تصویب مقامات رهبری باکو رسید و نسخهای از آن به مسکو فرستاده شد».۲ و در ادامه مینویسد «در ۳ سپتامبر [۱۹۴۵ یا ۱۲ شهریور ۱۳۲۴]…اعلامیه حزب دموکرات آذربایجان را که تجار، سیاستمداران، روشنفکران، کارگران، دهقانان و روحانیان امضا کرده بودند، بالغ بر هشتاد امضا بود…» ۳ کدام یک از این ادعاها، روایتها یا داستانها صحیح است؟ قبل از ارائه سند و لیست افراد امضا کننده این بیانیه نگاهی میاندازیم به اتفاقات هفتههای قبل از ۱۲ شهریور ۱۳۲۴.
سیدجعفر جوادزاده خلخالی معروف به پیشهوری مدیر روزنامه “آژیر” بود و خود در آن قلم میزد.۴ آخرین شماره آژیر ۳۱۴ و به تاریخ پنج شنبه یک شهریور ۱۳۲۴ است.۵ روزنامه “داد” در مورد توقیف آژیر چنین مینویسد: «شب جمعه [۲ شهریور] در ساعت ۱۲ دو پاسبان و یک نفر نظامی به چاپخانه داد وارد شده میخواستند از چاپ روزنامه آژیر ممانعت کنند، درحالیکه روزنامه مزبور شب پنج شنبه چاپ و منتشر شده بود. مامورین مزبور پس از کسب دستور از کلانتری چاپخانه را ترک گفتند».۶ البته در همین روز، روزنامههای چپگرای دیگرب از جمله رهبر -ارگان حزب توده ایران- و بشر که بجای روزنامه ظفر -ارگان شورای متحده کارگران- انتشار مییافت نیز توقیف گردیدند.۷ در آخرین شمارههای آژیر به حوادث لیقوان- که در ۱۹ مرداد اتفاق افتاد- اصلا پرداخته نمیشود ولی به وقایع قیام افسران خراسان اندک اشاراتی هست. سه سرمقاله با امضای «رشتی» دیده میشود که منتسب به پیشهوری است و در آنها از نخست وزیر صدر انتقاداتی میشود. در آخرین شماره آژیر، یک آگهی کوتاه جلب نظر میکند: «باز تلگرافهای بسیاری از شهرستانها رسیده و مردم برکنارشدن کابینه صدر و تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی و تصفیه ادارات دولتی را میخواهند».۸
روزنامه آژیر۹ در سال ۱۳۲۴ بطور مرتب هفتهای سه بار- روزهای یکشنبه، سه شنبه و پنج شنبه- نشر پیدا میکرد. از تاریخ یکشنبه ۷ مرداد ۱۳۲۴ یک هفته در چاپ به تاخیر افتاد و دلیل آن در آگهی کوچکی در شماره بعدی توضیح داده شد: «بمناسبت مسافرت مدیر و عدهای از اعضای هیئت تحریریه آژیر برای مدت بسیار کوتاهی بطور هفتگی روزهای پنجشنبه صبح منتشر خواهد گردید».۱۰ پیشهوری کارهای روزنامه را در هفته اول مرداد ماه ول کرده، به همراه احتمالا فریدون ابراهیمی۱۱ و تعدادی دیگر به تبریز رفته، به مقدمات تشکیل فرقه شدیدا مشغول بوده و از آنجا بعضی سرمقالات را به تهران فرستاده است. آنطور که خود مینویسد «مقدمات تشکیل فرقه از ۱۰ مرداد شروع شد».۱۲
پیش از مقدمات تشکیل فرقه دموکرات چه اتفاقاتی افتاد؟ در ۲۷ تیرماه ۱۳۲۴، مراسمی در بزرگداشت سومین سال تاسیس جبهه آزادی در تبریز برپا شد. سران محلی حزب توده در این تظاهرات حضور نداشتند. نشریه «خاور نو» ارگان منطقهای حزب توده شعبه ایالتی آذربایجان – که به زبان فارسی در تبریز نشر مییافت- با تاکید بر نزدیکی خاص آذربایجان ایران و شوروی، رهبری حملات مطبوعات محلی بر ضد تهران را برعهده گرفت.۱۳و ۱۴ سرعت تحولات کماکان تند و شتابان بود. در اواسط مرداد در زندان تبریز شورشی رخ داد که ۱۸ نفر تلفات داشت. چندی بعد نیز حادثه روستای لیقوان اتفاق افتاد که در آن بین یکی از اعضای حزب توده شعبه آذربایجان و یکی از مالکین محافظه کار درگیری و ۷ نفر کشته شدند.۱۵ در همین زمان، در لشکر خراسان نیز شورشی رخ داد که در نتیجه آن حدود ۴۰ نفر کشته شدند. شایع شد تعدادی از این افراد به آذربایجان شوروی فرار کردهاند. اسناد آرشیو شوروی این خبر را تایید میکند. در مراغه و تبریز نیز شورشهای مسلحانه برای مدت زمانی کوتاه زمام امور را به دست گرفتند. کنسول آمریکا میگفت این وقایع صرفا پیش درآمدی است برای یک رشته عملیات جسورانه بعدی.۱۶
پیشهوری در توصیف اقداماتی که به تشکیل فرقه دموکرات منجر شد، در یادداشتهایش نوشته است که: «لازم به ذکر است که فرقه ما از۱۰ مرداد آغاز شد. در این مدت یک ماه [از ۱۰ مرداد تا ۱۲ شهریور]، ما مجبور بودیم بطور مخفیانه و محتاطانه دور از چشم مامورین پلیس و ژاندارمری فعالیت کنیم و بهانه دست مخالفین ندهیم. بنابراین، نزدیک شدن به هرکسی آسان نبود».۱۷
در مورد اینکه چه کسانی در کارهای مقدماتی تشکیل فرقه همکاری کردهاند، پیشهوری اضافه میکند که: «ما اگر میخواستیم، میتوانستیم از طبقه پایین جامعه در محدوده وسیعی استفاده کنیم. ولی ما این را از دو جهت مضر میدانستیم: اول اینکه، با گردهم آوردن اقشار پایین و جلب افراد طبقه متوسط و اکثریت جمعیت شهری، بطور خاص باعث سوء ظن افراد موثر روشنفکران جمعیت شده و اشتباهات سازمانهای جبهه آزادی و حزب توده را تکرار میکردیم. از طرف دیگر، افراد اطراف حزب توده و اتحادیه کارگران را از بین میبرد و به رقابت نامناسب با سازمان آنها ایجاد میکرد، که برای یک سازمان جدید نمیتوانست عواقب بسیار خطرناکی نداشته باشد. از این طریق نمیتوانستیم اشتباهات آنها را تکرار کنیم، لذا مشکلات جبهه آزادی را فراموش نکرده بودیم».۱۸
نجفقلی پسیان از مخالفین جدی فرقه دموکرات، از یادداشتهای پیشهوری درباره تشکیل فرقه چنین نقل میکند: «پس از مذاکرات مفصلی که سه روز تمام بین من [پیشهوری]، شبستری و صادق پادگان ادامه یافت، بالاخره تصمیم گرفتیم فرقه دموکرات آذربایجان را ایجاد کنیم و قبل از همه صادق پادگان را مامور کردم با روسای حزب توده و اتحادیه کارگران آذربایجان وارد مذاکره شود و مقدمات الحاق آنها را به این فرقه فراهم آورد».۱۹
پیشهوری راجع به افرادی که در ترکیب نخستین تاسیس فرقه مورد مشورت قرار میگیرند مینویسد: «اولین قدم همراه کردن افراد مشهور و سرشناس بود. این یک کار بسیار عملی بود. زیرا شعارهای ملی که میخواستیم انجام دهیم برای این طبقه تازگی داشت. اگرچه آنها آذربایجانیها را به عنوان یک ملت قبول داشتند، اما در اینکه این ملت بتواند از فارسها و تهرانیها۲۰ جدا زندگی کند، به دیده تردید و سوءظن نگاه میکردند. برخی با احتساب اینکه مبارزات مردم آذربایجان با اتحاد جماهیر شوروی و آذربایجان شوروی مرتبط است، با ایجاد فرضیههای نادرست از آن تصور میکردند که مبارزه ما مغایر استقلال و تمامیت ارضی ایران است. به ویژه افراد ثروتمند سوء ظن داشتند و با القا ترس از اینکه سوسیالیسم و کمونیسم پشت نهضت ملی ما است نمیخواستند وارد میدان شوند. آنها حتی سعی میکردند نظرات ما را تا آنجا که میتوانند تغییر دهند».۲۱
پیشهوری علیرغم توصیفات فراوان راجع به تشکیل فرقه، هیچ گونه جزئیاتی راجع به اینکه چه کسانی را ملاقات کرده و چه هماهنگیهایی را انجام داده نمینویسد. تجربه جنبش جنگل و یازده سال زندان قصر تهران او را محتاط کرده بود. رضا رسولی – وزیر اقتصاد آتی در حکومت فرقه دموکرات آذربایجان- که خودش در جلسات شبانه برای تنظیم بیانیه ۱۲ شهریور شرکت میکرده چنین مینویسد: «حاجی میرزا آقا فرشی یکی از تجار معتبر و محترم تبریز بود، از بدو مشروطیت هم جز آزادیخواهان خدماتی را انجام داده و دورههای متعدد سمت نمایندگی تبریز را [در مجلس شورای ملی] داشته پس از خودش آقای غلامحسین فرشی در دوره ۱۲ و ۱۳ [مجلس شورای ملی] از تبریز انتخاب شده بود. در ایرانی بودن و علاقهمندیش به اصلاحات مملکت شک و شبههای نبود، شبستری هم داماد مرحوم فرشی و شوهر خواهر آقای غلامحسین فرشی بود. با وجود اینکه همان شب را …[با تاخیر] به منزل فرشی رفتم. تشکیل جمعیتی بنام «حزب دموکرات [آذربایجان]» مطرح بود بیانیهای هم تهیه شده بود [که قرار بود] منتشر شود. فقط اختلاف برای این بود که عدهای میگفتند بیانیه به فارسی و بعضی هم عقیده داشتند به ترکی آذربایجانی نوشته شود بالاخره اکثریت آراء بر این شد که به دو زبان فارسی و ترکی چاپ شود. ۱۲ ماده بیانیه یکی-یکی مورد شور و بحث گردید چون عده [حاضرین] از ده نفر بیشتر نبود [و چند تن از] جمعی که دعوت داشتند حاضر نبودند، قرار شد پس از اینکه امضای بیانیه به چهل-پنجاه نفر رسید، در دسترس عامه گذاشته شود. پس از ختم جلسه به اتفاق آقایان [تقی] بیت الله و [محمدعلی یا عوض؟] چلبی از منزل فرشی بیرون آمده بین راه در اطراف تشکیل جمعیت و انتشار بیانیه صحبت مینمودیم. من از مرحوم چلبی عقیدهاش را جویا شده گفتم: تا چه حد و تا کجا پیشرفتی در این کار حاصل میشود؟ آیا به نفع مملکت تمام خواهد شد یا کاسهای زیر نیم کاسه هست؟ گفت: من که مانعی در کار نمیبینم ظاهراُّ هم اگر مراد بیانیه اجرا شود به نفع آذربایجان است. باید اختیارات بیشتری به شهرستانها داده شود فعلا هم ما از امضاکنندگان آن هستیم باید مراقب آتیه شد و دید چه جوری از آب در میآید اگر شکل کار بعداعوض شد ما کناره گیری کرده و مداخله نمیکنیم».۲۲
۱۲ شهریور ۱۳۲۴
در ۱۲ شهریور ۱۳۲۴ برابر با ۳ سپتامبر ۱۹۴۵ فرقه دموکرات آذربایجان با انتشار بیانیهای ۱۲ مادهای در تبریز اعلام موجودیت کرد. بیانیه یا مراجعت نامه ۱۲ شهریور به زبان ترکی و فارسی نوشته شده و مورد تایٔید ۴۶ نفر از افراد سرشناس تبریز قرار گرفته بود.۲۳ نسخه اصلی این بیانیه در هر دو زبان ترکی آذربایجانی و فارسی به همراه مقدمه و لیست امضا کنندگان به دست آمد (شکل زیر).
اسامی و شغل افراد کلیدی چنین بود: پنج نفر روزنامه نگار و فعال سیاسی شامل جعفر پیشهوری (آژیر)، حاج میرزاعلی شبستری،، (روزنامه آذربایجان)، حبیبالله آقازاده (مدیر روزنامه شاهین)، حسن زفیری (مدیر اطلاعات)، وحسن بیرنگ، (عضو سابق حزب توده آذربایجان)؛ دو نفر نماینده مجلس شورای ملی شامل غلامحسین فرشی (دورههای ۱۲ و ۱۳) و محمد تقی رفیعی نظام الدوله (دورههای ۱۲ و ۱۳)؛ سه نفر صاحب کارخانه: یوسفی (صابون سازی)، علی ماشینچی (بافندگی شمس) و حسن (پریموس سازی)؛ چهار نفر از طبقه متوسط به بالا: م.ت. رفیعی، رضا رسولی و حمید دارانداشی خرده مالک و تقی بیت الله تاجر؛ سه نفر فرهنگی: اصغر دیبائیان (دبیر دیهیم و مدیر کتابخانه دیهیم)، احمد چمن آرا (مدیر کتابخانه چمن آرا) و [میر مهدی] اعتماد ناطقی (شاعر و نویسنده)؛ دو نفر دبیر: جعفر ادیب مدیر مدرسه و یک نفر با امضای دبیر، ؛ یک نفر کارمند اداره شهرداری (صدقیانی)۲۴، یک نفر پزشک (دکتر آخوند زاده)، یک نفر آخوند (ملا حسن لیوارجانی)، هفت نفر بازاری شامل دو نفر خیاط (احمد جدی و رضا درخشان)، عبداله شکرچی (أصناف)، غلامعلی (صاحب مغازه)، پورعجم سعد آبادی (صاحب محضر)، آزاد معمار،، حسن زاده کفاش؛ یک نفر هنرمند: رسام موزع [موزع زاده] (نقاش و روشنفکر)، ؛ و کارگر چاپخانه همین بیانیه (حسین سلیم النفس) و ۱۴ نفر افراد کمتر شناخته شده سیاسی (محمدعلی چلبی، غلام رضایی فر، امین فرشچیان، عبدالحسین محمدی، عسگرزاده، یحیوی، عباسقلی سفیدموی آذر قبادی، مجید روستا همای، میررحیم فشنگچی، رحیم فرقان، باقر نوکان سراج، خدا زارع خیابانی، کربلای حسین رند آبادی، مشهدی مجید خیابانی فر).
در اینجا به سوابق بعضی از افراد کلیدی نظری انداخته میشود:
غلامحسین فرشی نماینده مجلس شورای ملی در دورههای ۱۲ و ۱۳ از تبریز، تاجر و آزادیخواه تبریزی از دوره مشروطیت بود. علی شبستری داماد یا شوهر خواهر غلامحسین فرشی بود.۲۵
میرزا علی شبستری عضو فرقه عدالت بود۲۶ و به همراه سه برادرش در قیام لاهوتی شرکت کرده بود. دو برادرش به همراه سلامالله جاوید۲۷ بعد از شکست قیام به قفقاز رفتند ولی وی در تبریز ماند، زندانی شده و تحت نظارت شهربانی بود و حق خروج از تبریز نداشت.۲۸ بعد از ورود متفقین، در «جمعیت آذربایجان» شرکت کرده و روزنامه «آذربایجان» ارگان جمعیت را به زبانهای ترکی و فارسی انتشار داد. وی در روزنامه نوشت که موجودی گندم در سیلوی تبریز فقط کفاف پانزده روز شهر را میدهد. این خبر باعث بلوا و آشوب شد. در این زمان که فهیمی استاندار آذربایحان بود دستور توقف روزنامه و مدیرش را داد. شبستری در ابتدای ۱۳۲۱به شعبه ایالتی حزب توده در تبریز پیوست ولی بعدا بدلیل اصرار به درخواستهای ملی آذربایجان و عملی شدن انجمنهای ایالتی و ولایتی عضویت حزب را نداشت. شبستری در جبهه آزادی ماند و در آنجا با پیشهوری دیدارهایی داشت.
محمد تقى نظام الدوله رفیعی، متولد تبریز و از فعالین انقلاب مشروطیت و فردی آزادیخواه بود. وی عضو انجمن ایالتی آذربایجان در دوره مشروطه و یکی از خیرین آذربایجان بود که مبالغی از درآمدش را صرف کارهای عمرانی تبریز و کمک به پرورشگاهها کرده بود. از سال ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۲ نماینده تبریز در مجلس شورای ملی بود. ایشان از جمله افراد خوشنام و صدیق شمرده میشد.۲۹
یوسفی صاحب کارخانه صابونسازی از خانواده حاج غنی یوسفی (و یا احتمالا خودش بوده) از افراد سرشناس طبقه مرفه تبریز بوده است. پیشهوری هنگام سفر به تبریز در زمان کاندیداتوری مجلس چهاردهم از أواسط آذر ۱۳۲۲، یکی از خانههای او را اجاره کرده بوده است.۳۰
حاجی علی ماشینچی از اعضای فرقه عدالت بود که برعکس همرزمانش زندانی نشد و در واقع در جریانهای بازجویی با دادن پاسخهای مناسب پس از چند ساعت آزاد شد. وی در۱۲۶۹ در قره داغ بدنیا آمده بود.۳۱ بدلیل شرایط بد مالی خانواده، دارای تحصیلات نبود. او در ۱۴ سالگی که در یک کارخانه جوراب بافی در تبریز کار میکرد یک ماشین بافندگی را اختراع کرد و بدین سبب بنام علی ماشینچی معروف گردید. وی بعدا به همت سختکوشیاش بر تعداد ماشینهای جوراب بافی افزوده و کارخانهای براه انداخت. در سال ۱۳۰۸ توسط کریم حسنوف (نیک بین و فارس) به فرقه عدالت جلب شد. با میرزاعلی شبستری، کاویان و نیک بین فعالیتهای تجاری مشترکی داشت.۳۲ ماشینچی در تاسیس فرقه، کنگره و مجلس دموکراتها (نمانیده منتخب تبریز) فعالیت جدی داشت.
میرمهدی اعتماد ناطقی سیدمحمداوغلی متولد ۱۲۷۹ تبریز، تحصیلات ابتدایی را در مدرسه مذهبی به اتمام رسانده و سپس وارد حوزه علمیه طالبیه تبریز گشته بود. او مسلط به زبان و ادبیات عربی بود که کار او را در شاعری و نویسندگی تسهیل میکرد. از عنفوان جوانی به شعر علاقه داشت. مدرسه معروف تبریز اعتمادیه را باز و ۱۵ سال در آن تدریس کرد. در دوره رضاشاه چندین اثر ادبی را نشر کرد ولی اوج فعالیتش در ۱۳۲۰-۱۳۲۵ بود. وی در راس مجلس شعرا بود، اصول نگارش ترکی را در آنجا تدریس میکرد و در روزنامه وطن یولوندا اشعار متعددی چاپ میکرد. وی بعد از فرقه دموکرات دو سال را در زندان محمدرضا پهلوی گذرانده و به تهران تبعید شد. با همکاری سلامالله جاوید کتاب صرف و نحو ترکی آذربایجانی را با امضای جاد (جاوید و اعتماد) منتشر کرد. او شاعری وطندوست و پراحساس بود.۳۳
رسام موزع زاده در ۱۲۸۸ در تبریز در یک خانواده روشنفکر بدنیا آمد. بعد از تحصیلات دوره متوسطه، به دلیل شغل پدر روزنامه نگارش، به روزنامه خوانی و موضوعات اجتماعی علاقه پیدا کرد. به تشکیلات اجتماعیون-عامیون (سوسیال-دموکراتها) پیوست. در سال ۱۳۰۵ / ۱۹۲۶ به کمک همین حزب با سلامالله جاوید در باکو آشنا شد. در همان شهر مدرسه نقاشی را تمام و سپس در سطح عالی در انستیتوی نقاشی مسکو تحصیل کرد. وی در مدرسه نقاشی باکو تدریس نقاشی کرده سپس به تبریز برگشت. با سازمانهای فرهنگی شوروی در تبریز همکاری داشت. در تشکیل فرقه دموکرات مشارکت و بعدا وارد مجلس دموکراتها شده و به ریاست مدرسه هنر منصوب شد.۳۴
آخرین امضا بیانیه مربوط به سلیم النفس است. داستان او را پیشهوری که خود از طبقه کارگر بود و تا آخر عمرش نیز خود را وفادار به آن طبقه نگه داشت نوشته است: «کار چاپ دشوار بود. اینکه بتوان بیانیه بزرگی به نام “۱۲ شهریور” را در چاپخانههای تبریز در ۱۵ هزار نسخه چاپ کرد، تقریباً غیرممکن به نظر میرسید. لذا به همین خاطر مجبور شدم ۲۴ ساعت در چاپخانه بمانم. حتی صاحب چاپخانه علمیه حاضر نبود که نام چاپخانه خود را ذکر کند، بنابراین یکی از بنیانگذاران جدی حزب ما “حسن زفیری” رئیس انتشارات اطلاعات این مسئولیت را پذیرفت و او را قانع کرد که به نام انتشارات وی چاپ کند. وقتی که اعلامیه در شب ۱۱ شهریور چاپ میشد، تحمل سه شبانه روز بیخوابی را نداشتم. روی میز ناهارخوری کارگران خوابم برده بود و این در روحیه آنها تاثیر عمیقی گذاشته بود. بعد از استراحت ۲ ساعته، حس کردم که در روحیه حروفچینها و کارکنان چاپخانه تغییر بزرگی روی داده است. وقتی که از خواب بیدار شدم، این کارگران که هنوز نمیشناختمشان با لبخندی از من استقبال کردند و گفتند که کار طی چند ساعت آماده خواهد شد. کارگران جوانی که دو ساعت پیش حاضر نبودند حتی در مقابل پیشنهاد رقم بزرگ پول بیدار بمانند، حالا قول میدادند که با پشتکار و علاقه وظیفهای را که به آنها محول شده بود، به پایان میرسانند. به محض اینکه از خواب بیدار شدم، حسین آقا سلیم النفس، مسئول چاپخانه، در حالیکه صفحه دوم را برای اصلاح دوم روی میز ما قرار میداد قول داد که ۴ ساعت دیگر حاضر خواهد شد و گفت: «حالا من باور دارم که کار شما با موفقیت به جلو پیش خواهد رفت. به من ثابت کردید که که به آن اعتقاد راسخ دارید، به چیزهای مادی و استراحت فکر نمیکنید و برای همین روی میز راحت خوابیدید. برای اینکه این گفته ام را ثابت کنم، خودم هم زیر آن بیانیه را امضا کردم.» آخرین امضای این سند تاریخی، امضای سلیم النفس، کارگر چاپخانه است».۳۵
در لیست امضا کنندگان اسامی صادق پادگان، سلامالله جاوید، محمد بی ریا، فریدون ابراهیمی و یا سایر افرادی که بعدا در هیئت دولت خودمختار نقشهای مهمی بازی کردند و دارای تفکرات چپی بودند دیده نمیشود. مورد علی ماشینچی متفاوت است، زیرا که وی از یاران پیشهوری در فرقه عدالت بوده است، در واقع حضور او در تاسیس فرقه بدلیل همکاری تجاری وی با شبستری بوده است.
با توجه به اتفاقات بعدی – از جمله نحوه ائتلاف با حزب توده ایران شعبه ایالتی آذربایجان (که در فرصتی دیگر بحث خواهد شد)- میتوان گفت که دو جلسه بطور موازی پیش میرفته است: یک جلسه در خانه افراد ملی با سوابق سیاسی آزادیخواهی از دوران مشروطیت و خیابانی، در میان افراد متعلق به طبقه متوسط یا متوسط به بالا با همفکری پیشهوری و شبستری؛ اینها را آنطور که رضا رسولی در خاطراتش مینویسد در خانه حاجی میرزا آقا فرشی -از تجار تبریز با سابقه آزادیخواهی از بدو مشروطیت و نماینده تبریز در مجلس- و یا منزل محمدتقی نظام الدوله رفیعی واقع در ششگلان۳۶ تشکیل میشد، در آن غلامحسین فرشی، علی شبستری،، تقی بیت الله، رضا رسولی، حسن بیرنگ، آقازاده، عوض چلبی و افراد دیگر شرکت میکردند.۳۷ اینها از اینکه یک تفکر چپی یا مرتبط با شوروی در پشت این جریان خواهد بود بی اطلاع بودند و پیشهوری آنها را عمدا بی اطلاع نگه داشته بود تا طرح تشکیل فرقه عملی گردد. چرا که- آنطور که بعدا تشریح خواهد شد- ائتلاف فرقه با حزب توده آذربایجان، «جمعی را مبهوت نمود» و «غلامحسین فرشی از عضویت فرقه استعفا داده به تهران رفت».۳۸
جلسه دوم در بین چپگرایان و روسوفیلها بود که با همفکری پیشهوری و صادق پادگان -دبیر مسئول شاخه آذربایجان حزب توده۳۹– طرح ریزی شد. اینها از اینکه روسها پشتیبانی میکنند و یا خواهند کرد، نه تنها ترسی نداشتند بلکه آنرا با آغوش باز میپذیرفتند. و این افراد همگی بعدا با پیوستن کل حزب توده ایران شعبه ایالتی آذربایجان و اتحادیه کارگری جزوِ فرقه شدند. در ضمن بایستی دقت کرد که علی شبستری از یک سال پیش به دلیل نشر افکار ملیگرایانه و طرفدارای از انجمن ایالتی و ولایتی، دیگر در حزب توده نبود. به یک روایت او بیرون انداخته شده بود و به روایتی دیگر او خودش بیرون آمده بود. به هر حال، شبستری دیگر عضو حزب توده ایران نبود.
اینکه آیا شبستری و پادگان از طرحهای همدیگر خبر داشتند، سوالی است که پاسخ مستندی برای آن پیدا نشد ولی حدس نگارنده مثبت است. در ضمن سلامالله جاوید -یار قدیمی پیشهوری از دوران فرقه عدالت، زندان قصر، تبعید کاشان، فرقه دموکرات ایران، کاندیداتوری مجلس و مواردی دیگر- از آن چه در تبریز میگذشت، اطلاعاتی نداشت و آنطور که خود مینویسد «بیانیه در ۱۴ شهریور به دستم رسید و شگفت زدهام کرد».۴۰
در مقدمه بیانیه ۱۲ شهریور آمده است: «ایران مسکن اقوام و ملل گوناگون است. این اقوام و ملل هر قدر آزادتر زندگی کنند، یگانگی بیشتری خواهند داشت. قانون اساسی و اصل ایالتی و ولایتی، کوشیده است که تمام مردم ایران را در تعیین سرنوشت کشور دخالت داده و رفع احتیاجات ایالات و ولایات را بخود آنها واگذار کند.».
جان کلام بیانیه فرقه: «در خاک آذربایجان مردمی زندگی میکنند که زبان و آداب و رسوم جداگانهای دارند و میخواهند ضمن حفظ استقلال و تمامیت ایران در اداره امور داخلی خود خود مختار باشند، آذربایجان میگوید: تهران به درد ما نمیرسد و از تشخیص و رفع احتیاجات ما عاجز است، از ترقی فرهنگ ما جلوگیری میکند.»
اهم اهداف این بیانیه عبارت بودند از:
- تقاضای آزادی داخلی و مختاریت مدنی برای مردم آذربایجان با حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران،
- تشکیل انجمنهای ایالتی و ولایتی،
- تدریس زبان ترکی در مدارس آذربایجان،
- مصرف نیمی از مالیات وصولی از آذربایجان در خود آذربایجان،
- افزایش کرسیهای نمایندگان آذربایجان در مجلس به نسبت جمعیت آن،
- اصلاح روابط و حدود بین مالک و دهقان با در نظر گرفتن مصالح هر دو،
- مبارزه با بیکاری و تلاش در جهت توسعه و ایجاد صنایع، تجارت و کشاورزی، مبارزه با رشوه و فساد در ادارات و….
صبح روز ۱۲ شهریور۱۳۲۴ ازدحام بزرگی از مردم در سر چهارراهها مشاهده میشد. در آنجـا جمعیـت زیـادی جمـع شـده و اعلان جدیدی را که به دیوار چسبانده شده بود، میخواندند. رفتهرفته شمار جمعیت بیشتر میشد. اینان برای خواندن بیانیۀ ۱۲ شهریور که تشکیل فرقۀ را اعلام میکرد، جمع شده بودند.۴۱ تعداد ۱۵۰۰۰ نسخه از اعلامیه ۱۲ شهریور چاپ شده بود.۴۲
پیشهوری از این اعلامیه ۱۲ شهریور نسخ متعددی به مراجع قانونی و صلاحیتدار، کمیتههای احزاب و انجمنهای محلی شهرهای مختلف آذربایجان و ایران فرستاد.۴۳ بسیاری از افراد عادی و آزادیخواهان که مدتها تحت فشار قرار داشتند و منتظر پیدایش نهضتی بودند، با حرص و ولع آن را از نظر گذراندند و گمان کردند که این بار نیز مانند نهضت مشروطیت، آذربایجان برای آزادی سایر استانها پیشقدم شده و این نهضت قیام ترقی خواهانه است. وقتی مواد اول و چهارم اعلامیه را میخواندند دچار احساسات تازه عجیبی میشدند.
احمد زنگنه از مخالفین فرقه دموکرات ادعا کرده است که «انتشار بیانیه ۱۲ شهریور در رضاییه/ارومیه انعکاس مطلوبی نداشت. با دو ماده آن که مربوط به زبان ترکی و خودمختاری آذربایجان بود، مخالفت شده بود. در جلسهای که در منزل مصطفی منوچهری و عدهای از معتمدین شهر صولت آقازاده، ابراهیم سپهر، حمید آقازاده، کرمعلی زمانی و ربیع انصاری (مدیر روزنامه کیوان) تشکیل شد تلگراف زیر را تهیه و به تبریز مخابره کردند: «کمیته مرکزی فرقه دموکرات، چون لازم است چند ماده از مرامنامه فرقه اصلاح گردد، متمنی است [که] دو نفر نماینده اعزام دارید تا پس از مذاکرات و اصلاحات لازمه فرقه در رضائیه تشکیل شود».۴۴ و ۴۵ سران فرقه در تبریز از وصول این تلگراف ناراحت شدند. چند روز بعد، حسینقلی کاتبی -وکیل دادگستری و مدیر روزنامه فریاد آذربایجان-، جعفر کاویان و رسام-دبیر نقاشی- از طرف فرقه دموکرات به ارومیه رفتند. مذاکرات به جایی نرسید چون این سه نفر تمایل و اجازه نداشتند در بیانیه تغییراتی دهند و اهالی هم نمیخواستند از اعتقادات خود دست بردارند. نمایندگان بدون اخذ نتیجه به تبریز برگشتند. وقتی گزارش را به پیشهوری دادند، وی عصبانی و ناراحت شده، این تلگراف را به رضائیه مخابره کرد: «من احتیاجی به فرقه دموکرات مشروط نخواهم داشت».۴۶
یک سند بدون تاریخ در بایگانی سازمان اسناد ملی ایران نشان میدهد که ۵۸ نفر از ترکها یا ترکمنهای گرگان و ترکمن صحرا در حمایت از بیانیه ۱۲ شهریور فرقه دموکرات آذربایجان اعلامیهای صادر و امضا کرده بودند.۴۷
با در نظر گرفتن این موارد رقم «هشتاد نفر» در نوشتههای جمیل حسنلی نادرست است.
پس از پخش اعلامیه، بسیاری از روزنامههای کشور در مورد آن نوشتند که پیشهوری برای آذربایجان خودمختاری میخواهد. مهمترین نکته در آن آموزش زبان ترکی آذربایجانی و رسمیت دادن به آن در کارهای آموزشی، دولتی و دادگستری آذربایجان بود. در این اعلامیه برای کارگران و کشاورزان- که پیشهوری متعلق به آن طبقه بود- برنامههایی مطرح شده بود. برای کارگران هشت ساعت کار روزانه، مرخصی سالانه و بهبود شرایط کار و برای دهقانان تقسیم زمینهای خانات مرتجع و زمینهای خالصه در نظر گرفته شده بود. پیشهوری و سران فرقه دموکرات خواستار اصلاحات عمیق چند بعدی در آذربایجان (و امید به گسترش آن در سراسر ایران) بودند. جنبه جدایی از ایران در آن به چشم نمیخورد.۴۸ و۴۹
واکنشها به ایجاد فرقه دموکرات متفاوت بود. کنسول انگلیس در تبریز معتقد بود که اصطلاح «دموکرات» از واژه «توده» جذابیت بیشتری دارد: «در حالی که همه نمیتوانستند بخشی از توده باشند، هرکسی میتوانست دموکرات باشد.» با چنین اشاره ای، فرقه دموکرات آذربایجان میتواند یادآور اعتدال و استمرار تاریخی نهفته در اهداف و برنامههای نهضت مشروطه باشد و بر محبوبیت خود بیفزاید.۵۰
سفیر انگلیس در تهران به لندن نوشت که «در بیانیه فرقه دموکرات آذربایجان که اخیرا به دست من رسیده است خواستههایی مطرح شده است چون “خودمختاری آذربایجان در چارچوب استقلال ایران” و حق مردم آذربایجان در “اداره امور استان به گونه دلخواه آنها”. آذربایجان میتواند شکوههای کلی و خاصی داشته باشد ولی در این که روسها فقط از سر خیرخواهی به حمایت از تحرکات خودمختاری طلبانه، آن هم در مغایرت با تعهدات نهفته در معاهده سه جانبه مبنی بر محترم داشتن استقلال و تمامیت ایران، برخاسته باشند، جای سوال میباشد».۵۱
منابع و توضیحات:
۱- شهریورین اون ایکی سی، آذربایجان دموقرات فرقه سینین بیرینجی ایل دونونمی مناسبتیله، مرکزی تبلیغات شعبه سینین نشریه سی، تبریز ۱۳۲۵، ایرانلی محصصلر و دانشجولار جهانی کنفدراسیونی ملیتلر کمیته سی نین انتشاراتی، ص. ۱.
۲- جمیل حسنلی، «فراز و فرود فرقه دموکرات آذربایجان»، ترجمه منصور همامی، تهران، نشر نی، چاپ سوم، سال ۱۳۸۶، ص. ۶۰. در نسخه اصلی به زبان ترکی آذربایجانی با الفبای لاتین مراجعه کنید به:
Cəmil Həsənli, “Günеy Azərbaycan: Tеhran – Bakı – Moskva arasında (1939-1945)”, Diplomat nəşriyyatı, Bakı, 1998, ss220.
۳- جمیل حسنلی، «آذربایجان ایران، آغاز جنگ سرد»، ترجمه منصور صفوتی، تهران، نشر شیرازه، چاپ اول، سال ۱۳۸۷، ص. ۱۱۹. در نسخه اصلی به زبان ترکی آذربایجانی با الفبای لاتین مراجعه کنید به:
Cəmil Həsənli, “Günеy Azərbaycan: Tеhran – Bakı – Moskva arasında (1939-1945)”, Diplomat nəşriyyatı, Bakı, 1998, ss221.
۴- برای اطلاعات بیشتر در خصوص روزنامه آژیر نگاه کنید به مقاله اینترتی یونس لیثی، «آژیر»، سایت آذربایجانیکا
۵- قابل دسترس در کتابخانههای داخل ایران، کتابخانه کنگره آمریکا و آرشیو نگارنده.
۶- پرورش [بجای داد]، «طرز جدید توقیف جراید: چگونه روزنامه آژیر توقیف شد»، ص. ۵۳۱، روز ۵ شهریور ۱۳۲۴، ص. ۱.
۷- پرورش [بجای داد]، «توقیف روزنامه رهبر و بشر»، ص. ۵۳۱، روز ۵ شهریور ۱۳۲۴، ص. ۱.
۸- آژیر،، ش. ۳۱۴ [آخرین شماره]، انجمنهای ایالتی و ولایتی، ۱ شهریور ۱۳۲۴، ص. ۱.
۹- روزنامه آژیر، روزنامه صبح تهران بود که از۱ خرداد ۱۳۲۲ / ۲۲ می۱۹۴۳ ابتدا به طور روزانه به استثنای شنبهها در یک برگ دو صفحهای منتشر میشد. پس از ۴۸ شماره، از ۱۱ مرداد ۱۳۲۲ نحوه انتشار آن به سه شماره در هفته تغییر کرد که عمدتاً ناشی از کمبود و گرانی کاغذ، محدودیتها و مشکلات چاپخانه و موانعی بود که بر سر راه توزیع روزنامه قرار داشت.
۱۰- آژیر، ش. ۳۱۱، ۱۴ مرداد ۱۳۲۴، ص. ۱.
۱۱- فریدون ابراهیمی دانش آموخته حقوق از دانشگاه تهران، از خانوادهای با باورهای چپی و طرفدار کمونیسم و از نویسندگان روزنامه آژیر بود.
۱۲- سرهنگ علی زیبایی تاریخ ورود پیشهوری به تبریز را سوم شهریور نوشته است که ناصحیح میباشد. نگاه کنید به علی زیبایی، سیر کمونیزم در ایران، ص. ۲۹۴.
۱۳- لوئیس فاوست، ایران و جنگ سرد، ترجمه کاوه بیات، ص. ۵۳-۵۴.
۱۴- خاور نو، دوستی ما با اتحاد جماهیر شوروی، ۴ اوت ۱۹۴۵، ۱۳ مرداد ۱۳۲۴.
۱۵- لوئیس فاوست، ایران و جنگ سرد، ترجمه کاوه بیات، ص. ۵۳-۵۴.
۱۶- لوئیس فاوست، ایران و جنگ سرد، ترجمه کاوه بیات، ص. ۵۳-۵۴.
۱۷- یدالله کنعانی، پیشهوری نین خاطره لری، ۱۳۲۰-۱۳۲۶، باکی، آ.د.پ. آرشیوی، ۱۳۲۵-۱۳۲۶-نجی ایللرده.
۱۸- یدالله کنعانی، پیشهوری نین خاطره لری، ۱۳۲۰-۱۳۲۶، باکی، آ.د.پ. آرشیوی، ۱۳۲۵-۱۳۲۶-نجی ایللرده.
۱۹- نجفقلی پسیان، مرگ بود بازگشت هم بود، ۱۳۲۶، ص. ۲۱-۲۲.
۲۰- پیشهوری در خیلی از نوشته هایش بعد از رد اعتبارنامه اش در مجلس چهاردهم، بجای مرکز از «تهران» استفاده میکرد. در این نوشته نیز بارها به کلمه «تهران» بر میخوریم. «تهران»، برای پیشهوری سمبل دیکتاتوری، ظلم، استبداد و تمرکز بی حد و انتها بود. در این نوشته «تهران» سمبل بی خبری مرکزنشینان از وضعیت شهرستانها و بخصوص ایالات غیر فارس نشین بود. ابعاد این بی خبری بگونهای بود که حتی سازمانهایی که ادعای اصلاح امور را داشتند، با پیروی از این «مرکز گرایی» بیمارگونه در رابطه با ایالات سیاستهایی را تنظیم میکنند که بخاطر بی توجهی به شرائط محلی نه تنها نمیتوانند مثمر ثمر واقع شوند، بلکه در بیشتر مواقع نتیجه عکس هم میدهند. پیشهوری در این نوشته اش بارها با مثالهای روشن این مسئله را توضیح داده است.
۲۱- یدالله کنعانی، پیشهوری نین خاطره لری، ۱۳۲۰-۱۳۲۶، باکی، آ.د.پ. آرشیوی، ۱۳۲۵-۱۳۲۶-نجی ایللرده.
۲۲- علیرضا صرافی، ذکر جمیل رضا رسولی، مجله اوزان؛ و خاطرات رضا رسولی به کوشش علیرضا صرافی، وبلاگ ۲۱ آذر، لینک.
۲۳- در نسخههای فارسی و ترکی بیانیه این اسامی و بدین ترتیب دیده میشود: ۱۔ حسن بیرنگ، ۲-حاج میرزاعلی شبستری، ۳-جعفر پیشهوری، ۴-حبیبالله آقازاده شاهین، ۵-محمدعلی چلبی، ۶- غلام رضایی فر، ۷-عبداله شکرچی (اصناف) ۸- تقی بیت اله ۹-غلامحسین فرشی ۱۰- امین فرشچیان، ۱۱-عبدالحسین محمدی، ۱۲- عسگرزاده، ۱۳- یحیوی، ۱۴-صدقیانی، ۱۵-عباسقلی سفیدموی آذر قبادی ۱۶-احمد جدی خیاط ۱۷- رضا درخشان خیاط ۱۸-اعتماد ناطقی ۱۹-مجید روستا همای ۲۰-غلامعلی صاحب مغازه ۲۱۔ حسن زاده کفاش ۲۲- حسن زفیری، مدیر اطلاعات ۲۳- محمد تقی رفیعی نظام الدوله، ۲۴-حمید دارانداشی خورده مالک ۲۵- میررحیم فشنگچی، ۲۶- رضا رسولی ۲۷- پورعجم،، ۲۸- سعد آبادی صاحب محضر ۲۹-رحیم فرقان ۳۰- یوسفی صاحب کارخانه صابون سازی، ۳۱- احمد چمن آرا مدیر کتابخانه چمن آرا، ۳۲- آزاد معمار ۳۳- دکتر آخوند زاده، ۳۴-باقر نوکان سراج، ۳۵-اصغر دیبائیان دبیر دیهیم مدیر کتابخانه دیهیم ۳۷-علی ماشینچی کارخانه بافندگی شمس ۳۸۔ حسن صاحب کارخانه پریموس سازی ۳۹-خدا زارع خیابانی ۴۰-کربلای حسین رند آبادی ۴۱-مشهدی مجید خیابانی فر ۴۲- ملا حسن لیوارجانی ۴۳-رسام موزع [یا موزع زاده] نقاش ۴۴-جعفر ادیب مدیر مدرسه ۴۵-دبیر، ۴۶-حسین سلیم النفس. منبع: نسخههای ترکی و فارسی بیانیه، آرشیو نگارنده.
۲۴- آذربایجان، «رفع سوء تفاهم»، ش. ۱.، ۱۴ شهریور ۱۳۲۴.
۲۵- علیرضا صرافی، اوزان، «ذکر جمیل رضا رسولی»، ج.۲، ش. ۸، فروردین ۱۳۹۹، ص.۴۴.
۲۶- رحیم رئیس نیا، خاطرات سلامالله جاوید، ج.۱، ص. ۱۸۶.
۲۷- رحیم رئیس نیا، خاطرات سلامالله جاوید، ج.۱، ص. ۱۲۲-۱۲۳ و ۱۲۶.
۲۸- م.م.، تهران مصور، «شبستری موجد غارتگریهای آذربایجان را بشناسید! »، ش. ۱۸۶،، هفته ۲۰ دی ۱۳۲۵.
۲۹- آزاد ملت، ش. ۸، روز ۱۲ اسفند ۱۳۲۴.
۳۰- این خانه بخشی از خانههای تو در تو مجاور کارخانه، در نزدیکی بیمارستان شفا امروزی، کلانتری آن روزی، در جنوبِ «کوچه باغ» و شمالِ «حمید کوجه سی» واقع شده بود. منبع: مصاحبه علیرضا صرافی با بی نظیرفر در بهار ۱۴۰۰.
۳۱- آزاد ملت، «آذربایجان ملی تاریخی ساحه سنده بیر اقدام»، ش. ۱۷، روز ۱۱ فروردین ۱۳۲۵.
۳۲- رحیم رئیس نیا، خاطرات سلامالله جاوید، ج. ۱، ص. ۱۷۶-۱۷۷.
۳۳- حسین محمدزاده صدیق، مقدمه کتاب «شانلی آذربایجان» (مجموعه اشعار میرمهدی اعتماد)، به قلم نوید محمدی، تبریز، ساوالان ایگیدلری، ۱۳۹۶. از طرف تهیه کننده کتاب در اختیار نگارنده قرار گرفت (واتس اپ ۹ سپتامبر ۲۰۲۲).
۳۴- رحیم رئیس نیا، خاطرات سلامالله جاوید، ج. ۱، ص. ۱۷۲-۱۷۳.
۳۵- مورخین غربی یکی از دلایل موفقیت پیامبر اسلام در باور دینی اش را در آن میدانند که ابتدا آن را به همسرش یاد داد.
۳۶- آذربایجان، «انتخاب کمیته تشکیلات مرکزی»، ش. ۴، روز ۲۵ شهریور ۱۳۲۴. کمیته مرکزی فرقه دموکرات جلسات نخستین را نیز در منزل رفیعی نظام الدوله تشکیل میداد.
۳۷- علیرضا صرافی، اوزان، «ذکر جمیل رضا رسولی»، ج.۲، ش. ۸، فروردین ۱۳۹۹، ص.۳۹-۴۲.
۳۸-علیرضا صرافی، اوزان، «ذکر جمیل رضا رسولی»، ج.۲، ش. ۸، فروردین ۱۳۹۹، ص.۴۳-۴۴.
۳۹-رحیم رئیس نیا، خاطرات سلامالله جاوید، ج.۱، ص. ۱۹۴.
۴۰- رحیم رئیس نیا، خاطرات سلامالله جاوید، ج.۱، ص. ۳۲۶.
۴۱-خاطرات دکترمهتاش وزیرکشاورزی حکومت ملّی آذربایجان، روزنامۀ آذربایجان س. ۱۳۳۵، ش. ۸۷۶.
۴۲- یدالله کنعانی، پیشهوری نین خاطره لری، ۱۳۲۰-۱۳۲۶، باکی، آ.د.پ. آرشیوی، ۱۳۲۵-۱۳۲۶-نجی ایللرده.
۴۳- پسیان، مرگ بود بازگشت هم بود، ۱۳۲۶، ص. ۲۲.
۴۴-پسیان، مرگ بود بازگشت هم بود، ۱۳۲۶، ص. ۲۲-۲۳.
۴۵- ایرج اخگر، مرگ هست بازگشت نیست، ص.۹.
۴۶- احمد زنگنه، خاطراتی از ماموریتهای من در آذربایجان، از شهریور ۱۳۲۰ تا دی ماه ۱۳۲۵، دی ۱۳۳۵، ص. ۵۶-۵۷.
۴۷- سازمان اسناد ملی ایران، «بیانیه معتمدین گرگان و ترکمن صحرا در پشتیبانی از جنبش آذربایجان و علیه هیئت حاکمه»، عنوان سند: «آذربایجان برای حفظ آزادی و دموکراسی و استقلال واقعی ایران برخاسته است»، پایان سند: امضای معتمدین و موجهین گرگان و ترکمن صحرا، شماره ردیف ۲۹۳۰۰۶۱۴۱، محل در آرشیو ۸۲۹ق ا ب الف ا، بدون تاریخ.
۴۸- آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه گل محمدی و فتاحی، نشر نی، ص. ۴۹۱-۴۹۵.
۴۹- حسن نظری غازیانی، گماشتگیهای بدفرجام، ص. ۱۱۰.
۵۰- لوئیس فاوست، ایران و جنگ سرد، ترجمه کاوه بیات، ص. ۷۰.
۵۱- تلگراف واصله به وزارت امورخارجه [بریتانیا] از سوی سفیر اعلیحضرت [پادشاه بریتانیا] در تهران، روز ۹ اکتبر ۱۹۴۵ / ۱۷ مهر ۱۳۲۴، نقل شده در کاوه بیات، کردها و فرقه دموکرات، ص. ۲۸.