شب یکشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۱- پربسامدترین نام از نظر تکرار اوین است: اوین دارد می‌سوزد؛ به اوین شلیک می‌کنند؛ صدای “مرگ بر دیکتاتور” از درون زندان به گوش می‌رسد؛ گزمه‌های رژیم به سوی اوین روان‌اند، خانواده‌های زندانیان سیاسی به شدت نگران‌اند؛ جمعیت بزرگی تا صبح بیدارند و خبرهای اوین را دنبال می‌کنند؛ عده‌ای به سوی اوین می‌روند؛ در خارج از کشور هم چشم‌ها و گوش‌ها به خبرهای اوین است؛ تظاهرات هم برپا می‌شود. اوین… اوین… اوین…

تاریخ ما گره خورده با شکنجه و زندان، در دهه‌های اخیر، در دهه‌های مدرن، با زندان تازه‌ساز اوین.

اوین نماد است، اسم آن یکی از کانون‌های انباشت خاطره است.

کتاب‌ها می‌توان درباره اوین نوشت، چنانکه نوشته شده و باز هم نوشته خواهد شد.

به مناسبت شب پراضطراب اوین، نوشته‌ای را بازخوانی می‌کنیم از منیره برادران، یکی از راویان اوین.

منيره برادران نخستين‌بار در خرداد ماه ۱۳۵۷ دستگير شد. در آن زمان، او به دو سال حبس محکوم شد که پس از شش ماه و در پی رويدادهای منجر به انقلاب ايران از زندان آزاد شد. اما سه سال بعد در مهرماه سال ۱۳۶۰ بار ديگر بازداشت شد و اين بار ۹ سال را در حبس گذراند. منیره برادران پس از آزادی به آلمان رفت و در اين دوره چندين کتاب‌ و مقاله درباره تجربيات خود و تاريخ آن دوران نوشت. کتاب «حقيقت ساده»، روايت بخشی از خاطراتش در زندان زنان جمهوری اسلامی ایران است. «عليه فراموشی»، درباره تجربه کميسيون‌های حقيقت و دادخواهی و «روانشناسی شکنجه» از ديگر آثار اوست.

♦نوشته‌ای کوتاه از منیره برادران درباره اوین