یک ماه و نیم بعد از قتل «عرفان رضایی، جوان ۲۱ ساله اهل شهرستان آمل در استان مازندران، خانواده او میگویند، هنوز جزییات دقیق مرگ او «محرمانه» مانده است و به تازگی نهادهای امنیتی خانواده عرفان را برای معرفی او به عنوان «شهید» جمهوری اسلامی و اعلام نام «سازمان مجاهدین خلق» به عنوان عامل این جنایت، تحت فشار قرار دادهاند.
عرفان رضایی روز چهارشنبه سیام شهریور ماه، در روزهای نخست اعتراضات سراسری، بعد از پاره کردن بنر علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در میدان ۱۷ شهریور آمل، وقتی همراه با معترضان به مقابل ساختمان فرمانداری این شهر رفت، همان جا هدف گلوله مأموران امنیتی قرار گرفت.
ویدئوی صحنه پایین کشیدن تصویر علی خامنهای توسط عرفان رضایی در میدان ۱۷ شهریور آمل، به یکی از پر بازدیدترین تصاویر این روزها تبدیل شد.
اکنون فرزانه بَرزهکار، مادر این جوان معترض کشته شده، در گفتوگو با زمانه فاش میکند که نیروهای امنیتی به خانواده او فشار آوردهاند تا سازمان مجاهدین خلق را عامل قتل فرزند خود معرفی کنند:
«در پزشکی قانونی، برای تحویل جسد عرفان، از پدر و عموهای او تعهد گرفتهاند که در مقابل این جنایت سکوت کنند. نیروهای امنیتی به ما فشار آوردند که عامل قتل عرفان را «منافقین» اعلام کنیم که البته ما زیر بار این فشار نرفتیم. بعد از این که نپذیرفتیم عامل قتل او را سازمان مجاهدین خلق معرفی کنیم، این بار پیشنهاد دادند که نام عرفان را به عنوان شهید جمهوری اسلامی ثبت کنند که باز این را هم قبول نکردیم.»
عرفان رضایی تنها جان باختهای نیست که حکومت و نهادهای امنیتی سعی داشتهاند مرگ او را به گروههای سیاسی مخالفت جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین خلق منتسب کنند. به خانواده محمدحسن ترکمان از جانباختههای اعتراضها در بابل که چهارشنبه ۳۰ شهریور در نزدیکی فرمانداری این شهر مورد اصابت گلوله نیروهای امنیتی قرار گرفت نیز گفته شد او توسط سازمان مجاهدین خلق کشته شده است.
بازی نهادهای امنیتی با خانواده عرفان رضایی، همین جا به پایان نرسید؛ روندی که البته برای بسیاری از خانوادههای جان باختگان این اعتراضات تکرار شده است.
فرزانه برزهکار، مادر عرفان رضایی توضیح میدهد تا بعد از یک ماه و نیم از قتل پسرش در مقابل فرمانداری آمل، «گواهی فوت»را که جزئیات دقیق این جنایت را نشان میدهد به دلیل «محرمانه» ماندن تحویل نمیدادند. پس از پیگیریهای فراوان و انجام این گفتوگوی تا قبل از انتشار، نهایتا پنجشنبه ۱۹ آبان به آنها تحویل داده شد، اما جواز دفن همچنان به خانواده ارائه نشده است.
دادستان آمل: شاید عرفان را مثل «غزاله چلابی» معترضان کشتند
هفته گذشته فرزانه برزهکار، بعد از یک ماه و نیم مراجعه، دوباره برای گرفتن گواهی فوت پسرش به دادگستری آمل مراجعه کرده که نه تنها دست خالی برگشته، ادعاهای جدیدی هم از شخص دادستان شنیده است:
«هفته پیش برای گرفتن جواز دفن عرفان بعد از یک ماه و نیم که از قتل او گذشته، به دادگستری آمل مراجعه کردم. قبلاً که پدر و عموی عرفان برای تشخیص هویت او به پزشکی قانونی رفتند، به او گفته بودند جواز دفن را از طریق سیستم اداری برای آرامستان آمل ارسال میکنند و هنوز به ما این برگه را ندادهاند.»
فرزانه برزه کار روایت خود از مراجعه به دادگستری برای گرفتن جواز دفن پسرش را اینگونه تعریف میکند:
«در دادگستری به من گفتند پرونده پسرم دست دادستانی است و باید به دفتر دادستان مراجعه کنم. به دفتر دادستان آمل رفتم و با او درباره جواز دفن عرفان صحبت کردم. پاسخ مشخصی نداد و ابراز بیاطلاعی کرد. درباره گواهی فوت پسرم هم که جزئیات علت مرگ او را مشخص میکند گفت فعلاَ گواهی فوت محرمانه است. از یک طرف گفت گواهی فوت پسرم محرمانه است که معلوم نیست دلیل این محرمانگی جز مخفی کردن جزئیات قتل عرفان چیست، و از طرف دیگر میگفت، باید قاتل پسرم پیدا شود.»
این اولین موردی نیست که جواز دفن و گواهی فوت به خانواده با تاخیر و پس از خاکسپاری تحویل داده میشود. برای مثال جواز دفن یحیی رحیمی، شهروند سنندجی که در تاریخ شنبه ۱۶ مهر در خودروی پرایدش و با شلیک به سر کشته شد، در تاریخ ۱۷ مهر ۱۴۰۱ صادر شده است، اما دو هفته پس از مراسم خاکسپاری در تاریخ یکم آبان ماه در بهشت محمدی سنندج و با نظارت اداره اطلاعات به آنها تحویل داده شد.
گواهی فوت عرفان رضایی در تاریخ ۷ مهر ۱۴۰۱ صادر و پنجشنبه ۱۹ آبان به خانواده این جان باخته تحویل داده شد. بر اساس اطلاعات موجود در گواهی فوت عرفان رضایی، علت مرگ او «عملکرد وسایل جنگی در خارج از جنگ» اعلام شده است.
فرزانه برزهکار در ادامه توضیح میدهد که دادستان آمل هم مثل «آشنای نظامی خانواده آنها» مدعی شده که مأموران امنیتی اجازه شلیک به معترضان را نداشتهاند.
این مقام قضایی در سخنان خود با مادر عرفان رضایی، با تکرار روایت جمهوری اسلامی، در مورد قتل غزاله چلابی جوانی که همان روز سیام شهریور ماه در مقابل ساختمان استانداری در شهرستان آمل زمانی که مشغول فیلم گرفتن بود به قتل رسید، تلاش نهادهای امنیتی را برای معرفی معترضان به عنوان عامل قتل عرفان رضایی فاش کرد:
«وقتی دادستان درباره پیدا کردن قاتل عرفان گفت، از او پرسیدم از چه طریقی میخواهید قاتل پسرم را پیدا کنید؟ جواب داد در ساختمان فرمانداری دوربین هست و تأکید کرد که حتماً شکایت کنیم تا قاتل عرفان را پیدا کنند. به ویدیوی صحنه قتل غزاله چلابی اشاره کرد و گفت شما هم اگر مستنداتی مثل فیلم لحظه قتل غزاله چلابی دارید به ما ارائه کنید. بلافاصله ادامه داد فیلم لحظه قتل غزاله چلابی هم از زوایای مختلف است و نشان میدهد کسی از بین جمعیت به او شلیک کرده است.»
صحنههای مرگ غزاله چلابی که روز روز سیام شهریور، هم زمان با مرگ عرفان رضایی در شهرستان آمل، به یکی از تکان دهندهترین صحنههای اعتراضات سراسری تبدیل شد.
این جوان ۳۳ ساله حین فیلمبرداری از تظاهرات در آمل هدف گلوله یک تک تیرانداز قرار گرفت و شش روز بعد در بیمارستان جان باخت.
علی قیصری، فرمانده انتظامی مازندران بعد از واکنش گسترده به قتل غزاله چلابی در فضای مجازی، مدعی شد تصاویر منتشر شده از این لحظات «تقطیع» شده و کسی از میان معترضان به او شلیک کرده است؛ ادعایی که بستگان این جوان کشته شده اهل آمل، فوراً آن را رد کرده و گفتند تیر از پشت بام ساختمان استانداری به او شلیک شده است. غزاله چلابی، بعد از شلیک چند تیر در بیمارستان بستری شده و بعد از چند روز جان خود را از دست داد.
آخرین لحظات عمر «عرفان» در ابهام
خانواده عرفان رضایی اما از آخرین لحظات زندگی فرزند خود خبر ندارند. مادر عرفان رضایی، با مرور روایت ساعتهای بعد از مطلع شدن از شلیک به پسرش در روز ۳۰ شهریور میگوید:
«آن روز حدود ساعت ۱۸ عصر، عرفان با من تماس گرفت و درخواست واریز مقداری پول کرد. به او تأکید کردم که به مرکز شهر نرود، چون درگیریها زیاد است. عرفان گفت قصد رفتن به تظاهرات ندارد و میخواهد قدم بزند. پول را به حساب پسرم واریز کردم و دوباره تقریباً یک ساعت بعد یعنی در ساعت ۱۹ با او تماس گرفتم که جواب نداد.»
تا حدود دو ساعت بعد، خانواده عرفان به دنبال او گشتند که بینتیجه ماند. ساعت حدود ۲۰:۳۰ دقیقه یکی از آشنایان نظامی به خانواده رضایی اطلاع داد که عرفان در بازداشت اداره اطلاعات آمل است. فرزانه برزهکار، مادر این جوان معترض فوراً خود را به مقابل اداره اطلاعات رساند.
یک ساعت و نیم حضو فرزانه برزهکار در مقابل اداره اطلاعات و پرس و جوی او درباره سرنوشت فرزند خود بینتیجه ماند. حدود ساعت ۲۲ دوست عرفان که در تجمع مقابل فرمانداری همراه او بود، به خانم برزهکار زنگ زد و گفت پسرش تیر خورده و به بیمارستان ۱۷ شهریور آمل منتقل شده است:
«بعد از تماس دوست عرفان، من دوباره با همین آشنای نظامی تماس گرفتم که او این مساله را رد کرد و گفت مأموران اجازه شلیک نداشتند و احتمالاً تیر مشقی به او شلیک شده است. من فوراً خود را به بیمارستان رساندم و سه ساعت دنبال پسرم گشتم. اسم عرفان در پذیرش بیمارستان ثبت شده بود و یکی از کارمندان آنجا به من گفت، آخرین بار او را در حالت هوشیار دیده که اسم خودش را به مسئولان بیمارستان هم گفت. پذیرش بیمارستان هم گفت عرفان را به اتاق عمل طبقه بالای بیمارستان بردند و نام پزشک او را هم به من گفت.»
به جز این دو کارمند بیمارستان ۱۷ شهریور اما هیچ کس دیگری از وجود بیماری به نام عرفان رضایی در آنجا خبر نداشت:
«در طبقه بالای بیمارستان خودم را به مقابل اتاق عمل رساندم. آنجا روی صندلی مقابل اتاق عمل یک تکه بریده از پیراهن غرق در خون عرفان را پیدا کردم. با جیغ و فریاد از پزشک دَم در اتاق عمل هم سوال کردم که ابراز بیاطلاعی کرد. در طبقه بالای بیمارستان کارمندان میگفتند مجروحانی که به این جا میآورند، بیهویت هستند. هیچکس غیر از آن دو کارمند طبقه پایین از وجود عرفان در بیمارستان خبر نداشت.»
فرزانه برزهکار، بعد از سه ساعت جستوجو همراه با دلهره در بیمارستان ۱۷ شهریور هیچ اثری از پسر خود پیدا نکرد.
بالاخره او از پیدا کردن پسر خود در بیمارستان نا امید شد:
«آخرین لحظات حضور در بیمارستان به ما جایی را نشان دادند که چند جسد نگهداری میشد و گفتند ممکن است جسد پسرت در بین آنها باشد که البته من جرأت نکردم اجساد را نگاه کنم، ولی دوست عرفان که همراهم بود، اجساد را دید و گفت عرفان در بین این اجساد هم نیست. در آخرین لحظات، یکی از کارمندان بیمارستان گفت، نیروهای امنیتی خودشان بعضی اجساد را به سردخانه منتقل میکنند که دیگر تقریباً مطمئن شدم که عرفان اینجا هم نیست و کشته شده است.»
بعد از دو روز بیخبری، مأموران امنیتی با خانواده این جوان معترض تماس گرفتند: «به سردخانه مراجعه کردیم و من فقط سر عرفان را دیدم که شکافته شده بود. پزشکان گفتند برای کالبدشکافی سر او را شکافتیم که ببینیم شاید در اثر مصرف مواد یا مشروبات الکلی فوت کرده است.»
قتل با شلیک دو گلوله به کتف و سینه
فرزانه برزهکار میگوید تنها توانسته در آخرین مراجعه خود به اداره آگاهی آمل، پرونده قتل عرفان را ببیند که در آن، شلیک دو گلوله به عرفان در مقابل ساختمان فرمانداری این شهر تأیید شده است:
«من در مراجعه چند روز پیش که به اداره آگاهی آمل داشتم، فقط توانستم پرونده عرفان را ببینم. در پرونده نوشته شده بود که در مقابل ساختمان فرمانداری، دو گلوله، یکی به زیر سینه، و یکی هم به کتف عرفان شلیک شده که روده و طحال پسرم را شکافته است.»
فرزانه برزه کار میگوید مرگ عرفان رضایی در پرونده او حدود ساعت ۲۰:۳۰ دقیقه روز سیام شهریور، یعنی تقریباً همان ساعتی به ثبت رسیده که آشنای نظامی خانواده در تماس با او مدعی شده بود عرفان در بازداشت اداره اطلاعات است:
«در پرونده نوشته شده پسرم به دلیل خون ریزی زیاد کشته شده است. امّا هیچ سندی به ما نمیهند و ما نمیدانیم، او بلافاصله بعد از شلیک کشته شده، یا در بیمارستان جان خود را از دست داده است. فقط به ما گفته شده که از میدان ۱۷ شهریور که عرفان بنر خامنهای را پاره کرد، یک مأمور لباس شخصی او را تا ساختمان فرمانداری زیر نظر داشت.»
عرفان رضایی، جوانی که جان خود را بعد از پایین کشیدن عکس رهبر جمهوری اسلامی از دست داد، فرزند پدر جانباز شیمیایی و موج انفجار جنگ ایران و عراق بود که کودکی و نوجوانی خود را با خاطرات دردناک پدرش از دوران جنگ گذراند.
جوانی که به گفته مادرش، تنها نام عرفان را بر خود نداشت و عارفانه زندگی کرد:
«عرفان خیلی به فلسفه، ادبیات و هنر علاقمند بود. وقتی بعد از مرگش گوشیاش را باز کردم، دیدم پر از کتابهای دانلود شده بود. صادق هدایت، نیچه و این اواخر هم داشت رمان جنایت و مکافات را میخواند. اوشو را خیلی دوست داشت. با این که هیچ آموزش نقاشی ندیده بود، ولی هر چهرهای را که میدید، خیلی زیبا و دقیق نقاشی میکرد. همین اواخر به همراه برادرش به یک منزل جدید نقل مکان کرده بودیم که عرفان روی دیوار اتاق خودش چهره دو راهب سرخپوست را کشیده بود. از نظر اخلاقی دقیقاً به مطالبی که در مطالعات عرفانی میخواند، عمل میکرد. همیشه به بخشش توصیه میکرد و میگفت به انسان آرامش میدهد. همیشه به کوه میرفت و ساعتها در سکوت تمرکز میکرد. عاشق طبیعت هم بود. گوشی تلفن همراه او پر از عکس حشراتی بود که در طبیعت دیده بود.»
عرفان رضایی متولد ۱۱ شهریور ۱۳۸۰ و کمتر از دو ماه از آغاز ۲۱ سالگیاش گذشته بود که کشته شد و تنها یک برادر کوچکتر از خودش داشت. عرفان رضایی دوست داشت گلخانه پرورش قارچ بزند و درباره آن تحقیق میگیرد. خانواده به تازگی توانسته بود هزینه این گلخانه را تامین کند، اما حکومت جان او را گرفت.
هنوز آمار رسمی و دقیقی از تعداد جانباختهها و افراد بازداشتشده در جریان اعتراضها به کشته شدن مهسا امینی وجود ندارد.
بنا بر آمار سازمان حقوق بشر ایران، تا کنون دستکم ۳۰۴ تن، از جمله ۴۱ کودک (همه افراد زیر ۱۸ سال) در اعتراضات سراسری کشته شده اند. وبسایت «هرانا» وابسته به فعالان حقوق بشر در ایران از ۲۸۳ کشته خبر داده است.
با وجود فشارها، سرکوب گسترده و خشونتآمیز نیروهای امنیتی در شهرهای مختلف ایران، اعتراضها به قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی ادامه داشته است و در تصاویر و ویدئوهای منتشرشده به وضوح دیده میشود که نیروهای سرکوب به سمت معترضان با سلاحهای کشنده تیراندازی میکنند.