نهادهای سینمایی حکومتی از همان ابتدای انقلاب شروع به پاکسازی سینماگران غیرخودی کردند و با ایجاد موانع و محدودیتهای بسیار از طریق سانسور و توقیف، آنها را به حاشیه راندند تا جایشان را با نیروهای تربیتشده خود پر کنند و با تزریق پول و سرمایه به بدنه سینمای ایران از طریق بنیاد فارابی و حوزه هنری و موسسه اوج و …زمینه وابستگی اهالی سینما به حکومت را فراهم آوردند و آنها را با اعطای مجوز و اکران ویژه و جوایز جشنوارهها حمایت کردند تا در روز مبادا از آنها برای بقا و تثبیت حکومت بهرهبرداری کنند. در این سالها عدهای از اهالی سینما نیز با فرصتطلبی، خیانت به همکاران حذفشده خود و پشت کردن به مردم، از همدستی با حکومت و همنشینی با قدرت سود بردند. آنان همان نیروهای سرکوبگر نامرئی حکومت هستند که با سکوت و انفعال و محافظهکاریشان پایههای نظام را محکم نگه میدارند.
اما همزمان با جنبش اعتراضی زنان و خیزش مردمی ایران در واکنش به کشته شدن مهسا امینی توسط گشت ارشاد، بسیاری از سینماگران از حضور مردم در خیابانها حمایت و با آنها اعلام همبستگی کردند. این بار چنان مردم آشکارا اصل نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار دادند و در مقابل او ایستادند که امکان میانه گرفتن و وسط ایستادن در بین مردم و حکومت از اهالی سینما سلب شد و هر سینماگری مجبور شد موضع شخصی خود را با صراحت طرح کند و بگوید که در این دوره مهم تاریخی در کجا ایستاده است. هرچند بعضی از واکنشهای سینماگران با انتقاد مردم مواجه شد که از صراحت، صداقت و جسارت کافی برخوردار نبودند اما اساسا فاصله گرفتن اهالی سینما از حکومت مورد استقبال عمومی قرار گرفت. چون یکی از ابزار ایدئولوژیک حکومت همواره استفاده ابزاری از سینما و هنرمندانش بوده است تا قدرت حاکمیت را تثبیت کند و حالا ریزش وابستگان به حکومت موجب تضعیف قدرت نظام در برابر مردم میشود.
بنابراین از همان ابتدا نهادهای حکومتی به هنرمندان هشدار دادند که موجب تحریک مردم برای تظاهرات خیابانی نشوند. هدیه تهرانی در نوشتهای در اینستاگرام عنوان کرد که از سوی نهادهای امنیتی اخطار گرفته است اما کنار مردم در خیابانها خواهد ماند. اعلام عمومی هدیه تهرانی حدس و گمانها برای تهدید هنرمندان به سکوت را افشا کرد. اما با وجود تهدید و ارعاب پشت صحنه، با جریان بیسابقهای از همراهی سینماگران با مردم مواجه شدیم و بسیاری از اهالی سینما که در جریانات اعتراضی در گذشته بی تفاوت بودند، واکنش نشان دادند. در چنین وضعیتی نهادها و نمایندگان حکومتی نیز این رفتارها را بیپاسخ نگذاشتند و با بازخواست، تنبیه، تهدید به ممنوعالکاری، حکم جلب و ضبط گذرنامه، پیام آشکاری را به همه اهالی سینما دادند که ادامه فعالیت آنها وابسته به وفاداریشان به نظام جمهوری اسلامی است. در این گزارش مهمترین نمونههای برخورد حکومتی با سینماگران معترض و تلاش برای خنثی کردن جریان همراهی هنرمندان با مردم را مرور میکنیم.
بازیگران زن خود را از حجاب تحمیلی رها میکنند
کتایون ریاحی اولین بازیگر زنی بود که با برداشتن حجاب خود، در برابر حکومت موضع گرفت و در گفتوگو با شبکه اینترنشنال گفت: «سالهاست ما را به عنوان باحجاب نشان میدهند اما این حقیقت ندارد. دروغ بس است.» در ادامه این حرکت، بازیگران دیگری همچون شبنم فرشادجو، شیوا ابراهیمی، مریم بوبانی، پگاه آهنگرانی، مریم پالیزبان و آبان عسگری عکسهایی از خود بدون حجاب را منتشر کردند. محمد مهدی اسماعیلی وزیر ارشاد در واکنش به این رفتار بازیگران گفت: «بازیگران زن که کشف حجاب کردند، به این انتخاب جدید رسیدند که تابع قوانین نباشند. ما در حوزه فرهنگ و هنر در خدمت عزیزانی هستیم که ملزم به قانون هستند. اگر کسی اصرار دارد که از قوانین جمهوری اسلامی تبعیت نکند، ما اصراری بر مجبور کردن آنها به این امر نداریم. آنها میتوانند آزادانه وارد فعالیتهای دیگری بشوند.» با این حال، ماجرا با تهدید به ممنوعالکاری پایان نگرفت و عدهای از مأموران امنیتی با حکم جلب کتایون ریاحی به خانه او رفتند و هرچند موفق به بازداشتش نشدند اما منزلش را تفتیش کردند و وسایلش را با خود بردند.
در این روزها شاهد انتشار دومین بیانیه «تفنگت را زمین بگذار» هم بودیم و ۷۰ نفر دیگر از اهالی سینما آن را امضا کردند. وزارت ارشاد که پیشتر سینماگران را برای پس گرفتن امضایشان تحت فشار گذاشته و محمد رسولاف، جعفر پناهی و مصطفی آلاحمد را برای نگارش بیانیه بازداشت کرده بود، دوباره سینماگران را تهدید کرد. درحالیکه جعفر پناهی همچنان در زندان به سر میبرد، با اعلام حکم زندان برای تعدادی از فیلمسازان دیگر نیز مواجه شدیم. مصطفی آلاحمد حکم ۶ سال و ۴ ماه حبس تعزیری را گرفت و مجید برزگر به یک سال زندان محکوم شد تا بقیه سینماگران حساب کار دستشان بیاید که وزارت ارشاد دولت سرکوبگر رئیسی از مواضع تند انقلابی خود عقبنشینی نخواهد کرد.
صفآراییهای تازه
در این میان عدهای از سینماگرانی که پیشتر از مواهب همکاری با حکومت نفع برده بودند، علیه سرکوب مردم موضع گرفتند. مهران مدیری در اعتراض به نحوه برخورد با مردم اعلام کرد که صداوسیما حق ندارد هیچ فریمی از برنامههای او را پخش کند. شهاب حسینی نیز گفت «حال مردم از دیدن این همه تضاد در رفتار و گفتار اداره در کشور خوب نیست. ما نمی توانیم از منش ائمه دم بزنیم و با روش امویان و عباسیان با مردم برخورد کنیم.» واکنش افرادی که تا دیروز خودی به حساب میآمدند، به مذاق حکومت خوش نیامد و هر دو مورد حمله رسانهها و نمایندگان اصولگرا قرار گرفتند. علیرضا قزوه مدیر کل دفتر شعر و موسیقی صداوسیما در توییتی طعنهآمیز نوشت «آخرین دریافتی آقای برره یک روز قبل از نطق تاریخیاش سی میلیارد از صدا و سیما بوده است. بعضیها از روی شکمسیری چه نطقهایی میکنند.» در ادامه واکنشها به موضعگیری مهران مدیری، گذرنامه او موقع بازگشت به ایران ضبط شد. پس از انتشار ویدئوی شهاب حسینی نیز تمام بیلبوردهای تبلیغاتی مربوط به فیلم شین و سریال پوست شیر او از سطح شهر جمعآوری شد.
اما نهادهای سینمایی حکومتی به جز تنبیه سینماگران معترض تلاش کردند تا از حضور طرفدارانشان در میان اهالی سینما نیز بهره ببرند. این رویکرد رایج حکومت در چهل و چند سال پیش بوده است که هر بار صدای مخالف و منتقد و معترضی علیه او بلند شده است، صدایی در جهت تأیید خود را به میدان آورده است. همانطور که برای مقابله با اعتراضات خیابانی مردم، نیروهای انقلابی را به خیابان کشاند و بسیجیها و محجبهها در دانشگاه را در برابر دانشجویان قرار داد، به صفآرایی تعدادی از سینماگران در مقابل همکاران معترضشان و مردم نیز دست زد.
در همین روزها بیانیهای از سوی عدهای از اهالی سینما و هنر و رسانه منتشر شد که مردم معترض در خیابانها را اغتشاشگر و آشوبطلب نامیدند و از آنان اعلام بیزاری کردند و خدشه به نظام و انقلاب را خط قرمز خود دانستند و به همکاران خود که بدون شناخت با تحرکات مشکوک در فضای مجازی همراه شدهاند، هشدار دادند و از نیروی انتظامی حمایت کردند. شناختهشدهترین افراد امضاکننده، جمال شورجه، جواد شمقدری، محسن محسنینسب، رضا برجی، مریم پوریامین، شفیع آقامحمدیان، محمدرضا شرفالدین، راضیه تجار، سید احمد میرعلایی و محمدرضا سرشار بود. مهمترین واکنش مردم به این بیانیه اشاره به نامهای ناآشنایی بود که اساسا در عرصه سینما و هنر نزد مردم شناخته شده نبودند و غیاب سینماگران برآمده از حکومت مثل کمال تبریزی، ابراهیم حاتمیکیا، محمد حسین مهدویان، بهروز شعیبی، رضا میرکریمی، محمدمهدی عسگرپور، منوچهر محمدی و نرگس آبیار به شدت به چشم میآمد.
تلاش دیگر حکومت برای برخورداری از همراهی سینماگران با خود، برگزاری همایش هنرمندان پیشکسوت با حضور وزیر ارشاد در مشهد بود که اهالی سینمای حاضر در مراسم از ابراهیم رئیسی تشکر کردند و لوح تقدیر به محمد مهدی اسماعیلی دادند. عکسهای منتشرشده از این مراسم از حضور افرادی همچون عنایت بخشی، رضا بنفشهخواه، رضا خلج، اصغر همت، جلیل فرجاد، رضا فیاضی، کریم اکبری مبارکه، هرمز سیرتی، کاظم هژیر آزاد، زهرا سعیدی و فرزانه نشاطخواه خبر داد. هرچند حضور این افراد در دیدار صمیمانه با وزیر ارشاد، خشم مردم را به دنبال داشت ولی غیبت سینماگران شاخص و معروف از چشم آنان دور نماند و ناتوانی و استیصال حکومت در همراه کردن سینماگرانی که نزد مردم جایگاه اجتماعی دارند، آشکار شد.
برای حکومت همواره مهم بود که خود را مورد تأیید اهالی سینما نشان دهد و حمایت و پشتیبانی آنها را داشته باشد. زیرا سینما مهمترین ویترین حکومت برای نمایش چهره مثبت از خود در داخل و خارج از ایران بود و پایگاه هنری آن برای تربیت سربازان وفادار به نظام به حساب میآمد. رویگردانی کنونی سینماگران، حکومت را در خطر از دست دادن یکی از مهمترین ارکان قدرت در جامعه قرار داد. سینماگرانی که با صراحت کنار مردم ایستادند، سینماگرانی که از مواضع حمایتی پیشین خود عقبنشینی کردند و حتی سینماگرانی که با سکوت و کنارهگیری حاضر به حمایت نشدند، در تضعیف قدرت نظام نقش داشتند و مانع جولان دادن حکومت در عرصه سینما و بهرهبرداری از آن برای بقای خود شدند. رهبر جمهوری اسلامی در تازهترین سخنرانیاش درباره واکنش هنرمندان و ورزشکاران گفت که از نظر او این موضعگیریها هیچ اهمیتی ندارد. به نظر میرسد حکومت فهمیده که در شرایط کنونی نمیتواند روی حمایت و کمک اهالی سینما برای تثبیت و تحکیم پایههای فروریخته مردمیاش حساب کند.