علیرغم تبلیغات حکومتی، خیزش آزادیخواهانۀ زن، زندگی، آزادی در ایران هنوز پابرجاست، و بهرغم شدتگرفتن سرکوبها هنوز مردم ایران علیه حکومت جمهوری اسلامی در خیابانها شعار میدهند. شمار جانباختگان، مجروحان و بازداشتیها در بیشتر شهرهای کشور روبه افزایش است. اما آنچه این روزها بیشتر جلوهنمایی میکند، سرکوب شدید در بلوچستان و کُردستان است. دو منطقه زیست دو قومیتی که جمهوری اسلامی در طی ٤٣ سال زمامداری خود از هیچ تبعیضی بر آنها دریغ نکرده است. طبق آمارهای رسمی و غیررسمی بیشترین نرخ بیسوادی، فقر، بیکاری، تورم، اعدام، زندانی و شاخص فلاکت در این دو ناحیه از ایران قرار دارند. حتی باوجود گسترش اعتراضات سراسری، آمارها از بیشترین تعداد کشته و زخمیها در بین کُردها و بلوچها خبر میدهند. اما شعارهای مردم ایران از همبستگی تمامقد آنها با کُردها و بلوچها نشان دارد.
تبعیض مذهبی
طبق اصل دوازدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی، دین رسمی ایران، اسلام و مذهب آن شیعۀ جعفری اثنی عشری است. با این وجود، بهرغم به رسمیت شناختن دیگر اقلیتهای مذهبی، حکومت ایران فضای تهدیدکننده و تبعیضآمیزی را برای اقلیتهای مذهبی به وجود آورده است. سنُیمذهبان استان سیستان و بلوچستان غالباً از میزان این تبعیضها و تهدیدها در رنج بودهاند. به گفتۀ فعالانِ بلوچ، جمهوری اسلامی به بهانههای متعدد، فعالان مذهبی این استان را بازداشت و در بیشتر موارد اعدام میکند. یک کنشگر بلوچ، ساکن تهران در این باره میگوید:
«جمهوری اسلامی هر اندیشۀ که شبیه خوداش نباشد را طرد میکند و آن را مثل دشمن خود میداند. بلوچها مسلمانان سُنی هستی و این با سیاست کلی نظام مغایرت دارد. در این سالها حاکمان تهران هر فشار و تهدیدی که تصور میکنید را بر مردم بلوچ اعمال کردهاند. آنها بدترین نوع رفتار را با مردم اهواز و مابقی شهرستانهای بلوچنشین دارند. کافیست چند نفر یک جا جمع شوند و مشغول عبادت دینی خود باشند، فوراً به بهانۀ تجزیهطلبی و مخالفت با مذهب شیعه بازداشت و محاکمه میشوند. اگر امروز راحتتر از مابقی کشور مردم بلوچ را به تیر میبندند به این خاطر است که حاکمیت گمان میکند بلوچها ارزشی ندارند و کسی در جهان به دادخواهی و تظلمخواهیشان نمیآید. سیاست جمهوری اسلامی همیشه اینگونه بوده. کاری کرده است که جمیعت بیسواد و فقیر در استان بالا برود. در تلویزیون و رسانههایش بلوچها را اقوام ابتدایی- که از فرهنگ و اندیشه چیزی سرشان نمیشود- نمایش میدهد. تبعیض فرهنگی که ما در بلوچستان تجربه میکنیم بدون شک بالاترین حد تبعیض در ایران است. اما خوشبختانه اعتراضات اخیر مردم ایران نشان دادن که بلوچ و کُرد و فارس و عرب و… باهم فرقی ندارند. اگر تبعیضی وجود دارد ناشی از سیاستهای ارتجاعی جمهوری اسلامی است.»
بعد از انقلاب ١٣٥٧، رهبران سنیمذهب در استانهای مختلف ایران شورایی به نام «شورای مرکزی سنیها» (با اسم مخفف: شمس) را تشکیل دادند. قرار بر این بود این شورا با استناد به قوانین اسلامی در راستای هماهنگی و احقاق حقوق سنیها، در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی عمل کند. اما بعد از شش ماه از تشکیل آن، توسط آخوندهای شیعی به اتهام همکاری با عربستان سعودی و پاکستان، تعطیل و رهبران آن زندانی شدند. این اتهام اما هرگز اثبات نشد. در واقع از همان ابتدای انقلاب، آخوندها روی خوش به مابقی مذاهب اسلامی نشان ندادند. از این کنشگر درمورد تشکلهای مذهبی و میزان فعالیت آنها در بلوچستان میپرسم. در جواب میگوید:
«مراسم مذهبی ما همیشه با تهدید و فشارهای امنیتی مواجه میشود چه رسد به تشکلهای مذهبی. شما دقت کنید در روز جمعه(هشتم مهر ١٤٠١) مردم را بعد از نماز جمعه به رگبار بستند. این حرکت جمهوری اسلامی خودش نشانۀ دقیقی برای مخالفت و تبعیض مذهبی در بلوچستان است. مردمی که در مسجد جمع شده بودند تا خدای اسلام را عبادت کنند، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی به گلوله بسته میشوند! از شروع انقلاب این سیاست بوده و ما همیشه در بدترین شرایط زندگی کردیم. در (هفتۀ وحدت) از یکی شدن شیعه و سنی میگوید اما درحقیقت تبعیض اساسی بین این دو قائل هستند. حتی در قانون اساسی آمده که غیرشیعهها نمیتوانند پستهای حکومتی بالا مانند ریاستجمهوری را بگیرند.»
آمارهای رسمی جمعیت سُنی مذهبان ایران را بالغ بر ٨ تا ١٠ درصد برآورد کرده است که در استانهای مختلف به صورت متمرکز و پراکنده ساکن هستند. به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس ( ۲۷ اوت ۲۰۱۰ میلادی) سازمان ملل متحد اعلام کرده که عربها، کُردها و سایر اقلیتها در ایران با تبعیض مذهبی روبرو هستند. همچنین شورای حقوق بشر سازمان ملل اظهار داشته که اقلیت سُنی، مانند سایر اقلیتها طبق قانون اساسی ایران از پستهای دولتی مانند وزارت، سفیر، استاندار، ریاست جمهوری و… منع شدهاند. به گزارش کمپین فعالان بلوچ سالانه تعداد قابل توجهی از شهروندان بلوچ به اتهام فعالیتهای مذهبی بازداشت و اعدام میشوند.
یکی دیگر از کنشگران بلوچ در مصاحبه با من میگوید:
«در همۀ سالهای «حکومتداری جمهوری اسلامی» وضعیت بلوچستان امنیتی بوده است. ما هر ماه با بازداشت فعالان روبرو هستیم. حکومت اسلامی با تبعیض سیستماتیک در اختصاص بودجه و تبلیغات منفی علیه بلوچها درصدد منزوی کردن آنهاست. حتی در اعتراضات اخیر وقتی بدون ترس از سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری دست به قتل و عام میزند، ریشهاش به این تبعیض قومی و مذهبی برمیگردد که سالهاست برایش برنامهریزی کردهاند. میخواهند با هر ابزاری که شده صدای مردم بلوچستان را خفه کنند. ما به اتهام بلوچ بودن و سُنی بودن همیشه در معرض شدیدترین سرکوبها قرار گرفتیم. بیکاری، فقر، بیمدرسهای، خشکسالی و… تنها گوشهای از این تبعیضهاست.»
تبعیض قومی
اگرچه در قانون اساسی، بر احترام به اقلیتهای قومی در ایران تاکید شده است، اما در پستهای دولتی و سازوکارهای فرهنگی، اقلیتهای قومی ایران، از تبعیض سیستماتیک رنج میبرند. کٌردهای سنُی مذهب از همان ابتدای انقلاب ٥٧، سرکوب و تبعیض را با جان و دل تجربه کردند. تنها در ١١ شهریور سال ١٣٥٨ سپاه پاسداران بالغ بر ٦٨ نفر از ساکنین روستای کُردنشین (قارنا) در شهرستان نقد، از توابع آذربایجان غربی را به اتهام «دشمنی با خدا» قتل و عام کردند. روستای قارنا در آن زمان ٤٠ خانوار جمعیت داشت و از پیشقراوان کشتار آن روزها، نمایندۀ روحالله خمینی، آخوندی به نام غلامرضا حسنی بود.
به گفتۀ سازمانهای حقوق بشری کردستان، تبعیض قومی در حکومت اسلامی کاملاً برنامهریزی شده است و از سوی رهبران مذهبی حکومت صورت میگیرد. این سازمانها، کشتار کولبران، عدم پاکسازی مناطق مینگذاریشده، کاشت مینهای جدید، عدم اختصاص بودجۀ کافی، بازداشت خودسرانۀ فعالان کٌرد، انسداد زبان مادری، تخریب و غارت آثار باستانی، ترویج مواد مخدر توسط عوامل سپاه پاسداران، جنگلسوزی و اعدام کنشگران کُرد را تنها مواردی از این تبعیضها میدانند. یک کنشگر فرهنگی کُرد در این باره میگوید:
«تبعیض قومیتی در جمهوری اسلامی کاملاً محرز است و نمیشود از آن چشمپوشی کرد. در همین اعتراضات اخیر، در کُردستان و بلوچستان و لُرستان خیلی راحتتر از مثلاً تهران یا شیراز آدم میکشند. البته این هرگز به آن معنا نیست که در آنجا سرکوب وجود ندارد. ولی اگر به آمارها دقت کنید قتل و عام در میان اقلیتها بیشتر است. در کمتر از یک ساعت بیشتر از ٩٠ نفر را در سیستان و بلوچستان قتل و عام کردند. جمهوری اسلامی واقعاً ارزشی برای ملتهای مختلف ایرانی قائل نبوده و نخواهد بود. »
این کنشگر در مورد تجربۀ خود میگوید:
«بعد از فارغالتحصیلی برای چند دانشگاه درخواست استخدامی پر کردم. هیچکدام موافقت نکردند. آخرسر یکی بهم گفت: ما برای دانشگاه نیروی کُرد و سنُی نمیگیریم. اگر شما در بعضی از ادارات رده بالای حکومتی، نیروی سُنی و کُرد دیدید، بدانید حتماً وابستگی به نظام دارد. حالا این وابستگی علنی باشد یا مخفی، از ته دل باشد یا زورکی، مهم نیست، ولی باید التزام عملی به نظام وجود داشته باشد تا مثل یک شهروند قبولت داشته باشند. حتی درصورت التزام عملی هم به دلیل کُرد، بلوچ، عرب یا سُنی بودن در درجۀ پایینتری قرار دارید.»
آمار مشخصی از تعداد اعدامیان مذهبی و قومی در ایران موجود نیست. اما آنچه ناظران حقوق بشری در ایران میگویند تعداد اعدامیهای زندانیان عقیدتی و سیاسی در بلوچستان و کُردستان بیشتر از سایر نقاط کشور است. این کنشگر در مورد انسداد فرهنگ اقلیتها در ایران میگوید:
«هرگونه فعالیتی در میان اقلیتهای ایرانی، چه فرهنگی باشد، چه مذهبی باشد و چه حتی حقوق بشری، فوراً از جانب حکومت به تجزیهطلبی و دشمنی با خدا تعبیر میشود. به همین خاطر تعداد زندانیها و اعدامیها در بین اقلیتها بیشتر است. البته من واژۀ اقلیت را به اکراه به کار میبرم. چون در ایران همه اقلیت هستند. کُرد، عرب، تُرک، بلوچ، لُرد، گیلکی، فارس و… با انواع دین و مذهب در ایران وجود دارند. وقتی در جواب شما میگویم اقلیت، مشخصاً منظورم شهروندان غیرشیعی-غیرفارس است. جمهوری اسلامی اگرچه با شیعۀ فارس هم بد رفتاری دارد و نشانههای آن را در اعتراضات اخیر میبینیم، ولی اگر به تاریخ سرکوبها، زندانیها، یا مدل توسعۀ اقتصادی کشور دقت کنید متوجه میشوید با شهروندان غیرشیعه- غیرفارس، رفتاری تبعیضآمیزتری دارند. مثلاً کاملاً بهائیها و یهودیها را انکار میکند یا کُردها را تجزیهطلب، بلوچها را تروریست، عربها را اغتشاش طلب و… میداند.»
گزارش سالانۀ (۲۰۲۰) آزادیهای مذهبی، ایالات متحده آمریکا، جمهوری اسلامی ایران را به نقض گسترده و آشکار حقوق اقلیتهای مذهبی از جمله شهروندان سُنی مذهب و بهائیها متهم کرده است. این گزارش ایران را به دلیل نقض شدید آزادیهای مذهبی در زمره کشورهای با «نگرانی ویژه» قرار داده است. مصاحبهشوندگان من نقض حقوق مذهبی و قومی توسط جمهوری اسلامی را امری بدیهی و غیرقابل چشمپوشی قلمدات میکنند. آنها میگویند تبعیض مذهبی همراه با تبعیض قومی در نظام شیعی جمهوری اسلامی، اصلی پذیرفته شده و عمومیت یافته در ساختار فرهنگی و سیاسی جامعه است، بطوریکه همه میدانند شهروند شیعه مذهب از امتیاز بالاتری به نسبت دیگر مذاهب اسلامی و غیرمسلمانان در ایران برخودار هستند.