روز سهشنبه اول آذر ماه خبرگزاری فارس نوشت:
«جمعی از نمایندگان مجلس و کارشناسان طرحی را تدوین کردهاند که در صورت هنجارشکنی دانشجویان در دانشگاهها و ارتکاب جرائمی همچون ایجاد آشوب و بلوا، تخریب اموال، فحاشی و توهین به مقدسات در دانشگاهها و هرگونه اقدامی که در روند ماموریتهای آموزشی و پژوهشی دانشگاه اخلال ایجاد کند، ضمن صدور احکام انضباطی، متخلفین را محکوم به پرداخت کل هزینههای تحصیل در آن مقطع آموزشی کنند.»
این طرح در حالی به مجلس پیشنهاد شده که عدهای از مردم در کف خیابانها در حال کشته و زخمی شدن هستند و در این میان، جان کودکان و نوجوانان بیش از هر کس دیگری مورد تهدید نیروهای نظامی و انتظامی و لباس شخصیهاست.
شروین، دانشجوی سال آخر دامپزشکی دانشگاه زنجان است. به نظر او این طرح تمام مبانی آزادی و آزادی بیان را زیر سوال میبرد چرا که اگر دانشجو حق اعتراض نداشته باشد، چهطور میتواند به اصلاح جامعهای که قرار است در آن کار و زندگی کند، امیدوار باشد؟
از دید او این استراتژی، یک استراتژی فرار به جلو از سوی نمایندگان مجلس و قطعا محکوم به شکست است:
«آنها فکر میکنند میتوانند ما را خفه کنند. اول باید به آنها گفت این همه فسفر را هدر ندهید! کمی فکر کنید ببینید وظیفه شما در قبال مردمی که ادعا میکنید انتخابتان کردهاند چیست. به جای این کار دنبال تصویب آییننامههایی برای حفاظت از مردم در برابر جانیان رژیم باشید.»
در بخش دیگری از خبر فارس اما آمده است:
«از دیگر مجازاتهای مطرح شده در این طرح، ممنوعالخروجی به مدت ۱۰ سال است.»
شروین میگوید:
«همین الان خیلی از آنهایی که سرشان به تنشان میارزد، از کشور رفتهاند. حالا ما را ۱۰ سال ممنوعالخروج کنید، چه اتفاقی میافتد جز اینکه خشم ما بیشتر شود؟ آیا با این تهدیدها ما عقبنشینی میکنیم؟ عصر ما با عصر شما فرق میکند. عصر ما عصر مبارزه است.»
هر تکه کاغذ یک قایق است
حسین، دانشجوی مهندسی شیمی دانشگاه نوشیروانی بابل، میگوید:
«کیفهای ما را میگردند نکند با خود قایق کاغذی به دانشگاه ببریم. چهقدر شما کوتاهفکرید. اگر میخواهید کسی در دانشگاه یاد کیان ۹ ساله نیفتد، ورود کاغذ به دانشگاه را ممنوع کنید چون هر تکه کاغذ میتواند یک قایق کاغذی باشد.»
از دید حسین، قایق کاغذی میتواند نمادی باشد از فکر نو و حرکتهای خلاق دانشجویی:
«میتوانید جلوی ورود عکس و فیلم و نقاشی را به دانشگاهها بگیرید اما نمیتوانید جلوی فکر و خلاقیت را بگیرید.»
به گزارش فارس، در طرح ارائه شده نمایندگان مجلس، پیشبینی شده در صورتی که دانشجویان از اقدامات هنجارشکنانه ابراز پشیمانی کنند، مجازاتها تخفیف خواهد یافت یا در صورت رفع نیاز کشور و خدمترسانی، مجازات آنها بخشیده خواهد شد.
سها، دانشجوی پرستاری اما اعتقاد دارد:
«وقتی مردم را جلوی چشم دنیا میکشند و بعد میگویند داعش کشته، هر دانشجویی را میتوانند به اشد مجازات محکوم کنند. این طرح و حرفهایشان بیشرمانه است. حالا دارند لطف میکنند و به ما تخفیف میدهند. هم خندهدار است هم غمگین کننده و مایه تاسف.»
سنبه حراست پرزورتر است
پیش از این برای برخی دانشجویان احکامی چون «ممنوعالورود شده به دانشگاه و خوابگاه» صادر شده است.
نیلوفر جزو دانشجویان دانشگاه هنر است که از دو هفته پیش ممنوعالورود شده است. او جزو دانشجویانیست که سرود «زن، زندگی، آزادی» را با همدانشگاهیانش همخوانی کرده. او اعتقاد دارد:
«این حرکتهای کوچکِ ما، نویدبخش حرکتهای بزرگ دانشجوییست. پدر من هم در همین دانشکده درس خوانده. او از آن آدمهاییست که میگوید همه چیز برنامهریزی و از قبل تصمیمگیری شده است. خودشان آشوب به راه میاندازند و خودشان هم فضا را آرام میکنند. اما حالا که تغییر را دیده و فهمیده که هر یک از ما چهقدر مهم هستیم و چهقدر در تغییر جامعه نقش داریم، در تمام تصمیمها در کنار من از من حمایت کرده.»
به گفته نیلوفر، علیرضا گلپایگانی، رییس فعلی دانشکده سینما-تئاتر دانشگاه هنر، تلاش کرده از دانشجویان ممنوعالورود حمایت کند و آنها را به دانشگاه راه بدهد اما:
«سنبه حراست ظاهرا پرزورتر است. ما هر روز جلوی دانشکده جمع میشویم و حکومت از ترس، کلی نیروی فرستاده که ما کاری نکنیم. ما فقط حقمان را میخواهیم: ورود به دانشگاه و آزادی در بیان تفکرمان را.»
بر خلاف نیلوفر که شجاعت رفتن به دانشگاه را دارد، عدهای دیگر هستند که نمیتوانند به دانشگاه نزدیک شوند.
مصطفی، از فارغالتحصیلان دانشگاه هنر، میگوید:
«ما هر روز ساعت ۱۱ صبح جلوی باغ ملی یعنی پردیس دانشگاه هنر جمع میشویم و با بچهها گپ میزنیم و از آنها حمایت معنوی میکنیم. بعضی قصد تجمع و تحصن در دانشکده هنرهای کاربردی در خیابان ولیعصر را دارند. چون بلاتکلیفی و ترس اخراجشان از دانشگاه، دغدغه بزرگیست. ترس دانشجویانی که در خوابگاه سکونت دارند بیشتر است چون به لغو سکونت در خوابگاه تهدید شدهاند.»
او در ادامه میگوید:
«عدهای از ممنوعالورودیها را چنان ترساندهاند که جرات نمیکنند از خانه بیرون بیایند. به آنها گفتهاند فعلا نیایید تا اوضاع آرام بشود.»
به نظر مصطفی، ترس، نداشتن اتحاد و مشکل مسکن، سه عامل تعیین کننده برای جلوگیری از تحرکهای دانشجویی هستند، چون به نظر میرسد برخی از دانشجویان که روزهای قبل تحصن کردهاند، ممنوعالورود شدهاند.
این اتفاقها و ترس حکومت از جنبش دانشجویی اما به دانشگاههای پایتخت محدود نمیشود.
شیدا، دانشجوی زبان انگلیسی دانشگاه بوعلی همدان میگوید:
«دکتر حسین رضوان، سرپرست ریاست دانشگاه ما با وجود اینکه خیلی از استادان پادرمیانی و اصرار و مخالفت کردند، نزدیک به ۲۰۰ دانشجو را یک ماه معلق کرده. من جزو دانشجویان تعلیقی نیستم اما یک روز بعد از تجمع مسالمتآمیز ما در دانشگاه، تصمیمش را گرفت و ناجوانمردانه دانشجویان معترض را به خیال خودش تنبیه کرد. کسی که معلوم نیست خودش با چه رانتی از دانشگاه ناتینگهام انگلیس مدرک گرفته، حالا به خاطر یک اعتراض متمدنانه برای ما مجازات تعیین میکند، آن هم خلاف قانون.»
همکاری دانشگاه با سرکوبگران در اعمال خشونت
در برخی دانشگاهها، دامنه همکاری حراست و مسوولان دانشگاه به استفاده از خشونت نیز گسترش یافته است.
سورنا یکی از دانشجویانیست که در دانشگاه رازی کرمانشاه تحصیل میکند.
او میگوید:
«من هم جزو ممنوعالورودیها هستم اما نکته امیدوار کننده این است که اصولا احکام ممنوعالورودی بدون طی شدن فرآیندهای پیشبینی شده در آییننامههای وزارت علوم، یک پدیده کاملا غیرقانونیست.»
بر همین اساس سورنا معتقد است که اگر وکیل داشته باشند میتوانند این حکمها را باطل کنند.
او همچنین از شب ۲۴ آبان میگوید که نیروهای لباس شخصی به خوابگاه اشرفی حمله کردند:
«خیلیها را زدند و ناکار کردند. تلفنها را گرفتند و عدهای را هم با خودشان بردند. شب وحشتناکی بود. ما این تجربههای تلخ را پشت سر گذاشتهایم آنوقت میخواهند ما را از پرداخت پول برای دانشگاه رایگان بترسانند؟»
در روزهای پس از بازداشت دانشجویان ساکن خوابگاه اشرفی دانشگاه رازی و انتقال آنها به مکان نامعلوم، جمعی از دانشجویان این دانشگاه دست به اعتراض و تحصنی گسترده زده و با شعارهایی همچون «یه دانشجو کم بشه، اینجا قیامت میشه» و «قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان»، خواهان آزادی دانشجویان در بازداشت شدند.
بر اساس این گزارشها، منابع دانشجویی بر این باورند که در روند بازداشت و ربایش دانشجویان خوابگاهی دانشگاه رازی، ماموران حراست، بهویژه عسگری، مسوول حفاظت فیزیکی این دانشگاه، نقش مستقیم داشتهاند.
سورنا میگوید:
«در شب ۲۴ آبان عسگری هم با لباس شخصیها همراه بود. بله درست است که نیروهای حراست، عناصر اطلاعاتی هستند اما بچههای دانشگاه حتی کارمندان و ماموران حراست دانشگاه را رفیق خود میدانند. ما فکر نمیکردیم اینها به ما از پشت خنجر بزنند.»
او اما به همنسلان خود امید میدهد:
«خیلیها آیه یاس میخوانند اما من خیلی امیدوارم. اینبار فرق میکند. همچنان که در شعارهای ما میشنوید، اینبار ضحاک را زیر خاک میکشانیم. ما به آینده این انقلاب و همینطور جنبش دانشجویان ایران امیدواریم. درست است که برنامه واحدی نداریم اما اگر اینها نروند، تکتک ما از دست میرویم.»