آبان در حالی دارد به روزهای پایانی خود نزدیک می‌شود که همچنان تعداد زیادی از نویسندگان، شاعران، پژوهشگران و اهالی تئاتر و سینما به جرم بیان آزاد خواسته‌ها و انتشار نوشته‌هایشان در فضای مجازی و غیر آن بازدداشت و دستگیر می‌شوند و متحمل زندان‌های طولانی بدون احکام مشخص هستند و حتی حق انتخاب وکیل را هم ندارند.

نویسندگان و هنرمندان بازداشتی از شماره یک تا ۱۳

۱۳- علیرضا ایزدی

علیرضا ایزدی

«یک شخصیت شیزوفرن که ادعا دارد هر شب کمی بعد از نیمه‌شب صدایی از خارج خانه می‌شنود که گویی شبیه صدای انسان است. اجراگر مدعی است که به مرور حجم و کیفیت صدا بالا رفته و هراس او شدت می‌یابد. اجراگر را می‌توان سوژه تک‌افتاده‌ای دانست که در یک اتمسفر اتمیزه شده زندگی می‌کند و حدود چهار سال پیش از تهران به یکی از شهرستان‌های کوچک نقل مکان کرده و زندگی خود را با اشتغال به مغازه‌داری و مصاحبت با مردمان محلی گذرانده است. از همان ابتدا که اجراگر اذعان می‌کند تصویری که تماشاگران از طریق ویدئو پروجکشن در حال تماشا کردن هستند خود او و مربوط به چهار سال پیش است، استراتژی اجرا نمایان می‌شود. یعنی همان مسئله هویت و بحرانی شدن بازنمایی آن: «من» دیروز در مواجهه با «من» امروز. تلاش برای اثبات گفتارها، گفتار گذشته در مقابل روایت امروزی آن‌هم توسط یک بدن، یک هویت و یک سوژه اما در دو زمان. در ادامه گفتگویی جذاب و طنازانه میان هر دو «من» شکل می‌یابد و «من» امروزی با زبانی ادبی و آرکائیک تلاش می‌کند تفاوت و فاصله‌اش را با «من» دیروزی آشکار کند که از قضا مدام مورد تمسخر «من» دیروزی قرار گرفته و حتی در لحظاتی از اجرا، توافق می‌شود که هر دو «من» با لحن و ادبیات امروزی و غیرمتکلفانه سخن بگویند.»

(از یادداشت محمدحسین خدایی بر نمایش «صدا یا» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا ایزدی/نقل از سایت ایران تاتر)

علیرضا ایزدی، نویسنده و کارگردان تئاتر است که در آبان ماه همچنان در بازداشت به سر می‌برد. از نحوه دستگیری، محل نگهداری او یا دلایل این دستگیری اطلاعی در دست نیست. او کارگردانی و نویسندگی چند نمایش را بر عهده داشته است که از آن میان می‌توان به آثار زیر اشاره کرد:

  • «صدا یا»

و نویسندگی نمایش‌هایی همچون:

  • «گوربانی»
  • «یه اسم یه کلمه‌ای که توش کاف، میم، شین داره»
  • «معرکه‌گیری»

 ۱۴- یوسف گرامی‌پور

یوسف گرامی‌پور، شاعر و فعال کارگری، اهل سنندج، چهارشنبه، ۴ آبان دستگیر شده است. او در سال ۹۹ نیز، به خاطر برگزاری روز کارگر، دستگیر و بازجویی شده بود.

 ۱۵ – نصیبه نامی‌فر

در ضلع غربی سرم از جنگ برگشتی

یک بند از انگشت‌هایت را به من دادند

شب ناخنت که لای موهایم اسیری رفت

به زخم‌هایم دست و پا و یک دهن دادند

من حرف دارم با خراش روی بازویت

نصیبه نامی‌فر
نصیبه نامی‌فر

با تکه‌ی جا مانده از پیراهنت در باد

با هشت سالی که تو رفتی و نفهمیدی

تیری که رد شد از تو در بشقاب من افتاد

در حسرت آبی‌ترین پیراهنت حتی

من گریه می‌کردم اتاق روبرویت را

جای چراغ روی سقفت آرزو کردم

یک شب پلنگ رفته در جلد پتویت

اهوازِ حجم کوچکی از زخم پهلویم

این زن شبیه هر کسی که دوست داری نیست

در هئیت یک تکه از پایی که جا مانده

من داغ دیدم که جنوب از من فراری نیست

می‌خواستم که تکه تکه از تنم باشی

می‌خواستی زخم عمیقی در سرت باشم

انبوه اندوه خطوط گیج اندامم

آخر به دنیا آمدی تا مادرت باشم

نصیبه نامی‌فر، شاعر و فعال ادبی متولد ۱۳۶۶ و اهل گچساران است. ۲۸ مهر در کافی شاپی در گچساران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. در مدت بازداشت شکنجه شده و با وضعیت وخیم جسمی به زندان یاسوج منتقل شده است.

«زیر پوست دلتنگی» نام مجموعه شعر اوست که در سال ۹۴ منتشر شده است.

او در نمایشی با عنوان «برخورد نزدیک در نیویورک» که در گچساران به روی صحنه رفته است نیز در نقش یکی از همسرایان و شهروندان ایفای نقش کرده است.

 ۱۶- ایرج زبردست

اینجاست که انتها از آغاز شب است

با بهت دقیقه‌ها همآواز شب است

این واقعه را چگونه تعبیر کنم

خورشید در آسمان ولی باز شب است

ایرج زبردست
ایرج زبردست

ایرج زبردست، شاعر رباعی‌سرا، اهل شیراز و متولد ۱۳۵۳ است. او در صفحه‌ی شخصی خود از هجوم ماموران امنیتی به خانه‌اش در شیراز، تفتیش خانه و بازجویی از او و همسرش، فرناز جعفرزادگان که او هم شاعر است خبر داد.

منوچهر آتشی درباره شعر او چنین گفته است:

«رباعیات ایرج زبردست با شگردهای تازه‌ای که در پایان‌بندی‌های زیرکانه‌ای که به آن‌ها می‌دهد و گاه عمیقاً ما را غافلگیر می‌کند، به تعبیری، نوعی دیگر از شعر نو می‌توان نامیدشان که نکته‌سنجی‌ها و انفجار حسن و زیبایی، بهترین آرایه و تأییدکنندۀ آن‌هاست.»

کتاب‌های او:

  • باران که بیاید همه عاشق هستند
  • خنده‌های خیس
  • یک سبد آیینه
  • حیات دوباره رباعی
  • نامه‌های عاشقانه من به اوما
  • شکل دیگر من
  • دفی از پوست ابلیس
  • شهری که در آن مرگ از آن می‌خواند
  • ارمغان دوست؛ شعر و زندگی سید علی صالحی

 ۱۷- فرناز جعفرزادگان

صداها

از صد گذشتند

فرناز جعفرزادگان
فرناز جعفرزادگان

من از سدها

و تاریخ گریست

برای سده‌ای

که دیگر

رع

نایی ندارد

برای دیدار با خورشید

فرناز جعفرزادگان، شاعر، اهل شیراز و همسر ایرج زبردست است که در صفحه شخصی‌اش خبر بازجویی از خود و همسرش را در منزل اعلام کرد.

از دفترهای شعر اوست:

  • «تن‌ها من بود میان هیچ می‌دوید»
  • «زنی میان دو تاریکی»
  • «ثانیه‌های گیج»
  • «آدم از کدام فصل به زمین افتاد»

 ۱۸- مژگان کاوسی

مژگان کاووسی
مژگان کاووسی

مژگان کاوسی، پژوهشگر، نویسنده کرد و زندانی سیاسی سابق در روز جمعه ۱ مهرماه ۱۴۰۱، به دست ماموران امنیتی در کلاردشت مازندران بازداشت شد. با پایان مراحل بازجویی ۵ آبان‌ به زندان تنکابن منتقل شده است. مژگان کاووسی، ۱۵ دی  ۱۴۰۰ پس از سپری کردن بخشی از حبس تعزیری سه ساله خود با اعطای مرخصی متصل به آزادی از زندان کچویی شهر کرج مرکز استان البرز آزاد شده بود. او پیش‌تر، ۲۹ آبان ۹۸ و در پی اعتراضات آبان آن سال در نوشهر دستگیر شده بود.

کاووسی از باورمندان به آیین یارسان است.

ترجمه کتاب «انفال و سرگذشت تیمور، تنها بازمانده از گورهای جمعی زنان و کودکان انفال شده» نوشته عارف قربانی، نویسنده عراقی ازکارهای اوست.

فیلم مستند «هیوا» (درباره زبان کردزبان‌های ساکن کلاردشت)،

گل‌های سرد دلتنگ (مستندی درباره جاجیم گلدار کردی کلاردشت)، را کارگردانی کرده است.

 ۱۹- حماسه پارسا

حماسه پارسا، کارگردان و فیلمنامه‌نویس و بازیگر سینمای ایران، متولد دی‌ ۱۳۵۹ است که یکشنبه ۸ آبان ۱۴۰۱، به دلیل انتشار مطالبی در حمایت از اعتراضات سراسری به دست ماموران امنیتی بازداشت شد. خبرگزاری هرانا اعلام کرده است که «به دنبال بازداشت حماسه پارسا مطلبی در صفحه اینستاگرام او منتشر شد که در آن نوشته شده بود، «این صفحه به دلیل انتشار مطالب ضد انقلاب از جانب نهادهای امنیتی مورد پیگرد قضایی می‌باشد». ساعاتی بعد صفحه اینستاگرام این کارگردان سینمای ایران غیرفعال شد.

حماسه پارسا
حماسه پارسا

هرانا به نقل از یک منبع آگاه نوشته است که حماسه پارسا در جریان اعتراضات با گلوله ساچمه‌ای در خیابان زخمی و این موضوع را در صفحه اینستاگرام خود اعلام کرده بود.

پارسا، سال گذشته در گفت‌وگویی با سایت خانه سینما گفته بود:

«تا زمانی که عدالت در سینما جاری نشود اوضاع این حوزه هرگز بهبود پیدا نخواهد کرد. واقعاً برای من جای سؤال است که چطور برای یک فیلمنامه خاص یک تهیه‌کننده می‌تواند مجوز بگیرد و تهیه کننده دیگر نمی‌تواند؟ فیلمنامه مگر یکی نیست چطور یکی این رانت را در سازمان سینمایی دارد که تا فیلمنامه‌ا‌ی می‌برد سریع به وی مجوز می‌دهند و اگر شخص دیگری برود همان فیلمنامه را مردود اعلام می‌کنند؟»

او در سال ۱۳۸۸ در فیلم «چهارشنبه‌های لعنتی» پروژه آماتور دانشجویی حضور داشت. این فیلم به صورت زیرزمینی پخش و دیده شد و بسیار مورد استقبال قرار گرفت.

و کارگردان، نویسنده و بازیگر فیلم «چهارشنبه خون به پا می‌شود» است که به عنوان چهل فیلم برگزیده چهل سال سینمای ایران انتخاب شد.

۲۰- محسن زهتابی

«تا میرزا بجنبد و کلامی بگوید، صدای شلیک و بعد شیرجه خیبر را شنید. از جا جست. زانویش را روی سوراخ قایق گذاشت. خیبر درون آب به شنا بود، سوی ساحل و ارتش قجری. کنار زانوی میرزا آب، مثل مظهر چشمه می‌جوشید. صدای برخورد آب مثل صدای چهار نعل اسبی بود که هر لحظه بیشتر شتاب می‌گرفت.»
(از: انجیل میرزا نوشته محسن زهتابی)

در پشت جلدکتاب در معرفی آن، چنین آمده است:

«اناجیل را کسانی نگاشتند تا شرحی باشد بر روزگار عیسی، قدم‌هایش، آرزوهایش، نزدیکانش، یارانش، تاریخش، این که چه شد و چگونه شد. شاید عیسی آنی نبوده که در اناجیل گفته‌اند. این انجیل را هم من نوشته‌ام از میرزا. قدم‌هایش، آرزوهایش، نزدیکانش، یارانش، تاریخش، این که چه شد و چگونه شد. شاید میرزا اینگونه که انجیل من روایت می‌کند بوده است.»

محسن زهتابی، متولد ۱۳۶۴، اهل بندرعباس است که در جریان اعتراضات در شیراز دستگیر شده است. محمود طراوت‌روی وکیل وی هم مدتی است در بازداشت به سر می‌برد. زهتابی دانش‌آموخته تاریخ و ادبیات است که در زمینه تاریخ در داستان و تفاوت آن با داستان تاریخی مقالات متعددی را منتشر کرده است، حدود پنجاه روز است که در زندان عادل آباد شیراز زندانی است.
او داوری چند جشنواره داستانی را به عهده داشته است. رضا شکراللهی، یادداشتی از محسن زهتابی در تاریخ سی شهریور را توئیت کرده است که در آن گفته بوده است:

«افراد زیادی مرا نمی‌شناسند. من یک نویسنده هستم و یک پدر، یک شوهر. دو دختر دارم. بهترین‌ها را برای آن‌ها می‌خواهم. امروز قلمم را کنار گذاشته‌ام. امروز من هم کف خیابان‌ها خواهم بود. برای گرفتن حق دخترانم.»

مجموعه داستان «خانوم» و «انجیل میرزا» دو اثر داستانی اوست.

نویسندگان و هنرمندان بازداشتی قبل از اعتراضات

گذشته از بازداشتی‌های اخیر، نویسندگان دیگری هستند که بسیار پیش‌تر از این روزهای اعتراضات دستگیر و زندانی شده‌اند و برای آنان به دلیل نوشته‌هایشان پرونده‌سازی شده است و در زندان به سر می‌برند. از جمله محمد خانی، نویسنده و مترجم که در جریان آتش‌سوزی مهرماه زندان اوین و رخدادهای بعد از آن بر اثر تیراندازی مأموران مجروح شده بود و پس از انجام مراحل درمانی از بیمارستان ترخیص و به بند هشت زندان اوین بازگردانده شد.

محمد خانی

محمد خانی
محمد خانی

محمد خانی، مترجم، پژوهشگر و دانشجوی مقطع دکترا رشته رفاه اجتماعی در دانشگاه علامه طباطبایی است که پنجشنبه ۱۰ مهر ۹۹ بازداشت شد و پس از مدتی در دادگاه انقلاب تهران به تحمل ۴ سال زندان تعزیری و ۲ سال محرومیت از فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی، ۶ ماه کار اجباری با کودکان معلول ذهنی و توقیف تمامی اموال شخصی ضبط شده به مدت دو سال محکوم شد.

ترجمه کتابهای: «بی‌خانمانی و سیاست‌گذاری اجتماعی» نوشته راجر باروز، نیکلاس پلیس، دبورا کوئیلگرس و «فرهنگ و برنامه‌ریزی» نوشته سیمون آبرام و «نظریه‌ی جامعه‌شناسی» نوشته پاتریک برت از کارهای اوست.

آرش گنجی

آرش گنجی از دیگر مترجمان بازداشتی پیش از شروع اعتراضات جنبش زن، زندگی، آزادی است. گنجی که پیشتر منشی کانون نویسندگان ایران بود، متولد ۱۳۶۵ و اهل کرمانشاه است. در دی سال ۱۳۹۸ از سوی مأمورانی که در ابتدا خود را پستچی و پس از ورود به خانه «پلیس امنیت» معرفی کرده بودند، بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. در دادگاهی که خرداد ۹۹ تشکیل شد، به اتهام‌هایی همچون «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام» و «عضویت و همکاری با گروهک مخالف نظام» متهم شد که منجر به حکم یازده سال حبس او در دی‌ همان سال شد.

آرش گنجی
آرش گنجی

ناصر زرافشان، وکیل او، عنوان کرده است که تمامی این اتهام‌ها به خاطر ترجمه کتابی است درباره تحولات کردستان سوریه با نام «کلید کوچک دروازه‌ای بزرگ» که با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مجازات اشد یعنی ۵ سال زندان در خصوص وی قابل اجرا است. او ۹ شهریور ۱۴۰۱ از زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شد و مدتی را در انفرادی گذراند. آرش گنجی از بیماری قلبی رنج می‌برد و همین وضعیت زندان را برای او دشوارتر می‌کند. این انتقال به دنبال پرونده‌سازی‌های اخیر علیه آرش گنجی، به اتهام انتشار فایلی صوتی از وضعیت بند ۸ زندان اوین به خارج از زندان صورت گرفته است که او چنین اتهامی را رد کرده است. پیشتر کانون نویسندگان ایران بازدداشت او را غیرقانونی اعلام کرد و خواهان آزادی او شد.

ترجمه‌های او:

  • «کشتن موش در یکشمبه» اثر امریک پرسبرگر
  •  «غروب خدایان بر فراز نظم نوین جهانی»
  •  «مبارزه بر سر شیوه تفکر در جنبش طبقه کارگر»
  •  «نه فرشته نه مقدس»
  •  «ناقوس فاجعه»

هر چهار کتاب نوشته ثر اشتفان انگل و «کلید کوچک دروازه‌ای بزرگ: انقلاب روژاوا» نوشته گروه نویسندگان است.

در بندی از کتاب «کشتن موش در یکشمبه» چنین می‌خوانیم:

««تلفن دوباره به صدا درآمد. هیاهویی پایین پله‌ها به پا شده بود؛ در حالی که وینیولاس از طریق تلفن جریان را کنترل می‌کرد، یک نفر با لباس معمولی، طوری که انگار به جای باز کردن در قصد شکستن در را داشت، وارد اتاق شد.

«قربان»! با صدایی که انگار از ته چاه بلند می‌شد فریاد زد: «تموم کرد». رئیسش هم باید همچین خبر مهلکی را پای تلفن می‌شنید. چرا که نفسش را نگه داشت و یک مقدار زمان می‌خواست تا خودش را پیدا کند. پک عمیقی به سیگارش زد و چند ثانیه بعد حجمی عظیم از دود غلیظی بود که سقف را پر کرد. بی‌اینکه حتی با نیم‌نگاهی به دنبال زیرسیگاری بگردد، سیگارش را روی میز انداخت. زیر دایره نور لامپی که از سقف روی هوا معلق بود، که دیگر از حرکت بازایستاده بود، سایه‌ی ترسان و لرزان دست‌هایش را به وضوح می‌توانستی روی میز ببینی…»

فرد زینه‌مان در ۱۹۶۴فیلمی درخشان با اقتباس از این داستان که در دوره وحشت فرانکو- دیکتاتور اسپانیا- میگذرد، ساخته است.

کیوان مهتدی

کیوان مهتدی، نویسنده، مترجم، عضو کانون نویسندگان ایران. فارغ التحصیل مهندسی مواد. فعالیت‌های او از سال ۸۴ و در دانشگاه با انتشار نشریه‌های اعتراضی آغاز کرد. او در اردیبهشت ۱۴۰۱ به همراه همسرش آنیشا اسداللهی در حالی بازدداشت شد که پیشتر نیز در سال‌های ۹۷و ۹۸ در جریان اعتراضات سندیکایی و کارگری بازداشت شده بود. او در صفحه اینستاگرام خود فیلم کوتاهی را از لحظه ورود نیروها به خانه‌اش منتشر کرد. در پی تداوم بازداشت کیوان مهتدی و دیگر بازداشت‌شدگان بود که در اوایل خرداد ۱۴۰۱ کانون نویسندگان در راستای عمل به وظایف صنفی خود، از تداوم بازداشت کیوان مهتدی به شدت انتقاد کرد.

کیوان مهتدی
کیوان مهتدی

کتاب‌های او:

  • «موزه یک کارخانه است، مجموعه‌ی راهنمای سیاسی برای هنر (جلد اول: هنر معاصر» ترجمه ایمان گنجی و کیوان مهتدی
  • «فضاهای جدید آزادی، خطوط جدید اتحاد. ترجمه ایمان گنجی و کیوان مهتدی»
  • «مولف به مثابه تولید کننده»، نوشته والتر بنیامین ترجمه کیوان مهتدی و ایمان گنجی (مقاله مؤلف به مثابه‌ی تولیدکننده در تابستان ۱۹۳۴، در دوره‌ی اقامت طولانی بنیامین نزد برشت نوشته شده است.

در بخشی از این کتاب چنین می‌خوانیم:

«مناسبات اجتماعی، همان‌طور که می‌دانیم، مشروط به مناسبات تولید است. و هر گاه یک اثر، موضوع نقد ماتریالیستی قرار می‌گرفت، رسم بود بپرسند که نسبت این اثر با روابط اجتماعی تولید زمانه‌ی خود چیست. این پرسشی مهم اما بسیار دشوار است.»

سعید مدنی

سعید مدنی، جامعه‌شناس، پژوهشگر ارشد علوم اجتماعی، استاد دانشگاه و روزنامه‌نگار متولد ۱۳۲۹ است. او عضو گروه مسائل و آسیب‌های اجتماعی و استاد و عضو گروه پژوهشی رفاه اجتماعی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، سردبیر «فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی» و از بنیان‌گذاران نشریه‌ی توقیف شده ایران فردا است. اولین بار در در اسفند ۱۳۷۸ همراه با برخی از اعضای شورای فعالان ملی-مذهبی بازداشت شده و به تحمل حبس محکوم شد. پس از انتخابات ۸۸ مدتی از تدریس محروم شد. او در سال ۷۹، که پس از گذراندن پنج ماه حبس در سلول انفرادی و هفت ماه حبس عادی، به قید وثیقه آزاد شد، بار دیگر در سال ۹۰ به ۶ سال زندان و ده سال تبعید به بندرعباس محکوم شد و در اسفند ۹۴ برای گذراندان دوران تبعید خود به بندرعباس فرستاده شد. به تازگی نیز، در سال ۱۴۰۱ به جرم ارتباط مشکوک خارجی بازدداشت شده است و همچنان در زندان و بازداشت است.

سعید مدنی
سعید مدنی

کتاب‌های او:

  • جماعت گرایی و برنامه‌های جماعت محور
  • جامعه‌شناسی روسپی گری، بررسی آسیب‌های اجتماعی
  • کودک آزاری در ایران، به همراه بهروز جلیلی
  • خشونت علیه کودکان در ایران
  • اعتیاد در ایران
  • آسیب‌شناسی حقوق کودکان در ایران (با تأکید بر کودک آزاری)، به همراه امیرحمزه زینالی
  • ضرورت مبارزه با پدیده فقر و نابرابری در ایران
  • جنبش‌های اجتماعی و دمکراتیزاسیون
  • مظاهرات سلمیه: گزارش اعتراضات آب در خوزستان؛ بررسی موردی یک خیزش، سعید مدنی و همکاران
  • و ترجمه کتاب: ترجمه کتاب روان‌شناسی و تغییرات اجتماعی نوشته استوارت پیزر، جفری تراورز

در پیشگفتاری که حسین راغفر بر کتاب «ضرورت مبارزه با پدیده فقرو نابرابری در ایران» نوشته است، این کتاب راچنین معرفی می‌کند:

«راه رهایی از مصائب نابرابری‌های تحقیرکننده و فقر حاصل از این نابرابری‌ها استقرار جامعه‌ای است مساوات‌طلب و مردم‌سالار. یک نظام مطلوب نمی‌تواند مساوات‌طلب باشد اگر مردم‌سالار نباشد… چنین نظامی نمی‌تواند مردم‌سالار باشد اگر مساوات‌طلب نباشد، چون در یک نظام غیر مساوات‌طلب بعضی‌ها ابزار مادی بیش‌تری از دیگران دارند و بنابراین ناگزیر قدرت سیاسی بیش‌تری نیز خواهند داشت.»

کتاب شامل پنج فصل با عناوین مفاهیم و نظریه ها- مبارزه با فقر در جهان- مبارزه با فقر در قوانین و مقررات ایران- مبارزه با فقر در برنامه‌های توسعه- سازمان‌های مسئول مبارزه با فقر است که هر فصل با مستندات دقیق، بررسی ریز برنامه‌های کشورهای مختلف در مبارزه با فقر، بررسی قوانین ایران در مبارزه با فقر و برنامه‌های توسعه اقتصادی ایران در پیش و پس از انقلاب می‌پردازد و با بیش از صد جدول فهرست شده در کتاب، این پژوهش را مستند کرده است.

خسرو صادقی بروجنی

خسرو صادقی بروجنی، روزنامه‌نگار و پژوهشگر حوزه کار و رفاه اجتماعی. اردیبهشت ۱۳۹۸ به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، فعالیت تبلیغی علیه نظام و توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی به هشت سال زندان محکوم شد.

خسرو صادقی بروجنی
خسرو صادقی بروجنی

کتاب‌های او:

  • نئولیبرالیسم در بوته نقد (مجموعه‌ مقالات او که توسط نشر اچ.‌اند. اس مدیا در انگلستان منتشر شده است)
  • جهانی‌سازی و نابرابری. نشر پرسش. ۱۳۹۰
  • ترجمه مقالاتی همچون: «کرالا علیه کرونا نوشته سامانتا آگاروال (بررسی تجربه موفق حزب کمونیست هند در ایالت کرالای هند برای مقابله با کرونا)
  • نرخ استثمار (مورد آیفون)
  • و یادداشتی بر کتاب «نگاهی با دوربین به اقتصاد ایران» نوشته احمد سیف با عنوان «بازتولید فساد و خودکامگی در ایران معاصر»

مهوش ثابت

ذره‌ای افتاده بر خط ملال روز و شب

روز، سرگردان و هم پیمان شب

مانده در اندیشه اندوه بی‌پایان شب

مهوش ثابت
مهوش ثابت

روزها گمگشته در دامان شب

شب نشسته جای روز

خوب می‌دانم که تو

در پی آن روزهای رفته می‌گردی هنوز

رفته از دست تو فرصت‌ها که بود

او سرابی بود و دریایی می‌نمود

این همه شیرین و فرهادت نبود؟

حسرتت بر جان و از حسرت چه سود؟

(بخشی از یک شعر)

مهوش ثابت، شاعر و برنده جایزه نویسنده دلیر انجمن بین المللی قلم در سال ۲۰۱۷. او پیشتر به مدت ده سال متحمل زندان شده بود در ۱۵ مرداد ۱۴۰۱ برای دومین بار در منزل شخصی خود در تهران دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شد. او از اعضای سابق مدیران جامعه بهایی ایران موسوم به یاران ایران بود که وظیفه رسیدگی به امور اجتماعی و معنوی جامعه بهاییان را برعهده داشت و در حال حاضر منحل شده است.

در گفت‌وگویی در سال ۲۰۱۷ با دویچه وله فارسی گفته است: نوشتن وسیله او برای زنده ماندن در زندان بود. او اشعار خود را به بیرون زندان می‌فرستاد و سپس توسط بهیه نخجوانی و پشتبانی پدر و مادرش به زبان انگلیسی برگردانده شده و به اروپاییان معرفی شد.

رضا خندان مهابادی

رضا خندان مهابادی، متولد ۱۳۳۹ و اهل مهاباد اصفهان است. او منتقد، نویسنده، و عضو پیشین هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران است که از مهر ۱۳۹۹ تاکنون در زندان به سر می‌برد و به اتهام تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی، به شش سال زندان محکوم شده است. این نویسنده که جایزه آزادی قلم را از سوی انجمن قلم آمریکا به طور مشترک با بکتاش آبتین (دیگر شاعر عضو کانون که به خاطر بی‌مبالاتی در درمانش در زندان بعد از ابتلا به کرونا جانش را از دست داد) و کیوان باژن دریافت کرده است. خندان مهابادی درباره تاثیر سانسور بر وضعیت کتاب ایران گفته است:

رضا خندان مهابادی
رضا خندان مهابادی

«عرصه‌ی کتاب پاسخگوی نیازهای معنوی مردم نیست زیرا عرصه سانسورزده‌ای است و وقتی کتاب تحت نظارت و با الگوهای سانسور مجوز میگیرد و چاپ میشود مردم به آن بی‌اعتماد هستند. بی‌اعتمادی و بی‌اعتباری بی‌اعتنایی می‌آورد.»

کتاب‌های او:

  • «بچه محل» (که در سال ۵۷ و در هجده سالگی منتشر کرد)
  • «از کوزه همان برون تراود که در اوست» (در نقد و بررسی داستانهای قدسی قاضی نور از چهره‌های ادبیات کودک و نوجوان)
  • «جنگ ادبی» ویژه کودکان در سالهای ۵۸ و ۵۹ به نام «جنگ رازی»
  • مجموعه داستان «انفرادیه‌ها» (به صورت الکترونیک که به زبان کردی هم ترجمه شد)
  • همکاری با علی اشرف درویشیان در کتاب فرهنگ افسانه‌های مردم ایران
  • «داستانهای محبوب من» (در همکاری با علی اشرف درویشان)
  • «مجموعه‌ای از نقدها و مقاله‌ها درباره داستان‌نویسی معاصر» به همراه علی اشرف درویشیان
  • «داستان در بوته» (در نقد داستان معاصر)

هنوز هم خبرهایی از گوشه و کنار درباره دستگیری و بازدداشت نویسندگان و اهالی فرهنگ می‌رسد که امیدواریم با تلاش‌های مجامع حقوق بشری در خارج و داخل کشور این چرخه متوقف شود و نویسندگان و سایر بازداشت‌شدگان از بند برهند. نویسندگان دیگری نیز در بازدداشت هستند که چون مبنای این یادداشت، گزارش‌های مورد اعتماد کانون نویسندگان ایران است، منتظر موثق شدن خبر و انتشار از سوی کانون نویسندگان ایران هستیم.